محمد صالح جوکار، رئیس سازمان بسیج دانش آموزی و فرهنگیان، روز دوشنبه از تشکیل شش هزار واحد مقاومت بسیج در مدارس ابتدایی برای اولین بار در ایران خبر داد.
به گزارش خبرگزاری «مهر»، رئیس سازمان بسیج دانش آموزی و فرهنگیان هدف از ایجاد پایگاه مقاومت بسیج در مدارس ابتدایی را « گسترش فعالیتهای بسیج در این دوره» دانست و گفت: «اثر پذیری دانش آموزان در سنین پایین بیشتر از سایر سنین است و به همین دلیل، قصد ترویج و نهادینه کردن تفکر انقلاب و بسیج را در بین دانش آموزان ابتدایی داریم.»
بر اساس این گزارش، هم اکنون چهار میلیون و ۶۰۰ هزار دانش آموز در مقطع راهنمایی و متوسطه و ۳۲۰ هزار فرهنگی و معلم عضو بسیج هستند.
سعید پیوندی، کارشناس مسایل آموزش و پرورش و استاد دانشگاه در پاریس، به رادیو فردا میگوید: این اقدام دو بعد نظامی و ایدئولوژیک دارد که برخلاف تمامی منشورها و کنوانسیونهای بینالمللی در مورد کودکان است.
سعید پیوندی: در همه منشورها و میثاقهای بینالمللی تاکید شده است که کودکان مابین سن هفت تا ۱۴ سال باید در یک شرایط کاملا آزاد و به دور از فشارهای ایدئولوژیک و یا تحت فشارهای آموزشی و نظامی تعلیم ببینند تا بتوانند شخصیت شان را در یک محیطی پرورش دهند که حق انتخاب داشته باشند. فکر کنند و بتوانند انسانهای پرسشگری برای جامعه باشند
به هر حال این خیلی تاسف انگیز است و من فکر میکنم یک امر ضد تربیتی و منفی مهمی برای نظام آموزشی ایران است.
البته این اقدام را باید در کنار سایر اقداماتی که در ماههای اخیر انجام شده است به طور همزمان بررسی کرد. پیشتر و در هفتههای گذشته خبر داده شده بود که چند هزار روحانی قرار است به مدارس ایران بروند و طرح یک مدرسه یک روحانی را اجرا کنند. این اقدام هم در همین جهت بود. میخواهند مدارس در آن جهتی که حکومت تمایل دارد عمل کنند. و بیشتر بچهها را موافق با ساز و کارها و اهداف انقلاب بار بیاورند. به اعتقاد من این امر به یک تحلیل نادرست از وقایع ۳۰ سال پیش برمیگردد. قبلا این قبیل کارها به شکل وسیعی، نه تنها در مدارس، بلکه در سطوح مختلف جامعه انجام میشد.
همه ابزارهای تبلیغی، ترویجی ، آموزشی و فرهنگی –تقریبا به شکل کاملا انحصاری- در اختیار دولت بود. کس دیگری هم با آنها رقابت نمیکرد. ولی با این وجود جوانان به آن صورتی که آنها میخواستند تربیت نشدند. برای اینکه اساسا این طرز تفکر، ضد آموزشی و ضد جامعه شناسانه است که فکر کنیم میشود انسانها را به یک طریق خاصی تربیت کرد و از بالا برای آنان تصمیم گرفت که آنها چطور باشند؟ این در جهت خلاف تحول جامعه بشری در قرن بیستم است.
من فکر میکنم برنامه ریزان و مسئولان میخواهند این حق انتخاب را از بچههای ما بگیرند. به همین دلیل هم موفق نخواهند شد. این اقدامات فقط میتواند یک نتیجه داشته باشد و آن این است که بچههای ما از خود بیگانه و دارای تنشهای درونی فراوان تربیت خواهند شد. بحران هویتی خواهند داشت. و از همه مهمتر با روحیهای تربیت میشوند که احتمالا ناگزیرند به خاطر حفظ ظاهر دروغ بگویند. ماسک بزنند. تظاهر کنند. تا بتوانند با آن هنجارهایی که به آنان تحمیل شده است کنار بیایند. اینها عواقب بسیار منفی روی آینده همه جامعه دارد. چون جامعه با وجود جوانانی با هویت چندگانه و گرفتاریهای عمیق هویتی پر از بحران خواهد شد
میشود گفت که حکومت به نوعی در صدد این است که با نظامی کردن نهادهای کنترل کننده از یک سو نیروی انسانی مورد نیازش را برای مقابله با این مخالفتها تدارک ببیند و از سوی دیگر جلوی گرایش این جوانان به حرکتهای اعتراضی را بگیرد. من فکر میکنم در هر دو جنبه، اشتباه بزرگ این است که ما فکر کنیم بچههایی که به سن آموزش میرسند و وارد اجتماع میشوند، مثل لوحهای سفیدی هستند که شما میتوانید هر چه را بخواهید روی آنها بکشید. در حالی که این بچهها فکر میکنند. انسانهای پرسشگری هستند. با دنیا در ارتباطاند و در پی آگاهیاند.
الان در مقابله با اتفاقات رخ داده به جای اینکه فکر کنیم که چه شد که درگیر این بحران شدیم و چه اشکالاتی در نظام ساختمان سیاسی ما وجود داشت که کار ما را به اینجا کشاند؟ متاسفانه به فکر راهحلهای کج و معوجی هستیم که درگیر کردن جوانان ما از طرق مختلفی مثل وارد کردنشان به مسیرهای نظامی برای مقابله با مخالفتها، یکی از آنها است که جای تاسف بسیار هم دارد.
به گزارش خبرگزاری «مهر»، رئیس سازمان بسیج دانش آموزی و فرهنگیان هدف از ایجاد پایگاه مقاومت بسیج در مدارس ابتدایی را « گسترش فعالیتهای بسیج در این دوره» دانست و گفت: «اثر پذیری دانش آموزان در سنین پایین بیشتر از سایر سنین است و به همین دلیل، قصد ترویج و نهادینه کردن تفکر انقلاب و بسیج را در بین دانش آموزان ابتدایی داریم.»
بر اساس این گزارش، هم اکنون چهار میلیون و ۶۰۰ هزار دانش آموز در مقطع راهنمایی و متوسطه و ۳۲۰ هزار فرهنگی و معلم عضو بسیج هستند.
سعید پیوندی، کارشناس مسایل آموزش و پرورش و استاد دانشگاه در پاریس، به رادیو فردا میگوید: این اقدام دو بعد نظامی و ایدئولوژیک دارد که برخلاف تمامی منشورها و کنوانسیونهای بینالمللی در مورد کودکان است.
سعید پیوندی: در همه منشورها و میثاقهای بینالمللی تاکید شده است که کودکان مابین سن هفت تا ۱۴ سال باید در یک شرایط کاملا آزاد و به دور از فشارهای ایدئولوژیک و یا تحت فشارهای آموزشی و نظامی تعلیم ببینند تا بتوانند شخصیت شان را در یک محیطی پرورش دهند که حق انتخاب داشته باشند. فکر کنند و بتوانند انسانهای پرسشگری برای جامعه باشند
به هر حال این خیلی تاسف انگیز است و من فکر میکنم یک امر ضد تربیتی و منفی مهمی برای نظام آموزشی ایران است.
- طی حدود ۳۰ سالی که از پیروزی انقلاب اسلامیایران میگذرد بارها و بارها، حتی خود مقامات جمهوری اسلامیایران از این موضوع شکوه و گلایه کردهاند که نظام آموزشی به گونهای نیست که دانش آموزان را مومن به انقلاب و پیرو ارزشهای اسلام پرورش دهد. حالا شما تصور میکنید که با تاسیس واحدهای مقاومت بسیج در مدارس ابتدایی، میتوانند به این موضوع کمک کنند؟
البته این اقدام را باید در کنار سایر اقداماتی که در ماههای اخیر انجام شده است به طور همزمان بررسی کرد. پیشتر و در هفتههای گذشته خبر داده شده بود که چند هزار روحانی قرار است به مدارس ایران بروند و طرح یک مدرسه یک روحانی را اجرا کنند. این اقدام هم در همین جهت بود. میخواهند مدارس در آن جهتی که حکومت تمایل دارد عمل کنند. و بیشتر بچهها را موافق با ساز و کارها و اهداف انقلاب بار بیاورند. به اعتقاد من این امر به یک تحلیل نادرست از وقایع ۳۰ سال پیش برمیگردد. قبلا این قبیل کارها به شکل وسیعی، نه تنها در مدارس، بلکه در سطوح مختلف جامعه انجام میشد.
همه ابزارهای تبلیغی، ترویجی ، آموزشی و فرهنگی –تقریبا به شکل کاملا انحصاری- در اختیار دولت بود. کس دیگری هم با آنها رقابت نمیکرد. ولی با این وجود جوانان به آن صورتی که آنها میخواستند تربیت نشدند. برای اینکه اساسا این طرز تفکر، ضد آموزشی و ضد جامعه شناسانه است که فکر کنیم میشود انسانها را به یک طریق خاصی تربیت کرد و از بالا برای آنان تصمیم گرفت که آنها چطور باشند؟ این در جهت خلاف تحول جامعه بشری در قرن بیستم است.
من فکر میکنم برنامه ریزان و مسئولان میخواهند این حق انتخاب را از بچههای ما بگیرند. به همین دلیل هم موفق نخواهند شد. این اقدامات فقط میتواند یک نتیجه داشته باشد و آن این است که بچههای ما از خود بیگانه و دارای تنشهای درونی فراوان تربیت خواهند شد. بحران هویتی خواهند داشت. و از همه مهمتر با روحیهای تربیت میشوند که احتمالا ناگزیرند به خاطر حفظ ظاهر دروغ بگویند. ماسک بزنند. تظاهر کنند. تا بتوانند با آن هنجارهایی که به آنان تحمیل شده است کنار بیایند. اینها عواقب بسیار منفی روی آینده همه جامعه دارد. چون جامعه با وجود جوانانی با هویت چندگانه و گرفتاریهای عمیق هویتی پر از بحران خواهد شد
- به نظر شما آیا این امکان وجود دارد که طرح تاسیس واحدهای مقاومت بسیج را درارتباط با ابزارهای مخالفت با معترضین در طول پنج ماه گذشته بدانیم؟
میشود گفت که حکومت به نوعی در صدد این است که با نظامی کردن نهادهای کنترل کننده از یک سو نیروی انسانی مورد نیازش را برای مقابله با این مخالفتها تدارک ببیند و از سوی دیگر جلوی گرایش این جوانان به حرکتهای اعتراضی را بگیرد. من فکر میکنم در هر دو جنبه، اشتباه بزرگ این است که ما فکر کنیم بچههایی که به سن آموزش میرسند و وارد اجتماع میشوند، مثل لوحهای سفیدی هستند که شما میتوانید هر چه را بخواهید روی آنها بکشید. در حالی که این بچهها فکر میکنند. انسانهای پرسشگری هستند. با دنیا در ارتباطاند و در پی آگاهیاند.
الان در مقابله با اتفاقات رخ داده به جای اینکه فکر کنیم که چه شد که درگیر این بحران شدیم و چه اشکالاتی در نظام ساختمان سیاسی ما وجود داشت که کار ما را به اینجا کشاند؟ متاسفانه به فکر راهحلهای کج و معوجی هستیم که درگیر کردن جوانان ما از طرق مختلفی مثل وارد کردنشان به مسیرهای نظامی برای مقابله با مخالفتها، یکی از آنها است که جای تاسف بسیار هم دارد.