اظهاراتى که پس از سرکوب جنبش سبز از سوى مقامات ایران در مورد روابط بینالملل صورت مى گیرد نمایانگر این نکته هستند که مقامات ایران چه تصورى از نظم ایدهال در منطقه و جهان دارند، چه جایگاهى براى خود در عرضه بین الملل قائل هستند، چگونه مى خواهند اهداف خود را به پیش ببرند و رسالت خود را در سطح بین المللى چه مى دانند. این اظهارات گسترش طلبانه تاکتیکى و واکنشىاند یا در باورهاى ایدئولوژیک حاکمان ریشه دارند؟
خاورمیانه اسلامى و جهان اسلامى
رویایى که مقامات حکومت اسلامى در ایران در سر مى پرورانند و آن را به روشنى بر زبان مى آورند خاورمیانه اسلامى و جهان اسلامى است. قید "اسلامى" در دنباله خاورمیانه و جهان به معنى منطقه یا جهانى با اکثریت مردم مسلمان نیست و به ویژگىهاى جمعیتى و دینى مردم راجع نیست. قید اسلامى در بافت و سیاق ایدئولوژى اسلامگرایى به معنى سلطه و قدرت غالب نیروهاى اسلامگرا در این مناطق جغرافیایى است. وقتى خامنه اى مى گوید «خاورمیانه اسلامى باید تشکیل شود» (تابناک، ۸ اسفند ۱۳۸۸) از تشکیل نظامى سیاسى سخن مى گوید که وجود ندارد. قید اسلامى بر این منطقه مثل همه قیدهاى اسلامى به کار رفته توسط مقامات جمهورى اسلامى به معنى سلطه خود بر آن است (مثل دانشگاه اسلامى، مجلس شوراى اسلامى، شوراهاى اسلامى و غیره).
حاکمان جمهورى اسلامى پس از سلطه تمامیت خواهانه بر ایران، اکنون مى خواهند نخست خاورمیانه و سپس جهان را تحت سلطه خود قرار دهند: «نقطه نهایى دیپلماسى ما برپایى حکومت جهانى است.» (احمدى نژاد، ایسنا، ۱۴ اسفند ۱۳۸۸) وقتى آنها از مدیریت جهان و پایان لیبرالیسم و سرمایه دارى سخن مى گویند تنها به خطابه خوانى براى دلخوش کردن خود و مخاطبانشان مشغول نیستند بلکه از این واژهها معناى اصلى آنها را مراد مى کنند. آنها همان طور که با رویا پردازى، تهدید، ارعاب، آدم ربایى، شکنجه و ایجاد وحشت یک کشور را تحت سلطه خویش گرفتهاند مطمئن هستند که با این روشها دیگر نقاط جهان را نیز در اختیار خواهند گرفت. تجربههاى انقلاب ۱۳۵۷ و قبضه قدرت پس از آن، جنگ با عراق، و سرکوب مخالفان در طى سه دهه به آنها نشان داده است که با جنایت علیه بشریت مى توانند در قدرت قرار گرفته و در قدرت بمانند.
رسالت برقرارى نظم نوین جهانى اسلامى
مقامات جمهورى اسلامى با باور به چهار مقدمه مى خواهند قدرت را در جهان به دست گرفته و نظم نوینى را در جهان ایجاد کنند:
۱. تنها چند شرکت و عدهاى قلیل دنیا را مى گردانند: «این چند دولت مستکبر و تحت سلطه کمپانی هاى صهیونیست، باید با جمهورى اسلامى مخالف باشند» (کیهان، ۲۹ بهمن ۱۳۸۸) و عده قلیلى کشورهاى غربى را مى گردانند: «کل اعضاى احزاب در اروپا ۱۵۰ هزار نفر هستند که بر ۴۰۰ میلیون نفر حکومت مى کنند.» (احمدى نژاد، فرارو، ۱۹ فروردین ۱۳۸۹) بنا براین با در اختیار گرفتن آن چند شرکت و تزریق این چند هزار نفر به دستگاه هاى دولتى در کشورهاى مختلف، سلطه بر جهان توسط حاکمان ایرانى بر قرار مى شود. مقامات جمهورى اسلامى مى خواهند سلطه صهیونیسم و فراماسونرى (به زعم خود) را با سلطه اسلامیسم جایگزین کنند.
۲. دمکراسى در دنیا وجود خارجى ندارد: «در این کشورها انتخابات برگزار نمى شود بلکه یک خیمه شب بازى درست مى کنند و اسمش را انتخابات مى گذارند.» (احمدى نژاد، فرارو، ۱۹ فروردین ۱۳۸۹). مردم دنیا نیز قلبا با باورها و سبک زندگى مقامات ایران همرایى و همدلى دارند: «این دولت هاى مستکبر [مخالفان سیاستهاى ایران] که غالباً ملتهاى خودشان هم، آنها را قبول ندارند، در سخنان خود این گونه وانمود مى کنند که جامعه جهانى با جمهورى اسلامى ایران مخالف است در حالى که جامعه جهانى به معناى ملتها و بسیارى از دولتها، از این دولتهاى مستکبر ناراضى هستند و به هیچ وجه با جمهورى اسلامى مخالفتى ندارند.» (سید على خامنهاى، کیهان، ۲۹ بهمن ۱۳۸۸) در این سخن معلوم نیست که چگونه از عدم رضایت مردم دیگر کشورها از دولتهایشان به همراهى با سیاستهاى جمهورى اسلامى پل زده مى شود.
۳. حکومت جمهورى اسلامى پس از سرکوب مخالفان داخلى در موقعیتى است که مى تواند چهره دنیا را با تهدیدات خود تغییر دهد: «ما با استکبار و نظام سلطه و تسلط چند کشور بر جهان مخالفیم و با آن مبارزه مى کنیم و نخواهیم گذاشت این چند دولت با سرنوشت دنیا بازى کنند.» (على خامنهاى، رسالت، ۲۹ بهمن ۱۳۸۸) مقامات حکومتى بر این باورند که حکومت آنها یک ابر قدرت است و از این جهت لازم نمى دانند با زبان تهدید سخن نگویند: «امروز ایران یک ابرقدرت صالح فرهنگى و انسانى است.» (احمدى نژاد، کیهان، ۱۱ اسفند ۱۳۸۸)
۴. عدالت و صلح بدون حکومت جهانى غیر ممکن است: «بدون حکومت جهانى بر پایه اجراى عدالت و یگانهپرستى، صلح و امنیت پایدار معنا ندارد و نشدنى است.» (احمدى نژاد، ایسنا؛ ۱۴ اسفند ۱۳۸۸) این حکومت جهانى نیر طبعا باید به دست موحدان و "صالحان" یا همان مقامات جمهرى اسلامى تاسیس و اداره شود.
تا پیش از تشکیل خاورمیانه اسلامى و جهان اسلامى سه نوع فعالیت باید دنبال شود: تهدید رقبا براى آزاد گذارى دست اسلامگرایان در پى گیرى اهداف خود، آدم ربایى و راهزنى و گروگانگیرى براى نمایش قدرت بالقوه، و توسعه سلاحهاى کشتار جمعى.
تهدید و ارعاب
حسین سلامى، جانشین فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامى به روشنى همه دنیا را تهدید مى کند: « امروزه موشکهاى ما هر نقطه دلخواه را که توطئهگران حضور دارند، هدف قرار مىدهند. ... اراده کنیم، اروپا زمستان را در سرما سپرى مىکند» (فارس، ۹ اسفند ۱۳۸۸) در حالى که هیچ تهدیدى از دول اروپایى علیه ایران ابراز نشده است. این نوع سخنان دیگر صرفا مصرف داخلى ندارند و مشخصا تهدید و ارعاب طرفهاى مقابل تلقى مى شوند. تهدید فوق نه تنها متوجه اروپاى غربى بلکه متوجه روسیه است و همپیمانان این کشور را نگران مى سازد. گاز اروپا عمدتا توسط روسیه تامین مى شود و نشانه گیرى گاز اروپا همانا نشانه گیرى روسیه است.
آدم ربایى و راهزنى
حاکمان جمهورى اسلامى در آدم ربایى آن چنان غرق هستند که حتى تصور ربودن رئیس جمهور آمریکا را در سر مى پرورانند و این را به زبان مى آورند. آنها نه تنها مى خواهند رئیس جمهور آمریکا را بربایند بلکه مى خواهند وى را تحت شکنجه به اعتراف وادار کنند «حتى اگر خود اوباما که ریگى به همکارى با او اعتراف کرده است نیز به ایران بیاید، قدرت اسلام ناب چنان است که او هم مثل ریگى به خطاهایش اعتراف خواهد کرد.» (رضا نقدى، رئیس سازمان بسیج مستضعفین، تابناک، ۹ اسفند ۱۳۸۸) کار آدم ربایى آن چنان در این رژیم به موضوعى عادى تبدیل شده و آن چنان براى بقاى نظام موثر افتاده که توسن تخیل مقامات نظامى تا این حد پرواز مى کند که سران دیگر کشورها را نیز در پشت میز بازجویى و اعتراف گیرى مى بینند.
توسعه سلاحهاى کشتار جمعى
مقامات جمهورى اسلامى پس از دو دهه فریبکارى و پنهانکارى در موضوع هستهاى، اکنون خود را در موقعیتى مى بینند که مى توانند برنامههاى اتمى و موشکى خود را تا هر جا که بخواهند پیش برند. آنها دیگر دست از مجامله برداشته و اهداف خود را آشکارا بیان مى کنند: «جمهورى اسلامى ایران در زمینه فناورى هسته اى پیشرفتهاى زیادى داشته است و تا هر جا هم که لازم باشد، پیشرفت خواهد کرد.» (على خامنه اى، فارس، ۹ اسفند ۱۳۸۸)
نتیجه چهار مقدمه فوق آن است که با استفاده از تهدیدات، آدم ربایى، راهزنى، گروگانگیرى و بازى موش و گربه در کنار توسعه برنامه موشکى و اتمى مى توان به حکومت اسلامى جهانى یعنى سلطه ایدئولوژى اسلامیسم در دنیا دست یافت.
----------------------------------
یادداشتهایی که منتشر میشوند، بیانگر نظرات نویسنده آنهاست و نه رادیو فردا.
خاورمیانه اسلامى و جهان اسلامى
رویایى که مقامات حکومت اسلامى در ایران در سر مى پرورانند و آن را به روشنى بر زبان مى آورند خاورمیانه اسلامى و جهان اسلامى است. قید "اسلامى" در دنباله خاورمیانه و جهان به معنى منطقه یا جهانى با اکثریت مردم مسلمان نیست و به ویژگىهاى جمعیتى و دینى مردم راجع نیست. قید اسلامى در بافت و سیاق ایدئولوژى اسلامگرایى به معنى سلطه و قدرت غالب نیروهاى اسلامگرا در این مناطق جغرافیایى است. وقتى خامنه اى مى گوید «خاورمیانه اسلامى باید تشکیل شود» (تابناک، ۸ اسفند ۱۳۸۸) از تشکیل نظامى سیاسى سخن مى گوید که وجود ندارد. قید اسلامى بر این منطقه مثل همه قیدهاى اسلامى به کار رفته توسط مقامات جمهورى اسلامى به معنى سلطه خود بر آن است (مثل دانشگاه اسلامى، مجلس شوراى اسلامى، شوراهاى اسلامى و غیره).
حاکمان جمهورى اسلامى پس از سلطه تمامیت خواهانه بر ایران، اکنون مى خواهند نخست خاورمیانه و سپس جهان را تحت سلطه خود قرار دهند: «نقطه نهایى دیپلماسى ما برپایى حکومت جهانى است.» (احمدى نژاد، ایسنا، ۱۴ اسفند ۱۳۸۸) وقتى آنها از مدیریت جهان و پایان لیبرالیسم و سرمایه دارى سخن مى گویند تنها به خطابه خوانى براى دلخوش کردن خود و مخاطبانشان مشغول نیستند بلکه از این واژهها معناى اصلى آنها را مراد مى کنند. آنها همان طور که با رویا پردازى، تهدید، ارعاب، آدم ربایى، شکنجه و ایجاد وحشت یک کشور را تحت سلطه خویش گرفتهاند مطمئن هستند که با این روشها دیگر نقاط جهان را نیز در اختیار خواهند گرفت. تجربههاى انقلاب ۱۳۵۷ و قبضه قدرت پس از آن، جنگ با عراق، و سرکوب مخالفان در طى سه دهه به آنها نشان داده است که با جنایت علیه بشریت مى توانند در قدرت قرار گرفته و در قدرت بمانند.
رسالت برقرارى نظم نوین جهانى اسلامى
مقامات جمهورى اسلامى با باور به چهار مقدمه مى خواهند قدرت را در جهان به دست گرفته و نظم نوینى را در جهان ایجاد کنند:
۱. تنها چند شرکت و عدهاى قلیل دنیا را مى گردانند: «این چند دولت مستکبر و تحت سلطه کمپانی هاى صهیونیست، باید با جمهورى اسلامى مخالف باشند» (کیهان، ۲۹ بهمن ۱۳۸۸) و عده قلیلى کشورهاى غربى را مى گردانند: «کل اعضاى احزاب در اروپا ۱۵۰ هزار نفر هستند که بر ۴۰۰ میلیون نفر حکومت مى کنند.» (احمدى نژاد، فرارو، ۱۹ فروردین ۱۳۸۹) بنا براین با در اختیار گرفتن آن چند شرکت و تزریق این چند هزار نفر به دستگاه هاى دولتى در کشورهاى مختلف، سلطه بر جهان توسط حاکمان ایرانى بر قرار مى شود. مقامات جمهورى اسلامى مى خواهند سلطه صهیونیسم و فراماسونرى (به زعم خود) را با سلطه اسلامیسم جایگزین کنند.
۲. دمکراسى در دنیا وجود خارجى ندارد: «در این کشورها انتخابات برگزار نمى شود بلکه یک خیمه شب بازى درست مى کنند و اسمش را انتخابات مى گذارند.» (احمدى نژاد، فرارو، ۱۹ فروردین ۱۳۸۹). مردم دنیا نیز قلبا با باورها و سبک زندگى مقامات ایران همرایى و همدلى دارند: «این دولت هاى مستکبر [مخالفان سیاستهاى ایران] که غالباً ملتهاى خودشان هم، آنها را قبول ندارند، در سخنان خود این گونه وانمود مى کنند که جامعه جهانى با جمهورى اسلامى ایران مخالف است در حالى که جامعه جهانى به معناى ملتها و بسیارى از دولتها، از این دولتهاى مستکبر ناراضى هستند و به هیچ وجه با جمهورى اسلامى مخالفتى ندارند.» (سید على خامنهاى، کیهان، ۲۹ بهمن ۱۳۸۸) در این سخن معلوم نیست که چگونه از عدم رضایت مردم دیگر کشورها از دولتهایشان به همراهى با سیاستهاى جمهورى اسلامى پل زده مى شود.
۳. حکومت جمهورى اسلامى پس از سرکوب مخالفان داخلى در موقعیتى است که مى تواند چهره دنیا را با تهدیدات خود تغییر دهد: «ما با استکبار و نظام سلطه و تسلط چند کشور بر جهان مخالفیم و با آن مبارزه مى کنیم و نخواهیم گذاشت این چند دولت با سرنوشت دنیا بازى کنند.» (على خامنهاى، رسالت، ۲۹ بهمن ۱۳۸۸) مقامات حکومتى بر این باورند که حکومت آنها یک ابر قدرت است و از این جهت لازم نمى دانند با زبان تهدید سخن نگویند: «امروز ایران یک ابرقدرت صالح فرهنگى و انسانى است.» (احمدى نژاد، کیهان، ۱۱ اسفند ۱۳۸۸)
۴. عدالت و صلح بدون حکومت جهانى غیر ممکن است: «بدون حکومت جهانى بر پایه اجراى عدالت و یگانهپرستى، صلح و امنیت پایدار معنا ندارد و نشدنى است.» (احمدى نژاد، ایسنا؛ ۱۴ اسفند ۱۳۸۸) این حکومت جهانى نیر طبعا باید به دست موحدان و "صالحان" یا همان مقامات جمهرى اسلامى تاسیس و اداره شود.
تا پیش از تشکیل خاورمیانه اسلامى و جهان اسلامى سه نوع فعالیت باید دنبال شود: تهدید رقبا براى آزاد گذارى دست اسلامگرایان در پى گیرى اهداف خود، آدم ربایى و راهزنى و گروگانگیرى براى نمایش قدرت بالقوه، و توسعه سلاحهاى کشتار جمعى.
تهدید و ارعاب
حسین سلامى، جانشین فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامى به روشنى همه دنیا را تهدید مى کند: « امروزه موشکهاى ما هر نقطه دلخواه را که توطئهگران حضور دارند، هدف قرار مىدهند. ... اراده کنیم، اروپا زمستان را در سرما سپرى مىکند» (فارس، ۹ اسفند ۱۳۸۸) در حالى که هیچ تهدیدى از دول اروپایى علیه ایران ابراز نشده است. این نوع سخنان دیگر صرفا مصرف داخلى ندارند و مشخصا تهدید و ارعاب طرفهاى مقابل تلقى مى شوند. تهدید فوق نه تنها متوجه اروپاى غربى بلکه متوجه روسیه است و همپیمانان این کشور را نگران مى سازد. گاز اروپا عمدتا توسط روسیه تامین مى شود و نشانه گیرى گاز اروپا همانا نشانه گیرى روسیه است.
آدم ربایى و راهزنى
حاکمان جمهورى اسلامى در آدم ربایى آن چنان غرق هستند که حتى تصور ربودن رئیس جمهور آمریکا را در سر مى پرورانند و این را به زبان مى آورند. آنها نه تنها مى خواهند رئیس جمهور آمریکا را بربایند بلکه مى خواهند وى را تحت شکنجه به اعتراف وادار کنند «حتى اگر خود اوباما که ریگى به همکارى با او اعتراف کرده است نیز به ایران بیاید، قدرت اسلام ناب چنان است که او هم مثل ریگى به خطاهایش اعتراف خواهد کرد.» (رضا نقدى، رئیس سازمان بسیج مستضعفین، تابناک، ۹ اسفند ۱۳۸۸) کار آدم ربایى آن چنان در این رژیم به موضوعى عادى تبدیل شده و آن چنان براى بقاى نظام موثر افتاده که توسن تخیل مقامات نظامى تا این حد پرواز مى کند که سران دیگر کشورها را نیز در پشت میز بازجویى و اعتراف گیرى مى بینند.
توسعه سلاحهاى کشتار جمعى
مقامات جمهورى اسلامى پس از دو دهه فریبکارى و پنهانکارى در موضوع هستهاى، اکنون خود را در موقعیتى مى بینند که مى توانند برنامههاى اتمى و موشکى خود را تا هر جا که بخواهند پیش برند. آنها دیگر دست از مجامله برداشته و اهداف خود را آشکارا بیان مى کنند: «جمهورى اسلامى ایران در زمینه فناورى هسته اى پیشرفتهاى زیادى داشته است و تا هر جا هم که لازم باشد، پیشرفت خواهد کرد.» (على خامنه اى، فارس، ۹ اسفند ۱۳۸۸)
نتیجه چهار مقدمه فوق آن است که با استفاده از تهدیدات، آدم ربایى، راهزنى، گروگانگیرى و بازى موش و گربه در کنار توسعه برنامه موشکى و اتمى مى توان به حکومت اسلامى جهانى یعنى سلطه ایدئولوژى اسلامیسم در دنیا دست یافت.
----------------------------------
یادداشتهایی که منتشر میشوند، بیانگر نظرات نویسنده آنهاست و نه رادیو فردا.