دومین مناظره شش نامزد انتخابات ریاست جمهوری نیز برگزار شد. مناظرهای که باز هم مجالی برای انتقادهای تند و حملات لفظی و طعنهای قالیباف علیه دولت روحانی شد. رئیسی نیز کوشید در حمله به روحانی و نقد کارنامهی او از چیز فروگذار نکند و خود را تا حد امکان از زیر سایهی قالیباف بیرون کشد.
هر دو منتقد اصلی روحانی برای به پرسش کشیدن کارنامهی وی، به ابراز ادعاهای عجیب (ازجمله ضرورت رعایت حقوق اساسی منتقدان) پرداختند و برای سوءاستفاده از وضع اقتصادی نیز، کم نگذاشتند.
در دومین مناظره نامزدها، میرسلیم هم به قدر لازم در کنار قالیباف و رئیسی ایستاد تا موضع حزب موتلفه در رقابت انتخاباتی جاری شفافتر، و همسو با رویکردهای سیاسی سنتی این جمعیت شود.
آنچه اما در حاشیهی این وضع قابل پیشبینی، معنادار بود، فرصتسوزی همچنان روحانی و حتی جهانگیری در انتقاد متقابل از رقبا و به پرسش کشیدن جدی ادعاهای آنها بود.
جهانگیری در مناظرهی دوم به شکل تأملبرانگیزی از جهانگیری مناظرهی اول فاصله گرفت. او چند نوبت به «مقام معظم رهبری» و دیدگاههای شخص اول نظام ارجاع داد؛ آیا صحبتهای تند او در مناظرهی اول، با واکنش رأس هرم نظام سیاسی مواجه شده و جهانگیری ـ با توجه به رابطهی خوباش با رهبری نظام ـ توصیه یا پیغامی دریافت کرده است؟
هرچه هست، جهانگیری با «روخوانی» دیدگاههایش و نیز پرهیز از ابراز پاسخ تند و صریح به قالیباف و رئیسی، در موقعیتی متفاوت با مناظرهی نخست ایستاد، و درعمل، جایگاه خود را به روحانی واگذار کرد و اینبار او را تنها گذاشت.
روحانی اما برخلاف جهانگیری، در پایان مناظرهی دوم، کارنامهای بهتر از روز نخست از خود بجای گذاشت. او کوشید با صراحت و قاطعیت بیشتر با دو منتقد اصلی خود (قالیباف و رئیسی) روبرو شود. روحانی همچنین بهگونهای مشهود از اینکه انتقادهایی متقابل و پرسشهایی جدی متوجه دیدگاهها و کارنامهی مدیریتی مخالفانش کند، پرهیز نکرد. ولی، با وجود این، روحانی هنوز تا نامزدی که لایههای اجتماعی مردد را مجذوب خود کند، فاصله دارد.
روحانی همچنان از کنار برخی فرصتها میگذرد و آنها را قدر نمیگذارد؛ بهعنوان نمونه، او در موضوع انتقاد قالیباف از وضع موسیقی، این مجال خوب را از کف داد که به جلوگیری علمالهدی (امام جمعه مشهد و پدر همسر رئیسی) از اجرای کنسرت در مشهد و خراسان رضوی اشاره کند.
روحانی همچنین در موضوع ضرورت آزادی منتقدان، فرصت بسیارخوبی را برای انتقاد از رئیسی از دست داد. رئیسی برای یکدهه (از ۱۳۸۳ تا ۱۳۹۳) معاون اول دستگاه قضایی و از متولیان اصلی سرکوب رسانهها و روزنامهنگاران و دانشجویان و مخالفان سیاسی بوده است.
از روحانی انتظار نمی رود که به کارنامه سیاه رئیسی در دهه ۶۰ اشاره کند، یا حتی از او توقع نمیرود که به موضع رئیسی در قابل ادامه حصر رهبران جنبش سبز ارجاع دهد؛ اما این خواست زیادی نیست که او به کارنامهی قضایی رئیسی بپردازد و خروجی آن را علیه آزادی بیان و عقیده مورد اشاره قرار دهد.
در سطحی دیگر، معلوم نیست وقتی قالیباف از تجارت دختر وزیر میگوید، چرا روحانی به موضوع واگذاری املاک نجومی توسط شهردار تهران و نیز سوءاستفاده قالیباف از امکانات شهرداری پایتخت برای گماشتن همفکران سیاسی، و همچنین اعطای وامهای چند صد میلیونی با سود ۴ درصد و موارد مشابه، هیچ اشارهای نمیکند.
معلوم نیست لایههای اجتماعی مردد به شرکت در انتخابات، یا اقشار اجتماعی ناراضی و معلق میان گزینههای موجود، به چه دلیل باید او را به قالیباف یا رئیسی ترجیح دهند. آیا فقط به این خاطر که او «رئیس جمهور» کنونی است؟
این فرصتسوزیها در مجال مناظره، قابل جبران نیستند و چهبسا برای روحانی و علاقمندان به ادامه دولت وی، بسیار سنگین تمام شود.
روحانی همچنان در موضع «پاسخگو» قرار دارد و نه «پرسشگر»؛ او همچنین خود را جایگاه «مدافع» محض وضع موجود قرار داده؛ وضعی که برای رئیسی و قالیباف، فرصت حمله و انتقاد کافی دارد.
افزون بر این، روحانی در مناظرهی اخیر ـ مانند برنامههای دیگرش ـ قدر زمان را نمیداند؛ به کلیگویی میپردازد و وقت محدود و اندک دراختیار را بهراحتی از کف میدهد. او تنها به بیان کارنامهی دولتاش اکتفا میکند؛ و هیچ علاقه و شوقی برای بیان وعدههای انگیزهبخش نشان نمیدهد.
معلوم نیست لایههای اجتماعی مردد به شرکت در انتخابات، یا اقشار اجتماعی ناراضی و معلق میان گزینههای موجود، به چه دلیل باید او را به قالیباف یا رئیسی ترجیح دهند. آیا فقط به این خاطر که او «رئیس جمهور» کنونی است؟
روحانی ظاهرا همچنان از موضع «رئیس قوه مجریه» در گود رقابت قرار میگیرد و باور نکرده که او نیز همچون پنج نامزد دیگر، یک «گزینه» است؛ نامزدی که باید تواناییها و برنامهها و صلاحیت خود را به هر شکل، اثبات کند و تبلیغ.
روحانی باید بداند که تنها برای حامیانش سخن نمیگوید؛ او قرار نیست تنها علاقمندان خود را راضی کند. روحانی اگر گامی فراپیش نگذارد و مرددها و ناامیدها را بهسوی خود نخواند و جذب نکند، شانس مخالفان را برای یارگیری از این بخشها افزایش میدهد.
در روزهایی که رئیسی درحال افزایش حامیان خود از میان اقشار نابرخوردار و محروم و فقیر است و پشتوانهی قابل اعتنایی از نیروهای امنیتی ـ نظامی و اصولگرایان دارد؛ و در هنگامهای که قالیباف به جلوهگری روزافزون برای طبقه متوسط شهری و بیکاران و جوانان مشغول است؛ کار روحانی آسان نیست.
به نظر میرسد با وجود تمام تلاشهای تخریبی و تبلیغات منفی و حملات لفظی تند قالیباف و رئیسی و دیگر مخالفان دولت، و با وجود تمام کوششهایی که تندروها برای یکدورهای کردن دولت روحانی مبذول میکنند؛ هنوز بزرگترین و مهمترین رقیب روحانی در انتخابات آتی، خود روحانی است.
او باید از موقعیتی که ایستاده، گامی فراپیش نهد و بهطور جدی، تصویری جدید از روحانی و دولت دوم او، ارائه دهد. بدون معرفی «روحانی دوم» و جلوهگری و جذابیت او، ایبسا که بخش مهمی از شهروندان مردد به شرکت در انتخابات و منتقد وضع جاری، دلیل و ضرورتی برای رأی دادن به «روحانی موجود و رئیس جمهور» نداشته باشند.
---------------------------------------------------------------------------
یادداشتها و مقالات، آرای نویسندگان خود را بازتاب میدهند و بیانگر دیدگاهی از سوی رادیو فردا نیستند.