اگرچه مقامهای جمهوری اسلامی همواره از بی تاثیر بودن تحریم های بین المللی بر اقتصاد ایران گفته اند، ظاهراً تحریم های تازه ایالات متحده آمریکا و به ویژه تحریم واردات بنزین و فرآورده های نفتی و پشتیبانی گسترده شرکت های بین المللی از این تحریم ها به بحث درباره سیاست های تحریم برانگیز دولت جمهوری اسلامی دامن زده است. از جمله به گفته محمدرضا بهزادیان، رئیس پیشین اتاق بازرگانی تهران، تحریم ها بهای کالاهای ورداتی به ایران را گران کرده است. به گفته آقای بهزادیان حدود ۳۵ درصد بهای کالاها و خدمات وارداتی ناشی از تحریم هاست. یعنی ایران سالانه با وارداتی حدود ۹۰ میلیارد دلار کالا و خدمات، ۳۰ میلیارد دلار هزینه تحریم ها را می پردازد. آقای بهزادیان پیش بینی می کند که با وضع تحریم های تازه سازمان ملل، آمریکا و اتحادیه اروپا، ایران بیش از پیش زیر فشار قرار خواهد گرفت و به ویژه صنعت نفت ایران از این تحریم ها بیش از هر بخش دیگر صدمه می بیند.
صادق زیباکلام، استاد دانشگاه در تهران هم می گوید جنگ فرسایشی میان ایران و غرب بین دو نیروی هم وزن و هم سنگ جریان ندارد. زیرا در یک طرف ایران قرار دارد که هر روز بیش از بیش وابسته تر به درآمدهای نفتی می شود و در طرف دیگر در یک کلام مجموعه جهان غرب؛ و در این جنگ فرسایشی بیشتری لطمه به ایران وارد می شود. به گفته صادق زیباکلام «اگر ایران از اقتصاد مقتدر و نیرومند برخوردار بود، می گفتیم هزینه های تحریم قابل تحمل است اما اقتصاد ایران در موقعیت توانمند و مشعشی نیست.»
فریدون خاوند: من فکر می کنم دو عامل عمده است که به موج تازه تحریم ها ویژگی هایی می دهد متفاوت از آنچه که در گذشته اتفاق افتاده بود. ویژگی اول این تحریم های یک جانبه ای است که به صورت منظم و سیستماتیک از طرف ایالات متحده آمریکا، اتحادیه اروپا و حتی کشورهای دیگر نزدیک به دنیای غرب مثل کانادا، ژاپن، استرالیا به اجرا گذاشته می شود و بعضی از کشورهای کوچک هم که خواه ناخواه ارتباطات تنگاتنگ با غرب دارند و بر اقتصاد ایران هم تاثیر زیاد می گذارند، مثل امارات متحده عربی عملاً به این موج تازه تحریم ها به گونه ای پیوستند. ویژگی دوم این است که دو قدرت بزرگی که تاکنون به عنوان متحد و پشتیبان جمهوری اسلامی شناخته می شدند، یعنی روسیه و چین به نوعی پیوسته اند به این تحریم ها و در اعمال تضییقات و مجازات های اقتصادی علیه بازرگانی و اقتصاد ایران از بقیه عقب نیستند. این دو ویژگی باعث می شود که در حال حاضر نگرانی از اینکه موج تازه تحریم ها تاثیرش بسیار بیشتر از موج های گذشته است، در ایران کاملاً ملموس است.
به یک نمونه اشاره می کنم و آن نقش چین است. در گزارش هایی که طی چند روز اخیر و حتی طی چند هفته اخیر منتشر شده در این سو و آنسو، به نظر می آید که -مثلاً- چینی ها خرید نفت از ایران را به گونه ای قابل ملاحظه کاهش داده اند و جای ایران را به عنوان تامین کننده بخش مهمی از نفت چین به تدریج می سپارند به دیگر قدرت ها مانند عربستان سعودی و آنگولا. یا سهم آنها را بیشتر می کنند؛ این یک نمونه. از طرف دیگر می بینیم که فشارهای بانکی چین بر بازرگانان ایرانی کمتر از بقیه نیست. مسائلی که در رابطه بین صادرات و واردات ایران و نظام بانکی چین قبلاً وجود داشته، کماکان به طور موقت البته کاهش پیدا کرد و حل شد ولی بار دیگر مسئله به صورت حاد مطرح شده. در رابطه با روسیه هم صحبت هایی که مقامات روسیه می کنند، منجمله همین اظهار نگرانی اخیر رئیس جمهوری روسیه در مورد اینکه ایران بیش از پیش به ساخت سلاح هسته ای نزدیک می شود، این نشان می دهد که در مواضع روسیه نسبت به ایران هم چرخش های بسیار بسیار جدی پدید آمده.
یک مجموعه از عوامل است. اولاً در عرصه نفت و گاز که عرصه حیاتی اقتصاد ایران است، به نظر می آید که وضع روز به روز از آنچه که بود بدتر می شود. ایران برای اینکه مشتریان قدیمی خود را حفظ کند، بر اساس اطلاعاتی که در این سو و آنسو منتشر می شود، حتی به نظر می آید که نفت خود را مجبور است با قیمتی زیر قیمت های بین المللی به آنها عرضه کند تا آنها را تشویق کند که برای خرید نفت ایران متوسل شوند به قراردادهای دراز مدت. تازه در مورد اجرای این قراردادها هم موانع بانکی مطرح است که باید برای گذشتن از این موانع، ایران هزینه بپردازد. از طرف دیگر تقریباً می شود گفت که میدانهای نفت و گاز ایران دارد از حضور شرکت های بزرگ خالی می شود و عرصه بیش از پیش می افتد دست سپاه پاسداران و در این شرایط می بینیم که تولید نفتی ایران کاهش پیدا می کند و بهره برداری از منابع مشترک به خصوص در پارس جنوبی روز به روز به سود قطر و به زیان ایران انجام می گیرد و چشم انداز بهره برداری مشترک از منابع با بعضی از کشورهای همسایه به ویژه عراق روز به روز به زیان ایران تنگ تر می شود. در عرصه بازرگانی غیرنفتی ایران هم مسئله به شدت مطرح است. در عرصه بیمه، حمل و نقل و در مورد پشتیبانی بانکی از عملیات مربوط به صادرات و واردات مشکلات افزایش پیدا می کند. همانطور که گفتم کشورهایی که نقش مهمی دارند در بازرگانی خارجی ایران و به ویژه امارات متحده که گلوگاه اقتصادی ایران است با دنیای خارج، بیش از پیش سختگیری نشان می دهد در مورد بازرگانان ایرانی. حتی باعث شده که در ایران از سوی مقام های جمهوری اسلامی درخواست اعمال فشار بر امارات داده شود و از امارات بخواهند که یا به این کار خود در مورد ایران پایان دهد یا منتظر عملیات تلافی جویانه ایران باشد. البته پرسش هایی مطرح می شود در مورد ابعاد این عملیات تلافی جویانه از سوی جمهوری اسلامی.
اعتصاب در بازار تهران
به رغم خبرها مبنی بر توافق مسئولان مالیاتی جمهوری اسلامی با اصناف، روز سه شنبه اعلام شد که بازار تهران همچنان در اعتصاب به سر می برد. ماجرا ظاهراً از آنجا آغاز شد که دولت از اصناف برای سال ۱۳۸۸ یک مالیات ۷۰ درصدی از درآمد قطعی سال ۸۷ را تعیین کرد. که با اعتراض کسبه و بازاریان رو به رو شد. در واکنش به اعتراض بازار و اصناف به تصمیم دولت، مسئولان سازمان امور مالیاتی با حضور وزیر بازرگانی و نمایندگان اصناف به توافق رسیدند که مالیات سال ۸۸ با یک افزایش ۱۵ درصدی بر روی مالیات سال ۸۷ حساب شود.
به گفته جلال الدین محمد شکریه، نایب رئیس شورای اصناف، بسیاری از اصناف و مجامع امور صنفی استان ها از توافق نهایی روز سه شنبه استقبال و اظهار رضایت کردند.
از هادی زمانی، کارشناس و تحلیل گر اقتصادی در لندن پرسیدم چرا دولت با این افزایش ناگهانی مالیات کسبه با بازار درافتاد؟
هادی زمانی: دولت ایران تقریباً حدود سی میلیارد دلار کسری بودجه دارد. بنا داشت از حدود هشت میلیارد دلار این سی میلیارد دلار را با بالا بردن مالیاتی که از کسبه و بازاری ها می گیرد، تامین کند. یعنی حدود یک چهارم کسری بودجه. سال گذشته مالیاتی که دولت از کسبه و بازاری ها گرفت رقمی کمتر از ۱۲ هزار میلیارد ریال بود. توی بودجه امسال پیش بینی شده که این رقم به ۲۰ هزار میلیارد ریال برسد تا آن کسری بودجه را تامین کند. در عمل موفق به انجام این کار نشد. در برابر بازاری ها مجبور شد عقب نشینی کند و به جای اینکه هشت میلیارد دلار از این کسری بودجه را تامین کند، یعنی ۷۰ درصد ببرد بالا، توافق شد که تا ۱۵ درصد بالا برود. یعنی به جای هشت میلیارد دلار الان یک چیزی نزدیک به ۱.۸ میلیارد دلار از کسر بودجه را تامین می کند. به این ترتیب یک رقمی نزدیک به ۶.۵ میلیارد دلار دیگر بی تکلیف مانده که مشخص نیست این کسری بودجه را که قرار بود از بازاری ها بگیرد از کجا تامین کند. در مقابل بازاری ها عقب نشینی کرد و حالا باید دید در مقابل کارمندان دولت و سایر اقشار جامعه آیا زورش می چربد یا در مقابل آنها هم ناچار به عقب نشینی خواهد شد. در مجموع این شکست بزرگی برای دولت بود. چون هم برنامه و استراتژی که برای تامین کسری بودجه تدوین کرده بود، به هم ریخته و به سرانجامی نرسیده و همینطور یک شکست سیاسی قابل ملاحظه ای برای دولت است.
این چند تا دلیل دارد. یک اینکه این ۷۰ درصد افزایشی که پیشنهاد شده بود، در شرایطی انجام گرفته که اقتصاد ایران دچار رکود است و درآمد بازاری ها و کسبه افت کرده. در نتیجه در شرایطی که در آمد افت کرده یک مرتبه افزایش بالا فشار بیشتری می آورد و در نتیجه با مخالفت شدید بازاری ها مواجه شده. بخش دیگرش این است که کلاً در ایران مالیاتی که از بازاریان وکسبه گرفته می شود خیلی مبهم است. قاعده این است که مشخص کنند هر کسبه چقدر درآمد دارد و چقدر مخارج دارد و سودش چقدر است. در ایران این کار انجام نمی گیرد. کسی نمی داند بازاری ها چقدر درآمد دارند. این بر اساس یک حالت ریش سفیدی دارد. اتاق اصناف می نشیند با دولت و به یک رقمی به توافق می رسند. قرار بود رقمی که پارسال پرداخته بودند، ۷۰ درصد برود بالاتر. این کار برخلاف سابق بر اساس مذاکره انجام نگرفته بود. دولت خودش اعلام کرد که از امسال به جای اینکه ۱۲ هزار میلیارد ریال بگیریم، ۲۰ هزار میلیارد ریال می گیریم. علت سوم که تصور می کنم مطرح باشد، دلیل سیاسی است. به نظر می آید بسیاری از بازاری ها از گسترش فعالیت های سپاه در داد و ستد در زمینه بازرگانی، در کل اقتصاد ناراضی اند. سپاه فعالیت هایش را خیلی گسترش داده در عرصه اقتصادی و این موجب نارضایتی بسیاری از بازاری ها شده و حتی تعدادی از اصول گرایان با این سیاست ها مخالف اند. علت دیگرش که شما اشاره کردید این است که بازار هنوز در اقتصاد و جامعه ایران دارای نفوذ قابل ملاحظه ای است. هر چقدر که توازن قوا یک مقدار تغییر کرده، جابجایی به وجود آمده و در بازار یک روند پولاریزاسیون انجام گرفته، همچنان بازار دارای نیروی مهمی است و تاثیر سیاسی اش زیاد است.
در افکار عمومی این تصور وجود دارد. بعید هم نیست که این کار انجام گرفته باشد برای پیش گیری از گسترش اعتصاب ها. ولی به نظر من این در مقایسه با مشکلاتی که در آینده در مقابل دولت قرار می گیرد، یک چیز خیلی جزیی است. همانطور که گفتم قرار بود از ۳۰ میلیارد دلار کسری بودجه هشت میلیارد دلار را از بازاری ها تامین کند. الان با این عقب نشینی نمی تواند. ۶.۵ میلیارد دلار کسری دارد. این چالش بزرگی است که در آینده در برابر دولت قرار دارد و می تواند پیامدهای سیاسی قابل ملاحظه ای داشته باشد.
تعطیلی در تعطیلی
هیئت دولت در نشست جمعه شب خود اعلام کرد که به دلیل دمای بیش از حد هوا و به منظور صرفه جویی در انرژی روزهای یکشنبه و دوشنبه در ۲۱ استان، نهادها و سازمان های دولتی تعطیل خواهند بود. با توجه به تعطیلی روز شنبه به مناسبت عید مبعث، ایران با احتساب پنج شنبه، به مدت پنج روز تعطیل بود. منتقدان دولت از یک سو اعلام ناگهانی این تعطیلی را در جمعه شب بدون توجیه منطقی خواندند و برخی منتقدان هم تا آن حد پیش رفتند که اعلام تعطیل روزهای یکشنبه و دوشنبه را ابزاری برای خنثی کردن اعتصاب بازاریان ارزیابی کردند.
از فریبرز رئیس دانا، کارشناس اقتصادی در تهران پرسیدم، با در نظر گرفتن گمانه زنی هایی که در این باره شده، تصمیم دولت چگونه قابل ارزیابی است؟
فریبرز رئیس دانا: اولاً این بحث گرما نباید اغراق شود. امسال درجه حرارت در مقایسه با سالهای قبل در این یکی دو روز یکی دو درجه بالاتر بوده اما روزهای دیگری را در سال داشتیم در سالهای گذشته که آنها اوج بوده. بنابراین گرمای بیسابقه ماندگار اغراق است. همین الان هم که با شما صحبت می کنم در واقع لشگر گرما هم شکست خورده. یک کم گرما آرام شده. دو سه درجه در چنین شرایطی خیلی مهم است. این پیش زمینه را گفتم که بگویم احتمالاً افکار عمومی که می گوید دلایل دیگری به جز گرما وجود داشته، اشتباه نمی کند. افکار عمومی خیلی از موارد دقیق تر و درست تر است از نظریه های کارشناسی. اما در مورد بحث اقتصاد، یکی از بحث هایی که می گویند این است که این تعطیلات تولید خدمات و کالاها را متوقف می کند. می آیند این روش را می گیرند و می گویند این بخش چه نقشی در GNP (تولید ناخالص ملی) داشته، کدام قسمت از این بخش تعطیل شده و برای چند روز و بر اساس ارقام سال گذشته تقسیم می کنند و می گویند این مقدار به تولید ناخالص داخلی یا تولید ناخالص ملی خسارت وارد شده است. من سئوالی مطرح می کنم: کارمندان دولت به طور کلی یعنی ادارات دولتی در ایران چقدر خدمات ایجاد می کنند؟ یعنی کدام اداره است (به جز معدودی از این ادارات) که اگر تعطیل شود آسمان به زمین می آید یا شهر متوقف می شود؟ مثلاً وزارت مسکن و شهرسازی چکار می کند؟ بسیاری از این پادگانها که کارشان به عنوان تولید ناخالص داخلی به حساب می آید، چه دارند تولید می کنند؟ بخش های زیادی از این سازمانهای دولتی که کارهای خبرگیری و خبرچینی... را می کنند برای خود ساختار سیاسی کمک می رسانند. اما برای اقتصاد به گمانم کاری نمی کنند که هیچ بلکه بسیاری مواقع با مزاحمت هایی که ایجاد می کنند، و با پیچ و خم ها و هزارتوهای بوروکراتیک و مداخله های نابجای دولتی به جای تفویض اختیار به مردم جلوی فعالیت اقتصادی را هم می گیرند.
داده های پژوهشی هم پشت آن هست. ولی ممکن است شما به عنوان یک پژوهشگر خیلی دقیق نبینید و بگویید که نه دوساعت کم است و چهار ساعت کار می کنند یا توزیع آن بین ادارات متفاوت است. مثلاً بخش اورژانس سازمان آب و اورژانس بیمارستان های دولتی یا مثلاً آتش نشانی و برخی از نیروهای پلیس که در شرق کشور به فعالیت شبانه روزی برای جلوگیری از ورود مواد مخدر دارند زحمت می کشند، ولی نتیجه اش به دلایل دیگر چطوری در می آید، اینها دارند در تولید ملی در چارچوب تولید خدمات نقش ایفا می کنند. اما برخی ها که فقط نشسته اند و تلفن می کنند و کار راه اندازی می کنند... کما اینکه دستگاه قضایی می گوید فساد هست و می گیریم و افشا می کنیم. این فساد که به صورت تک چهره ننشسته که این کار ها را انجام می دهد. سلسله مراتبی از انواع فساد، کم کاری، کم فروشی، بی اعتنایی نسبت به ارباب رجوع اتفاق می افتد. شهرداری تهران را مثال می زنم. اعلام می کنند که سرعت ساخت زیرساخت های عمران شهری در ایران ده درصد متوسط جهانی است. یعنی اگر یک راهی را در دنیا در ده روز می سازند، در ایران در صد روز می سازند. کم کاری وجود دارد. بیکاری پنهان. خوب می دانید که بیکاری پنهان دیگر تنها در روستاها نیست. منتقل شده به ادارات. بنابراین این بخش از ادارات که تعطیل شود، تاثیری بر روی تولید ناخالص داخلی ندارد. من چندی پیش رفتم اشتهارد -دومین شهر صنعتی ایران شده- تمام واحدها می رفتی در می زدی تعطیل بودند. یعنی اقتصاد از خیلی وقت پیش در بخش های تولیدی به تعطیل کشانده شده. این بی تاثیر از تحریم نیست. به نظر من اگر می خواهند تعطیلات تابستانی بدهند، شسته و رفته و درست و حسابی برای تمام مردم در فاصله تیر و مرداد و شهریور وقت بگذارند و بگویند مردم بروید تعطیلات تان را استفاده کنید. تولیدی هم وجود ندارد. اینطور بحث ها به نظر من واکنشی است نسبت به نابسامانی ها.
من فکر می کنم نابهرهوری و نابسامانی اقتصادی طوری است که از این حرفها گذشته. ۵۲ هفته داریم. در اروپا هفته ای دور روز تعطیلی داریم که می شود ۱۰۴ روز. در ایران ۵۲ روز به اضافه بقیه می شود ۷۰ تا ۸۰ روز. من آنچه که می خواهم بگویم این است که این نابسامانی است. تعطیلات ناگهانی است که به خاطر چرخش ماه های قمری به وجود می آید که بعضی از اینها مورد اعتقاد و خواست مردم است. اینها باید ساماندهی شوند و مردم حق دارند سالی ۱۰۴ روز تعطیلی داشته باشند به اضافه عیدهای ویژه مثل عید نوروز. اینها باید ساماندهی شوند و بعد هم روشن شود که در زمانی که کار می کنند، چگونه مردم با انضباط کار کنند. چگونه با شور و علاقه کار کنند. این بی انضباطی موجب می شود که از یک طرف تعطیلات را مقایسه می کنید شمارش کمتر است و از طرف دیگر بهره وری کار را نگاه می کنید می بینید بسیار هم پایین تر است.
صادق زیباکلام، استاد دانشگاه در تهران هم می گوید جنگ فرسایشی میان ایران و غرب بین دو نیروی هم وزن و هم سنگ جریان ندارد. زیرا در یک طرف ایران قرار دارد که هر روز بیش از بیش وابسته تر به درآمدهای نفتی می شود و در طرف دیگر در یک کلام مجموعه جهان غرب؛ و در این جنگ فرسایشی بیشتری لطمه به ایران وارد می شود. به گفته صادق زیباکلام «اگر ایران از اقتصاد مقتدر و نیرومند برخوردار بود، می گفتیم هزینه های تحریم قابل تحمل است اما اقتصاد ایران در موقعیت توانمند و مشعشی نیست.»
- از فریدون خاوند کارشناس اقتصادی و استاد دانشگاه در پاریس پرسیدم که آیا می شود گفت که در ایران تحریم های تازه باعث نگرانی جدی شده است یا اینکه بحث های جاری را باید بیشتر در چارچوب تسویه حساب های سیاسی ارزیابی کرد؟
فریدون خاوند: من فکر می کنم دو عامل عمده است که به موج تازه تحریم ها ویژگی هایی می دهد متفاوت از آنچه که در گذشته اتفاق افتاده بود. ویژگی اول این تحریم های یک جانبه ای است که به صورت منظم و سیستماتیک از طرف ایالات متحده آمریکا، اتحادیه اروپا و حتی کشورهای دیگر نزدیک به دنیای غرب مثل کانادا، ژاپن، استرالیا به اجرا گذاشته می شود و بعضی از کشورهای کوچک هم که خواه ناخواه ارتباطات تنگاتنگ با غرب دارند و بر اقتصاد ایران هم تاثیر زیاد می گذارند، مثل امارات متحده عربی عملاً به این موج تازه تحریم ها به گونه ای پیوستند. ویژگی دوم این است که دو قدرت بزرگی که تاکنون به عنوان متحد و پشتیبان جمهوری اسلامی شناخته می شدند، یعنی روسیه و چین به نوعی پیوسته اند به این تحریم ها و در اعمال تضییقات و مجازات های اقتصادی علیه بازرگانی و اقتصاد ایران از بقیه عقب نیستند. این دو ویژگی باعث می شود که در حال حاضر نگرانی از اینکه موج تازه تحریم ها تاثیرش بسیار بیشتر از موج های گذشته است، در ایران کاملاً ملموس است.
- پیوستن این دوقدرت به جرگه تحریم کنندگان یک طرف. ولی در عمل چه کار می توانند این دو قدرت بکنند که تاثیر بگذارد بر اقتصاد ایران و یا در مبادلات بازرگانی ایران با دنیای خارج؟
به یک نمونه اشاره می کنم و آن نقش چین است. در گزارش هایی که طی چند روز اخیر و حتی طی چند هفته اخیر منتشر شده در این سو و آنسو، به نظر می آید که -مثلاً- چینی ها خرید نفت از ایران را به گونه ای قابل ملاحظه کاهش داده اند و جای ایران را به عنوان تامین کننده بخش مهمی از نفت چین به تدریج می سپارند به دیگر قدرت ها مانند عربستان سعودی و آنگولا. یا سهم آنها را بیشتر می کنند؛ این یک نمونه. از طرف دیگر می بینیم که فشارهای بانکی چین بر بازرگانان ایرانی کمتر از بقیه نیست. مسائلی که در رابطه بین صادرات و واردات ایران و نظام بانکی چین قبلاً وجود داشته، کماکان به طور موقت البته کاهش پیدا کرد و حل شد ولی بار دیگر مسئله به صورت حاد مطرح شده. در رابطه با روسیه هم صحبت هایی که مقامات روسیه می کنند، منجمله همین اظهار نگرانی اخیر رئیس جمهوری روسیه در مورد اینکه ایران بیش از پیش به ساخت سلاح هسته ای نزدیک می شود، این نشان می دهد که در مواضع روسیه نسبت به ایران هم چرخش های بسیار بسیار جدی پدید آمده.
- می شود نتیجه گرفت که سیاست های ایالات متحده آمریکا و دولت اوباما تا حدودی از این زاویه موفق بوده که توانسته دیگران را همراه آمریکا و کشورهای غربی کند. اما مشخصاً ایران از این تحریم ها چه ترس و چه نگرانی دارد؟ آیا مسئله بنزین است که اینقدر ایران را نگران کرده یا کلاً تغییر جو و فضای جهانی در قبال ایران؟
یک مجموعه از عوامل است. اولاً در عرصه نفت و گاز که عرصه حیاتی اقتصاد ایران است، به نظر می آید که وضع روز به روز از آنچه که بود بدتر می شود. ایران برای اینکه مشتریان قدیمی خود را حفظ کند، بر اساس اطلاعاتی که در این سو و آنسو منتشر می شود، حتی به نظر می آید که نفت خود را مجبور است با قیمتی زیر قیمت های بین المللی به آنها عرضه کند تا آنها را تشویق کند که برای خرید نفت ایران متوسل شوند به قراردادهای دراز مدت. تازه در مورد اجرای این قراردادها هم موانع بانکی مطرح است که باید برای گذشتن از این موانع، ایران هزینه بپردازد. از طرف دیگر تقریباً می شود گفت که میدانهای نفت و گاز ایران دارد از حضور شرکت های بزرگ خالی می شود و عرصه بیش از پیش می افتد دست سپاه پاسداران و در این شرایط می بینیم که تولید نفتی ایران کاهش پیدا می کند و بهره برداری از منابع مشترک به خصوص در پارس جنوبی روز به روز به سود قطر و به زیان ایران انجام می گیرد و چشم انداز بهره برداری مشترک از منابع با بعضی از کشورهای همسایه به ویژه عراق روز به روز به زیان ایران تنگ تر می شود. در عرصه بازرگانی غیرنفتی ایران هم مسئله به شدت مطرح است. در عرصه بیمه، حمل و نقل و در مورد پشتیبانی بانکی از عملیات مربوط به صادرات و واردات مشکلات افزایش پیدا می کند. همانطور که گفتم کشورهایی که نقش مهمی دارند در بازرگانی خارجی ایران و به ویژه امارات متحده که گلوگاه اقتصادی ایران است با دنیای خارج، بیش از پیش سختگیری نشان می دهد در مورد بازرگانان ایرانی. حتی باعث شده که در ایران از سوی مقام های جمهوری اسلامی درخواست اعمال فشار بر امارات داده شود و از امارات بخواهند که یا به این کار خود در مورد ایران پایان دهد یا منتظر عملیات تلافی جویانه ایران باشد. البته پرسش هایی مطرح می شود در مورد ابعاد این عملیات تلافی جویانه از سوی جمهوری اسلامی.
اعتصاب در بازار تهران
به رغم خبرها مبنی بر توافق مسئولان مالیاتی جمهوری اسلامی با اصناف، روز سه شنبه اعلام شد که بازار تهران همچنان در اعتصاب به سر می برد. ماجرا ظاهراً از آنجا آغاز شد که دولت از اصناف برای سال ۱۳۸۸ یک مالیات ۷۰ درصدی از درآمد قطعی سال ۸۷ را تعیین کرد. که با اعتراض کسبه و بازاریان رو به رو شد. در واکنش به اعتراض بازار و اصناف به تصمیم دولت، مسئولان سازمان امور مالیاتی با حضور وزیر بازرگانی و نمایندگان اصناف به توافق رسیدند که مالیات سال ۸۸ با یک افزایش ۱۵ درصدی بر روی مالیات سال ۸۷ حساب شود.
به گفته جلال الدین محمد شکریه، نایب رئیس شورای اصناف، بسیاری از اصناف و مجامع امور صنفی استان ها از توافق نهایی روز سه شنبه استقبال و اظهار رضایت کردند.
از هادی زمانی، کارشناس و تحلیل گر اقتصادی در لندن پرسیدم چرا دولت با این افزایش ناگهانی مالیات کسبه با بازار درافتاد؟
هادی زمانی: دولت ایران تقریباً حدود سی میلیارد دلار کسری بودجه دارد. بنا داشت از حدود هشت میلیارد دلار این سی میلیارد دلار را با بالا بردن مالیاتی که از کسبه و بازاری ها می گیرد، تامین کند. یعنی حدود یک چهارم کسری بودجه. سال گذشته مالیاتی که دولت از کسبه و بازاری ها گرفت رقمی کمتر از ۱۲ هزار میلیارد ریال بود. توی بودجه امسال پیش بینی شده که این رقم به ۲۰ هزار میلیارد ریال برسد تا آن کسری بودجه را تامین کند. در عمل موفق به انجام این کار نشد. در برابر بازاری ها مجبور شد عقب نشینی کند و به جای اینکه هشت میلیارد دلار از این کسری بودجه را تامین کند، یعنی ۷۰ درصد ببرد بالا، توافق شد که تا ۱۵ درصد بالا برود. یعنی به جای هشت میلیارد دلار الان یک چیزی نزدیک به ۱.۸ میلیارد دلار از کسر بودجه را تامین می کند. به این ترتیب یک رقمی نزدیک به ۶.۵ میلیارد دلار دیگر بی تکلیف مانده که مشخص نیست این کسری بودجه را که قرار بود از بازاری ها بگیرد از کجا تامین کند. در مقابل بازاری ها عقب نشینی کرد و حالا باید دید در مقابل کارمندان دولت و سایر اقشار جامعه آیا زورش می چربد یا در مقابل آنها هم ناچار به عقب نشینی خواهد شد. در مجموع این شکست بزرگی برای دولت بود. چون هم برنامه و استراتژی که برای تامین کسری بودجه تدوین کرده بود، به هم ریخته و به سرانجامی نرسیده و همینطور یک شکست سیاسی قابل ملاحظه ای برای دولت است.
- چرا دولت به این سادگی در برابر اعتراض های بازار عقب می نشیند؟ آیا می شود گفت بازار هنوز آن توان را دارد که تاثیر بگذارد در سرنوشت سیاسی دولت ها مثل سابق؟
این چند تا دلیل دارد. یک اینکه این ۷۰ درصد افزایشی که پیشنهاد شده بود، در شرایطی انجام گرفته که اقتصاد ایران دچار رکود است و درآمد بازاری ها و کسبه افت کرده. در نتیجه در شرایطی که در آمد افت کرده یک مرتبه افزایش بالا فشار بیشتری می آورد و در نتیجه با مخالفت شدید بازاری ها مواجه شده. بخش دیگرش این است که کلاً در ایران مالیاتی که از بازاریان وکسبه گرفته می شود خیلی مبهم است. قاعده این است که مشخص کنند هر کسبه چقدر درآمد دارد و چقدر مخارج دارد و سودش چقدر است. در ایران این کار انجام نمی گیرد. کسی نمی داند بازاری ها چقدر درآمد دارند. این بر اساس یک حالت ریش سفیدی دارد. اتاق اصناف می نشیند با دولت و به یک رقمی به توافق می رسند. قرار بود رقمی که پارسال پرداخته بودند، ۷۰ درصد برود بالاتر. این کار برخلاف سابق بر اساس مذاکره انجام نگرفته بود. دولت خودش اعلام کرد که از امسال به جای اینکه ۱۲ هزار میلیارد ریال بگیریم، ۲۰ هزار میلیارد ریال می گیریم. علت سوم که تصور می کنم مطرح باشد، دلیل سیاسی است. به نظر می آید بسیاری از بازاری ها از گسترش فعالیت های سپاه در داد و ستد در زمینه بازرگانی، در کل اقتصاد ناراضی اند. سپاه فعالیت هایش را خیلی گسترش داده در عرصه اقتصادی و این موجب نارضایتی بسیاری از بازاری ها شده و حتی تعدادی از اصول گرایان با این سیاست ها مخالف اند. علت دیگرش که شما اشاره کردید این است که بازار هنوز در اقتصاد و جامعه ایران دارای نفوذ قابل ملاحظه ای است. هر چقدر که توازن قوا یک مقدار تغییر کرده، جابجایی به وجود آمده و در بازار یک روند پولاریزاسیون انجام گرفته، همچنان بازار دارای نیروی مهمی است و تاثیر سیاسی اش زیاد است.
- گمانه زنی هایی شد در چند روز گذشته که اضافه کردن دو روز تعطیلی به تعطیلات آخر هفته و تعطیلات مبعث با هدف بی اثر کردن اعتصاب بازاری ها انجام گرفته. آیا می شود این گمانه زنی را تایید کرد؟
در افکار عمومی این تصور وجود دارد. بعید هم نیست که این کار انجام گرفته باشد برای پیش گیری از گسترش اعتصاب ها. ولی به نظر من این در مقایسه با مشکلاتی که در آینده در مقابل دولت قرار می گیرد، یک چیز خیلی جزیی است. همانطور که گفتم قرار بود از ۳۰ میلیارد دلار کسری بودجه هشت میلیارد دلار را از بازاری ها تامین کند. الان با این عقب نشینی نمی تواند. ۶.۵ میلیارد دلار کسری دارد. این چالش بزرگی است که در آینده در برابر دولت قرار دارد و می تواند پیامدهای سیاسی قابل ملاحظه ای داشته باشد.
تعطیلی در تعطیلی
هیئت دولت در نشست جمعه شب خود اعلام کرد که به دلیل دمای بیش از حد هوا و به منظور صرفه جویی در انرژی روزهای یکشنبه و دوشنبه در ۲۱ استان، نهادها و سازمان های دولتی تعطیل خواهند بود. با توجه به تعطیلی روز شنبه به مناسبت عید مبعث، ایران با احتساب پنج شنبه، به مدت پنج روز تعطیل بود. منتقدان دولت از یک سو اعلام ناگهانی این تعطیلی را در جمعه شب بدون توجیه منطقی خواندند و برخی منتقدان هم تا آن حد پیش رفتند که اعلام تعطیل روزهای یکشنبه و دوشنبه را ابزاری برای خنثی کردن اعتصاب بازاریان ارزیابی کردند.
از فریبرز رئیس دانا، کارشناس اقتصادی در تهران پرسیدم، با در نظر گرفتن گمانه زنی هایی که در این باره شده، تصمیم دولت چگونه قابل ارزیابی است؟
فریبرز رئیس دانا: اولاً این بحث گرما نباید اغراق شود. امسال درجه حرارت در مقایسه با سالهای قبل در این یکی دو روز یکی دو درجه بالاتر بوده اما روزهای دیگری را در سال داشتیم در سالهای گذشته که آنها اوج بوده. بنابراین گرمای بیسابقه ماندگار اغراق است. همین الان هم که با شما صحبت می کنم در واقع لشگر گرما هم شکست خورده. یک کم گرما آرام شده. دو سه درجه در چنین شرایطی خیلی مهم است. این پیش زمینه را گفتم که بگویم احتمالاً افکار عمومی که می گوید دلایل دیگری به جز گرما وجود داشته، اشتباه نمی کند. افکار عمومی خیلی از موارد دقیق تر و درست تر است از نظریه های کارشناسی. اما در مورد بحث اقتصاد، یکی از بحث هایی که می گویند این است که این تعطیلات تولید خدمات و کالاها را متوقف می کند. می آیند این روش را می گیرند و می گویند این بخش چه نقشی در GNP (تولید ناخالص ملی) داشته، کدام قسمت از این بخش تعطیل شده و برای چند روز و بر اساس ارقام سال گذشته تقسیم می کنند و می گویند این مقدار به تولید ناخالص داخلی یا تولید ناخالص ملی خسارت وارد شده است. من سئوالی مطرح می کنم: کارمندان دولت به طور کلی یعنی ادارات دولتی در ایران چقدر خدمات ایجاد می کنند؟ یعنی کدام اداره است (به جز معدودی از این ادارات) که اگر تعطیل شود آسمان به زمین می آید یا شهر متوقف می شود؟ مثلاً وزارت مسکن و شهرسازی چکار می کند؟ بسیاری از این پادگانها که کارشان به عنوان تولید ناخالص داخلی به حساب می آید، چه دارند تولید می کنند؟ بخش های زیادی از این سازمانهای دولتی که کارهای خبرگیری و خبرچینی... را می کنند برای خود ساختار سیاسی کمک می رسانند. اما برای اقتصاد به گمانم کاری نمی کنند که هیچ بلکه بسیاری مواقع با مزاحمت هایی که ایجاد می کنند، و با پیچ و خم ها و هزارتوهای بوروکراتیک و مداخله های نابجای دولتی به جای تفویض اختیار به مردم جلوی فعالیت اقتصادی را هم می گیرند.
- شما به نکته ای اشاره کردید. سال هاست که بحث میزان بازدهی کار کارمندان دولت و ادارات دولتی مطرح است. بعضی ها مطرح می کنند که در هفته دو ساعت کار مفید هم انجام نمی دهند. آیا این شایعه است یا بر اساس داده های علمی و پژوهشی تهیه شده؟
داده های پژوهشی هم پشت آن هست. ولی ممکن است شما به عنوان یک پژوهشگر خیلی دقیق نبینید و بگویید که نه دوساعت کم است و چهار ساعت کار می کنند یا توزیع آن بین ادارات متفاوت است. مثلاً بخش اورژانس سازمان آب و اورژانس بیمارستان های دولتی یا مثلاً آتش نشانی و برخی از نیروهای پلیس که در شرق کشور به فعالیت شبانه روزی برای جلوگیری از ورود مواد مخدر دارند زحمت می کشند، ولی نتیجه اش به دلایل دیگر چطوری در می آید، اینها دارند در تولید ملی در چارچوب تولید خدمات نقش ایفا می کنند. اما برخی ها که فقط نشسته اند و تلفن می کنند و کار راه اندازی می کنند... کما اینکه دستگاه قضایی می گوید فساد هست و می گیریم و افشا می کنیم. این فساد که به صورت تک چهره ننشسته که این کار ها را انجام می دهد. سلسله مراتبی از انواع فساد، کم کاری، کم فروشی، بی اعتنایی نسبت به ارباب رجوع اتفاق می افتد. شهرداری تهران را مثال می زنم. اعلام می کنند که سرعت ساخت زیرساخت های عمران شهری در ایران ده درصد متوسط جهانی است. یعنی اگر یک راهی را در دنیا در ده روز می سازند، در ایران در صد روز می سازند. کم کاری وجود دارد. بیکاری پنهان. خوب می دانید که بیکاری پنهان دیگر تنها در روستاها نیست. منتقل شده به ادارات. بنابراین این بخش از ادارات که تعطیل شود، تاثیری بر روی تولید ناخالص داخلی ندارد. من چندی پیش رفتم اشتهارد -دومین شهر صنعتی ایران شده- تمام واحدها می رفتی در می زدی تعطیل بودند. یعنی اقتصاد از خیلی وقت پیش در بخش های تولیدی به تعطیل کشانده شده. این بی تاثیر از تحریم نیست. به نظر من اگر می خواهند تعطیلات تابستانی بدهند، شسته و رفته و درست و حسابی برای تمام مردم در فاصله تیر و مرداد و شهریور وقت بگذارند و بگویند مردم بروید تعطیلات تان را استفاده کنید. تولیدی هم وجود ندارد. اینطور بحث ها به نظر من واکنشی است نسبت به نابسامانی ها.
- گفته می شود که در ایران حدود ۸۰ روز در سال با احتساب جمعه ها کار نمی شود. حالا اگر بخواهیم پنج شنبه ها را هم به آن اضافه کنیم که تقریباً نیمه تعطیل است، آیا این تعطیلی ها در مقایسه با دیگر کشورها که گفته می شود بالاست، تاثیری در تولید ناخالص داخلی دارد یا اینکه وضعیت اقتصاد ایران به نحوی است که چند روز تعطیلی در آن دیگر تاثیری ندارد؟
من فکر می کنم نابهرهوری و نابسامانی اقتصادی طوری است که از این حرفها گذشته. ۵۲ هفته داریم. در اروپا هفته ای دور روز تعطیلی داریم که می شود ۱۰۴ روز. در ایران ۵۲ روز به اضافه بقیه می شود ۷۰ تا ۸۰ روز. من آنچه که می خواهم بگویم این است که این نابسامانی است. تعطیلات ناگهانی است که به خاطر چرخش ماه های قمری به وجود می آید که بعضی از اینها مورد اعتقاد و خواست مردم است. اینها باید ساماندهی شوند و مردم حق دارند سالی ۱۰۴ روز تعطیلی داشته باشند به اضافه عیدهای ویژه مثل عید نوروز. اینها باید ساماندهی شوند و بعد هم روشن شود که در زمانی که کار می کنند، چگونه مردم با انضباط کار کنند. چگونه با شور و علاقه کار کنند. این بی انضباطی موجب می شود که از یک طرف تعطیلات را مقایسه می کنید شمارش کمتر است و از طرف دیگر بهره وری کار را نگاه می کنید می بینید بسیار هم پایین تر است.