استندآپ کمدی های اجرا شده توسط تعدادی از کمدینهای ایرانی در برنامه تلویزیونی خندوانه، چند وقتی است که شکل وشمایل این متد خنداندن را در اذهان ایرانیان زنده کرده است.
این اجراها و رقابتها و حواشی پیرامونی آنها، با وجود همه قید و بندها وخط قرمزهای حاکم بر سیمای جمهوری اسلامی، بعضا توانستهاند حتی در جامعه موج هایی را هم ایجاد کنند. با توجه به اینکه این تجربه، حداقل در تلویزیون بعد از انقلاب تجربهای نو و تازه است، به نظر میرسد شناختن ظرفیت های یک استندآپ کمدی خوب وواکاوی چند وچون اجراهای موجود میتواند به راحتتر پیموده شدن این مسیر تازه گشوده شده کمک شایانی نماید.
به همین دلیل هم در ادامه این مطلب نگاهی انداختهایم به ۹ اجرا از اجرای صورت گرفته در این برنامه. با این توضیح که انتخاب هر یک از این نه اجرا با توجه به نکات مستتر در نقد آن وهمچنین نقاط قوت وضعفی است که تامل بر آنها شاید بتواند در ادامه این پروسه به بالا بردن کیفیت کارهای ارایه شده کمک نماید.
امیر مهدی ژوله
ژوله به دلیل سابقه نویسندگیش توانایی طراحی شوخی وبازی با المانهای آشنا برای خوراندن آن شوخیها به مخاطب را داراست وبه همین دلیل هم در استندآپ کمدیهایش سعی میکند در همین زمین بازی کند. سبک او روایی است واسترس در اجراهایش (به خصوص دومین اجرا) زیاد دیده میشود. اجراها در مرز بین بیان خاطرات شخصی، شوخی با شخصیتهای غیرسیاسی معروف والبته شوخی با خود در نوسان است واز این رو میتوان ادعا کرد که او برای اجراهایش فقط به ذکر خاطره بسنده نکرده و تلاش نسبتا موفقی را برای دور شدن از حیطه خاطره گویی صرف و شوخی با المانهای مختلف از خود نشان داده است.
امین حیایی
دومین اجرای او، از نظر تکیه بر قدرت بازیگری در لحظه فوق العاده بود. هر چند او در این اجرا روایتی خطی وبسیار ساده داشت اما این توانایی وهوشش در اجرا است که استندآپ کمدیش را متفاوت ونشانه دار کرده است. با این حال استفاده او از نصف زمان تخصیص داده شده یک بدسلیقگی محض بود. او میتوانست با طراحی درست وادامه ارایه تیپهای مختلف به راحتی قدرت خودش را در بازیگری به رخ بکشد اما احتمالا اطمینان کاذب به برد واعتماد به نفس بیش از حد او را از این فرصت محروم کرد.
سجاد افشاریان
او دارای ذهنی خلاق است وشاید به معنای متداول با سوادترین استندآپ کمدین این گروه باشد. افشاریان هرچقدر که در استندآپ کمدی اولش در انتخاب سوژه ونوع شوخیها (شوخی با عادات مردم زادگاهش شیراز) خوب وحساب شده عمل کرد، در اجرای دوم کلا به بیراهه رفت وبه همین دلیل هم مخاطب منطق شوخیهایش را درک نمیکرد. تکرار کلیشه «رد شدن از دیوار» برای مخاطب این دوره وزمانه غیر ملموس وباسمهای بود ووقتی انتخاب نقطه عزیمت شوخیها اساسا غلط باشد، طبیعتا داشتن تیپ وقیافهای شبیه فریدون فرخزاد وشعرخوانی به سبک شب شعرهای محافل روشنفکری هم به او کمکی نخواهد کرد.
مهران غفوریان
مهران غفوریان آدم خوش شانسی است چرا که او اصولا کمدین آفریده شده است. بنابراین او برای خنداندن مخاطب تلاشی نمیکند چون مخاطب ناخواسته به او میخندد. اما در اجراهای او بیشتر به خاطره گویی بسنده میشود وبه لحاظ محتوایی از شلختگی وبی برنامگی نسبی رنج میبرد. اجرای نسبتا قوی، برقراری ارتباط مناسب با دوربین ومخاطب حاضر در محل اجرا والبته همان با نمکی ذاتی نقاط قوت او را تشکیل میدهند هر چند که عدم سختگیری در انتخاب سوژه وسطح نسبتا نازل شوخیها به کار او ضربه زده است.
شقایق دهقان
شقایق دهقان به عنوان یک کمدین زن، با همه محدودیتهایی که داشت، فراتر از انتظار ظاهر شد. هر دو اجرای او متن وطراحی شوخی مناسبی داشت واو توانست حتی المقدور از قدرت بازیگری خودش هم برای ارایه مطالب به خوبی استفاده کند. وارد شدن او به دعواهای متعارف زنانه ومردانه ریسکی بود که دهقان برای رای گرفتن از مخاطبان زن انجام داد اما ظاهرا این ریسک برای او کار نکرد.
علی مسعودی
مسعودی هم به نظر از کسانی میاید که خنداندن آدمها برایشان آسان است اما شاید همین نکته باعث شده کار او هم در سطح خاطره تعریف کردن وشوخی با بستگان خودش بماند. البته در روایتهای اوگاه گاه نشانههای خوبی از طنازی و غلوهای رندانه و به جا دیده میشود اما به نظر میرسد عیار واقعی او وقتی مشخص میشود که بتواند استندآپ کمدی را در زمینی به جز زمین بازگو کردن خاطرات شخصی بازی کند.
جواد رضویان
رضویان ناامید کنندهترین اجرای این مسابقات را داشت اما به یمن داشتن رقیبی چون علیرضا خمسه توانست از مخاطبین رای بگیرد. او بدون هیچ طرح وبرنامه وپلانی به روی استیج رفت وبا نصیحت کردن مخاطبین وزدن حرفهای کلیشهای وتکراری نشان داد که یا اصلا نمیداند استندآپ کمدی چیست ویا اینکه این برنامه وبینندگانش را جدی نگرفته است.
علیرضا خمسه
علیرضا خمسه با کوله باری از تجربه بازیگری طنز، به طرز عجیبی در تنها اجرایش در این برنامه ضعیف ونامفهوم بود. او برای اجرایش حقیقتا زحمت کشیده بود: طراحی لباس داشت، یک خر را به استودیو آورده بود وآواز خواند. اما چون در انتخاب شوخیهایش، مخاطبین دهه نود شمسی را با مخاطبین دهه پنجاه وشصت اشتباه گرفته بود به کلی به خطا رفت. نشناختن سلیقه ومذاق مخاطب وانتخاب اشتباه نحوه حمله به نقاط حساس وگیرندههای ذهن او، باعث شد او حتی به رقیب ضعیف واز پیش باختهای چون جواد رضویان هم ببازد.
الیکا عبد الرزاقی
او هم همه محدودیتهای یک استندآپ کمدین زن را در تلویزیون ایران به یدک میکشد. به همین دلیل به کم خطرترین عرصه برای شوخی کردن پناه میآورد: شوخی با خود. او با بیرحمی تمام با شکل وقیافه خودش شوخی میکند وجالب اینکه مخاطب هم از این حجم بالای حمله به خود از سوی یک کمدین زن استقبال میکند. به طور کلی سطح اجرای او با همه محدودیتهایی که دارد قابل قبول بهنظر میرسد اما به لحاظ محتوایی از جسارت وشجاعت کمی برخوردار است.