میر حسین موسوی، که به احتمال فراوان نامزد اصلی عمده گروههای اصلاح طلب در انتخابات آتی ریاست جمهوری ایران خواهد بود، دوشنبه هفدهم فروردین ماه در یک مصاحبه مطبوعاتی از خطوط اصلی سیاستهای خود، در صورت دست یافتن به سکانداری دستگاه اجرایی کشور، سخن گفت. آتچه میخوانید یادداشتی است در مورد دیدگاههای اقتصادی میرحسین موسوی.
پس از بیست سال
بازگشت میر حسین موسوی به صحنه سیاست ایران، پس از حدود بیست سال سکوت، خواه ناخواه یاد آور دهه نخست نظام بر آمده از انقلاب اسلامی است که حدود شش سال آن با نام او در مقام نخست وزیری گره خورده است.
طی این دوران مهندس موسوی به عنوان یک چپگرای هوادار سیاست اقتصادی متکی بر مرکزیت دولت شهرت یافت که جیره بندی بخش مهمی از کالاهای مصرفی، مدیریت متمرکز قیمتها و دستمزدها، کنترل شدید بازرگانی خارجی و هدایت ارز بر پایه نرخهای چند گانه، ویژگیهای اصلی آن بودند.
طی ده سال نخست جمهوری اسلامی، ایران یکی از سخت ترین دورههای افول را در تاریخ یکصد سال گذشته از سر گذراند، و محصول ناخالص داخلی سرانه آن تقریبا به یک دوم کاهش یافت.
در پیوست قانون برنامه اول توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران (۱۳۶۸-۱۳۷۲) گفته میشود که «محصول ناخالص داخلی سرانه از ۱۱۴ هزار ریال به قیمت ثابت در سال ۱۳۵۶ به ۵۸ و نه دهم هزار ریال در سال 1367 کاهش یافت». طی همین دوران، بر پایه محاسبه اقتصاد دانان ایرانی، در آمد سرانه کشور به طور متوسط هر سال نزدیک به پنج در صد سقوط کرد.
میر حسین موسوی این افول را ناشی از پیآمدهای انقلاب و جنگ و نیز سقوط در آمدهای نفتی ایران میداند. در مورد عقاید او در عرصه اقتصادی نیز، نخست وزیر سابق سیاست اقتصادی دوران زمامداری خود را به رهنمودهای آیت الله خمینی نسبت میدهد.
در گفتوگو با مجله «توسعه و اقتصاد»، که حدود دو ماه پیش انجام گرفت، مهندس موسوی اصطلاح «چپ» را که در توصیف سیاستهای اقتصادی او در دوران زمامداری اش به کار رفته چنین توضیح میدهد:
«در اول انقلاب ودر آن دهه جریان چپ همین جریان خط امام، خط دفاع از محرومین و مستضعفین، خط برنامه ریزی، خط توسعه و خط آزادی بود . و این چپ ربطی به سوسیالیسم نداشت و دنبال اعمال سیاستهای سوسیالیستی و شبه سوسیالیستی نبود . این جریان كه اكثریت مردم را نمایندگی می كرد در مجلس و دولت اكثریت بودند واعتقاد داشتند كه تبعیت از اسلام ناب محمدی می كنند و برای همین تمامی این مجموعه برای مشخص شدن مرزهای خود با جریانات دیگر خود را خط امامی میخواندند»
میر حسین موسوی میافزاید که سیاستهای دوران جنگ در زمان آیتالله خیمنی به كار گرفته میشد؛ «اگر ایشان میدیدند كه جریان سوسیالیستی یا شبهسوسیالیستی است و اسلامی نیست لحظه ای برای برخورد تعلل نمیكردند . بعضی از اقدامات چون قیمتگذاری با دستور مستقیم ایشان به قوه قضاییه و قوه مجریه شروع شد و یا دستور تعزیرات نیز همینطور. دلیلش هم شرایط جنگ بود ».
عرفان و اقتصاد
منتقدان نخست وزیر سابق شرایط استثنایی ناشی از جنگ را میپذیرند، ولی در همان حال وی را متهم میکنند که با پافشاری در پیشبرد یک سیاست عملا «سوسیالیستی»، فرو ریزی اقتصاد ایران را طی این دوران شدت بخشیده است.
مسعود روغنی زنجانی، وزیر برنامه و بودجه در دولت میر حسین موسوی، به تازگی در مصاحبه ای با بهمن احمدی امویی (که چکیدههایی از آن در شماره سیزده بهمن ماه روزنامه «دنیای اقتصاد» انتشار یافته)، ضمن پرداختن به دیدگاههای نخست وزیر پیشین در عرصه اقتصادی گفت : «ایشان برای اجرای روشهای اجرایی و علاقمندیهای خود تئوری مشخصی نداشتند. تخصص مهندس موسوی و تحصیلات دانشگاهی ایشان در زمینه هنر، معماری و شهرسازی است. از لحاظ فلسفی هم به فلسفه چپ علاقه وافر داشته و دارند. به شدت هم تحت تاثیر دیدگاههای دكتر علی شریعتی قرار داشتند.»
مسعود روغنی زنجانی به تنش میان نخست وزیر پیشین و کارشناسان اقتصادی اشاره میکند و میافزاید : «وقتی ما آمار فعالیتهای فكری و فرهنگی جامعه را به آقای مهندس موسوی ارائه میدادیم، ایشان همیشه یادآوری میكردند كه چه قدر به عدد و رقم و ریاضیات توجه میكنید. بهتر است سری هم به كتابهای مولوی و حافظ و عارفان بزنید و این قدر خشك به مسایل توجه نكنید.»
وزیر برنامه و بودجه در کابینه میر حسین موسوی میگوید : «به خوبی به یاد دارم كه وقتی در شورای اقتصاد به مسایل نقدینگی میپرداختیم كه افزایش نقدینگی منجر به بالا رفتن تورم و افزایش هزینههای سرمایهگذاری میشود و در نتیجه مردم از سرمایهگذاری منصرف میشوند و تقاضا كاهش مییابد، آقای موسوی در پاسخ به نظرات ما میگفتند، شما در محاسبات خود ضریب ایثار را اعمال نكردید، شما باید توجه داشته باشید كه مردم حاضر به ایثار و از خود گذشتگی هستند. طبیعی است كه ایشان نخستوزیر بودند و ما به راحتی نمیتوانستیم بگوییم كه شعر حافظ و مولوی چه ربطی به این مسایل دارد.»
آیا امروز، پس از بیست سال سکوت، میر حسین موسوی تازه ای، با افکار اقتصادی نو، به صحنه آمده است؟
در نشست مطبوعاتی هفدهم فروردین خود با حضور نمایندگان رسانههای ایرانی و خارجی، مهندس موسوی به بیان نظریات کلی درباره مسایل اقتصادی بسنده کرد، از جمله ضرورت ثبات در عرصه سیاستگذاری، بهبود فضای کسب و کار و حمایت از سرمایه گذاریهای داخلی و خارجی.
ولی در ورای این کلیات، تنها انتشار احتمالی برنامه مشروح اقتصادی آقای موسوی امکان خواهد داد تفاوت میان نطریات امروز و دیروز او در این عرصه روشن شود. بخشی از این نظریات را از هم اکنون میتوان در وبسایت نیمه رسمی او موسوم به «کلمه» پیدا کرد.
اقتصاد اسلامی
میر حسین موسوی به تازگی در گفتوگو با همین سایت گفت : «به باور من، ما اقتصادی با هویت ویژه خود به نام اقتصاد اسلامی داریم. هر اندازه که از این واقعیت طفره برویم، نمیتوانیم آن را نفی کنیم. معتقدم موضوعات مطرح شده در اقتصاد اسلامی همچون انفال، ربا، وقف، زکات، خمس، وصیت، احتکار فوقالعاده مهم است. اما نباید دید افرادی را که درباره اقتصاد اسلامی شروع به نظریه پردازی کردهاند، محدود کنیم. آنها سعی کردند از تمام تجربیات بشری استفاده کنند و با مسایلی که یک دولت مدرن با آن روبرو میشود، روبرو شوند و راهحلهایی برای آن داشته باشند.»
نخست وزیر پیشین و نامزد انتخابات آینده ریاست جمهوری افزود : «قبل از انقلاب ما به سمت جامعهای میرفتیم که همهچیز در آن خرید و فروش میشد و به اصطلاح امروزیها جامعه ای با خصلت و منش سوداگرانه بود. در این نوع جوامع همهچیز کالایی است و با پول سنجیده میشود. ارزشهای فرهنگی به سمت ارزشهای اقتصادی ریزش پیدا میکند و امکان خرید و فروش هر چیزی وجود دارد. کاملاً روشن است که اقتصاد اسلامی این چنین نیست. جامعهای که بعد از انقلاب ساخته شد، جامعهای بود که در آن ارزشهای فرهنگی بر ارزشهای اقتصادی غالب بود».
«در دهه اول انقلاب، این گذشت و ایثار مردم بود که کارها را پیش میبرد و ریزش ارزشهای اقتصادی به سمت ارزشهای معنوی و فرهنگی نقش بزرگی در اداره امور اقتصادی کشور داشت. به همین دلیل من معتقدم سهم مردم در آن دوران بسیار بالاتراز سهم دولت بود. به باور من ندیدن این سهم ما را به راهحلهایی میکشاند که از خیلی از آن نتایج خوبی نگرفتهایم».
پس از بیست سال
بازگشت میر حسین موسوی به صحنه سیاست ایران، پس از حدود بیست سال سکوت، خواه ناخواه یاد آور دهه نخست نظام بر آمده از انقلاب اسلامی است که حدود شش سال آن با نام او در مقام نخست وزیری گره خورده است.
طی این دوران مهندس موسوی به عنوان یک چپگرای هوادار سیاست اقتصادی متکی بر مرکزیت دولت شهرت یافت که جیره بندی بخش مهمی از کالاهای مصرفی، مدیریت متمرکز قیمتها و دستمزدها، کنترل شدید بازرگانی خارجی و هدایت ارز بر پایه نرخهای چند گانه، ویژگیهای اصلی آن بودند.
طی ده سال نخست جمهوری اسلامی، ایران یکی از سخت ترین دورههای افول را در تاریخ یکصد سال گذشته از سر گذراند، و محصول ناخالص داخلی سرانه آن تقریبا به یک دوم کاهش یافت.
بیشتر بخوانید:
میر حسین موسوی این افول را ناشی از پیآمدهای انقلاب و جنگ و نیز سقوط در آمدهای نفتی ایران میداند. در مورد عقاید او در عرصه اقتصادی نیز، نخست وزیر سابق سیاست اقتصادی دوران زمامداری خود را به رهنمودهای آیت الله خمینی نسبت میدهد.
در گفتوگو با مجله «توسعه و اقتصاد»، که حدود دو ماه پیش انجام گرفت، مهندس موسوی اصطلاح «چپ» را که در توصیف سیاستهای اقتصادی او در دوران زمامداری اش به کار رفته چنین توضیح میدهد:
«در اول انقلاب ودر آن دهه جریان چپ همین جریان خط امام، خط دفاع از محرومین و مستضعفین، خط برنامه ریزی، خط توسعه و خط آزادی بود . و این چپ ربطی به سوسیالیسم نداشت و دنبال اعمال سیاستهای سوسیالیستی و شبه سوسیالیستی نبود . این جریان كه اكثریت مردم را نمایندگی می كرد در مجلس و دولت اكثریت بودند واعتقاد داشتند كه تبعیت از اسلام ناب محمدی می كنند و برای همین تمامی این مجموعه برای مشخص شدن مرزهای خود با جریانات دیگر خود را خط امامی میخواندند»
میر حسین موسوی میافزاید که سیاستهای دوران جنگ در زمان آیتالله خیمنی به كار گرفته میشد؛ «اگر ایشان میدیدند كه جریان سوسیالیستی یا شبهسوسیالیستی است و اسلامی نیست لحظه ای برای برخورد تعلل نمیكردند . بعضی از اقدامات چون قیمتگذاری با دستور مستقیم ایشان به قوه قضاییه و قوه مجریه شروع شد و یا دستور تعزیرات نیز همینطور. دلیلش هم شرایط جنگ بود ».
عرفان و اقتصاد
منتقدان نخست وزیر سابق شرایط استثنایی ناشی از جنگ را میپذیرند، ولی در همان حال وی را متهم میکنند که با پافشاری در پیشبرد یک سیاست عملا «سوسیالیستی»، فرو ریزی اقتصاد ایران را طی این دوران شدت بخشیده است.
مسعود روغنی زنجانی، وزیر برنامه و بودجه در دولت میر حسین موسوی، به تازگی در مصاحبه ای با بهمن احمدی امویی (که چکیدههایی از آن در شماره سیزده بهمن ماه روزنامه «دنیای اقتصاد» انتشار یافته)، ضمن پرداختن به دیدگاههای نخست وزیر پیشین در عرصه اقتصادی گفت : «ایشان برای اجرای روشهای اجرایی و علاقمندیهای خود تئوری مشخصی نداشتند. تخصص مهندس موسوی و تحصیلات دانشگاهی ایشان در زمینه هنر، معماری و شهرسازی است. از لحاظ فلسفی هم به فلسفه چپ علاقه وافر داشته و دارند. به شدت هم تحت تاثیر دیدگاههای دكتر علی شریعتی قرار داشتند.»
مسعود روغنی زنجانی به تنش میان نخست وزیر پیشین و کارشناسان اقتصادی اشاره میکند و میافزاید : «وقتی ما آمار فعالیتهای فكری و فرهنگی جامعه را به آقای مهندس موسوی ارائه میدادیم، ایشان همیشه یادآوری میكردند كه چه قدر به عدد و رقم و ریاضیات توجه میكنید. بهتر است سری هم به كتابهای مولوی و حافظ و عارفان بزنید و این قدر خشك به مسایل توجه نكنید.»
وزیر برنامه و بودجه در کابینه میر حسین موسوی میگوید : «به خوبی به یاد دارم كه وقتی در شورای اقتصاد به مسایل نقدینگی میپرداختیم كه افزایش نقدینگی منجر به بالا رفتن تورم و افزایش هزینههای سرمایهگذاری میشود و در نتیجه مردم از سرمایهگذاری منصرف میشوند و تقاضا كاهش مییابد، آقای موسوی در پاسخ به نظرات ما میگفتند، شما در محاسبات خود ضریب ایثار را اعمال نكردید، شما باید توجه داشته باشید كه مردم حاضر به ایثار و از خود گذشتگی هستند. طبیعی است كه ایشان نخستوزیر بودند و ما به راحتی نمیتوانستیم بگوییم كه شعر حافظ و مولوی چه ربطی به این مسایل دارد.»
آیا امروز، پس از بیست سال سکوت، میر حسین موسوی تازه ای، با افکار اقتصادی نو، به صحنه آمده است؟
در نشست مطبوعاتی هفدهم فروردین خود با حضور نمایندگان رسانههای ایرانی و خارجی، مهندس موسوی به بیان نظریات کلی درباره مسایل اقتصادی بسنده کرد، از جمله ضرورت ثبات در عرصه سیاستگذاری، بهبود فضای کسب و کار و حمایت از سرمایه گذاریهای داخلی و خارجی.
ولی در ورای این کلیات، تنها انتشار احتمالی برنامه مشروح اقتصادی آقای موسوی امکان خواهد داد تفاوت میان نطریات امروز و دیروز او در این عرصه روشن شود. بخشی از این نظریات را از هم اکنون میتوان در وبسایت نیمه رسمی او موسوم به «کلمه» پیدا کرد.
اقتصاد اسلامی
میر حسین موسوی به تازگی در گفتوگو با همین سایت گفت : «به باور من، ما اقتصادی با هویت ویژه خود به نام اقتصاد اسلامی داریم. هر اندازه که از این واقعیت طفره برویم، نمیتوانیم آن را نفی کنیم. معتقدم موضوعات مطرح شده در اقتصاد اسلامی همچون انفال، ربا، وقف، زکات، خمس، وصیت، احتکار فوقالعاده مهم است. اما نباید دید افرادی را که درباره اقتصاد اسلامی شروع به نظریه پردازی کردهاند، محدود کنیم. آنها سعی کردند از تمام تجربیات بشری استفاده کنند و با مسایلی که یک دولت مدرن با آن روبرو میشود، روبرو شوند و راهحلهایی برای آن داشته باشند.»
نخست وزیر پیشین و نامزد انتخابات آینده ریاست جمهوری افزود : «قبل از انقلاب ما به سمت جامعهای میرفتیم که همهچیز در آن خرید و فروش میشد و به اصطلاح امروزیها جامعه ای با خصلت و منش سوداگرانه بود. در این نوع جوامع همهچیز کالایی است و با پول سنجیده میشود. ارزشهای فرهنگی به سمت ارزشهای اقتصادی ریزش پیدا میکند و امکان خرید و فروش هر چیزی وجود دارد. کاملاً روشن است که اقتصاد اسلامی این چنین نیست. جامعهای که بعد از انقلاب ساخته شد، جامعهای بود که در آن ارزشهای فرهنگی بر ارزشهای اقتصادی غالب بود».
«در دهه اول انقلاب، این گذشت و ایثار مردم بود که کارها را پیش میبرد و ریزش ارزشهای اقتصادی به سمت ارزشهای معنوی و فرهنگی نقش بزرگی در اداره امور اقتصادی کشور داشت. به همین دلیل من معتقدم سهم مردم در آن دوران بسیار بالاتراز سهم دولت بود. به باور من ندیدن این سهم ما را به راهحلهایی میکشاند که از خیلی از آن نتایج خوبی نگرفتهایم».
- درباره این یادداشت چه فکر میکنید؟
- دیدگاههای اقصادی میرحسین موسوی را چگونه ارزیابی میکنید؟