لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ تهران ۰۶:۵۹

بر خرابه‌های معبد آناهیتا در سرزمین جشنواره‌های کم‌ستاره


پوستر جشنواره فیلم فجر
پوستر جشنواره فیلم فجر
در هشتاد و نهمین «جنگ فرهنگی هفته»، به‌مناسبت آغازِ بیست و هشتمین جشنوارۀ بین‌المللی تئاتر فجر تهران، گفت‌وگویی داریم با آرام قاسمی کارگردان و بازیگر ایرانی مقیم میلان ایتالیا.

به‌بهانۀ درگذشت بهمن جلالی از بزرگان هنر عکاسی ایران، با یک عکاس مطرح ایرانی گپی خواهیم زد. (اصل گفت‌وگو را اینجا بخوانید)

همراه با پرویز جاهد منتقد فیلم و مستندساز ایرانی مقیم لندن به جشنوارۀ بیست و هشتم فیلم فجر سری خواهیم زد و، شما را به خرابه‌های معبد آناهیتا در شهر کنگاور استان کرمانشاه خواهیم برد.

جشنواره‌ فیلم فجر؛ «هیچ چیز روشن نیست»

بیست و هشتمین جشنوارۀ فیلم فجر در راه است؛ جشنواره‌ای که از نام‌های بزرگ سینمای ایران خالی است؛ جشنواره‌ای که گفته می‌شود ضعیف‌ترین جشنوارۀ فیلم فجر در سال‌های اخیر است؛ جشنواره‌ای که چهره‌های پیشکسوت و پرآوازه‌ای چون بهرام بیضائی، عباس کیارستمی، رخشان بنی‌اعتماد، ناصر تقوایی، بهمن فرمان‌آرا، مسعود کیمیایی و بسیاری دیگر در آن حضور ندارند.

در هفته‌های اخیر، بحث تحریم جشنواره‌های دولتی فجر در میان سینماگران ایران بالا گرفته است. داوری این جشنواره نیز با بحران روبه‌رو بود. از آخرین خبرهای داغ این جشنواره توقیف فیلم «پاداش» به‌کارگردانی کمال تبریزی است. وزیر ارشاد شخصاً اعلام کرد که این فیلم به‌دلیل «عدم همخوانی با معیارهای اسلامی ایرانی» قابلیت نمایش ندارد و توقیف می‌شود.

در مورد حال و هوای جشنوارۀ فیلم فجر امسال و مسائل پیرامون آن، با پرویز جاهد فیلمساز و منتقد ایرانی مقیم لندن گفت‌وگو کرده‌ایم.

وی ابتدا به این پرسش پاسخ می‌دهد که: «کیفیت جشنوارۀ بیست و هشتم را چگونه ارزیابی می‌کنید؟»

پرویز جاهد: واقعاً هیچ چیز روشن نیست. همه چیز در پردۀ ابهام است و هنوز مشخص نیست که واقعاً همین تعداد فیلمی هم که اعلام کرده‌اند آیا آماده می‌شود یا نه؟ خیلی‌ها فیلم ساخته‌اند؛ مثلاً خانم بنی‌اعتماد امسال فیلم ساخته است. همچنین آقای صدر عاملی. داریوش مهرجویی دو فیلم ساخته که یکی از آن‌ها در بخش مسابقه هست و یکی دیگر ظاهراً هنوز آماده نشده است. این‌طور نیست که فیلمسازان فیلم نداشته باشند یا فیلمی نساخته باشند. خیلی‌ها فیلمشان را به جشنواره نفرستاده‌اند. از جمله خانم بنی‌اعتماد و آقای صدر عاملی با ارسال و شرکت فیلم‌هایشان در جشنواره مخالفت کرده‌اند. امسال در جشنواره نام‌های سرشناس حضور ندارند. و از این نظر، این جشنواره با جشنواره‌های قبلی تفاوت چشمگیری دارد. از طرف دیگر، در بخش بین‌المللی هم فیلم‌های مطرحی نیست، درحالی که در سال‌های قبل خیلی از فیلم‌های آمریکایی را در جشنواره می‌دیدیم. امسال، ظاهراً کمپانی‌های خارجی به‌اعتراض، فیلم‌هایشان را به جشنواره نداده‌اند.

نظر شما در مورد موضوع تحریم جشنوارۀ امسال چیست؟

تحریم جشنواره را باید از دو بُعد داخلی و بین‌المللی مورد بررسی قرار داد. در داخل، هنوز با هیچ‌گونه تحریم رسمی مواجه نشده‌ایم؛ یعنی هیچ بیانیه یا نامه‌ای به‌طور رسمی با امضای فیلمسازان صادر و منتشر نشده است. نامه‌ای خطاب به فیلمسازان جهان از طرف «سینماگران ایرانی» در اینترنت منتشر شده است که به‌نظر من هویتش مشکوک است، چون هیچ امضایی پای آن نیست. البته دلیلش این‌طور عنوان شده که فضای امنیتی بسته است و آن‌ها نمی‌توانند پای این بیانیه امضا بگذارند. این استدلال تا حدی منطقی و قابل پذیرش است، اما از طرف دیگر، هر گروهی، هر روز، می‌تواند بیانیه‌ای صادر کند و بگوید که ما می‌ترسیم آن را امضا کنیم! پس چگونه می‌شود اعتبار چنین بیانیه‌ای را تأیید کرد؟

در نتیجه، ما هنوز با نوعی تحریم رسمی مواجه نیستیم، اگرچه موجی از مخالفت‌ها و نارضایتی‌ها را از سوی برخی نام‌آوران مانند آقایان انتظامی و اصغر فرهای، در قالب رد پیشنهاد داوری جشنواره، شاهدیم. یا کسانی مخالفتشان را با عدم ارسال فیلمشان به جشنواره نشان داه‌اند. اما در سطح بین‌المللی، عدۀ زیادی در خارج از کشور، خارج از فضای فیلمسازی ایران، نشسته‌اند در حریم امن و به‌راحتی می‌توانند جشنواره را تحریم کنند، چراکه برای آن‌ها کار ساده و بی‌خطری است و هر روز می‌توانند «بیانیه» صادر کنند یا فیلمسازان خارجی را تشویق کنند که در جشنواره شرکت نکنند. چنین بیانیه‌هایی در جلب همدلی فیلمسازان و تهیه‌کنندگان خارجی البته مؤثر است، ولی در داخل چندان کاربردی ندارد. دلیلش هم این است که هم‌اکنون تمام بلیت‌های جشنواره پیش‌فروش شده است و مردم واقعاً می‌خواهند به‌هر شکل که هست، این فرصت را از دست ندهند و فیلم‌های جشنواره را ببینند.

از آن طرف، مسؤلان دولتی برای مقابله با تحریم احتمالی جشنواره، به حرکت بسیار زیرکانه‌ای دست زده‌اند و آن، رفع توقیف از برخی فیلم‌های توقیف‌شدۀ معروف قدیمی است مانند «رنگ ارغوان» ابراهیم حاتمی کیا، «تسویه‌حساب» تهمینه میلانی، «آتشکار» امیر یوسفی و... دیگر این‌که هنوز هم بزرگترین سرگرمی در جامعۀ افسردۀ ایران همین سینماست؛ جامعه‌ای که حوادث اخیر به افسردگی آن دامن زده و مردم را غمگین‌تر کرده است. جشنوارۀ فیلم فجر در ایران، همیشه رویدادی بوده پرهیجان و بانشاط و مخاطب زیادی داشته است؛ به‌خصوص بخش مسابقۀ آن. باید توجه داشت که آن‌چه در فستیوال سینمایی کن در اعتراض به سیاست‌های سرکوبگرانۀ دولت فرانسه علیه قیام و جنبش ماه مه ۶۸ اتفاق افتاد، در ایران و فضای سینمایی مملکت ما عملی نیست، زیرا مناسبات سینمایی در ایران پیچیده‌تر از این حرف‌هاست. این سینما به‌شدت دولتی است و دولت ابزار فشار و کنترل زیادی در دست دارد که می‌تواند فیلمسازها را در آینده محدود کند. فضای سیاسی آن‌قدر باز و شفاف نیست و بسیار آلوده است به تهمت و افترا و دروغ و برچسب و توطئه. از طرفی، این اعتراض‌ها ممکن است صرفاً در مخالفت با حاکمیت نباشد و جنبۀ سیاسی نداشته باشد. زیرا به‌نظر من، بسیاری از فیلمسازان ما اصلاً سیاسی نیستند و فقط می‌خواهند در شرایطی عادی و طبیعی، فیلمشان را بسازند و اعتراضشان هم بیشتر به وضعیت حاکم بر سینمای ایران است.

جشنواره تئاتر؛ «اختلاف نظر طبیعی است»

از جمعه دوم بهمن ماه، بیست و هشتمین جشنوارۀ بین‌المللی تئاتر فجر تهران آغاز شده است؛ جشنواره‌ای که امسال با حرف و حدیث‌های بسیاری همراه بود. گروهی از هنرمندان بنام تئاتر ایران در جشنواره شرکت نکردند و بحث تحریم جشنوارۀ دولتی تئاتر بالا گرفت. تعدادی از هنرمندان تحریم جشنواره را نشانی از اعتراض به حوادث اخیر می‌دانند و می‌گویند وقایع پیش‌آمده در پی انتخابات ریاست جمهوری، مشروعیت دولت دهم را زیر سؤال برده است. گروهی از آنان طی نامه‌ای از پیتر بروک ـ از مهمترین کارگردانان قرن بیستم تئاتر جهان که حضورش در جدول جشنواره غوغا برپا کرد ـ خواستند تا در این جشنواره شرکت نکند. در جدول جشنوارۀ امسال که تا یازدهم بهمن ادامه دارد، نام چهره‌های مطرح تئاتر ایران مانند بهرام بیضائی، حمید سمندریان، دکتر علی رفیعی، قطب‌الدین صادقی، محمد یعقوبی، محمد رحمانیان و محمد چرمشیر دیده نمی‌شود، اما از سوی دیگر، تعدادی از هنرمندان شاخص تئاتر ایران مانند آتیلا پسیانی و سهراب سلیمی در جشنوارۀ بیست و هشتم، تئاتری را به‌روی صحنه خواهند برد. همچنین پانزده گروه از پانزده کشور در جشنوارۀ امسال حضور دارند.

آرام قاسمی بازیگر و کارگردان تئاتر ایرانی مقیم ایتالیا که در سال‌های اخیر، نمایش‌هایی را به زبان‌های فارسی، ایتالیایی و انگلیسی در ایتالیا به‌روی صحنه برده، مهمان این هفتۀ «جنگ فرهنگی» است.

ابتدا در مورد میزان اهمیت جشنوارۀ تئاتر فجر از او پرسیدیم.

آرام قاسمی: این جشنواره یکی از معدود عرصه‌های فعالیت برای کسانی است که تئاتر کار می‌کنند. بعضی از کارهایی که وارد جشنواره می‌شوند مناسب‌اند و ارزش دارند و تعدادی هم شایستۀ جشنواره نیستند. این جشنواره در ایران خیلی اهمیت دارد. بعضی سال‌ها پربارتر بوده و بعضی سال‌ها هم نه. امسال، کسانی چون کیومرث معادی و کوهستانی در جشنواره هستند و تعدادی از اهل تئاتر نیستند.

می‌دانید که امسال شرایط ویژه‌ای بود و فضای سیاسی اجتماعی ایران و در نتیجه فضای فرهنگی آن باعث شده تعدادی از هنرمندان بحث تحریم را مطرح کنند و در جشنواره شرکت نکنند. اما گروهی هم معتقدند که کارشان را انجام می‌دهند و اگر اعتراضی دارند، آن را با کار و حضورشان نشان می‌دهند. نظر شما در این مورد چیست؟

به‌نظر من، این اختلاف نظر خیلی عادی و طبیعی است. در هر جامعه‌ای، همیشه اختلاف نظر هست. بسیاری از کسانی که جشنواره را تحریم کرده‌اند اعتقاد دارند کسانی که تحریم نمی‌کنند، دارند خودشان و کارشان را به‌نوعی توجیه می‌کنند. اما من به این قضیه معتقد نیستم. افرادی که شرکت می‌کنند، کارشان را ارائه می‌دهند و آن‌هایی هم که تحریم می‌کنند اعتقادشان این است که چون این جشنواره دولتی است، پس باید آن را تحریم کرد. مهم این است که ما به‌عنوان افرادی که در فضای تئاتر داریم کار می‌کنیم، با همدیگر دشمنی نکنیم و با همۀ اختلاف نظرهایمان، به هم احترام بگذاریم.

شما هم در ایران کار کرده‌اید و هم در ایتالیا و تجربۀ کار در هر دو فضا را دارید. تفاوت‌ها و شباهت‌های این دو فضا چیست؟

تئاتر در دنیا همیشه مشکلاتی داشته و دارد. مهمترین آن‌ها مشکل مادی است. در ایتالیا هم این مشکل وجود دارد. ولی در این‌جا، کسانی که کار تئاتر می‌کنند می‌توانند زندگیشان را از طریق تئاتر بگذرانند. اما در ایران این‌طور نیست؛ تئاتری‌ها مجبورند کارهای دیگری هم بکنند و در تلویزیون یا سینما هم کار کنند. در این‌جا، چیزی که به‌نظرم جالب است این است که از فضاهای راکد و بی‌استفاده برای ساختن آمفی‌تئاتر بهره‌برداری می‌کنند. من فکر می‌کنم در ایران هم چنین کاری می‌شود انجام داد. مورد دیگر تمرکز تئاتر در تهران است. ایران سرزمین بزرگی است و برای کار تئاتر خیلی جا دارد.

مورد دیگر خصوصی‌سازی تئاتر در این‌جاست. کمپانی‌ها و گروه‌های خیلی کوچکی هستند که تئاتر کار می‌کنند و این کار فضای تئاتر را گسترش می‌دهد. وقتی به ایتالیا آمدم، با کلی سوژه مواجه شدم و دیدم که همۀ این سوژه‌ها را بدون هیچ نظارتی می‌توانم کار کنم. اما در ایران ما مجبور بودیم متنی را بنویسیم و بدهیم به مرکز هنرهای نمایشی تا آن را تصویب کنند. بعد از تصویب، کار را که تهیه و آماده می‌کردیم، باز باید «هیئت نظارت» آن را می‌دید و تصویب می‌کرد. تازه آن‌گاه بود که اجازه داشتیم نمایشمان را به فرهنگسراها ارائه بدهیم. «تئاتر شهر» البته مقولۀ دیگری است و هر گروهی را به آن راه نمی‌دهند. در این‌جا ما می‌توانیم کارمان را به دوستانمان نشان بدهیم منتها فقط برای آن‌که کیفیت هنری آن را محک بزنیم؛ وگرنه هیچ نظارتی روی سوژه و اجرا وجود ندارد. وقتی کار تمام شد، این هنرمند تئاتر است که انتخاب می‌کند کارش را به چه تئاتری بدهد و در چه سالنی اجرا کند. در نتیجه، فضای خیلی زیادی برای ارائۀ تئاتر وجود دارد. در این‌جا، یک تئاتر سال‌های سال می‌تواند اجرا شود. مثلاً الان کار «ضحاک» من دو سال است که اجرا می‌شود. البته کار جدیدی هم دارم به نام «روزی که گذشت» که به‌تازگی اجرا شده است. در این‌جا، گروه‌های تئاتری‌ای هستند که کارشان چون دارای کیفیت بالایی بوده، بیست سال است دارد اجرا می‌شود. البته کارهای جدید هم تولید می‌کنند، ولی آن کار باارزش همچنان روی صحنه هست.

خانم قاسمی! از کار جدید چه خبر؟

من الان با خانم پائولو مندر که کارگردانی است اهل سیسیل مشغول کار هستم و در نمایشی که براساس نوشته‌های مولوی و بوکاچیو، نویسندۀ قرن چهاردهم میلادی، نوشته است، بازی می‌کنم. در عین حال، در حال مشورت هستیم برای اجرای «روزی که گذشت» در شهرهای مختلف ایتالیا و دیگر کشورها و فرستادن آن به جشنواره‌ها

تیرآهن در معبد آناهیتا

تخته‌های فلزی که روی زمین به میله‌های فلزی وصل شده‌اند، پایه‌های بتونی، تیرآهن‌های بلندی که در محوطه ریخته شده، شعارهای تبلیغاتی که روی سنگ‌ها نوشته‌اند و یادگاری‌هایی که روی ستون‌ها دیده می‌شوند... این‌ها تنها مواردی از خرابی‌هایی است که گریبان معبد آناهیتای کنگاور را گرفته است؛ معبدی متعلق به دوران اشکانیان که دومین بنای سنگی ایران پس از تخت‌جمشید است و در شهر کنگاور استان کرمانشاه، روی تپه‌ای به‌ارتفاع سی و دو متر واقع شده است.

می‌گویند شاهان دوران اشکانی در این معبد تاج‌گذاری کرده‌اند. کاوشگران همچنین معتقدند معبد آناهیتا محلی برای پرستش الهۀ آناهیتا ـ فرشتۀ نگهبان آب‌ها و الهۀ زیبایی، برکت و باروری ـ بوده است. اما این معبد عظیم و شگفت‌انگیز در طول تاریخ دوهزار سالۀ خود، دستخوش تغییرات و ویرانی‌های بسیاری شده، از جمله در دهۀ سی خورشیدی، زلزله بخش زیادی از آن را با خاک یکسان کرد.

ستون‌های باقی‌مانده از بنای واقعی بر محوطۀ تاریخی آن اکنون و در سال‌های اخیر مورد بی‌توجهی سازمان میراث فرهنگی و مقامات مسؤل قرار گرفته است، به‌طوری که از این محوطۀ باستانی محافظت نمی‌شود و به‌گزارش خبرگزاری مهر، به‌علت عدم نظارت و محافظت در سال‌های گذشته، تعدادی از مردم در این محوطه، اقدام به خانه‌سازی کرده‌اند.

در حال حاضر، نه تنها پاک‌سازی به‌طور کامل در محوطه و صحن اصلی معبد صورت نگرفته، بلکه ساخت و ساز جدیدی در آن، درحال شکل گرفتن است؛ ساخت و سازی که معلوم نیست از جانب کدام نهاد یا سازمان است. بنابر گزارش مهر، مسؤلان میراث فرهنگی شهرستان کنگاور حاضر به پاسخ‌گویی نشده‌اند.

توضیحات بیشتر را درمورد میزان خرابی معبد آناهیتا و ساخت و ساز فعلی آن، از زبان مجتبی گهستون از فعالان میراث فرهنگی می‌شنویم.

مجتبی گهستونی: در مقطعی که ما از معبد کنگاور بازدید داشتیم، ساخت و سازهای فعلی هنوز صورت نگرفته بود، ولی همان زمان هم مشکلات عدیده‌ای وجود داشت؛ مثل ساخت و سازهای بسیار زیادی که در گذشته، توسط مردم یا بعضی نهادها روی معبد انجام شده بود، یا وجود خانه‌های متعدد و اماکن متبرکه و مقبره... ظاهراً ادارۀ میراث فرهنگی، طبق گفتۀ رئیس آن اداره، در صدد بود این مشکلات و موانع و این ساخت و سازها را به‌مرور برطرف کند و برچیند، اما تعداد ساخت و سازها به‌قدری بود که زمان کافی و اعتباراتی مورد نیاز می‌طلبید.

اخیراً شنیده‌ایم و تصاویری هم دیده‌ایم که متأسفانه ساخت و سازهایی در آن‌جا درحال انجام است که با این محوطۀ باستانی تناسبی ندارد. این کار از طرف هر نهادی انجام شده باشد، یقیناً ادارۀ میراث فرهنگی باید پاسخگو باشد. ما شاهد بودیم که این اداره بخش‌هایی از محوطه را در دست مرمت داشت، ولی واقعاً چرا و چگونه است که اجازه می‌دهند چنین ساخت و سازهایی روی یک محوطۀ بزرگ باستانی انجام شود، آن‌هم روی عرصه، نه در حریم، در نقطه‌ای که شاهد بقایای پله‌های بزرگ هستیم، شاهد وجود ستون‌های دورۀ باستانی هستیم. ایجاد این ساخت و سازهای بتونی جدید واقعاً محکوم است و امیدوارم سازمان میراث فرهنگی این عملیات را متوقف کند؛ چون هم ماهیت اثر را به‌عنوان اثری که در کشور به ثبت رسیده از بین می‌برد و هم در آینده به ثبت جهانی رسیدن آن را با مشکل مواجه خواهد کرد.
XS
SM
MD
LG