خبرگزاریها در ایران گزارش دادهاند که سه بانک دولتی در ایران مسئول شدهاند تا کارت بانکیای به نام کارت عدالت صادر کنند تا یارانه متعلق به هر خانوار به آن حساب و در وجه سرپرست خانوار واریز شود.
این در حالی است که بر اساس قوانین و عرف رایج در ایران، عموما سرپرست خانواده مرد تلقی شده و بدین ترتیب تمامی یارانه متعلق به یک خانواده در اختیار مردی که به عنوان سرپرست خانوار شناخته شده، واریز میشود. اما، در این میان خانوادههای موسوم به «بد سرپرست» چه شرایطی را خواهند داشت؟
این سوالی است که با بهروز معبودیان، آسیب شناس اجتماعی در ایران مطرح کردهایم.
بهروز معبودیان: اگر شرایط آن طور باشد که مطرح شد، یعنی این هزینهها به افرادی تعلق بگیرد که سرپرست خانوار باشند. طبیعی است در خانوادههایی که والدینشان از سلامتی روانی و اخلاقی لازم برخوردار نیستند یا به دلیل مشکلات شخصیتی، درباره تخصیص منابع به اعضا خانواده اصلی خودشان دچار مشکل هستند، به نظر میرسد که این گونه تخصیص اعتبار تبعات و مشکلات مضاعفی را بر این خانوادهها ایجاد خواهد کرد.
مثلا اگر فرض کنید که والدی اعتیاد داشته باشد طبیعی است که این پدر خانواده مبلغ مورد نظر را صرف هزینه مواد مخدر خود میکند. مضاف بر اینکه با اجرای این طرح هزینههای زندگی چندین برابر خواهد شد و تبعات این موضوع ممکن است عوارضی مانند افزایش فشار روانی بر اعضا خانواده ، فرار دختر یا همسر و بهره کشی از کودک برای تامین هزینههای زندگی منتهی شود. یا برخی افرادی که ممکن است دچار مشکلات روانی یا شخصیتی باشند مثل تیپهای ضد اجتماعی طبیعی خواهد بود که این افراد با توجه به ویژگیهای شخصیتی خود ، مثل بیقیدی، بیتفاوتی، بیمسئولیتی نسبت به نیازهای سایر اعضا خانواده و هنجارشکنی که دارند این منابع را به نیازهای خانواده تخصیص نخواهند داد.
ضمناینکه بودجهای که اصلا برای این امر تعیین شده به حدی اندک است که به نظر نمیرسد حتی والدینی هم که بتوانند این هزینه را در سبد خانوار خانواده سرشکن کنند بتوانند از عوارض آسیبزای این طرح که سوءتغذیه ، افزایش فقر، از دست دادن فرصتهای تحصیلی و یا ایجاد مشکلات تحصیلی و بیتوجهی به بهداشت روانی، در امان بمانند.
طبیعی است که هیچ کار خاصی نمیشود انجام داد. من فکر میکنم جای بحثی دیگر در این حوزه وجود ندارد. به دلیل اینکه اصلا کار به اتمام رسیده و آن کاری که نباید میشده، شده است . من فکر میکنم وقتی توجهی به نگاه دگراندیشان و منتقدان و متخصصان وجود ندارد به نظر نمیرسد که بشود کار خاصی را پیش برد.
به نظر میرسد که به ندرت در برنامههای دولت ، دوراندیشی و عقلانیت حاکم بوده باشد. که ما امروز انتظار داشته باشیم که در ارتباط با این مسئله احتمالا پیشبینیهای مضاعفی انجام شود. گویا این بار باید فلاکت و عوارض مشکلات و تبعات این سیاستها، نمود خودش را در گسترش آسیبهای اجتماعی به حدی نشان دهد که شاید تازه سیاستمداران به یاد بیاورند که عجب ! پس این سیاستها میتوانسته است چنین طبعاتی هم در پی داشته باشد؟ شاید هم واقعا آنقدر برایشان اهمیت خاصی نداشته باشد.
این در حالی است که بر اساس قوانین و عرف رایج در ایران، عموما سرپرست خانواده مرد تلقی شده و بدین ترتیب تمامی یارانه متعلق به یک خانواده در اختیار مردی که به عنوان سرپرست خانوار شناخته شده، واریز میشود. اما، در این میان خانوادههای موسوم به «بد سرپرست» چه شرایطی را خواهند داشت؟
این سوالی است که با بهروز معبودیان، آسیب شناس اجتماعی در ایران مطرح کردهایم.
بهروز معبودیان: اگر شرایط آن طور باشد که مطرح شد، یعنی این هزینهها به افرادی تعلق بگیرد که سرپرست خانوار باشند. طبیعی است در خانوادههایی که والدینشان از سلامتی روانی و اخلاقی لازم برخوردار نیستند یا به دلیل مشکلات شخصیتی، درباره تخصیص منابع به اعضا خانواده اصلی خودشان دچار مشکل هستند، به نظر میرسد که این گونه تخصیص اعتبار تبعات و مشکلات مضاعفی را بر این خانوادهها ایجاد خواهد کرد.
مثلا اگر فرض کنید که والدی اعتیاد داشته باشد طبیعی است که این پدر خانواده مبلغ مورد نظر را صرف هزینه مواد مخدر خود میکند. مضاف بر اینکه با اجرای این طرح هزینههای زندگی چندین برابر خواهد شد و تبعات این موضوع ممکن است عوارضی مانند افزایش فشار روانی بر اعضا خانواده ، فرار دختر یا همسر و بهره کشی از کودک برای تامین هزینههای زندگی منتهی شود. یا برخی افرادی که ممکن است دچار مشکلات روانی یا شخصیتی باشند مثل تیپهای ضد اجتماعی طبیعی خواهد بود که این افراد با توجه به ویژگیهای شخصیتی خود ، مثل بیقیدی، بیتفاوتی، بیمسئولیتی نسبت به نیازهای سایر اعضا خانواده و هنجارشکنی که دارند این منابع را به نیازهای خانواده تخصیص نخواهند داد.
ضمناینکه بودجهای که اصلا برای این امر تعیین شده به حدی اندک است که به نظر نمیرسد حتی والدینی هم که بتوانند این هزینه را در سبد خانوار خانواده سرشکن کنند بتوانند از عوارض آسیبزای این طرح که سوءتغذیه ، افزایش فقر، از دست دادن فرصتهای تحصیلی و یا ایجاد مشکلات تحصیلی و بیتوجهی به بهداشت روانی، در امان بمانند.
- با این تفاصیل به اعتقاد شما چه راه حلی را میشود در قبال این مسئله در پیش گرفت ؟ با توجه بهاینکه به نظر میرسد که مجلس شورای اسلامی در تلاش است تا تمام خواستههای رئیس جمهور را برای اجرای این طرح برآورده کند و خواه نا خواه این طرح به زودی اجرایی خواهد شد؟
طبیعی است که هیچ کار خاصی نمیشود انجام داد. من فکر میکنم جای بحثی دیگر در این حوزه وجود ندارد. به دلیل اینکه اصلا کار به اتمام رسیده و آن کاری که نباید میشده، شده است . من فکر میکنم وقتی توجهی به نگاه دگراندیشان و منتقدان و متخصصان وجود ندارد به نظر نمیرسد که بشود کار خاصی را پیش برد.
به نظر میرسد که به ندرت در برنامههای دولت ، دوراندیشی و عقلانیت حاکم بوده باشد. که ما امروز انتظار داشته باشیم که در ارتباط با این مسئله احتمالا پیشبینیهای مضاعفی انجام شود. گویا این بار باید فلاکت و عوارض مشکلات و تبعات این سیاستها، نمود خودش را در گسترش آسیبهای اجتماعی به حدی نشان دهد که شاید تازه سیاستمداران به یاد بیاورند که عجب ! پس این سیاستها میتوانسته است چنین طبعاتی هم در پی داشته باشد؟ شاید هم واقعا آنقدر برایشان اهمیت خاصی نداشته باشد.