لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
دوشنبه ۳ دی ۱۴۰۳ تهران ۰۷:۱۹

حسین علیزاده؛ جانفشانی برای موسیقی ایرانی


درباره بررسی موانع و مشکلات دست اندرکاران موسيقی در ايران و تلاش اين هنرمندان برای بهبود وضعيت اهل موسيقی و کيفيت اين نوع هنر، بسيار گفته شده است.

اما اين بار با حسين عليزاده -رديف‌دان، پژوهشگر، آهنگساز و استاد موسيقی شناخته شده ایران، در مورد موانع و مشکلات پيش روی اهالی موسيقی برای بهبود شرايطشان گفت‌وگو می کنيم.

حسین عليزاده، نوازنده تار و سه تار و خالق نزديک به ۳۰ آلبوم موسيقی از جمله نينوا، ترکمن، نوروز و سواران دشت اميد، نامزد سال ۲۰۰۶ جايزه گرمی –یکی از معتبرترين جايزه‌های موسيقی در جهان برای آلبوم « به تماشای آبهای سفيد»- و همچنين سازنده موسيقی فيلم آواز گنجشک‌ها، لاکپشت ها هم پرواز می کنند، زمانی برای مستی اسب‌ها، دلشدگان ، گبه و دوازده فيلم ديگر است.

رادیو فردا: آقای عليزاده ، آيا در ايران تشکل يا نهادی وجود دارد که هنرمندان عرصه موسيقی را دور هم جمع کند تا از اين طريق بتوانند خواسته‌ها و انتظارات صنفی خود را طرح کنند، درد دل کنند يا با همديگر ديدار داشته باشند؟

حسين عليزاده :
کلا در جوامعی که از نظر تاريخی ، مدت زمانی طولانی دارای سيستم دموکراتيک نبوده‌اند يا تجمعات در آن ممنوع بوده است، هنر موسيقی و کلا ساير هنرها بايد در خدمت دولت باشد؛ اين است که وقتی تاريخ را نگاه می‌کنيم تشکل‌هايی که مربوط به رشته‌های مختلف هنری بوده‌اند هميشه در سايه دولت قرار گرفته‌اند.

طبيعی است که روند اين سه دهه طلب می کند که هنرمندان در تلاش باشند که جامعه را دموکراتيک‌تر کنند تا گروه‌های مختلف قادر باشند حقوق خودشان را از طريق تشکل‌های صنفی احيا کنند. در اين جا فقط مسئله حق و حقوق نيست . جا انداختن هنر در کل جامعه هم نيازمند تشکيلاتی است که من معتقدم اين مسئله در ايران طول می‌کشد.

راه بسيار طولانی است که ما به مرحله‌ای برسيم که کشورهای غربی الان به تشکل‌های مربوط به موسيقی رسيده‌اند . در غرب کلا هنر، شکل کاملا مستقل خود را دارد. هر چيزی نبايد از طريق دولت انجام شود. از گرفتن سالن برای اجرای کنسرت گرفته تا انتشار مجوز آلبوم و هر امر ديگری نبايد از طريق دولت انجام شود.

اين مسير الان ايده آل و درست نيست. بسياری از هنرمندان و حتی خود من تلاش بسياری کرديم که اين مسير را تصحيح کنيم.

موانع کدامند؟

متاسفانه در ايران امروز مردم و هنرمندان آنقدر درگير مسائل روزمره و فشارهای اقتصادی و مشکلات و قوانينی که دست و پای هنرمند را می‌بندند هستند که کارها با مشکل پيش می‌رود.

اين که هنرمندان با همديگر ارتباط دارند يا اينکه ندارند و اگر ندارند چرا؟ بايد بگويم صرفا اين هنرمند نيست که مقصر است. ما خودمان از نظر تاريخی اين فرهنگ در درونمان رشد و نمو نيافته است که بتوانيم کاری را با همکاری پيش ببريم . شما می‌بينيد که اصولا انجام کارهای جمعی در ايران با مشکل مواجه می‌شود و کارهای فردی معمولا (راحت تر ) پيش می‌رود.

به این ترتیب معتقد هستید که پیشرفت‌هایی هم به دست آمده طی این سال‌ها ...

در اين چند ساله جايی به نام خانه موسيقی در ايران راه‌اندازی شده است که خود من يکی از بنيانگذاران آن بودم و واقعا ايده‌امان اين بود که مرکزی را تاسيس کنيم که مستقل از دولت باشد و کارش دفاع از هنرمندان و تامين نيازهای آنان ، چه از نظر مادی و چه از نظر معنوی و پشتيبانی از حق و حقوقشان باشد.

در اين زمينه بسيار سعی شد اما ما کلا در ايران در اين زمينه به يک تشکيلات ايده آل نرسيده‌ايم که بتوانيم يک تشکيلات غير دولتی تاسيس کنيم که قادر باشد از نظر اقتصادی خودکفا بوده، سرپای خودش بايستد.

از آنجايی که حمايت از اين تشکيلات در قانون اساسی جزء وظايف دولت در نظر گرفته شده است و کمک کردن به صنف هنرمندان از وظايف دولت است به هر حال وقتی کمک می‌کند طبيعی است که توقعاتی هم دارد. شايد به اين دليل است که اين تشکلات کاملا به استقلال نزديک نمی‌شوند و چيزهايی را که خواست هنرمندان و به نفع آنان است به خواست خودشان جلو ببرند.

«يک هنرمند برای اينکه بتواند با مردم ارتباط داشته باشد بايد مجوز بگيرد. تا مجوز بخواهد صادر شود بايد چند تشکيلات موازی با همديگر توافق کنند که آيا به شما مجوز بدهند يا ندهند؟»
به اعتقاد من در تمام جوامع پيشرفته يک هنرمند دغدغه تنهايی ، ناامنی ، بيکاری و آينده خود را ندارد. با قوانينی که در کشورهای پيشرفته وضع شده است يک هنرمند از آسايش بيشتری برخوردار است. اما در ايران ناامنی شغلی و بيکاری برای هنرمند وجود دارد. اين تشکيلات که حدود هفت يا هشت هزار عضو هم در سراسر ايران دارد برای رفع اين قبيل مشکلات به طور نسبی سعی می‌کند و فعال است ولی با اين اوصاف جامعه موسيقی ايران هنوز به مرحله‌ای نرسيده است که يک تشکيلات غير دولتی در اختيار داشته باشد.

بر همگان روشن است که وقتی نويسنده‌ای می‌خواهد کتابی را منتشر کند بايد برای دريافت مجوز آن را به وزارت ارشاد بدهد و چه بسا دخل و تصرفاتی هم در اين راستا به وجود می‌آيد. آيا در زمينه ساير عرصه‌های هنری هم وضع به همين منوال است؟ آيا هنرمندان موسيقی و خود شما هم با اين معضل روبه‌رو هستيد؟

دخل و تصرف وقتی در دراز مدت اتفاق می‌افتد خود به خود تبديل به خودسانسوری می‌شود.

تجربه ثابت کرده است با موانعی که هميشه هست فکر هنرمند ناچار است فقط در يک چارچوب مجاز رشد کند . من حتما نمی‌گويم هنرمند بايد کار سياسی کند يا اينکه توطئه کند اما به هر شکل وقتی برای هنر چهارچوب مشخصی تعيين می‌شود و از آغاز تدريس هنر به کودکان به آنان حد و حدود هنر مجاز آموزش داده می‌شود در دراز مدت و در طول تاريخ يک فاجعه است.

هر کدام از رشته‌ها در حوزه موسيقی از اجرا و انتشار متاسفانه درگير اين قبيل بوروکراسی‌ها است و البته بوروکراسی‌های موازی! گاهی چندين قسمت متفاوت هستند که بايد روی کارت نظرت بدهند و اين اظهار نظر و نظارت اصلا از نظر کيفی نيست . بلکه بيشتر مربوط به قوانين و حد و مرزهايی است که بيشتر برای خودشان قائلند.

حالا موسيقی از نظر کيفی خوب است يا بد؟ بايد بگويم موسيقی دراين ۳۰ سال نه تنها رشد نکرده که خيلی هم نزول کرده است . به اين علت که ذهن آزاد و حس آزاد هميشه با موانع روبه‌رو بوده است.

سهم مردم در پیشرفت موسیقی و هنر تا چه اندازه است؟

شما نگاه کنيد مثلا کسانی مثل ما که ۴۰ سال است در حوزه موسيقی فعاليت می‌کنيم و کارمان را از پيش از انقلاب آغاز کرده‌ايم و يا جوانان بعد از ما وقتی می‌خواهيم برای ارتباط با مردم کنسرت اجرا کنيم نياز به مجوز دولتی داريم.

يک هنرمند برای اينکه بتواند با مردم ارتباط داشته باشد بايد مجوز بگيرد. تا مجوز بخواهد صادر شود بايد چند تشکيلات موازی با همديگر توافق کنند که آيا به شما مجوز بدهند يا ندهند؟

تازه بعد ازاين که مجوز صادر شد مسئله سالن مناسب پيش می آيد. ما در ايران سالن مناسب نداريم .به غير از تالار رودکی که از قديم داشته ايم و در زمانی ساخته و طراحی شد که جمعيت ايران فقط ۲۰ ميليون نفر بود. اما الان ما جمعيتی قريب به ۷۰ ميليون نفر داريم اما تعداد سالنها افزايش نيافته است . اجاره سالن وزارت کشور هم که پيش از انقلاب ساخته شده است و اصولا سالن مناسبی برای اجرای کنسرت نيست بسيار گران است و شبی چند ميليون بايد بابت اجاره دريافت می کنند و البته ارگانهای ديگری هم هستند که مکان اجرا دارند اما باز هم بايد به آنان پول پرداخت کرد.

نتيجه اين می شود که بليط کنسرت در ايران از بليط کنسرت در آلمان گران‌تر می‌شود . يعنی اگر شما نسبت درآمد را در نظر بگيريد کسی که می‌خواهد در ايران کنسرت ببيند بايد ۳۰ تا ۴۰ ميليون پول بليط پرداخت کند و اين طبيعی است که اعضای يک خانواده نمی‌توانند با همديگر برای تماشای کنسرت بيايند . فقط عده کمی می‌توانند برنامه را ببينند و اين جور می‌شود که يواش يواش ارتباط مخاطب و هنرمند قطع می‌شود.

راه ديگری که وجود دارد استفاده از تلويزيون و وسايل ارتباط جمعی است که آن هم اکثر برنامه های راديو و تلويزيون از هويت موسيقی ايرانی خارج است .

موسيقی پخش شده در راديو و تلويزيون بسيار فکر نشده و برنامه ريزی نشده پخش می‌شود. يا شايد هم برنامه ريزی شده است که هر چه بيشتر اين فرهنگ از بين برود. اين است که مجموعه شرايط به طور زنجير وار روی موسيقی ايران سايه می‌اندازد.

تمام اين‌ها مسائلی است که می‌شود در موردش گفت‌وگو و بحث و تبادل نظر کرد و سعی در حل و فصل آن داشت . همه ما که به نوعی دست اندرکار هنر هستيم دلمان برای هنر اين مملکت می‌سوزد و مايليم آن را ارتقا دهيم و حفظش کنيم . من نمی‌دانم اين چه نيرويی است که مانع اين امر می‌شود. اين در حالی است که من تصور می‌کنم اگر موسيقی خوب در جامعه رواج پيدا کند. راديو و تلويزيون موسيقی خوب پخش کنند و مردم بشنوند شايد ملت ايران از نو روحيه خود را بازيابند و اين افسردگی که امروز در تک تک چهره مردم شاهد آنيم از بين برود و به شادی مبدل شود.

به تماشای آب‌های سپید؛ آلبومی که حسین علیزاده را تا مرز گرفتن جایزه گرمی پیش برد

آيا شما و ساير هنرمندان شاخص موسيقی تا به حال دور هم نشسته‌ايد در مورد اين مشکلات حرف بزنيد ؟ آيا سعی کرده‌ايد نماينده‌ای را به عنوان نماينده اهالی موسيقی بفرستيد تا با مسئولين و مقامات اين حوزه گفت‌وگو کنند ؟ آيا سعی کرده‌ايد مشکلات موجود را طرح کنيد و اگر اينکار انجام شده است پاسخ آنان به شما چه بوده است؟

بله، از همان زمان‌ها که سر ِ بود و نبود موسيقی دعوا بود ما خيلی سعی و تلاش کرديم . شايد اگر موسيقی الان وجود دارد به علت جانفشانی بعضی از هنرمندان است . البته تعداد جمعيت جوانی که امروز در ايران موسيقی کار می‌کنند بخصوص جوان‌ها بسيار بيشتر از سابق ا ست . اگر اين جمعيت خوب راهنمايی شوند و امکانات کافی در اختيارشان باشد ما سرمايه خوبی داريم . نسل جوان ما ضريب هوشی بالايی دارد و دنيا را بخاطر شرايطی که در آن زندگی می‌کند به خوبی می‌شناسد . ما اميدهای زيادی در نسل جوان داريم.

راستش من الان خيلی وقت است که ديگر گوشه‌ای نشسته‌ام و کار خودم را انجام می‌دهم . اما در گذشته بسيار بحث کرده‌ايم، تلاش کرده‌ايم، بسياری مواقع کسانی طرف مقابل بحث ما بودند که اصلا اين مباحث را درک نمی‌کردند يا جزء اهدافشان نبوده است . اگر قرار است شما بحث کنيد و وارد جدل بشويد حتما بايد يک ارتباط دولتی داشته باشيد که فکر کنند شما هم خودی هستيد. مطيع دستورات دولتيد، ضمن اينکه تخصص هم داريد . من با اين ديدگاه کاملا مخالفم . من بر اين باورم که هنرمندانی که وابسته به روابط دولتی نيستند بايد برای موسيقی تصميمات نهايی را بگيرند چون بقيه فقط از روی دستورالعمل و مصلحت تصميم می‌گيرند و اين روش تا به حال ثابت شده است که به نفع موسيقی نبوده است.

گاهی شرايطی بوجود می آورند که جنبه اقتصادی دارد و درآمد خوبی نصيب هنرمند می‌شود . اين جور است که برخی از هنرمندان جذب اين شرايط می‌شوند و کارهای سفارشی بسازند . حتی ممکن است آن کار را جامعه هم نشوند. دولت هم که به ابعاد هنری کار زياد اهميت نمی‌دهد، چون اصولا از اين زاويه به هنر نگاه نمی‌کند. بيشتر از زاويه تبليغ است که نگاه می‌کند. اما خود هنر والاست . بايد کاملا مستقل باشد. وقتی که هنر خالص باشد و از درون هنرمند رشد کرده باشد هم می‌تواند هنرمند را دگرگون کند و هم تبديل به «هنر الهی» بشود. اما هنر الهی که با سفارش دادن و دستورالعمل به وجود نمی‌آيد.

بله ، صحبت زياد شده است. تلاش زيادی انجام گرفته است. يکی از مشکلات حوزه موسيقی اين ا ست که حرف زياد می‌زنيم اما راه عمل به آن حرف‌ها مشکل است .

آیا در مجموع امیدی هست که موانع در کوتاه مدت به طور چشمگیر کاهش پیدا کند؟

البته من مايوس نيستم . با وجود همه چيزهايی که گفتم نسل جديد چهره بسيار خوبی در موسيقی از خودش نشان داده است . اين مستلزم اين امر است که بمانند و در جامعه رشد کنند. نه اينکه همچون ساير رشته‌ها از ايران هجرت کنند و برنگردند که در آن صورت متاسفانه ما در موسيقی همين سرمايه‌ها را هم از دست خواهيم داد . شايد اگر دولتهايی به سر کار بيايند که به هنر و فرهنگ اهميت بيشتری قائل باشند، هنرمند را يک فرد آزاده ببينند . آنوقت است که نسلی بسيار برتر از نسل گذشته پا به عرصه وجود خواهد گذاشت.
XS
SM
MD
LG