سازمان همکاری شانگهای به عنوان یک بلوک امنیتی در آسیای مرکزی به رهبری چین و روسیه پتانسیل آن را دارد که در آیندهای نه چندان دور به یک پاد وزن ناتو و نفوذ آمریکا در شرق تبدیل شود.
برخی از ناظران بین المللی دلیل اصلی شکل گیری این سازمان را مقابله با مداخله احتمالی آمریکا در چین و روسیه یا ایجاد درگیری نظامی در آن منطقه میدانند.
این سازمان میان دولتی که در سال ۲۰۰۱ با هدف همکاریهای چند جانبه امنیتی، اقتصادی و فرهنگی تشکیل شد، در حال حاضر هشت عضو اصلی و چهار عضو ناظر دارد. اعضا اصلی آن عبارتند از روسیه، چین، قزاقستان،قیرقیزستان، تاجیکستان، ازبکستان، هند و پاکستان. دو کشور هند و پاکستان تازهترین اعضا سازمان همکاری شانگهای میباشند که عضویتشان درآخرین نشست سران کشورهای این سازمان که در روزهای ۱۹-۱۸ خرداد در آستانه، پایتخت قزاقستان، برگزار شد به تصویب رسید.
به گزارش روزنامه واشنگتن پست، برنامههای این سازمان حکایت از تکامل آن دارد و پیش بینی میشود که ایران به زودی به عضویت این سازمان در آید و عضویت ترکیه نیز در آینده دور از انتظار نیست. با این حساب در صورتی که گسترش سازمان همکاری شانگهای به طرف خاورمیانه متمایل شود، جای شگفتی نخواهد بود که برخی از کشورهای عرب خاورمیانه نیز بخواهند به این سازمان ملحق شوند.
موضع درهم برهم دولت ترامپ در قبال بحران قطر و کشورهای شورای همکاری خلیج فارس به ویژه عربستان و این برداشت کلی رهبران کشورهای عرب که چین و خاور دور در کانون استراتژی آمریکا قرار دارد و خاور میانه ارجحیت سابق خود را در بستر استراتژیک آمریکا از دست داه است، میتواند رهبران کشورهای عرب را به سوی سازمان همکاریهای شانگهای سوق دهد و به دنبال قدرتهای دیگرخارجی برای تامین امنیت خود باشند.
عضویت ایران، نظر مثبت چین و روسیه
ایران نزدیک به دوازده سال پیش یعنی سال ۲۰۰۵ میلادی، به عنوان ناظر به سازمان همکاری شانگهای پذیرفته شد و درسال ۲۰۰۸ درخواست کرد تا به عضویت دایم این سازمان در آید. این درخواست به سبب تحریمهای سازمان ملل علیه ایران در ارتباط با برنامه هستهای آن راه به جایی نبرد. اما در پی برجام و با کاهش بخش مهمی از تحریم ها، فضا برای این امر فراهم تر شده و موانع الحاق ایران به این سازمان یکی پس از دیگری برداشته میشوند.
ایران نزدیک به دوازده سال پیش یعنی سال ۲۰۰۵ میلادی، به عنوان ناظر به سازمان همکاری شانگهای پذیرفته شد و درسال ۲۰۰۸ درخواست کرد تا به عضویت دایم این سازمان در آید. این درخواست به سبب تحریمهای سازمان ملل علیه ایران در ارتباط با برنامه هستهای آن راه به جایی نبرد. اما در پی برجام و با کاهش بخش مهمی از تحریم ها، فضا برای این امر فراهم تر شده و موانع الحاق ایران به این سازمان یکی پس از دیگری برداشته میشوند.
روسیه نیز در پی حصول توافق هستهای موضع مثبتی نسبت به ا لحاق رسمی ایران به سازمان همکاری شانگهای دارد. در این راستا ولادیمیر پوتین در آستانه نشست سران گفت مانعی برای پذیرفتن عضویت ایران وجود ندارد.
به گزارش واشنگتن پست، لی هوی لای، دستیار وزیر خارجه چین، در آستانه نشست آستانه که شی جین پینگ، رییس جمهور چین در آن حضور داشت با تاکید به مشارکت فعالانه ایران در سازمان همکاری شانگهای و کمکهای ایران در تحول این سازمان گفت: "چین از عضویت رسمی ایران در سازمان همکاری شانگهای استقبال میکند".
سال پیش، رییس جمهوری چین طی یک سفر رسمی به تهران، حمایت خود را از عضویت ایران اعلام کرده بود.
با توجه به نظرمثبت روسیه و چین که به عنوان دو بازیگر اصلی سازمان همکاری شانگهای، در گسترش و شکل دهی آن نقش عمدهای دارند، پیش بینی میشود که ایران در آینده نزدیک به عضویت دایم این سازمان در آید.
تمایل ترکیه
جدا از ایران، ترکیه و تمایل این کشور برای پیوستن به سازمان همکاری شانگهای، گسترش این سازمان را به طرف خاورمیانه سوق خواهد داد .مقامهای ترکیه به ویژه رجب طیب اردغان، رییس جمهوری این کشور، بارها از ارزشهای مشترک ترکیه و اعضا سازمان همکاری شانگهای سخن گفته اند.
ماه گذشته سفیر چین در آنکارا گفت کشورش برای قبول عضویت ترکیه آمادگی دارد. روسیه نیز نظر مشابهی دارد و مهمتر اینکه پیوستن ترکیه به یک بلوک اوراسیایی در راستای منافع اقتصادی و امنیتی روسیه میباشد.
ترکیه در حالی مشتاق پیوستن به سازمان همکاری شانگهای است که پیوستن آن به اتحادیه اروپا در بهترین شرایط وبا نگاهی کاملاً خوشبینانه دستکم به یک دوره ده ساله نیاز دارد و تا سال ۲۰۱۸ میلادی عملی نیست که بخشی از آن به علت دخالت آنکارا در روند دمکراسی این کشور و بخشی دیگر به تاخیر حزب عدالت و توسعه در روند اصلاحات مورد نظر اروپا ارتباط دارد.
در این ارتباط، زیگمار گابریل، وزیر خارجه آلمان، در اسفند سال پیش در گفت و گویی با نشریه اشپیگل گفت: " ترکیه از شرایط مورد نظر اتحادیه اروپا برای عضویت فاصله زیادی دارد... و اگر به سطح استاندارهای مورد نظر اتحادیه اروپا نرسد، نباید انتظاری باری الحاق به این اتحادیه داشته باشد."
جاده ابریشم جدید، اهمیت استراتژیک و تجاری
الحاق ترکیه و ایران به سازمان همکاری شانگهای جدا ازگسترش این سازمان و حرکت آن به طرف خاورمیانه، ابعاد استراتژیک نیز دارد. یک از آنها ابتکار"جاده ابریشم جدید " چین است که بر مبنای آن جاده ابریشم تازهای در عرض اوراسیا ایجاد خواهد شد. این ابتکار چین و پیگیریاش در عملی ساختن آن جایگاه ویژهای در سیاست خارجی شی جین پینگ دارد.
ایران کشور مهمی در امتداد جاده ابریشم جدید محسوب میشود و در یک سوی "کریدور اقتصادی چین- آسیای مرکزی- آسیای غربی" قرار دارد. در ماه بهمن ۱۳۹۴، نخستین قطار ترانزیتی کریدور مذکور پس از طی ۱۰ هزار و ۳۹۹ کیلو متر در عرض ۱۴ روز از چین وارد ایستگاه راه آهن تهران شد.
به گزارش رسانههای ایران این قطار با ۳۲ کانتینر حامل کالاهای تجاری از ایستگاه راه آهن شهر"یی وو" در استان جه جیانگ (ژ جیانگ ) در شرق چین حرکت کرد و برای نخستین بار با عبور از کشورهای قزاقستان و ترکمنستان از مسیر سرخس وارد ایران شد. حمل این کالا از راه دریا در مدتی کمتر از ۴۵ روز امکان پذیر نبود.
جمهوری اسلامی روابط گسترده تجاری با چین دارد و به گزارش واشنگتن پست ارزش کالاهای مبادله شده دو کشور که در سال ۲۰۰۵ میلادی معادل ۸.۵ میلیارد دلار بود، در سال ۲۰۱۶ به میزان ۳۱.۶ میلیاردلارارتقا یافت.
ترکیه نیز در امتداد "جاده جدید ابریشم" جایگاه ویژهای د ارد و در انتهای سوی غربی کریدوریاد شده قرار دارد. زیر ساختارهای مناسب ترکیه نیز میتواند به تقویت خطوط مواصلات منطقهای کمک کند. به تازگی ترکیه پروژه ایجاد یک راه آهن ویژه قطارهای سریع السیر را در عرض کشور با همکاری چین و دریافت یک وام ۷۵۰ میلیون دلاری از پکن به پایان ر ساند – راه آهنی که میتواند شرکت چین را در دیگر پروژههای زیر ساختاری هموار کند.
روابط تجاری ترکیه با چین نیز قابل توجه است به طوریکه میزان کالاهای مبادله شده بین دو کشور در سال ۲۰۰۶ میلادی از ۷.۵ میلیارد دلار به ۲۷ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۶ افزایش یافت.
رقابت ایران و عربستان، پیچیدگی ها
پیوستن ایران و ترکیه به سازمان همکاری شانگهای با در نظر گرفتن روابط تجاری گسترده چین با کشورهای شورای همکاری خلیج فارس میتواند دردسر ساز باشد و پیچیدگیهایی را برای پکن در بر داشته باشد.
پیوستن ایران و ترکیه به سازمان همکاری شانگهای با در نظر گرفتن روابط تجاری گسترده چین با کشورهای شورای همکاری خلیج فارس میتواند دردسر ساز باشد و پیچیدگیهایی را برای پکن در بر داشته باشد.
چین بیش از ۳۰ در صد نفت وارداتی خود را از عربستان سعودی، عمان، امارات متحده عربی تامین میکند و یکی از بزرگترین منابع گازی در حوزه خلیج فارس از آنِ قطر است. در سطح خاورمیانه، عربستان و امارات بزرگترین شرکای تجاری چین محسوب میشوند و ارزش مبادلات تجاری بین چین و دو کشور عربی نامبرده در سال ۲۰۱۶ به ۱۱۴ میلیارد دلار رسید. اضافه بر این، قرار است چین در سال جاری میلادی قرار داد تجاری مهمی را با کشورهای شورای همکاری خلیج فارس امضا کند .
کشورهای شورای همکاری جایگاه مهمی در سیاست خارجی چین دارند و از این رو روابط نزدیک تر با جمهوری اسلامی و ترکیه پیچیدگیهایی را ببار خواهد آورد.
از این رو، دروضعیت پرتنش و بحرانی منطقه خلیج فارس، چین تلاش میکند که با ایجاد تعادلی در رابطهاش با تهران و ریاض، از جانبداری پرهیز کند و به حل مسایل فی مابین از راههای مسالمت آمیز و دیپلوماتیک برای برقراری ثبات در منطقه تاکید ورزد.
در واقع این رویکرد چین در راستای سیاست خارجی پکن است که رئوس کلی آن عبارتند از: تداوم روابط محتاطانه و حساب شده به ویژه در زمینه اقتصادی با قدرتهای بزرگ؛ برقراری روابط نزدیک و غیرجانبدارانه با کشورهای تولید کننده نفت و گاز به ویژه کشورهای خاورمیانه؛ و برقراری روابط نزدیک با کشورهای همسایه بر مبنای تامین منافع دو طرف.
با اینهمه ، پکن در ماه مارس امسال که ملک سلمان از چین بازدید کرد، به پادشاه عربستان پیشنهاد کرد که برای کاهش تنش در منطقه خلیج فارس نقش میانجی را میان تهران و ریاض بازی کند . اما با توجه به حضور ایران در سازمان همکاری شانگهای و نظر مثبت چین به عضویت ایران، پیشنهاد میانجیگری پکن مقبول نیافتاد.
سیستم چند قطبی در منطقه خلیج فارس ؟
وجود دو قدرت چین و روسیه درسازمان همکاری شانگهای فعالیتهای این سازمان را از نظرامنیتی مهم کرده است وسایر کشورها نیز با استفاده از این ظرفیت به دنبال ایجاد ثبات در داخل و بالا بردن ضریت امنیت خود هستند. در عرصه اقتصادی، چین با سرمایه گذاریهای هنگفت در پروژه راه ابریشم جدید، که در برگیرنده منافع اقتصادی برای همه کشورهای منطقه است به همگرایی و ثبات منطقهای کمک میکند.
با این همه، آنگونه که واشنگتن پست آورده است، عضویت ایران و ترکیه در سازمان همکاری شانگهای و رقابت و جنگ نیابتی میان جمهوری اسلامی و عربستان میتواند برای سیاست خاورمیانهای و دیپلوماسی چین درد سرساز باشد . در عین حال تحقق اینکار میتواند افق تازهای در جلوی سازمان همکاری شانگهای و گسترش آن بگشاید. پیوستن پاکستان و هند به این سازمان همکاری شانگهای نشان داده است که این سازمان توان آن را دارد که دو کشور رقیب را بپذیرد. لذا در حالیکه ایران میرود به عضویت این سازمان در آید ، دور از انتظار نخواهد بود اگر عربستان سعودی و دیگر اعضای شورای همکاری خلیج فارس نیز خواهان پیوستن به سازمان مذکورباشند. رقابت ایران و عربستان و سیاستهای نا روشن آمریکا درخاورمیانه، منطقه خلیج فارس را به میدانی برای ورود و ایفای نقشِ دیگرقدرتهای خارجی مانند چین تبدیل کرده است که سیاستها و منافع اقتصادی آشکاری در منطقه دارند.
انتظار میرود که کشورهای عرب شورای همکاری خلیج فارس روابط نزدیک تری با چین و دیگر قدرتهای فرا منطقهای بر قرار کنند که لا محاله به ایجاد یک سیستم چند قطبی در منطقه منتهی خواهد شد ، سیستمی که از پایان جنگ سرد تا به حال در این منطقه سابقه نداشته است.