لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
چهارشنبه ۷ آذر ۱۴۰۳ تهران ۰۸:۰۴

مارتیک: وقتی این اتفاقات در ایران افتاد، شش ماه مریض شدم


در برنامه نگاه تازه این هفته به سراغ مارتیک خواننده ایرانی رفتیم. او در آغاز برنامه می گوید که نامش مارتیک قره خانیان است و با آنکه ارمنی است خود را بیشتر ایرانی می داند؛ «من ایرانی ارمنی هستم. وزن ایرانی بودنم یک ذره سنگین تر از ارمنی بودنم است.»

مارتیک می گوید متولد ۲۶ تیرماه سال ۱۳۲۸ است و زاده آبادان. او با اشاره به کارهایی که اجرا کرده است از ترانه های ماندگاری نام می برد مانند: ای شکستنی تر از گل، طلوع از مغرب که شعرهای آنها را زویا سروده است؛ «قبل از اینها اولین آهنگی که ساختم آهنگ چلچله بود که شماعی زاده آن را اجرا کرد. همکاری من و زویا از همانجا شروع شد. شوهرش رضا ژیان، بازیگر و کارگردان تئاتر که چند سال پیش در ایران فوت کرد، دوست من بود.»



مارتیک از جریان آشنایی خود با گوگوش می گوید و اینکه چگونه با وی آغاز به همکاری کرد: «سال ۷۵ با تشویق عارف و دیگران مانند گوگوش، سخایی و پوران شروع کردم به خواندن به فارسی. تا آن موقع فقط به انگلیسی می خواندم.»

مارتیک از کارهای دو صدایی که با گوگوش خوانده اش یاد می کند و سپس می افزاید در ایران آلبومی منتشر نکرد و اولین آلبومش را در آمریکا منتشر کرد: « زیاد موفق نبود. بعد آلبوم دومم گل کرد و آلبوم های بعدی. الان هشت نه سالی است که متاسفانه آلبوم ندارم ولی تا دو ماه دیگر آلبوم تازه ام به بازار می آید.»

مارتیک از خواننده های ایرانی که در دهه چهل و پنجاه به زبان انگلیسی می خواندند مانند فرهاد و فروغی و سعید مهری یاد می کند و می گوید: «خواننده هایی داشتیم که ایتالیایی می خواندند. فرانسه می خواندند. همین فرهاد خدابیامرز هم ایتالیایی اش خیلی عالی بود و هم فرانسه اش. می توانم بگویم من یک کم پیروی کردم از او. من الان در آمریکا به هفت هشت زبان می خوانم.»



مارتیک با اشاره به اینکه زمانی که به فارسی می خواند «خودش» است و در «کاور»ها (ترانه هایی که از خوانندگان دیگر به زبان های دیگر می خواند) هم احساس می کند خودش است. این خواننده ایرانی معتقد است موسیقی غیر ایرانی بر موسیقی پاپ ایران تاثیر گذاشته است.

او با اشاره به علل بیرون آمدن خود از ایران می گوید: «من یک آدمی هستم تحمل ندارم فضای جنگ و گریز را. باید فضا صلح آمیز باشد برای من که بتوانم زندگی کنم. حتی این چند ماه پیش وقتی این اتفاقات در ایران افتاد من نزدیک به شش ماه بد جور مریض شدم. افسردگی گرفتم. هیچ کاری نمی توانستم بکنم.»

  • شما بلافاصله بعد از انقلاب از ایران رفتید؟

هنوز انقلاب نشده بود. حکومت نظامی که شد، آمدم لندن. شش هفت ماه آنجا ماندم. کار می کردم. توی یک ارکستر ایتالیایی که از ایران مرا می شناختند. توی هتل هیلتون لندن چندین ماه کار می کردم. گفته بودند که نگویم ایرانی. چون اسم ایرانی بد بود. گفتند این آرژانتینی است...

مارتیک سپس می گوید چگونه زمان دولت بازرگان با همسر انگلیسی اش به ایران بازگشت؛ «دیدیم جای ما نیست آنجا. واقعاً دوست داشتم ایران زندگی کنم. ولی نمی شد دیگر زندگی کرد. مخصوصاً با کاری که من داشتم و نمی توانستم کارم را عوض کنم. در هر حال مثل میلیون ها ایرانی دیگر زدیم بیرون... وقتی رسیدیم لس آنجلس تمام همکاران ما اینجا بودند. ابی، شهرام شپ پره، اینها همه کاباره تهران بودند. ما را هم دعوت کردند. ما هم رفتیم در کاباره تهران می خواندیم. من بیست ژانویه ۱۹۸۰ وارد لس آنجلس شدم.»

مارتیک با یادآوری کوشش های فرخ آهی، منوچهر چشم آذر و آندرانیک در گسترش موسیقی سبک لس آنجلس می گوید: «مردم اینجا به دلیل اینکه می خواستند غم شان را فراموش کنند یا به دلایل دیگر روی آوردند به آهنگ های شاد.»

مارتیک که به جز زویا زاکاریان، با جهانبخش پازوکی، بیژن سمندر، صادق نوجوکی کار کرده است می گوید: «یک آلبوم هم دارم که با خانم زاکاریان کار کرده ام به اسم چهل سال خاطره از مرغ سحر تا دو پنجره.»

او در توضیح می افزاید: «چهل سال فاصله تاریخی تصنیف مرغ سحر قمر ملوک وزیری تا دو پنجره اردلان سرفراز، شماعی زاده که گوگوش خانم خواند، این فاصله تاریخی چهل سال است. بعد انقلاب می شود. شاعر وقتی این شعر را گفته و من می خوانم آن زمان تقریباً ده سال پیش آن بیست سال را حساب نکرد. چون دارد راجع به ایران در ایرانش صحبت می کند. همه به من می گفتند آقای مارتیک چهل سالتان است؟! یک ذره بیشتر از چهل سال بودم که این را خواندم!»

  • بین مارتیک نوازنده و مارتیک خواننده کدام را انتخاب می کنید؟ و اگر خودتان را قرار بدهید بین خواننده های هم نسل تان مثل فرهاد، فریدون فروغی، کوروش یغمایی، سلی، ابی و داریوش موقعیت مارتیک چطور است در مقایسه با موقعیت آنها؟

آن موقع من اصلاً موقعیتی نداشتم. برای اینکه تازه آمده بودم توی این کار. آهنگ های خوبی ساخته بودم. ولی اجراهایی که کردم خوب نبود. ولی نمی دانم چرا مردم دست از سر من برنداشتند وهی تمرین دادند مرا. این اواخر یک ذره خوب شدم! (می خندند) وقتی به دقت گوش کنید از اول کارم تا الان خواندنم فرق کرده. لهجه فرق کرده. ضرب خواندنم فرق کرده. توی این آلبوم جدیدی که می آید بیرون سه تا از کارها را مردم شنیده اند و خیلی دوست دارند. یک آهنگی است که خانم زویا زاکاریان هم آهنگسازی کرده و هم شعرش را گفته به اسم با تو بد نیستم.

مارتیک در پایان می افزاید باید از طرفدارانش عذرخواهی کند چون زیاد نخوانده است: «به من زنگ می زنند و شکایت می کنند. من واقعاً خجل و سر تعظیم فرود می آورم به آنها.»
XS
SM
MD
LG