لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
دوشنبه ۳ دی ۱۴۰۳ تهران ۰۰:۲۵

با رای ۵۸ درصدی روحانی، فضای سیاسی ایران باز می‌شود؟


تقی زاده:برنده شدن با رای قاطع، به روحانی کمک میکرد از موانع متعدد پیش پای دولت دوم با آسیب کمتری عبور کند.
تقی زاده:برنده شدن با رای قاطع، به روحانی کمک میکرد از موانع متعدد پیش پای دولت دوم با آسیب کمتری عبور کند.

با آگاهی از محدودیت های دولت در حوزه اقتصادی، حسن روحانی بمنظور جلب رای کسانی که «اصلاح طلب» خوانده میشوند، یک هفته پیش از روز اخذ رای در اجتماع مردم تبریز مدعی شد «بعضی چیزها با رای ۵۱ درصد نمی شود؛ رأی بالاتر، کارساز آن خواهد بود.»

در حوزه اقتصاد، اشتغال، و بهبود وضعیت معیشت مردم، روحانی که از یک سو کارنامه نه چندان موفق چهار سال دولت اول خود را در دست داشت، همراه با قضاوت انتقادی مردم از آن، و از سوی دیگر وعده‌های رنگین دو رقیب اصولا گرا که یکی نوید ایجاد ۵ میلیون فرصت شغلی و پرداخت یارانه نقدی ۲۵۰ هزار تومان در هر ماه را در داده و دیگری خواستار مبارزه با فساد مالی شده بود، قادر به ربودن نگاه و نظر رای دهندگان نبود.

باز کردن فضای سیاسی کشور در عوض، ضمن داشتن یک ریشه تاریخی پر طرفدار، بشارتی بود که هم در داخل متقاضیان داغ داشت و هم نزد دولتها و افکار عمومی خارجی مطلوب بود.

انتخاب مبحث « فضای باز سیاسی» به عنوان موضوع و مضمون تبلیغات انتخاباتی روحانی، تصمیمی حساب شده بود که میتوانست موقعیت حسن روحانی را در مقایسه با ابراهیم رییسی، که در این حیطه آسیب پذیر مینمود، تثبیت کند.

اگر روزها پیش از اخذ رای، کم و بیش همه ناظران ایرانی خارج از کشور روحانی را به عنوان برنده رقابت رسیدن به ریاست دولت میدیدند و در روز اخذ رای، ساعتها قبل از گشوده شدن صندوقها برای شمارش، نسبت رای هر یک از چهار نامزد را نیز به درستی و با ضریب خطایی کمتر از نتایج کار سازمانهای نظر سنجی پیشرفته گمان میزدند، برای روحانی و تیم انتخاباتی او، پیش بینی برنده شدن در مقابل رییسی نیازمند داشتن جام جهان نما نبود!

اما، برنده شدن با رای قاطع، به روحانی کمک میکرد از موانع متعدد پیش پای دولت دوم با آسیب کمتری عبور کند.

اصلاحات از بالا

در نظامهای اقتدار گرا «نزدیک بینی» رهبران حکومت یک نارسایی مشترک است، و تا نشانه‌های بحران در مقابل چشمها قرار نگیرند قابل دیدن نیستند، و زمانی که دیده میشوند، قابل اجتناب نیستند.

داشتن زندانیان سیاسی - عقیدتی، محدود ساختن دگر اندیشی و به بند کشیدن دگر اندیشان از دیگر مختصات مشترک در شناسنامه همه حکومت های اقتدار گرا است.

آزاد ساختن زندانیان سیاسی از بند، مجاز شمردن ابراز اندیشه آزاد، رفع سانسور و منع اجتماعات مخالفان، نماد «اصلاح شناسنامه ای» رژیم‌های اقتدار گرا پیش از تغییر کامل رفتار، و مالا، ماهیت آنها است.

در یک نمونه خارجی، میخائیل گورباچف، رهبر اتحاد شوروی سابق طی دوران تغییر سالهای ۱۹۸۵ تا ۱۹۹۰ ، «گلازنوست» (اصلاحات) و «پروسترویکا» (فضای باز سیاسی) را به عنوان تز اصلاحات و راهنمای عبور امپراطوری کمونیستی در شرف فروپاشی از گرداب معرفی کرد.

نظام حکومتی شوروی سابق در نیمه راه اصلاحات از حرکت بازماند و به سرعت ساختار‌های سیاسی و جغرافیایی آن از هم پاشید.

در نمونه داخلی، شاه ایران بمنظور عادلانه ساختن زندگی شهروندان ابتدا «انقلاب سفید» را معرفی کرد و از شش بهمن سال ۱۳۴۱ مفاد آنرا بموقع اجرا گذاشت، و بعد، در سال ۱۳۵۷ تصمیم به اصلاحات سیاسی گرفت، حدود «فضای باز سیاسی» را اعلام داشت، زندانیان سیاسی را آزاد ساخت و وعده برگزاری انتخابات آزاد در همان سال داد.

در هر دو نمونه، فضای باز ایجاد شده با سرعت فشار‌های درون جامعه بسته را تغییر داد و تغییر فشار ، به سقوط نظام حکومتی منجر شد (مانند هواپیمای مسافری که ضمن پرواز در ارتفاع بالا، ایجاد حفره‌ای در بدنه، آنرا به زمین میکشد).

در هر دو نمونه، تصمیم به آغاز اصلاحات درون حکومت، از بالا، دیر، و در حال اضطرار گرفته شد و چون نشانه‌های بحران به خود بحران تبدیل شدند حکومت را با سرعت و یکپارچه بزیر کشید.

نمونه « اصلاحات از بالا» در اسپانیا و عبور آن کشور از دیکتاتوری و رسیدن به دموکراسی که از سال ۱۹۷۵ پس از مرگ فرانکو آغاز و در ابتدای دهه ۱۹۸۰ بدون فروپاشی نظم سیاسی جامعه به نتیجه رسید یکی از نمونه‌های نادر در تاریخ معاصر است.

«رفع حصر»، گام نخست!

به رغم دلپذیری نزد مردم، «فضای باز سیاسی» زمینه ساز کشیدن مجموعه نظام به ورطه‌ای است ناآرام با فشار‌های بیرونی و درونی خاص خود.

حسن روحانی به عنوان یک «خودی» از ابتدای شکل گرفتن حکومت مذهبی ایران همراه آن بوده و به نقاط ضعف و قوت آن خوب آشنا است.

به عنوان رییس یک دولت کمتر آرمان گرا و بیشتر عملگرا، روحانی با محدودیتهای حکومت در رفع تنگناها و پرداختن مطالبات آگاه است، چنانکه با جایگاه رییس دولت در هرم قدرت نظام.

حسن روحانی یک هفته پیش از انتخابات گفت «رای ۵۱ درصدی برای حل بعضی چیزها» کافی نیست، و طی سخنرانی‌های انتخاباتی نظر داد که مردم باید بین «قاضی و وکیل» انتخاب کنند.

اشاره روحانی به خود، به عنوان «وکیل» بدون ابهام است چنانکه در سخنان بعد از انتخاب شدن هم گفت که میخواهد «وکیل مردم» باشد.

در مورد «قاضی» نظر او قطعا رقیب انتخاباتی نبود، قاضی اعظم و رهبر حکومت بود که میدانست، با رای ۵۱ درصدی قادر به قانع کردن وی نیست، چه رسد مقابله با او و انتقال فشار‌های خفته جامعه به راس حکومت.

اگر بپذیریم روحانی، مانند رفسنجانی و شماری دیگر از «خودی ها» ، در آستانه چهل سالگی حکومت، ضرورت اصلاحات آرام، بموقع و از بالا را، پیش از قرار گرفتن مجموعه نظام در آستانه فروپاشی، احساس میکند، و در طرح نظر‌های خود صادق است، باید بپذیریم که قصد او در دور دوم دولت و با آراء ۵۸ درصدی، اعمال فشار برای وادار ساختن «قاضی» به پذیرش استدلال های «وکیل» و صدور بموقع حکم آغاز اصلاحات از بالا و گشودن تدریجی فضای سیاسی کشور است.

در وضعیت کنونی، رهبری حکومت مذهبی - نظامی ایران، مانند هر حکومت اقتدار گرای دیگر، بحران خفته را «سیاه نمایی» خوانده و قویا انکار میکند، و به هیچ وجه آماده شنیدن لایحه دفاعی «وکیل تسخیری‌انتخابی» مردم نیست.

«قاضی» رای به «رفع حصر» و برداشتن گام نخست و گشودن پنجره‌ها نخواهد داد، مگر آنکه "وکیل" تهدید کند ۵۸ درصد موکلین ناراضی را پشت درهای دارالخلافه " قاضی اعظم" برای اعتراض جمع میکند‌فرصتی که محمد خاتمی نیز در دور دوم دولت خود داشت و از ترس عواقب محتمل، از دست داد.

XS
SM
MD
LG