با گذشت ماهها از آغاز اعتراضها در ایران و سرکوبیهای هفتههای اول، اعتراضها نه تنها فروکش نکرده، بلکه بار دیگر بالا گرفته و حتی به شدت به خشونت کشیده شده است. خشونتی که به گفته تحلیلگران سیاسی و اجتماعی معمولا ناشی از هراس بیشتر از ادامه مخالفتهاست.
از سوی دیگر اعتراضهایی که در هفتههای نخست تنها محدود به تهران و چند شهر بزرگ دیگر بود به ویژه پس از روز دانشجو به خیابانهای شهرهای کوچ و بزرگ ایران کشیده شده است.
درگیریها بالا گرفته و تهدیدها از سوی ارگانهای دولتی و نیروهای امنیتی بیشتر شده است.
گزارشها از روز عاشورا حاکی است که روند سرکوب بار دیگر با «کشتن» معترضان همراه و باز هم خیابانها شهرهای ایران صحنه زد و خوردهای شدید شده است.
رادیو فردا تلاش میکند تا در همین زمینه، تحلیلها و اندیشههای مختلف را در مورد اعتراضها و آنچه فرا روست بازتاب دهد.
این بار پای گفتوگو داریوش همایون مینشینیم.
داریوش همایون برپاکننده حزب مشروطه و از فعالان سیاسی خارج از ایران است. وی در زمان حکومت محمد رضا شاه، وزیر اطلاعات و جهانگردی و از یک سال پیش از وقوع انقلاب سخنگوی دولت بود.
داریوش همایون: در آن زمان هم گروههای بسیاربزرگی به تدریج به جریان انقلابی پیوستند و تقریبا از همان آغاز، خواستار تبدیل نظام حکومتی شدند. در آغاز خواستها اصولا در چهارچوب رژیم بود- درست مثل این بار- ولی به سرعت تبدیل به خواست تبدیل رژیم شد.
امروز هم در عرض شش ماه میبینیم که اول موضوع انتخابات و تقلب انتخاباتی پیش میآید و مردم رایشان را میخواهند ولی کم کم و به تدریج در هر تظاهراتی که انجام میشود و در واکنش به هر اقدام دستگاه حکومتی، شعارها بالاتر میرود و شدیدتر میشود. میشود انتظار داشت که این روند کنونی ادامه پیدا کند و کل رژیم به صراحت از سوی مردم نفی شود.
آقای همایون، به اعتقاد شما چه وجه تمایز و تفاوتی بین روندی که منتهی به انقلاب سال ۱۳۵۷ شد و روندی که طی ماههای گذشته در ایران جریان داشته است، وجود دارد؟
تفاوتها –برخلاف شباهتها- بسیار است. یعنی به کلی این جنبش طبیعت دیگری دارد. شیوههای دیگری دارد و افرادی که در آن شرکت دارند به کلی افراد دیگری هستند.
در حادثه ۳۱ سال پیش، جریان انقلابی با شرکت صدها هزار نفر و یا حتی میلیونها نفر، یک جریان واپس گرا، خشونت گرا، انتقام جو و سراسر فرصت طلبی بود. برای اینکه بیشتر گروهها به یک رهبری پیوستند که حقیقتا قبولش نداشتند و از جنس آنها نبود. ولی تشخیص دادند که او آراء آینده را در دست دارد. به همین دلیل هم به او پیوستند.
اما این بار ما میبینیم که همان تودههای بزرگ، که اگر خشونت و وحشی گری نیروهای انتظامی رژیم و به ویژه بسیجیها نبود، هر بار میلیونی به خیابان میریختند. همان طور که دیدیم در جریان تشییع منتظری نیم میلیون نفر – به طور تخمینی – در قم گرد آمدند. البته شهر قم هم ظرفیت تعداد بیشتری از این افراد را نداشت.
این تودهها به هیچ وجه نه طرفدار خشونت هستند و نه آن حالت جذبه واز خود بیخودی و کف بر دهان آوردن و رگ گردن ورم کردنها در آنها دیده میشود.
آن چشمهای خالی دیده نمیشوند. ناظران اتفاقات ۳۱ سال پیش میگفتند جمعیت مخالف رژیم، چشمهایشان خالی است. اما مردم امروز چشمهایشان برق میزند. یک انسانیتی در این تظاهرات و جنبش هست که انقلاب سال ۵۷ به کلی از آن بیبهره بود و ما به کلی با دو دنیای متفاوت رو به رو هستیم.
شما به عنوان یک وزیر و سیاستمدار قدیمی و کهنه کار ایران، تحولات جاری ایران را چگونه پیشبینی میکنید؟
این وضع نمیتواند ادامه پیدا کند. یعنی رژیم با وجود همه شدت عمل و اعمال خشونت و رفتارهای غیر انسانی باور نکردنی که در هیچ رژیم دیگری- مگر دررژیمهایی مثل سیرالئون یا کنگو – نمیتوان شاهد آن بود، نمیتواند این جنبش را سرکوب کند و این اعتراضات به هر بهانهای بروز میکند.
مهمتر از همه اینکه این جنبش ، سر تا سر نظام حکومتی را فلج کرده است. یعنی وقتی بود که به هر حال این نظام میتوانست سیاستهای خود را اعمال کند. مردم سرشان را پایین انداخته بودند و کار خودشان را میکردند. امروز اما میبینیم که نه حکومتی واقعا وجود دارد و نه یک قوه اجرایی.
تعریف حکومت این است که دارای یک برنامه راهبردی برای اداره کشور باشد. اداره کشور روز را به شب رساندن است. اما الان حکومت اسلامی حتی نمیتواند روز را به شب برساند. دائما بحران وجود دارد. دائما مبارزه و اختلاف است.
البته این مسائل افزایش خواهد یافت. برای اینکه شدت عملها و سختگیریها فقط متوجه مردم نیست. بلکه متوجه بخشهایی از دستگاه حکومتی هم هست و این دشمنی شدید، کار این رژیم را به جاهای بدتری خواهد کشاند. تظاهرات مردم و مخالفت گسترده مردم در سطح عام و تشکیل اجتماعات هر روز افزایش مییابد.
من فکر نمیکنم اینها بتوانند خیلی در وضع کنونی دوام بیاورند. با توجه به اوضاع خراب اقتصادی که بدتر از این هم خواهد شد.
این عوامل از ۳۱ پیش وجود داشت اما به این شدت نبود. اختلافات داخلی دستگاه حکومتی نه به این شکل بود و نه وضع اقتصادی به این خرابی بود.
اگرچه دستگاه حکومتی مرتب حالت از هم پاشیده داشت اما الان دارد به کلی از هم پاشیده میشود. به اعتقاد من وضع اینها از جهاتی بدتر از حکومت پادشاهی در ماههای آخر است.
از سوی دیگر اعتراضهایی که در هفتههای نخست تنها محدود به تهران و چند شهر بزرگ دیگر بود به ویژه پس از روز دانشجو به خیابانهای شهرهای کوچ و بزرگ ایران کشیده شده است.
درگیریها بالا گرفته و تهدیدها از سوی ارگانهای دولتی و نیروهای امنیتی بیشتر شده است.
گزارشها از روز عاشورا حاکی است که روند سرکوب بار دیگر با «کشتن» معترضان همراه و باز هم خیابانها شهرهای ایران صحنه زد و خوردهای شدید شده است.
رادیو فردا تلاش میکند تا در همین زمینه، تحلیلها و اندیشههای مختلف را در مورد اعتراضها و آنچه فرا روست بازتاب دهد.
این بار پای گفتوگو داریوش همایون مینشینیم.
داریوش همایون برپاکننده حزب مشروطه و از فعالان سیاسی خارج از ایران است. وی در زمان حکومت محمد رضا شاه، وزیر اطلاعات و جهانگردی و از یک سال پیش از وقوع انقلاب سخنگوی دولت بود.
داریوش همایون: در آن زمان هم گروههای بسیاربزرگی به تدریج به جریان انقلابی پیوستند و تقریبا از همان آغاز، خواستار تبدیل نظام حکومتی شدند. در آغاز خواستها اصولا در چهارچوب رژیم بود- درست مثل این بار- ولی به سرعت تبدیل به خواست تبدیل رژیم شد.
امروز هم در عرض شش ماه میبینیم که اول موضوع انتخابات و تقلب انتخاباتی پیش میآید و مردم رایشان را میخواهند ولی کم کم و به تدریج در هر تظاهراتی که انجام میشود و در واکنش به هر اقدام دستگاه حکومتی، شعارها بالاتر میرود و شدیدتر میشود. میشود انتظار داشت که این روند کنونی ادامه پیدا کند و کل رژیم به صراحت از سوی مردم نفی شود.
آقای همایون، به اعتقاد شما چه وجه تمایز و تفاوتی بین روندی که منتهی به انقلاب سال ۱۳۵۷ شد و روندی که طی ماههای گذشته در ایران جریان داشته است، وجود دارد؟
تفاوتها –برخلاف شباهتها- بسیار است. یعنی به کلی این جنبش طبیعت دیگری دارد. شیوههای دیگری دارد و افرادی که در آن شرکت دارند به کلی افراد دیگری هستند.
در حادثه ۳۱ سال پیش، جریان انقلابی با شرکت صدها هزار نفر و یا حتی میلیونها نفر، یک جریان واپس گرا، خشونت گرا، انتقام جو و سراسر فرصت طلبی بود. برای اینکه بیشتر گروهها به یک رهبری پیوستند که حقیقتا قبولش نداشتند و از جنس آنها نبود. ولی تشخیص دادند که او آراء آینده را در دست دارد. به همین دلیل هم به او پیوستند.
اما این بار ما میبینیم که همان تودههای بزرگ، که اگر خشونت و وحشی گری نیروهای انتظامی رژیم و به ویژه بسیجیها نبود، هر بار میلیونی به خیابان میریختند. همان طور که دیدیم در جریان تشییع منتظری نیم میلیون نفر – به طور تخمینی – در قم گرد آمدند. البته شهر قم هم ظرفیت تعداد بیشتری از این افراد را نداشت.
این تودهها به هیچ وجه نه طرفدار خشونت هستند و نه آن حالت جذبه واز خود بیخودی و کف بر دهان آوردن و رگ گردن ورم کردنها در آنها دیده میشود.
آن چشمهای خالی دیده نمیشوند. ناظران اتفاقات ۳۱ سال پیش میگفتند جمعیت مخالف رژیم، چشمهایشان خالی است. اما مردم امروز چشمهایشان برق میزند. یک انسانیتی در این تظاهرات و جنبش هست که انقلاب سال ۵۷ به کلی از آن بیبهره بود و ما به کلی با دو دنیای متفاوت رو به رو هستیم.
شما به عنوان یک وزیر و سیاستمدار قدیمی و کهنه کار ایران، تحولات جاری ایران را چگونه پیشبینی میکنید؟
این وضع نمیتواند ادامه پیدا کند. یعنی رژیم با وجود همه شدت عمل و اعمال خشونت و رفتارهای غیر انسانی باور نکردنی که در هیچ رژیم دیگری- مگر دررژیمهایی مثل سیرالئون یا کنگو – نمیتوان شاهد آن بود، نمیتواند این جنبش را سرکوب کند و این اعتراضات به هر بهانهای بروز میکند.
مهمتر از همه اینکه این جنبش ، سر تا سر نظام حکومتی را فلج کرده است. یعنی وقتی بود که به هر حال این نظام میتوانست سیاستهای خود را اعمال کند. مردم سرشان را پایین انداخته بودند و کار خودشان را میکردند. امروز اما میبینیم که نه حکومتی واقعا وجود دارد و نه یک قوه اجرایی.
تعریف حکومت این است که دارای یک برنامه راهبردی برای اداره کشور باشد. اداره کشور روز را به شب رساندن است. اما الان حکومت اسلامی حتی نمیتواند روز را به شب برساند. دائما بحران وجود دارد. دائما مبارزه و اختلاف است.
البته این مسائل افزایش خواهد یافت. برای اینکه شدت عملها و سختگیریها فقط متوجه مردم نیست. بلکه متوجه بخشهایی از دستگاه حکومتی هم هست و این دشمنی شدید، کار این رژیم را به جاهای بدتری خواهد کشاند. تظاهرات مردم و مخالفت گسترده مردم در سطح عام و تشکیل اجتماعات هر روز افزایش مییابد.
من فکر نمیکنم اینها بتوانند خیلی در وضع کنونی دوام بیاورند. با توجه به اوضاع خراب اقتصادی که بدتر از این هم خواهد شد.
این عوامل از ۳۱ پیش وجود داشت اما به این شدت نبود. اختلافات داخلی دستگاه حکومتی نه به این شکل بود و نه وضع اقتصادی به این خرابی بود.
اگرچه دستگاه حکومتی مرتب حالت از هم پاشیده داشت اما الان دارد به کلی از هم پاشیده میشود. به اعتقاد من وضع اینها از جهاتی بدتر از حکومت پادشاهی در ماههای آخر است.