روزگاری نشستهای وزیران سازمان کشورهای صادر کننده نفت (اوپک) در وین خبر ساز ترین رویدادهای اقتصادی جهان را رقم میزدند. امروز همان نشستها در صفحات آخر رسانههای بین المللی جای میگیرند، اغلب با این عنوان که «این بار نیز اوپک نتوانست بر سر سقف تولید اعضای خود به توافق دست یابد.»
همانگونه که انتظار میرفت، صد و شصت و نهمین نشست وزیران «اوپک» نیز، که سیزدهم خرداد ماه در وین برگزار شد، نتوانست این سازمان را از کرختی بیرون بیآورد.
این بار هم وزیران نفت «اوپک» در محاصره انبوه مشاوران خود به پایتخت اتریش آمدند و سوییتهای زیادی را در مجللترین هتلهای این شهر پر کردند، ولی تنها حاصل سفر بسیار پر هزینه آنها توافق بر سر تعیین یک دبیر کل نیجریهای به جای یک دبیر کل لیبیایی بود که مهلت ماموریتش چهار سال پیش به پایان رسیده بود، ولی به دلیل شکافهای درون اعضای سازمان کرسی نان و آبدار خود را همچنان در اختیار داشت. این جا به جایی هم هیجانی ایجاد نکرد، به این دلیل ساده که دبیر کلی «اوپک» یک مقام تشریفاتی است. به بیان دیگر «اوپک» در تازهترین نشست خود بار دیگر به تشریفات بسنده کرد، ولی از هر گونه تأثیر گذاری بر نوسانات بهای نفت در جهان ناتوان ماند.
با اطمینانی بیش از همیشه میتوان گفت که اقتدار «اوپک» به گونهای محسوس کاهش یافته، از جمله به این دلیل که بازار جهانی انرژی یک دگرگونی بزرگ را از سر میگذراند و بازی و بازیگران آن نیز به سرعت متحول میشوند. تحولات اخیر در عرصه بین المللی نشان میدهند که تاریخ نفت در پی دو دوره پی در پی که جمعاً حدود هشتاد سال به طول انجامیدند، به دورهای تازه گام نهاده است:
یک) دوران «هفت خواهران»: طی دوره نخست، که تا سال ۱۹۷۳ ادامه یافت، هفت شرکت بزرگ نفتی آنگلیسی - آمریکایی موسوم به «هفت خواهران» (اگزون، موبیل، شورون، تکزاکو، گلف اویل، رویال داچ شل و بریتیش پترولیوم) بازار جهانی نفت را زیر تیول خود داشتند. این هفت غول نفتی در اشکال اولیه خود در سال ۱۹۲۸ و در چارچوب «موافقتنامه های آچناکاری» مناطق و بازارهای نفتی را میان خود تقسیم کردند و طی یک دوره نسبتاً طولانی بر عرضه و تقاضا و بهای این کالا، که اهمیت استراتژیک آن بیشتر و بیشتر میشد، تأثیر گذاشتند. حتی امواج ملی کردن صنعت نفت در شماری از کشورهای تولید کننده به ویژه در سالهای ۱۹۵۰ تا ۱۹۷۰ میلادی نیز نتوانست نفوذ این شرکتهای پر قدرت را به گونهای محسوس کاهش دهد.
دو) دوران «اوپک»: از سال ۱۹۷۳ به بعد بازیگر تازهای به نام «سازمان کشورهای صادر کننده نفت» (اوپک) در صحنه جهانی انرژی قدرت گرفت. البته «اوپک» در سال 1960 به ابتکار ایران و عربستان سعودی و عراق و ونزوئلا و کویت پایه گذاری شده بود، با این هدف که کشورهای عضو آن با اقدامی جمعی و با تکیه بر نهادی دایمی بتوانند حق خود را از شرکتهای بزرگ و پر قدرت غربی بستانند و بر قیمت نفت به سود منافع صادر کنندگان تأثیر بگذارند. ولی این رویداد چندان مهم تلقی نشد و «اوپک» حدود سیزده سال کم و بیش ناشناخته ماند.
جنگ چهارم اعراب و اسراییل در سال ۱۹۷۳، «اوپک» را از گمنامی بیرون آورد. با استفاده از این فرصت، اعضای سازمان علیه قدرتهایی که از دیدگاه انها مهمترین حامیان اسراییل شمرده میشدند، به تحریم نفتی متوسل شدند.
این ابتکار زمینه چهار برابر شدن قیمت نفت را فراهم آورد، رویدادی که در ادبیات اقتصادی جهان «نخستین شوک نفتی» نامیده میشود. در پی این رویداد، سازمان «اوپک» در نقش یک کارتل نفتی با تعیین «سقف تولید» برای اعضای خود و تعیین سهمیه برای آنها، توانست طی یک دوره طولانی بر عرضه نفت و در نتیجه بهای آن در بازار تأثیر بگذارد. در این تأثیر گذاری «اوپک» همیشه موفق نبود، ولی به هر حال به عنوان یک وزنه مهم کم و بیش جدی گرفته میشد.
سه) به سوی دوران «پسا اوپک»؟: زیر تأثیر تحولات تازه در بازار جهانی انرژی و نیز تحولات درون «اوپک»، به نظر میرسد که این سازمان به شدت تضعیف شده و در فراز و نشیبهای قیمت نفت دیگر نقش مهمی ایفا نمیکند.
پیش از این «اوپک» در نقش یک «کارتل» به ویژه میتوانست بر عرضه نفت تأثیر بگذارد و با کاهش «سقف تولید» اعضای خود، قیمت این کالا را بالا ببرد. در حال حاضر با پیشرفتهای عظیم تکنولوژیک، شمار بازیگران عرصه نفت به شکل چشمگیری افزایش یافته است. بهره برداری از منابع نفتی در آب های عمیق دریای شمال و نیز سواحل برزیل و حتی مناطق قطبی رو به افزایش میرود. استخراج نفت از شنهای قیری کانادا بیشتر و بیشتر میشود. تولید نفت «غیر متعارف» (شیل) در آمریکا (و در آینده نزدیک در دیگر مناطق جهان) یک رویداد بسیار مهم است، به ویژه از آن رو که پیشرفتهای مهم در این عرصه میتواند هزینه تولید را به گونهای محسوس پایین بیآورد.
همزمان با این رویدادها، سرمایه گذاری در انرژیهای قابل تجدید رو به اوجگیری است. تنها در سال ۲۰۱۵ میلادی، حجم سرمایه گذاری در انرژیهای افتابی و بادی به دویست و پنجاه و هفت میلیارد دلار رسید و ظرفیت تولید در این بخش حدود نه در صد افزایش یافت. البته سهم انرژی فسیل (زغال، گاز و نفت) در تولید انرژی جهان هنوز به حدود هفتاد و هشت در صد میرسد. ولی سرمایه گذاری و تکنولوژی در این زمینه به گونهای جهشی پیش میرود و با توجه به انبوه دغدغههای زیستمحیطی به ویژه در رابطه با گرمایش زمین، پدیدهای به نام «گذار انرژی» (کاهش انرژیهای فسیلی و هستهای به سود انرژیهای پاک) یکی از مهمترین گرایشها در قرن بیست و یکم میلادی است.
همزمان با این رویدادها، سرمایه گذاری در انرژیهای قابل تجدید رو به اوجگیری است. تنها در سال ۲۰۱۵ میلادی، حجم سرمایه گذاری در انرژیهای افتابی و بادی به دویست و پنجاه و هفت میلیارد دلار رسید و ظرفیت تولید در این بخش حدود نه در صد افزایش یافت. البته سهم انرژی فسیل (زغال، گاز و نفت) در تولید انرژی جهان هنوز به حدود هفتاد و هشت در صد میرسد.
با توجه به همه این عوامل، بعید به نظر میرسد که سازمان «اوپک» بتواند اقتدار از دست رفته خود را بار دیگر به دست آورد. این به معنای آن نیست که بهای نفت دیگر بالا نخواهد رفت. منظور آن است که نوسانات قیمت نفت به جای آنکه مانند گذشته زیر فشار «کارتل» هایی چون «هفت خواهران» و یا «اوپک» باشد، از دادههای بنیادی بازار و به ویژه عرضه و تقاضا در شرایط غیر انحصاری تأثیر خواهد پذیرفت. «آزاد شدن» بازار نفت از قید و بند «کارتل» ها در شرایط کنونی بسیار محتمل به نظر میرسد.
کشمکشهای درون «اوپک» نیز به اوج تازهای رسیده و موجودیت آن را به شدت تهدید میکند.
از حدود سی و پنج سال پیش به این سو، عربستان سعودی با استفاده از زمینگیر شدن ایران و عراق بخش بسیار بزرگی از سهم آنها را در بازار جهانی نفت به سود خود تصاحب کرد و با تکیه بر ظرفیت عظیم تولیدیاش، عملاً دیگر اعضای «اوپک» را به گروگان گرفت. در حال حاضر هم عراق و هم ایران آشکارا سهم خود را مطالبه میکنند و عربستان سعودی که به تولید بالای ده میلیون بشکه در روز معتاد شده، حاضر به کوتاه آمدن نیست. با توجه به این جنگ درونی، آنهم میان مهمترین اعضای آن از نظر حجم ذخایر و ظرفیت تولید، «اوپک» چگونه میتواند در نقش اولیه خود به عنوان مدافع منافع صادر کنندگان باقی بماند؟
«اوپک» اعتبار خود را در میان کشورهای در حال توسعه هم از دست داده است. در سالهای ۱۹۷۰، در پی نخستین «شوک نفتی»، این سازمان به نام مدافع منافع «جهان سوم» به جنگ قدرتهای صنعتی رفت و در این کار از پشتیبانی دیگر کشورهای فقیر برخوردار شد. امروز «جهان سوم» چند پاره شده و از درون آن قدرتهای تازه صنعتی برخاستهاند، از چین و کره جنوبی گرفته تا برزیل، که با فاصلهای زیاد کشورهای عضو «اوپک» را پشت سر گذاشتهاند.
قدرتهای تازه عمدتاً وارد کننده نفت هستند و، به همین سبب، خواستار پایین ماندن قیمت آن هستند. در عوض سازمان «اوپک» عمدتاً مرکب از کشورهایی است که جز نفت چیزی برای زنده ماندن ندارند و با سقوط بهای این کالا در گرداب دشواریهای اقتصادی فرو میروند. آن دسته از کشورهای فقیر نیز که فاقد نفتاند، طبعاً از کاهش قیمت این کالا سود میبرند و به همین سبب با «اوپک» میانه چندانی ندارند.
«اوپک» در افکار عمومی کشورهای عضو این سازمان نیز محبوبیتی ندارد. هدف از پایه گذاری «اوپک» دستیابی به «قیمت عادلانه» برای نفت بود و این سازمان، با همین شعار، بارها موفق شد از راه اعمال فشار بر قیمتها، حجم بیشتری از دلارهای نفتی را روانه کشورهای عضو کند. فاجعه بزرگ، سرنوشت این دلارها است. الجزایریها و ایرانیها و ونزوئلاییها، که تا گردن در گرداب دشواریهای روزمره زندگی فرو رفتهاند، به آنچه در مقر سازمان «اوپک» میگذرد، علاقهای نشان نمیدهند. از دیدگاه انها، بود و نبود این سازمان یکی است.