روزنامه یو اس ای تودی متن سخنرانی جفری گدمین مدیر رادیو اروپای آزاد/رادیو آزادی را در مورد «دمکراسی و اعتراض در عرصه اینترنت» را به صورت مقاله ای در یکی از شماره های اخیر خود چاپ کرده است. این سخنرانی چندی پیش در کنفرانسی با همین عنوان که توسط بنیاد جورج دبلیو بوش و فریدم هاوس (خانه آزادی) برگزار شد ایراد شده است.
در آغاز این گفتار جفری گدمین اشاره می کند که رسانه های گروهی مدرن مثل ارسال پیامک، توئیتر، فیس بوک و یوتیوب نگرش و طرز فکر ما را در مورد بسیاری از مسائل از جمله قدرت سیاسی ، اعترض مدنی و سیاسی تغییر داده اند. این تحول در حدی است که طرفداران سر سخت آن از انقلاب تویتری سخن می گویند. ما شاهد وقوع حوادث و تجاربی از این دست در برخی از کشورها بوده ایم؛ مولداوی در سال ۲۰۰۹ و قرقیزستان در سال اخیر. آیا در آینده نوبت چین و ایران فرا خواهد رسید؟ اعتقاد متعارف حاکی از آن است که دیگر نمی توان جلوی مردم را گرفت.
ولی همه چیز به این سادگی و به این سرعت روی نخواهد داد.
جفری گدمین در تشریح ارزیابی خود از نقش رسانه های دیجیتال می گوید درست است که حکومت ها دیگر حاکم مطلق و انحصاری گردش اطلاعات نیستند. رسانه های جدید و شبکه های گروهی – اجتماعی به شکل بی سابقه ای بخش اعظم مردم جوامع مختلف را به حرکت درآورده اند. کسانی که معمولا منفعل و نظاره گر بودند تحت تاثیر ارتباط با دیگران به جنبش های گسترده اجتماعی و اعتراض های سیاسی می پیوندند.
اما ضروری است که دیدگاه های خود را در مورد نقش رسانه های گروهی مدرن در مسیر دمکراسی و تحولات سیاسی مورد بازبینی قرار دهیم.
جفری گدمین به عنوان اولین توصیه خود می گوید نباید تحت تاثیر جو موجود هیجان زده شد. مورد ایران یک نمونه برجسته است. بسیاری از ما به شکلی زودرس موفقیت های اولیه جنبش سبز را تقدیر کرده و جوانان ایرانی و استفاده آنها از رسانه های دیجیتال در برابر حکومت را ستودیم. زمانی که ندا آقای سلطان به قتل رسید تصاویر این حادثه که توسط تلفن های موبایل و دوربین های کوچک ضبط شده بود از طریق گردش در صفحات یوتیوب و فیس بوک جهان را به شوک وا داشت. اما پس از همه اینها چه اتفاق افتاد؟
احاطه بر میدان کارزار
جفری گدمین در ادامه تحلیل خود از حوادث سیاسی اخیر ایران می گوید جنبش سبز هنوز شکست نخورده و به موجودیت خود ادامه می دهد. اما رژیم ایران طی یک سال گذشته در نبرد عرصه تکنولوژی به پیروزی رسید. حکومت ایران با استفاده از تکنولوژی و ابزارهای فنی گوناگون شبکه های رسانه های گروهی مدرن را یا مسدود کرده، یا تحت نظر گرفته و یا حتی در آنها نفود کرده است. بسیاری از ایرانیان مخالف حکومت به سختی می توانستند اطلاعات لازم برای شرکت در اجتماعات اعتراضی را به دست بیاورند. در یکی از موارد برجسته که سوء استفاده حکومت از این ابزارها را نشان می دهد باید به گردش پیام های هشدار دهنده ای در میان مردم اشاره کرد که برای ایجاد هراس می گفتند حکومت در روز تظاهرات عاشورا تک تیراندازن زیادی را روی ساختمان های اطراف محل تظاهرات مستقر کرده است. بعدا معلوم شد که این شایعه بوده است.
به نظر می رسد که حکومت ایران از طریق نشر اطلاعات غلط در موارد متعددی توانست حتی قبل از ورود مردم به محل تظاهرات این اجتماعات را برهم بزند. البته سرکوب خشن هم در این میان نقش مهمی داشته است. اما به نظر می رسد که این برتری تکنولوژیک و فنی حکومت بود که مانع پیشرفت جنبش سبز شد.
جفری گدمین در ادامه سخنرانی خود می افزاید که حکومت های سرکوبگر و سلطه جوی دیگر نیز در همین مسیر گام بر می دارند. روسیه و چین واحدهای شبه نظامی مجهز و گسترده ای را برای جنگ سایبری سازمان داده اند. البته منتقدان و معترضان در عرصه اینترنت یک روزی و احتمالا با کمک های فنی آمریکا بر این مشکلات فائق خواهند شد.
اما مشکل فقط رویارویی حکومت ها با معترضان در عرصه اینترنت و رسانه های دیجیتال نیست. نکته مهم دریافت و درک درست از توانمندی و محدودیت های این ابزارهاست. شکی نیست که در آینده هم توئیتر در سازماندهی حرکات اعتراضی نقش خود را ایفا خواهد کرد و حتی در مواردی معترضان ممکن است در سرنگون ساختن حکومت های فاسد و دیکتاتور موفق شوند.
اما توئیتر و امثال آن نمی توانند به جنبش های اعتراضی و شرکت کنندگان در آنها شیوه حکومت کردن، یا نحوه بنا و توسعه نهادهای مدنی و دمکراتیک و یا روش های برخورد دمکراتیک را آموزش دهد. یک چنین فرایندهایی مستلزم حجم وسیعی از فعالیت و کار روشنگرانه ، سیاسی و آموزشی است. و مهمتر از همه نیازمند صبر و شکیبایی است. بخصوص این مسئله در کشورهایی که فاقد سنن و تجربه دمکراتیک هستند نقش برجسته تری پیدا می کند.
آینده ایران چه خواهد بود؟
جفری گدمین این سئوال را مطرح می کند که حتی اگر حکومت این کشور سرنگون شود چه چیزی به جای آن خواهد آمد؟ گرایش ها و گروه های مذهبی و سکولار چگونه خواهند توانست اختلافات خود را کنار بگذارند؟ یک ایران آزاد چگونه خواهد توانست بین سنت گرایی و مدرنیته تعادل برقرار کند؟ یک چنین سئوالاتی به هیچ وجه جنبه آکادمیک ندارند. اگر تحریم ها علیه ایران به نتیجه مطلوب نرسند و ما با یک ایران صاحب قدرت هسته ای روبهرو شویم، حمایت فعال دولت آمریکا از یک اپوزیسیون دمکراتیک بعید نخواهد بود.
در عین حال از پایان گرفتن جو فعلی که رسانه های دیجیتال را به گزاف می ستاید شگفت زده نشوید. البته چنین حالتی لزوما بد نیست و در حقیقت بیان ضرورت برای اقدام است. گستراندن دمکراسی در جهت منافع آمریکاست و دولت این کشور باید حداقل در حد مقابله با اقدامات و امکانات دولت های تمامیت خواه منابع لازم را به گسترش دمکراسی اختصاص دهد.
بخش خصوصی نیز باید در این زمینه به مسئولیت و نقش خود عمل کند. برخورد جدید شرکت گوگل با سانسور اینترنت در چین بسیار دلگرم کننده است. در این مسیر ما به شکیبایی نیاز داریم ولی مهمتر از همه باید مطمئن شد که ما به اندازه تکنولوژی و ابزارها برای جنبه های مضمونی این تلاش ها نیز ارزش قائل هستیم.
در آغاز این گفتار جفری گدمین اشاره می کند که رسانه های گروهی مدرن مثل ارسال پیامک، توئیتر، فیس بوک و یوتیوب نگرش و طرز فکر ما را در مورد بسیاری از مسائل از جمله قدرت سیاسی ، اعترض مدنی و سیاسی تغییر داده اند. این تحول در حدی است که طرفداران سر سخت آن از انقلاب تویتری سخن می گویند. ما شاهد وقوع حوادث و تجاربی از این دست در برخی از کشورها بوده ایم؛ مولداوی در سال ۲۰۰۹ و قرقیزستان در سال اخیر. آیا در آینده نوبت چین و ایران فرا خواهد رسید؟ اعتقاد متعارف حاکی از آن است که دیگر نمی توان جلوی مردم را گرفت.
ولی همه چیز به این سادگی و به این سرعت روی نخواهد داد.
جفری گدمین در تشریح ارزیابی خود از نقش رسانه های دیجیتال می گوید درست است که حکومت ها دیگر حاکم مطلق و انحصاری گردش اطلاعات نیستند. رسانه های جدید و شبکه های گروهی – اجتماعی به شکل بی سابقه ای بخش اعظم مردم جوامع مختلف را به حرکت درآورده اند. کسانی که معمولا منفعل و نظاره گر بودند تحت تاثیر ارتباط با دیگران به جنبش های گسترده اجتماعی و اعتراض های سیاسی می پیوندند.
اما ضروری است که دیدگاه های خود را در مورد نقش رسانه های گروهی مدرن در مسیر دمکراسی و تحولات سیاسی مورد بازبینی قرار دهیم.
جفری گدمین به عنوان اولین توصیه خود می گوید نباید تحت تاثیر جو موجود هیجان زده شد. مورد ایران یک نمونه برجسته است. بسیاری از ما به شکلی زودرس موفقیت های اولیه جنبش سبز را تقدیر کرده و جوانان ایرانی و استفاده آنها از رسانه های دیجیتال در برابر حکومت را ستودیم. زمانی که ندا آقای سلطان به قتل رسید تصاویر این حادثه که توسط تلفن های موبایل و دوربین های کوچک ضبط شده بود از طریق گردش در صفحات یوتیوب و فیس بوک جهان را به شوک وا داشت. اما پس از همه اینها چه اتفاق افتاد؟
احاطه بر میدان کارزار
جفری گدمین در ادامه تحلیل خود از حوادث سیاسی اخیر ایران می گوید جنبش سبز هنوز شکست نخورده و به موجودیت خود ادامه می دهد. اما رژیم ایران طی یک سال گذشته در نبرد عرصه تکنولوژی به پیروزی رسید. حکومت ایران با استفاده از تکنولوژی و ابزارهای فنی گوناگون شبکه های رسانه های گروهی مدرن را یا مسدود کرده، یا تحت نظر گرفته و یا حتی در آنها نفود کرده است. بسیاری از ایرانیان مخالف حکومت به سختی می توانستند اطلاعات لازم برای شرکت در اجتماعات اعتراضی را به دست بیاورند. در یکی از موارد برجسته که سوء استفاده حکومت از این ابزارها را نشان می دهد باید به گردش پیام های هشدار دهنده ای در میان مردم اشاره کرد که برای ایجاد هراس می گفتند حکومت در روز تظاهرات عاشورا تک تیراندازن زیادی را روی ساختمان های اطراف محل تظاهرات مستقر کرده است. بعدا معلوم شد که این شایعه بوده است.
به نظر می رسد که حکومت ایران از طریق نشر اطلاعات غلط در موارد متعددی توانست حتی قبل از ورود مردم به محل تظاهرات این اجتماعات را برهم بزند. البته سرکوب خشن هم در این میان نقش مهمی داشته است. اما به نظر می رسد که این برتری تکنولوژیک و فنی حکومت بود که مانع پیشرفت جنبش سبز شد.
جفری گدمین در ادامه سخنرانی خود می افزاید که حکومت های سرکوبگر و سلطه جوی دیگر نیز در همین مسیر گام بر می دارند. روسیه و چین واحدهای شبه نظامی مجهز و گسترده ای را برای جنگ سایبری سازمان داده اند. البته منتقدان و معترضان در عرصه اینترنت یک روزی و احتمالا با کمک های فنی آمریکا بر این مشکلات فائق خواهند شد.
اما مشکل فقط رویارویی حکومت ها با معترضان در عرصه اینترنت و رسانه های دیجیتال نیست. نکته مهم دریافت و درک درست از توانمندی و محدودیت های این ابزارهاست. شکی نیست که در آینده هم توئیتر در سازماندهی حرکات اعتراضی نقش خود را ایفا خواهد کرد و حتی در مواردی معترضان ممکن است در سرنگون ساختن حکومت های فاسد و دیکتاتور موفق شوند.
اما توئیتر و امثال آن نمی توانند به جنبش های اعتراضی و شرکت کنندگان در آنها شیوه حکومت کردن، یا نحوه بنا و توسعه نهادهای مدنی و دمکراتیک و یا روش های برخورد دمکراتیک را آموزش دهد. یک چنین فرایندهایی مستلزم حجم وسیعی از فعالیت و کار روشنگرانه ، سیاسی و آموزشی است. و مهمتر از همه نیازمند صبر و شکیبایی است. بخصوص این مسئله در کشورهایی که فاقد سنن و تجربه دمکراتیک هستند نقش برجسته تری پیدا می کند.
آینده ایران چه خواهد بود؟
جفری گدمین این سئوال را مطرح می کند که حتی اگر حکومت این کشور سرنگون شود چه چیزی به جای آن خواهد آمد؟ گرایش ها و گروه های مذهبی و سکولار چگونه خواهند توانست اختلافات خود را کنار بگذارند؟ یک ایران آزاد چگونه خواهد توانست بین سنت گرایی و مدرنیته تعادل برقرار کند؟ یک چنین سئوالاتی به هیچ وجه جنبه آکادمیک ندارند. اگر تحریم ها علیه ایران به نتیجه مطلوب نرسند و ما با یک ایران صاحب قدرت هسته ای روبهرو شویم، حمایت فعال دولت آمریکا از یک اپوزیسیون دمکراتیک بعید نخواهد بود.
در عین حال از پایان گرفتن جو فعلی که رسانه های دیجیتال را به گزاف می ستاید شگفت زده نشوید. البته چنین حالتی لزوما بد نیست و در حقیقت بیان ضرورت برای اقدام است. گستراندن دمکراسی در جهت منافع آمریکاست و دولت این کشور باید حداقل در حد مقابله با اقدامات و امکانات دولت های تمامیت خواه منابع لازم را به گسترش دمکراسی اختصاص دهد.
بخش خصوصی نیز باید در این زمینه به مسئولیت و نقش خود عمل کند. برخورد جدید شرکت گوگل با سانسور اینترنت در چین بسیار دلگرم کننده است. در این مسیر ما به شکیبایی نیاز داریم ولی مهمتر از همه باید مطمئن شد که ما به اندازه تکنولوژی و ابزارها برای جنبه های مضمونی این تلاش ها نیز ارزش قائل هستیم.