اعتراضهای مدنی مردم ايران در اعتراض به آن چه «تقلب در انتخابات رياست جمهوری» میخوانند، تنها چشم رسانههای خبری جهان را به خود ندوخته است، بلکه الهامبخش شاعران و نويسندگان نیز شده است و مهمترين هنرمندان، فيلسوفان و متفکران جهان را به ابراز عقيده و بيان همبستگی با اين جنبش واداشته است.
جون بائز، خوانندهای که نزدیک به ۵۰ سال با صدای گرم و دلنشينش آرزوها و عذابهای انسان را در جهان توصيف کرده نيز با پيامی که در وبسايتش با خط سبز نقش بسته است، از جنبش مسالمتآميز و مدنی مردم ايران حمايت کرده و به آنان درود فرستاده است.
پيام جون بائز به مردم ايران کوتاه ولی قوی است؛ او با کلماتی سبز نوشته است: «به مردم ايران: جهان در شما نيروی عدم خشونت را نظاره میکند. ما آن را در غرش سکوت شما میشنويم و در چشمان شما میبينيم، آن گاه که آرام رو در روی رعب و دهشت مینشينيد. شجاعت شما به شوقمان میآورد و فداکاريتان الهام بخشمان میشود. چه سعادتمندم من که زندهام تا شاهد اين جنبش باشم. دعاهايم، عشقم و حمايتم را به سويتان روانه میکنم.»
خانم بائز همچنین با اجرای ترانهای دو زبانه (به فارسی و انگلیسی) که بر روی سایت انتشار ویدئوی یوتیوب و همچنین وب سایت شخصی وی انتشار یافته، این همبستگی را با نتهای موسیقی فریاد زده است.
پيام جون بائز به مردم ايران در تداوم همان راهی است که هنر و زندگی او بيش از نيم قرن است که از آن میگذرد. امسال ۵۱ سال است که جون بائز آواز میخواند و همچنان نيروی جادويی موسيقی و صدايش را با تاثيری بيرون از قياس حفظ کرده است.
صدايی که در جنبش حقوق مدنی با مارتين لوترکينگ در خط اول راهپيمايی کرده، الهامبخش واتسلاو هاول در مبارزهاش برای ساختن جمهوری دموکراتیک چک بوده، در اولين تور جهانی عفو بينالملل به گوش جهان رسيده و در کنار نلسون ماندلا در جشن ۹۰ سالگی او در هايدپارک لندن ايستاده است.
صدايی که بر جنبش آزادی بيان نور افکند و آن را همراه با سزار چاوز به ميان کشاورزان برد، در آسيای جنوب شرقی مقاومت در برابر جنگ را سازمان داد و ۴۰ سال بعد به گروه «ديکسی چيکس» برای شجاعتشان در اعتراض به جنگ درود فرستاد.
نخستين صفحههايش مجموعهای بود که از قصه ترانههای سنتی تا راکهای مردمی را در بر میگرفت. او بی آن که خود بداند در سال ۱۹۶۳ باب ديلان را به جهان معرفی کرد و کانونی از ترانهسرايانی گرد آورد که از بيداری و هوشياری میسرودند؛ ترانهسرايانی چون وودی گوتری، باب ديلن، فيل آکس، ريچارد فارينا و تيم هارتين تا کريس کريستوفرسن، ميکی نيوبری، دار ويليامز، ريچارد اشنيدل، استيو ارل و بسياری ديگر.
وضعيت مردم جهان همواره در ترانههای جون بائز منعکس شده است. از همين روست که در آوازهای سالهای اخيرش درونمايههای اميد و بازگشت به وطن با عذاب زندگی فردی و جمعی در دوران جنگ، چه در جنگهای داخلی و چه در جنگی چون جنگ عراق در هم میتابد.
جون بائز نوشته است: «همه ما زندهايم، اما تنها معدودی از ما زندگی را به تعالی میرسانيم» و او پس از ۵۱ سال آواز همچنان در کنسرتها و آلبومهايش زنده و سرشار از شوق و شور است و بيش از هميشه به آرامشی درونی رسيده است.
در اين جهان پرعذاب او همواره به جست وجويش ادامه میدهد، به جست وجوی به گفته خودش «مکانی که وقتی میخوانم بتوانند صدايم را بشنوند».
جون بائز، خوانندهای که نزدیک به ۵۰ سال با صدای گرم و دلنشينش آرزوها و عذابهای انسان را در جهان توصيف کرده نيز با پيامی که در وبسايتش با خط سبز نقش بسته است، از جنبش مسالمتآميز و مدنی مردم ايران حمايت کرده و به آنان درود فرستاده است.
پيام جون بائز به مردم ايران کوتاه ولی قوی است؛ او با کلماتی سبز نوشته است: «به مردم ايران: جهان در شما نيروی عدم خشونت را نظاره میکند. ما آن را در غرش سکوت شما میشنويم و در چشمان شما میبينيم، آن گاه که آرام رو در روی رعب و دهشت مینشينيد. شجاعت شما به شوقمان میآورد و فداکاريتان الهام بخشمان میشود. چه سعادتمندم من که زندهام تا شاهد اين جنبش باشم. دعاهايم، عشقم و حمايتم را به سويتان روانه میکنم.»
خانم بائز همچنین با اجرای ترانهای دو زبانه (به فارسی و انگلیسی) که بر روی سایت انتشار ویدئوی یوتیوب و همچنین وب سایت شخصی وی انتشار یافته، این همبستگی را با نتهای موسیقی فریاد زده است.
پيام جون بائز به مردم ايران در تداوم همان راهی است که هنر و زندگی او بيش از نيم قرن است که از آن میگذرد. امسال ۵۱ سال است که جون بائز آواز میخواند و همچنان نيروی جادويی موسيقی و صدايش را با تاثيری بيرون از قياس حفظ کرده است.
صدايی که در جنبش حقوق مدنی با مارتين لوترکينگ در خط اول راهپيمايی کرده، الهامبخش واتسلاو هاول در مبارزهاش برای ساختن جمهوری دموکراتیک چک بوده، در اولين تور جهانی عفو بينالملل به گوش جهان رسيده و در کنار نلسون ماندلا در جشن ۹۰ سالگی او در هايدپارک لندن ايستاده است.
صدايی که بر جنبش آزادی بيان نور افکند و آن را همراه با سزار چاوز به ميان کشاورزان برد، در آسيای جنوب شرقی مقاومت در برابر جنگ را سازمان داد و ۴۰ سال بعد به گروه «ديکسی چيکس» برای شجاعتشان در اعتراض به جنگ درود فرستاد.
نخستين صفحههايش مجموعهای بود که از قصه ترانههای سنتی تا راکهای مردمی را در بر میگرفت. او بی آن که خود بداند در سال ۱۹۶۳ باب ديلان را به جهان معرفی کرد و کانونی از ترانهسرايانی گرد آورد که از بيداری و هوشياری میسرودند؛ ترانهسرايانی چون وودی گوتری، باب ديلن، فيل آکس، ريچارد فارينا و تيم هارتين تا کريس کريستوفرسن، ميکی نيوبری، دار ويليامز، ريچارد اشنيدل، استيو ارل و بسياری ديگر.
وضعيت مردم جهان همواره در ترانههای جون بائز منعکس شده است. از همين روست که در آوازهای سالهای اخيرش درونمايههای اميد و بازگشت به وطن با عذاب زندگی فردی و جمعی در دوران جنگ، چه در جنگهای داخلی و چه در جنگی چون جنگ عراق در هم میتابد.
جون بائز نوشته است: «همه ما زندهايم، اما تنها معدودی از ما زندگی را به تعالی میرسانيم» و او پس از ۵۱ سال آواز همچنان در کنسرتها و آلبومهايش زنده و سرشار از شوق و شور است و بيش از هميشه به آرامشی درونی رسيده است.
در اين جهان پرعذاب او همواره به جست وجويش ادامه میدهد، به جست وجوی به گفته خودش «مکانی که وقتی میخوانم بتوانند صدايم را بشنوند».