رسانهها و رویکرد خبری و حرفهای آنها، در زمان جنگ خواسته و ناخواسته سمت و سوی دیگری به خود میگیرند. برخی از آنها تلاش میکنند تا «بیطرفی» خود را حفظ کنند و برخی تنها به دستگاه «تبلیغات» تبدیل میشوند؛ با این همه به سختی میتوان تصور کرد که ممکن است از گزند سیاست و سیاسیون یا واکنش مردم و موجی که ایجاد میشود دور بمانند.
رسانههای دولتی ایران پس از انقلاب، هنوز خود درگیر تصفیه حسابهای سیاسی داخلی و «پاکسازی ضد انقلاب» بودند، که جنگ آغاز شد. آنها نه میتوانستند و نه اجازه آن را داشتند که به میدان تبادل نظر تبدیل شوند و عملا با به کار گیری ادبیات خاصی که زبان رایج و رسمی حکومتگران بود، به تبلیغات روی آوردند.
امروز و با گذشت ۳۰ سال از آغاز جنگ ایران و عراق، میتوان نگاهی به گذشته کرد.
در این یادداشت تصویری، بخشی از فیلمهای باقیمانده از آن دوره را میبینیم. فیلمهایی که هم بیانگر بخشی از کارکرد رسانهای جمهوری اسلامی در زمان جنگ و هم برگرفته از برخی گفتهها و سخنرانیهاست.
از آغاز جنگ، نه تنها شواهد از اختلافات اداره آن بین ارتش ایران و نیروهای شبهنظامی و نظامی تازه قدرت گرفتهای مانند سپاه پاسداران حکایت داشت، بلکه سیاستمداران نیز اختلافات خود را پنهان نمیکردند. آیتالله خمینی چندین بار در این مورد موضع گرفت. بخش بزرگی از اختلافات سیاسیون به تضاد آرا میان ابوالحسن بنیصدر، رئیس جمهوری و فرمانده کل نیروهای مسلح و حزب جمهوری اسلامی باز میگشت. درست اندکی پس از آغاز جنگ، بنیصدر در نامهای به آیتالله خمینی وزیران کابینه نخست وزیر رجایی را «بیکفایت» و «تهدیدی بزرگ تر از تجاوز عراق به خاک کشور» نامیده بود. در همان ماههای نخستین، رقبای سیاسی به قدرت رسیده دست به انتشار مقالات تندی علیه یکدیگر در روزنامههای جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی زدند.
ابوالحسن بنیصدر نهایتا از ایران گریخت و مخالفان سرسخت او که کل قدرت را در دست گرفتند، او را متهم به سنگاندازی در جریان جنگ و «خیانت» کردند.
اما این حملههای پی در پی، سالها بعد منتقدانی هم یافت که از ماههای آغازین جنگ و نگاه بنیصدر به آن روایت دیگری داشتند. علی شمخانی، از فرماندهان نیروی دریایی ارتش و وزیر دفاع پیشین ایران، از جمله آنها بود.
پس از بنیصدر نوبت اختلافات به علی خامنهای، رئیس جمهوری و میرحسین موسوی، نخست وزیر وقت رسید. در حالیکه جنگ، گرانی، تورم و کمبود مواد اولیه را سبب شده بود، دولت در کابینه خود هم دچار اختلاف بود. در همین وقت بود که آیتالله خمینی، با سخنرانیهای خود، مقامهای مختلف را دعوت به «همدلی و وحدت» میکرد. او میگفت «اگر کسی میبیند با دولت اختلاف دارد، پست دیگری بگیرد». این سخنان در اوج دوران جنگ بارها و بارها به حمایت رهبر جمهوری اسلامی از میرحسین موسوی تعبیر شد. سالها بعد اوضاع کلا دگرگون شد و پس از پایان جنگ و مرگ آیتالله خمینی، مسئولیت بیان سخنان «وحدت بخش» به آیتالله خامنهای واگذار شد.
کمتر از دو سال پس از آغاز جنگ در عملیات بیتالمقدس، خرمشهر از اشغال نیروهای عراقی خارج شد و به نظر میرسید جنگ در نقطه پایانی خود قرار دارد. عملا هدف نخستین یک جنگ دفاعی و بازگرداندان نظامیان عراقی به پشت مرزهای شناختهشده ایران، محقق شده بود. اما... ماشین جنگ نه در خرمشهر و نه در سال ۱۳۶۱ متوقف نشد. بر کشتهها، مجروحها، آسیبهای روانی و جانی و مالی افزوده شد و شهروندان شش سال دیگر را زیر سایه جنگ گذراندند.
رسانههای دولتی ایران پس از انقلاب، هنوز خود درگیر تصفیه حسابهای سیاسی داخلی و «پاکسازی ضد انقلاب» بودند، که جنگ آغاز شد. آنها نه میتوانستند و نه اجازه آن را داشتند که به میدان تبادل نظر تبدیل شوند و عملا با به کار گیری ادبیات خاصی که زبان رایج و رسمی حکومتگران بود، به تبلیغات روی آوردند.
امروز و با گذشت ۳۰ سال از آغاز جنگ ایران و عراق، میتوان نگاهی به گذشته کرد.
در این یادداشت تصویری، بخشی از فیلمهای باقیمانده از آن دوره را میبینیم. فیلمهایی که هم بیانگر بخشی از کارکرد رسانهای جمهوری اسلامی در زمان جنگ و هم برگرفته از برخی گفتهها و سخنرانیهاست.
- تبلیغات جنگ اشکال مختلفی داشت. نه تنها مردان و زنان، شهروندان غیر نظامی، پیر و جوان بلکه کودکان نیز در تبلیغات عمومی کاربرد پیدا می کردند.
- تشییع بخشی از اولین کشتهشدگان جنگ در سال ۱۳۵۹: آذر ماه - سه ماه پس از آغاز جنگ- آیتالله خمینی در جمع مقامهای شورای عالی دفاع، با انتقاد از نحوه مدیریت جنگ گفت «مدتی است درباره حمله صحبت میشود، اما حمله نمیشود». این انتقادها مسبوق به سابقه بود. اندکی زمانی از جنگ نگذشته بود که در جبهه حاکمان اختلاف افتاد.
از آغاز جنگ، نه تنها شواهد از اختلافات اداره آن بین ارتش ایران و نیروهای شبهنظامی و نظامی تازه قدرت گرفتهای مانند سپاه پاسداران حکایت داشت، بلکه سیاستمداران نیز اختلافات خود را پنهان نمیکردند. آیتالله خمینی چندین بار در این مورد موضع گرفت. بخش بزرگی از اختلافات سیاسیون به تضاد آرا میان ابوالحسن بنیصدر، رئیس جمهوری و فرمانده کل نیروهای مسلح و حزب جمهوری اسلامی باز میگشت. درست اندکی پس از آغاز جنگ، بنیصدر در نامهای به آیتالله خمینی وزیران کابینه نخست وزیر رجایی را «بیکفایت» و «تهدیدی بزرگ تر از تجاوز عراق به خاک کشور» نامیده بود. در همان ماههای نخستین، رقبای سیاسی به قدرت رسیده دست به انتشار مقالات تندی علیه یکدیگر در روزنامههای جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی زدند.
ابوالحسن بنیصدر نهایتا از ایران گریخت و مخالفان سرسخت او که کل قدرت را در دست گرفتند، او را متهم به سنگاندازی در جریان جنگ و «خیانت» کردند.
اما این حملههای پی در پی، سالها بعد منتقدانی هم یافت که از ماههای آغازین جنگ و نگاه بنیصدر به آن روایت دیگری داشتند. علی شمخانی، از فرماندهان نیروی دریایی ارتش و وزیر دفاع پیشین ایران، از جمله آنها بود.
- مقامهای سیاسی ایران در زمان جنگ بارها در تلویزیون دولتی ایران ظاهر شدند. دیدار آنها با «رزمندگان» و سخنرانیهای آنها با محوریت موضوعات دینی و سیاسی و احساساتی بارها از رسانه دولتی ایران پخش شد. حجتالاسلام خامنهای که در زمان جنگ به ریاست جمهوری رسید از جمله این افراد بود.
- در برنامههای تلویزیونی تلاش بیقفهای میشد تا مسئولان جمهوری اسلامی (بر خلاف مسئولان دوران پهلوی) سادهزیست، پرکار و مردمی نشان داده شوند. از آنجا بود که حتی جلسههای هیئت دولت هنگار نهار و شام و صرف چای و نقل و نبات هم به خانههای شهروندان راه پیدا میکرد.
پس از بنیصدر نوبت اختلافات به علی خامنهای، رئیس جمهوری و میرحسین موسوی، نخست وزیر وقت رسید. در حالیکه جنگ، گرانی، تورم و کمبود مواد اولیه را سبب شده بود، دولت در کابینه خود هم دچار اختلاف بود. در همین وقت بود که آیتالله خمینی، با سخنرانیهای خود، مقامهای مختلف را دعوت به «همدلی و وحدت» میکرد. او میگفت «اگر کسی میبیند با دولت اختلاف دارد، پست دیگری بگیرد». این سخنان در اوج دوران جنگ بارها و بارها به حمایت رهبر جمهوری اسلامی از میرحسین موسوی تعبیر شد. سالها بعد اوضاع کلا دگرگون شد و پس از پایان جنگ و مرگ آیتالله خمینی، مسئولیت بیان سخنان «وحدت بخش» به آیتالله خامنهای واگذار شد.
کمتر از دو سال پس از آغاز جنگ در عملیات بیتالمقدس، خرمشهر از اشغال نیروهای عراقی خارج شد و به نظر میرسید جنگ در نقطه پایانی خود قرار دارد. عملا هدف نخستین یک جنگ دفاعی و بازگرداندان نظامیان عراقی به پشت مرزهای شناختهشده ایران، محقق شده بود. اما... ماشین جنگ نه در خرمشهر و نه در سال ۱۳۶۱ متوقف نشد. بر کشتهها، مجروحها، آسیبهای روانی و جانی و مالی افزوده شد و شهروندان شش سال دیگر را زیر سایه جنگ گذراندند.