آقای خامنه ای در بخش اول پیام کوتاه خود به مناسبت درگذشت آیتالله منتظری پاره نه چندان مهم و کم رنگ هستی فقهی او و مبارزات آرشیوی او را علیه استبداد شاهنشاهی تایید میکند تا پاره اصلی هستی سیاسی ـ فکری، جوهره وجودی، دلیل اصلی محبوبت گسترده منتظری در میان روحانیون و مردم و مبارزه پیگیر، زنده و اکنونی او را با استبداد دینی و ولی فقیه به دوران رهبری خود و آقای خمینی انکار یا دستکم پنهان کند.
متن شناسی بخش دوم پیام آقای خامنهای نیز از مالیخولیای مهتری، خودشیفتگی، خود خداپنداری و نارسیسیم پیشرفته در رهبر جمهوری اسلامی خبر داده و نشان میدهد که آقای خامنهای مجازاتهای اعمال شده بر آیتالله منتظری را به دوران رهبری خود و آقای خمینی، نه مکانیزمهای فشار و سرکوب نهادهای حکومتی در برابر «جرائم» مدنی که «کفاره» و کیفر خدایی در ازاء «گناه» تلقی کرده، نهادهای سرکوب فیزیکی و تبلیغاتی نظام جمهوری اسلامی را نه عاملان حکومت که فرشتگان عذاب الهی تصور و آمران این مجازاتها ــ خمینی و خامنهای ــ را نه دولتمردان قدرتمند که داور روز رستاخیز میپندارد یا میکوشد تا چنین پندارهایی را اشاعه دهد.
بخش اول، تایید برای انکار
آقای خامنه ای در بخش اول پیام خود « فقيه بزرگوار آيتالله آقای حاج شيخ حسين علی منتظری» را «فقيهی متبحّر و استادی برجسته» معرفی میکند که «شاگردان زيادی از ايشان بهره بردند».
آقای خامنهای مبارزات پیگیر آیتالله منتظری را علیه استبداد شاهنشاهی به دوران پهلوی دوم و علیه استبداد دینی ولی فقیه به دوران جمهوری اسلامی به دومی محدود میکند و مینویسد «دوره دورانی طولانی از زندگی آن مرحوم در خدمت نهضت امام راحل عظيم الشأن گذشت و ايشان مجاهدات زيادی انجام داده و سختیهای زيادی در اين راه تحمل كردند.»
آقای خامنهای در بخش اول پیام خود با ذکر صفت «آیتالله» مرجعیت منتظری را، که دستگاههای تبلیغاتی دولتی به فرمان او تا کنون انکار میکردند، تایید و او را «فقیهی متبحر» لقب میدهد.
آیتالله منتظری از طراحان نظریه ولایت فقیه بود، شاگردان بسیار تربیت کرد و حتی به گفته دشمنان او، پس از درگذشت آیتالله خمینی، اصلح ترین، اعلم ترین، عادل ترین و با تقواترین مرجع تقلید آشنا به زندگی معاصر در ایران بود اما در عرصه فقه سنتی شیعه، جایی که آقای خامنهای او را «متبحر» میخواند، جز در یکی دو مورد، از جمله تلاش برای سازگارکردن فقه سنتی حوزوی شیعه با برخی مفاهیم مندرج در اعلامیه حقوق بشر، تبحری متمایز از دیگر مراجع بزرگ تقلید نداشت و نظریهای نو و تازه نیز مطرح نکرد.
محبوبیت و مقبولیت گسترده و بینظیر منتظری در میان روحانیون شیعه و مردم، و حتا در میان گرایشهای غیر مذهبی، نیز نه به دلیل «تبحر» او در فقه و شمار شاگردان او، که آقای خامنهای بر آن تاکید میکند، که به دلیل بیاعتنایی او به قدرت، شجاعت و صداقت فکری و عملی، آرمان گرایی پرشور، پرهیز از مصلحت گرایی کاسبکارانه معطوف به قدرت، آمادگی ایثارگرانه برای نقد آراء و کردار خود، هوشیاری و تیزبینی، مبارزه پیگیر با استبداد، سرکوب، اعدام و شکنجه منتقدان و مخالفان و دفاع او از برخی مبانی حقوق بشر بود که آقای خامنهای در پیام خود انکار یا پنهان میکند.
آیتالله منتظری تنها روحانی بلندمرتیه ایرانی بود که بیپرده و رادیکال از آیتالله خمینی به دوران حیات و اقتدار او انتقاد کرد و از تنها ماندن و پرداخت هزنیه سنگین برای مواضع خود ابا نداشت، در اعتقادات و در نقد خود نه فقط به قدرت که حتی به اعتبار و محبوبیت خود نیز بیاعتنا بود، نه به سنجهها و ارزشهای روزمره و مصلحت گرایانه که به ارزشهای ماندگار تاریخی نظر داشت.
منتظری به دورانی از آیتالله خمینی و نظریه ولایت مطلقه فقیه، استبداد دینی، سرکوب خشونت آمیز منتقدان و... انتقاد کرد که همه جناحهای حکومتی، حتی چهرههایی که اکنون به رهبران جنبش اعتراضی بدل شدهاند، با سرکوب و استبداد همراه و از آیتالله خمینی تبعیت میکردند.
آیتالله منتظری به آشکار و به صراحت آقای خامنهای را فاقد شرایط مرجعیت و رهبری اعلام و با آزار و سرکوب مخالفان و منتقدان حکومت مخالفت کرد و رنج سالها حصر خانگی، فشار تبلیغاتی و آزار و تعقیب سازمان یافته را به جان خرید.
آیتالله منتظری از همان نخسین روزهای جنبش اعتراضی اخیر به حمایت همهجانبه از آن پرداخت و خود به یکی از مهمترین منتقدان نظریه ولایت فقیه خود بدل شد و... و این همه، که آقای خامنهای در پیام خود انکار یا پنهان میکند، جوهره وجودی و پاره اصلی هستی او بود.
بخش دوم، نارسیسزم پیشرفته رهبر
آقای خامنه ای در بخش دوم پیام خود به انتقاد منتظری از سرکوب، شکنجه و کشتار دسته جمعی زندانیان سیاسی به دوران خمینی اشاره میکند تا نزدیک به دو دهه مبارزه سرسختانه او را با رهبری خود و با نظام استبداد کنونی انکار یا پنهان کند.
آقای خامنه ای از مخالفت منتظری با شکنجه و کشتار دسته جمعی زندانیان سیاسی در سال ۶۷ با عبارت «امتحانی دشوار و خطير» در «اواخر عمر» آیتالله خمینی یاد میکند.
از منظر آقای خامنهای مواضع انتقادی منتظری در آن روزگار، و به تبع آن مواضع اپوزیسیونی او به دوران رهبری آقای خامنه ای، نه فقط «جرم مدنی» که مجازات دنیوی در پی دارد، که «گناهی» مستوجب مجازات اخروی است و آقای خامنهای در پیام خود از خداوند برای منتظری طلب بخشش و «رحمت و مغرفت» میکند و از او میخواهد تا «ابتلائات دنيوی» منتظری را «كفاره» گناهان او «قرار دهد».
مخالفت پیگیر آیتالله منتظری با شکنجه و کشتار دسته جمعی زندانیان سیاسی در سال ۶۷ زمینه مناسبی به دست داد تا توطئه برکناری او از قائم مقامی رهبری، که آقایان خامنه ای، احمد خمینی وهاشمی رفسنجانی در آن نقش اصلی را داشتند، با توجیه سیاسی ـ شرعی همراه شود با این همه آیتالله خمینی منتظری را «گناهکار» نخواند و او را به مجازات اخروی تهدید نکرد.
اما گرایشهای آزادی خواهانه و انسان گرایانه و مخالفت سرسختانه آقای منتظری با استبداد دینی به دوران رهبری آقای خامنهای با سالها زندانی کردن او در خانه او، بازداشت مکرر و تبعید برخی فرزندان و بستگان نزدیک او، سانسور گسترده، تبلیغات و فشار سازمان یافته و مدام علیه او مجازات و منتظری به واقع به دوران رهبری آقای خامنهای و به فرمان یا با موافقت او، و نه به دوران رهبری و حیات آیتالله خمینی، «به ابتلائات دنیوی» دچار شد.
آقای خامنهای در بخش دوم پیام خود مجازاتهای اعمال شده علیه آیتالله منتظری را با کیفر و «کفاره» گناه در روز رستاخیز معادل دیده و چنین القاء میکند که فرامین او در این مورد با داوری خداوند در روز رستاخیز یکسان است.
آقای خامنهای در این پیام و در برخی سخنرانیهای خودشان و مرتبتی برای خود قائل میشود که سلف او آیتالله خمینی، که بر خلاف آقای خامنهای در روندی پذیرفته به مرتبت اجتهاد و رهبری دست یافته بود، و هیج مرجع تقلیدی در تاریخ شیعه مدعی آن نشدند.
خودشیفتگی و مالیخولیای مهتری آقای خامنه ای، که نه فقط در این پیام که در تلاش ناکام او برای قرینه سازی بین خود و امام اول شیعیان و در مباحث پراکنده او در باره «خواص و عوام» نیز به چشم میخورد، روان شناسی دولتمردی را افشاء میکند که باز هم برخلاف سلف خود، حتی از قامتی متناسب با قبای رهبری و از ظرفیتی درخور اختیارات مستبدانه مقام خود نیز برخوردار نیست.
متن شناسی بخش دوم پیام آقای خامنهای نیز از مالیخولیای مهتری، خودشیفتگی، خود خداپنداری و نارسیسیم پیشرفته در رهبر جمهوری اسلامی خبر داده و نشان میدهد که آقای خامنهای مجازاتهای اعمال شده بر آیتالله منتظری را به دوران رهبری خود و آقای خمینی، نه مکانیزمهای فشار و سرکوب نهادهای حکومتی در برابر «جرائم» مدنی که «کفاره» و کیفر خدایی در ازاء «گناه» تلقی کرده، نهادهای سرکوب فیزیکی و تبلیغاتی نظام جمهوری اسلامی را نه عاملان حکومت که فرشتگان عذاب الهی تصور و آمران این مجازاتها ــ خمینی و خامنهای ــ را نه دولتمردان قدرتمند که داور روز رستاخیز میپندارد یا میکوشد تا چنین پندارهایی را اشاعه دهد.
بخش اول، تایید برای انکار
آقای خامنه ای در بخش اول پیام خود « فقيه بزرگوار آيتالله آقای حاج شيخ حسين علی منتظری» را «فقيهی متبحّر و استادی برجسته» معرفی میکند که «شاگردان زيادی از ايشان بهره بردند».
نوشتهها، یادداشتها و گزارشهای مربوط به آیتالله منتظری را در صفحه ویژه آن دنبال کنید.
مرتبط با این موضوع:
آقای خامنهای در بخش اول پیام خود با ذکر صفت «آیتالله» مرجعیت منتظری را، که دستگاههای تبلیغاتی دولتی به فرمان او تا کنون انکار میکردند، تایید و او را «فقیهی متبحر» لقب میدهد.
آیتالله منتظری از طراحان نظریه ولایت فقیه بود، شاگردان بسیار تربیت کرد و حتی به گفته دشمنان او، پس از درگذشت آیتالله خمینی، اصلح ترین، اعلم ترین، عادل ترین و با تقواترین مرجع تقلید آشنا به زندگی معاصر در ایران بود اما در عرصه فقه سنتی شیعه، جایی که آقای خامنهای او را «متبحر» میخواند، جز در یکی دو مورد، از جمله تلاش برای سازگارکردن فقه سنتی حوزوی شیعه با برخی مفاهیم مندرج در اعلامیه حقوق بشر، تبحری متمایز از دیگر مراجع بزرگ تقلید نداشت و نظریهای نو و تازه نیز مطرح نکرد.
محبوبیت و مقبولیت گسترده و بینظیر منتظری در میان روحانیون شیعه و مردم، و حتا در میان گرایشهای غیر مذهبی، نیز نه به دلیل «تبحر» او در فقه و شمار شاگردان او، که آقای خامنهای بر آن تاکید میکند، که به دلیل بیاعتنایی او به قدرت، شجاعت و صداقت فکری و عملی، آرمان گرایی پرشور، پرهیز از مصلحت گرایی کاسبکارانه معطوف به قدرت، آمادگی ایثارگرانه برای نقد آراء و کردار خود، هوشیاری و تیزبینی، مبارزه پیگیر با استبداد، سرکوب، اعدام و شکنجه منتقدان و مخالفان و دفاع او از برخی مبانی حقوق بشر بود که آقای خامنهای در پیام خود انکار یا پنهان میکند.
آیتالله منتظری تنها روحانی بلندمرتیه ایرانی بود که بیپرده و رادیکال از آیتالله خمینی به دوران حیات و اقتدار او انتقاد کرد و از تنها ماندن و پرداخت هزنیه سنگین برای مواضع خود ابا نداشت، در اعتقادات و در نقد خود نه فقط به قدرت که حتی به اعتبار و محبوبیت خود نیز بیاعتنا بود، نه به سنجهها و ارزشهای روزمره و مصلحت گرایانه که به ارزشهای ماندگار تاریخی نظر داشت.
منتظری به دورانی از آیتالله خمینی و نظریه ولایت مطلقه فقیه، استبداد دینی، سرکوب خشونت آمیز منتقدان و... انتقاد کرد که همه جناحهای حکومتی، حتی چهرههایی که اکنون به رهبران جنبش اعتراضی بدل شدهاند، با سرکوب و استبداد همراه و از آیتالله خمینی تبعیت میکردند.
آیتالله منتظری به آشکار و به صراحت آقای خامنهای را فاقد شرایط مرجعیت و رهبری اعلام و با آزار و سرکوب مخالفان و منتقدان حکومت مخالفت کرد و رنج سالها حصر خانگی، فشار تبلیغاتی و آزار و تعقیب سازمان یافته را به جان خرید.
آیتالله منتظری از همان نخسین روزهای جنبش اعتراضی اخیر به حمایت همهجانبه از آن پرداخت و خود به یکی از مهمترین منتقدان نظریه ولایت فقیه خود بدل شد و... و این همه، که آقای خامنهای در پیام خود انکار یا پنهان میکند، جوهره وجودی و پاره اصلی هستی او بود.
بخش دوم، نارسیسزم پیشرفته رهبر
آقای خامنه ای در بخش دوم پیام خود به انتقاد منتظری از سرکوب، شکنجه و کشتار دسته جمعی زندانیان سیاسی به دوران خمینی اشاره میکند تا نزدیک به دو دهه مبارزه سرسختانه او را با رهبری خود و با نظام استبداد کنونی انکار یا پنهان کند.
گرایشهای آزادی خواهانه و انسان گرایانه و مخالفت سرسختانه آقای منتظری با استبداد دینی به دوران رهبری آقای خامنهای با سالها زندانی کردن او در خانه او، بازداشت مکرر و تبعید برخی فرزندان و بستگان نزدیک او، سانسور گسترده، تبلیغات و فشار سازمان یافته و مدام علیه او مجازات و منتظری به واقع به دوران رهبری آقای خامنهای و به فرمان یا با موافقت او، و نه به دوران رهبری و حیات آیتالله خمینی، «به ابتلائات دنیوی» دچار شد.
از منظر آقای خامنهای مواضع انتقادی منتظری در آن روزگار، و به تبع آن مواضع اپوزیسیونی او به دوران رهبری آقای خامنه ای، نه فقط «جرم مدنی» که مجازات دنیوی در پی دارد، که «گناهی» مستوجب مجازات اخروی است و آقای خامنهای در پیام خود از خداوند برای منتظری طلب بخشش و «رحمت و مغرفت» میکند و از او میخواهد تا «ابتلائات دنيوی» منتظری را «كفاره» گناهان او «قرار دهد».
مخالفت پیگیر آیتالله منتظری با شکنجه و کشتار دسته جمعی زندانیان سیاسی در سال ۶۷ زمینه مناسبی به دست داد تا توطئه برکناری او از قائم مقامی رهبری، که آقایان خامنه ای، احمد خمینی وهاشمی رفسنجانی در آن نقش اصلی را داشتند، با توجیه سیاسی ـ شرعی همراه شود با این همه آیتالله خمینی منتظری را «گناهکار» نخواند و او را به مجازات اخروی تهدید نکرد.
اما گرایشهای آزادی خواهانه و انسان گرایانه و مخالفت سرسختانه آقای منتظری با استبداد دینی به دوران رهبری آقای خامنهای با سالها زندانی کردن او در خانه او، بازداشت مکرر و تبعید برخی فرزندان و بستگان نزدیک او، سانسور گسترده، تبلیغات و فشار سازمان یافته و مدام علیه او مجازات و منتظری به واقع به دوران رهبری آقای خامنهای و به فرمان یا با موافقت او، و نه به دوران رهبری و حیات آیتالله خمینی، «به ابتلائات دنیوی» دچار شد.
آقای خامنهای در بخش دوم پیام خود مجازاتهای اعمال شده علیه آیتالله منتظری را با کیفر و «کفاره» گناه در روز رستاخیز معادل دیده و چنین القاء میکند که فرامین او در این مورد با داوری خداوند در روز رستاخیز یکسان است.
آقای خامنهای در این پیام و در برخی سخنرانیهای خودشان و مرتبتی برای خود قائل میشود که سلف او آیتالله خمینی، که بر خلاف آقای خامنهای در روندی پذیرفته به مرتبت اجتهاد و رهبری دست یافته بود، و هیج مرجع تقلیدی در تاریخ شیعه مدعی آن نشدند.
خودشیفتگی و مالیخولیای مهتری آقای خامنه ای، که نه فقط در این پیام که در تلاش ناکام او برای قرینه سازی بین خود و امام اول شیعیان و در مباحث پراکنده او در باره «خواص و عوام» نیز به چشم میخورد، روان شناسی دولتمردی را افشاء میکند که باز هم برخلاف سلف خود، حتی از قامتی متناسب با قبای رهبری و از ظرفیتی درخور اختیارات مستبدانه مقام خود نیز برخوردار نیست.