در روزهای گذشته نام مجله مشهور فارین پالیسی، با جنبش اعتراضی مردم ایران، «جنبش سبز»، و انتخاب زهرا رهنورد به عنوان سومین متفکر سال ۲۰۰۹ در هم آمیخت.
پس از آنکه مجله فارین پالیسی فهرست مهمترین متفکران سال ۲۰۰۹ را منتشر و در آن زهرا رهنورد را به عنوان سومین متفکر مهم سال معرفی کرد، رسانههای داخل ایران، از جمله برخی خبرگزاریها چون فارس، این انتخاب را مهر تاییدی بر ارتباط این جنبش و فعالان آن با کشورهای غربی قلمداد کردند. خبرگزاری فارس، تا آنجا پیش رفت که از پروژهای با نام «مده آ» نام برد؛ بنا بر تحلیل فارس، «مده آ»، برگرفته از اساطیر یونان، است که «زنی، در نهایت علیه سرزمین خود اقدام میکند».
این پروژه از نگاه فارس «زنان ایرانیای را در بر میگیرد که در حوزه فعالیت خود، حال چه سیاست است چه هنر، علیه کشور خود اقدام میکنند».
به بهانه این انتخاب و واکنشها به آن، با سوزان گلاسر، سردبیر اجرایی مجله فارین پالیسی، گفتوگو کردهایم و از وی دلایل این مجله را برای برگزیدن زهرا رهنورد به عنوان یکی از متفکرین برتر سال پرسیدهایم:
ساموئل هانتینگتون، متفکر و محقق علوم سیاسی در سال ۱۹۷۰ میلادی پایهگذار آن بود.
در حال حاضر سردبیر آن، مویسس نئیم و سردبیر اجرایی آن سوزان گلاسر است.
در سال ۲۰۰۳، ۲۰۰۷ و ۲۰۰۹ برنده جایزه ملی نشریات آمریکایی شد.
«واشیگتن پست کمپانی»، ناشر این مجله است.
در این مجله عمدتا مقالاتی در زمینه سیاست جهانی، اقتصاد و اندیشه منتشر میشود.
سوزان گلاسر: به این دلیل فهرست صد نفرهی متفکرین سال ۲۰۰۹ را منتشر کردیم، تا بحث و گفت و گو در پی داشته باشد و به نظر میآید که اینطور هم شد. ما معتقدیم آنچه که امسال در ایران و در پی انتخابات رخ داد، توجه دنیا را کاملا به خود جلب کرده است. این رخداد حقیقتا یکی از مهمترین اتفاقات خبری سال اخیر بوده است.
و حال دلیل انتخاب ما: از خیلی جهات ما فکر کردیم که خود کمپین انتخاباتی یکی از دلایلی بود که جنبش [اعتراضی] را در ایران به وجود آورد. اما یک جنبش منشا میخواهد و ما منشا این جنبش را در حرکتهای انتخاباتی [میرحسین] موسوی و کمپینش دیدیم. به همین دلیل ما زهرا رهنورد را به خاطر فعالیتهایش در این کمپین را در لیست صد نفره قرار دادیم. اما این به این معنی نیست که رهنورد تنها متفکر ایرانی در این جنبش است. این انتخاب برای این بود که بحث و تبادل نظر به بار بیاورد و مردم درباره این اتفاق در ایران، که از مهمترین اتفاقات سال هست، بیشتر فکر کنند.
رادیو فردا: با توجه به حرف شما و نیز گفته تحلیلگرانی که معتقدند این جنبش رهبر ندارد و هر کسی که فعال است، یک رهبر است، میتوانیم بگوییم که این انتخابی نمادین بوده؟
دقیقا. ما به همین دلیل یک یا دو فرد در حوزه -مثلا- رهبری جنبش را انتخاب نکردیم. رهنورد را از کمپین انتخاباتی موسوی برگزیدیم. به خاطر اینکه حقیقتا این جنبش آن قدر وسیع است، که، نام بردن از یک یا دو نفر به عنوان «رهبر» برای آن امکانپذیر نیست.
شما گفتید که این فهرست صد نفره قرار است بحث، گفتوگو و تفکر به وجود بیاورد. آنچه که در ایران رخ داد این بود که خبرگزاریهای نزدیک به دولت با نام بردن از پروژهای به نام «مده آ» شما را متهم کردند که زنان ایرانی را هدف قرار دادهاید، تا علیه منافع کشور خود اقدام کنند. پاسخ شما چیست؟
خیلی خوشحالم که این سوال را پرسیدید تا مخاطبان شما بدانند که ما بخشی از هیچ پروژهای نیستیم، جز پروژه خودمان که همانا انتخاب صد نفر در سال است، که این افراد نقشی در مهمترین رخدادهای سال داشتهاند و مسایلی را مطرح کردهاند که از اهمیت فراوانی در دنیا برخوردار است. ما هیچ ارتباطی با هیچ دولتی نداریم و نخواهیم داشت. ما حتی از خود مردم ایران میخواهیم که به ما بگویند به نظرشان افراد شاخص جنبش اخیر در ایران چه کسانی هستند. آنها میتوانند به ما ایمیل بزنند و تماس بگیرند و نظرشان را بگویند.
اما از صد متفکر سال که بگذریم، سوالی که داشتم این است که به نظر شما جامعه آمریکا، یعنی کسانی که به مسایل جهانی علاقمندند، درباره وقایع اخیر ایران چه فکر میکنند؟
اولا باید بگویم این رویدادها در جامعه آمریکا واقعا توجه زیادی را به خود جلب کرده است، اما این را هم نباید فراموش کرد که به دلیل کمبود اطلاعات و غیبت رسانهها، اطلاعات دقیقی هم از آنچه که واقعا در حال رخ دادن است وجود ندارد. درعین حال، در جامعه سیاسی آمریکا و جناحهای مختلف نیز سوالهایی به وجود آمده است که حال باراک اوباما با ایران چگونه برخورد خواهد کرد؟ وی وقتی که [به عنوان رئیس جمهوری] انتخاب شد، گفت که میخواهد با ایران وارد مذاکره مستقیم شود. اما بعد از رویدادهای پس از انتخابات در ایران، میتوان گفت که اوباما به نوعی از موضع خود عقب نشسته است. به نظر میآید که یک نوع اختلاف نظر در صحنه سیاسی آمریکا شکل گرفته است؛ حال دولت [دهم ایران] تا چه حد مشروعیت دارد و تا چه حد آمریکا میتواند در مذاکره (با او) پیش برود؟
شما فکر میکنید دولت آمریکا چطور این راه را ادامه خواهد داد؟
به نظر من باراک اوباما خیلی واضح نشان داده است که همچنان استراتژی اولیه گفتوگو [با حکومت ایران] را در ذهن دارد. چه بسا که میتوانست این استراتژی را تمام شده تلقی کند یا انتقادهای تندتری را بعد از وقایع اخیر در ایران ابراز کند. اما در عین حال میبینیم که در مورد پرونده هستهای، آمریکا به همراه متحدینش تقریبا تندتر عمل کرده و در تلاشاند تا تحریمهای بیشتری علیه ایران اعمال کنند. در نتیجه -شاید- شاهد نوعی سیاست متناقضیم.
شما از تحریمهای بیشتر صحبت میکنید. این در حالی است که بسیاری از گروههای مخالف دولت ایران چه در داخل و یا در خارج و کسانی مثل شیرین عبادی و اکبر گنجی، معتقدند این تحریمها نه تنها تغییری در سیاستهای جمهوری اسلامی ایجاد نخواهد کرد، بلکه فشار مضاعفی بر مردم ایران میآورد. همانند آنچه در عراق و لیبی رخ داد. آیا راه ِ دیگری وجود ندارد؟
من فکر میکنم این دقیقا همان معمایی است که کاخ سفید با آن روبهروست. آنها ابزار بسیار محدودی در اختیار دارند. آنها تصمیم گرفتند که فرصت دوباره دهند تا شاید کمی به ایجاد فضایی دوستانه کمک کند. اتفاقات اخیر در ایران، این استراتژی را هم تحت تاثیر قرار داد. من هم درباره تحریمها و میزان موثر بودن یا نبودنشان، موافق کسانی مانند گنجی و عبادیام. این فقط بحثی نیست که میان ما در رسانهها مطرح باشد، بلکه در عرصه سیاسی هم مطرح است. اتفاقا اکبر گنجی در مصاحبهای با فارین پالیسی درباره تحریمها و عدم تاثیرشان صحبت کرده است. در عین حال درباره نقش آمریکا در کمک به اپوزیسیون ایران نیز انتقاد میکرد؛ وی معتقد است که به همان اندازه که میتواند کمک کند، ممکن است مخرب باشد.
پس شما فکر میکنید که در روزهای پایانی سال ۲۰۰۹، دولت آمریکا با یک معما روبهرو شده است؟
دقیقا. یک معما؛ بهترین کلمه همین است. به نظر میآید در سال ۲۰۱۰ آمریکا با بحرانی درباره ایران روبهرو بشود. چرا که گزینهها هر روز کم و کمتر میشود. الان آمریکا در قبال ایران راههای متناقضی را پیش میبرد. اما باید تا سال آینده بالاخره برای این مسئله به نتیجه و تصمیمی برسد و یکی از این راهها را انتخاب کند.
پس از آنکه مجله فارین پالیسی فهرست مهمترین متفکران سال ۲۰۰۹ را منتشر و در آن زهرا رهنورد را به عنوان سومین متفکر مهم سال معرفی کرد، رسانههای داخل ایران، از جمله برخی خبرگزاریها چون فارس، این انتخاب را مهر تاییدی بر ارتباط این جنبش و فعالان آن با کشورهای غربی قلمداد کردند. خبرگزاری فارس، تا آنجا پیش رفت که از پروژهای با نام «مده آ» نام برد؛ بنا بر تحلیل فارس، «مده آ»، برگرفته از اساطیر یونان، است که «زنی، در نهایت علیه سرزمین خود اقدام میکند».
این پروژه از نگاه فارس «زنان ایرانیای را در بر میگیرد که در حوزه فعالیت خود، حال چه سیاست است چه هنر، علیه کشور خود اقدام میکنند».
به بهانه این انتخاب و واکنشها به آن، با سوزان گلاسر، سردبیر اجرایی مجله فارین پالیسی، گفتوگو کردهایم و از وی دلایل این مجله را برای برگزیدن زهرا رهنورد به عنوان یکی از متفکرین برتر سال پرسیدهایم:
فارین پالیسی:
مجله دوماهانه آمریکایی.
ساموئل هانتینگتون، متفکر و محقق علوم سیاسی در سال ۱۹۷۰ میلادی پایهگذار آن بود.
در حال حاضر سردبیر آن، مویسس نئیم و سردبیر اجرایی آن سوزان گلاسر است.
در سال ۲۰۰۳، ۲۰۰۷ و ۲۰۰۹ برنده جایزه ملی نشریات آمریکایی شد.
«واشیگتن پست کمپانی»، ناشر این مجله است.
در این مجله عمدتا مقالاتی در زمینه سیاست جهانی، اقتصاد و اندیشه منتشر میشود.
و حال دلیل انتخاب ما: از خیلی جهات ما فکر کردیم که خود کمپین انتخاباتی یکی از دلایلی بود که جنبش [اعتراضی] را در ایران به وجود آورد. اما یک جنبش منشا میخواهد و ما منشا این جنبش را در حرکتهای انتخاباتی [میرحسین] موسوی و کمپینش دیدیم. به همین دلیل ما زهرا رهنورد را به خاطر فعالیتهایش در این کمپین را در لیست صد نفره قرار دادیم. اما این به این معنی نیست که رهنورد تنها متفکر ایرانی در این جنبش است. این انتخاب برای این بود که بحث و تبادل نظر به بار بیاورد و مردم درباره این اتفاق در ایران، که از مهمترین اتفاقات سال هست، بیشتر فکر کنند.
رادیو فردا: با توجه به حرف شما و نیز گفته تحلیلگرانی که معتقدند این جنبش رهبر ندارد و هر کسی که فعال است، یک رهبر است، میتوانیم بگوییم که این انتخابی نمادین بوده؟
دقیقا. ما به همین دلیل یک یا دو فرد در حوزه -مثلا- رهبری جنبش را انتخاب نکردیم. رهنورد را از کمپین انتخاباتی موسوی برگزیدیم. به خاطر اینکه حقیقتا این جنبش آن قدر وسیع است، که، نام بردن از یک یا دو نفر به عنوان «رهبر» برای آن امکانپذیر نیست.
شما گفتید که این فهرست صد نفره قرار است بحث، گفتوگو و تفکر به وجود بیاورد. آنچه که در ایران رخ داد این بود که خبرگزاریهای نزدیک به دولت با نام بردن از پروژهای به نام «مده آ» شما را متهم کردند که زنان ایرانی را هدف قرار دادهاید، تا علیه منافع کشور خود اقدام کنند. پاسخ شما چیست؟
خیلی خوشحالم که این سوال را پرسیدید تا مخاطبان شما بدانند که ما بخشی از هیچ پروژهای نیستیم، جز پروژه خودمان که همانا انتخاب صد نفر در سال است، که این افراد نقشی در مهمترین رخدادهای سال داشتهاند و مسایلی را مطرح کردهاند که از اهمیت فراوانی در دنیا برخوردار است. ما هیچ ارتباطی با هیچ دولتی نداریم و نخواهیم داشت. ما حتی از خود مردم ایران میخواهیم که به ما بگویند به نظرشان افراد شاخص جنبش اخیر در ایران چه کسانی هستند. آنها میتوانند به ما ایمیل بزنند و تماس بگیرند و نظرشان را بگویند.
اما از صد متفکر سال که بگذریم، سوالی که داشتم این است که به نظر شما جامعه آمریکا، یعنی کسانی که به مسایل جهانی علاقمندند، درباره وقایع اخیر ایران چه فکر میکنند؟
اولا باید بگویم این رویدادها در جامعه آمریکا واقعا توجه زیادی را به خود جلب کرده است، اما این را هم نباید فراموش کرد که به دلیل کمبود اطلاعات و غیبت رسانهها، اطلاعات دقیقی هم از آنچه که واقعا در حال رخ دادن است وجود ندارد. درعین حال، در جامعه سیاسی آمریکا و جناحهای مختلف نیز سوالهایی به وجود آمده است که حال باراک اوباما با ایران چگونه برخورد خواهد کرد؟ وی وقتی که [به عنوان رئیس جمهوری] انتخاب شد، گفت که میخواهد با ایران وارد مذاکره مستقیم شود. اما بعد از رویدادهای پس از انتخابات در ایران، میتوان گفت که اوباما به نوعی از موضع خود عقب نشسته است. به نظر میآید که یک نوع اختلاف نظر در صحنه سیاسی آمریکا شکل گرفته است؛ حال دولت [دهم ایران] تا چه حد مشروعیت دارد و تا چه حد آمریکا میتواند در مذاکره (با او) پیش برود؟
شما فکر میکنید دولت آمریکا چطور این راه را ادامه خواهد داد؟
به نظر من باراک اوباما خیلی واضح نشان داده است که همچنان استراتژی اولیه گفتوگو [با حکومت ایران] را در ذهن دارد. چه بسا که میتوانست این استراتژی را تمام شده تلقی کند یا انتقادهای تندتری را بعد از وقایع اخیر در ایران ابراز کند. اما در عین حال میبینیم که در مورد پرونده هستهای، آمریکا به همراه متحدینش تقریبا تندتر عمل کرده و در تلاشاند تا تحریمهای بیشتری علیه ایران اعمال کنند. در نتیجه -شاید- شاهد نوعی سیاست متناقضیم.
«ما بخشی از هیچ پروژهای نیستیم، جز پروژه خودمان که همانا انتخاب صد نفر در سال است، که این افراد نقشی در مهمترین رخدادهای سال داشتهاند و مسایلی را مطرح کردهاند که از اهمیت فراوانی در دنیا برخوردار است. ما هیچ ارتباطی با هیچ دولتی نداریم و نخواهیم داشت.»
من فکر میکنم این دقیقا همان معمایی است که کاخ سفید با آن روبهروست. آنها ابزار بسیار محدودی در اختیار دارند. آنها تصمیم گرفتند که فرصت دوباره دهند تا شاید کمی به ایجاد فضایی دوستانه کمک کند. اتفاقات اخیر در ایران، این استراتژی را هم تحت تاثیر قرار داد. من هم درباره تحریمها و میزان موثر بودن یا نبودنشان، موافق کسانی مانند گنجی و عبادیام. این فقط بحثی نیست که میان ما در رسانهها مطرح باشد، بلکه در عرصه سیاسی هم مطرح است. اتفاقا اکبر گنجی در مصاحبهای با فارین پالیسی درباره تحریمها و عدم تاثیرشان صحبت کرده است. در عین حال درباره نقش آمریکا در کمک به اپوزیسیون ایران نیز انتقاد میکرد؛ وی معتقد است که به همان اندازه که میتواند کمک کند، ممکن است مخرب باشد.
پس شما فکر میکنید که در روزهای پایانی سال ۲۰۰۹، دولت آمریکا با یک معما روبهرو شده است؟
دقیقا. یک معما؛ بهترین کلمه همین است. به نظر میآید در سال ۲۰۱۰ آمریکا با بحرانی درباره ایران روبهرو بشود. چرا که گزینهها هر روز کم و کمتر میشود. الان آمریکا در قبال ایران راههای متناقضی را پیش میبرد. اما باید تا سال آینده بالاخره برای این مسئله به نتیجه و تصمیمی برسد و یکی از این راهها را انتخاب کند.