کاخ سفید روز شنبه ۲۸ فروردین تایید کرد که ماه گذشته نامه ای را از سوی محمود احمدی نژاد، رئیس جمهوری اسلامی ایران، دریافت کرده است.
خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) اخیرا به نقل از اسفندیار رحیم مشایی، رئیس دفتر احمدی نژاد گزارش داد، رئیس جمهوری اسلامی ایران این نامه را «در راستای دیپلماسی عمومی ایران و تاثیرگذاری بر افکار بینالمللی» نوشته است.
با همه اینها تاکنون نه کاخ سفید و نه جمهوری اسلامی ایران، به جزئیات نامه آقای احمدی نژاد اشاره ای نکرده اند.
در این رابطه با عباس میلانی، محقق و تحلیلگر سیاسی در آمریکا، گفت و گو کرده ایم؛ با توجه به حساس تر شدن موضوع هسته ای ایران، و اینکه ایالات متحده و کشور های هم پیمانش در تلاشند تا پیش نویس قطعنامه تحریمی تازه ای را علیه برنامه هسته ای ایران به شورای امنیت بببرد، دیدگاه وی را در مورد انگیزه آقای احمدی نژاد از نوشتن نامه اخیر به رئیس جمهوری آمریکا جویا شده و می پرسیم به نظر وی محمود احمدی نژاد، از رئیس جمهوری آمریکا انتظار چه پاسخی دارد؟
عباس میلانی: من نمی دانم منتظر چه پاسخی هستند ولی حدس می زنم که پاسخی که دریافت خواهند کرد شبیه به پاسخی است که نامه های پیشین شان دریافت کرده. یعنی هیچ. این نامه ها، من مضمون این یکی را که ندیده ام، ولی از آنچه که شنیده ام و از آنچه که از نامه های قبلی دیده ام، اینها نامه های دیپلماتیک نیست. اینها شطحیاتی است که به ذهن ایشان رسیده و مثل همه شطحیات دیگر نمی شود زیاد جدی اش گرفت. این حرف هایی که ایشان در چند روز اخیر زده اند و به نظر می آید که مضمون نامه هم از همین جنس است، حرف هایی از قبیل اینکه حمله سپتامبر ۱۱ حمله ساختگی است، کار خود آمریکاست، این نوع شطحیات واقعاً نه مستحق جواب است و نه، گمان می کنم، جوابی دریافت خواهد کرد.
آقای دکتر میلانی، روزنامه واشنگتن پست نوشت که کاخ سفید قصد پاسخ به نامه اخیر رئیس جمهور اسلامی را ندارد. اگر چنین باشد، می دانیم که محمود احمدی نژاد یک بار دیگر هم در آغاز انتخابات باراک اوباما به او نامه نوشت و آنگونه که از متن نامه اولی می شد فهمید، آقای احمدی نژاد، رئیس جمهور آمریکا را رهنمود می دهند و نصیحت می کنند. شما چه اشکالی در نامه های رئیس جمهور اسلامی می بینید که این گونه بی پاسخ (دست کم رسمی) می مانند؟
من ندیده ام که تا به حال رهبر یک کشوری مثل ایران با تمام سوابقی که شخصی مثل آقای احمدی نژاد دارد، و رژیمی مثل جمهوری اسلامی دارد، به خودش این حق را بدهد به یک رئیس جمهوری آن هم مثل باراک اوباما، رئیس جمهوری که به هر حال تغییراتی جدی در آمریکا ایجاد کرده، پند و اندرز بدهد. اصولاً در عرف دیپلماتیک این نوع نامه ها رسم نیست. به خصوص نامه های آقای احمدی نژاد، نامه های متعارف حتی پند و اندرز هم نیست. من واژه محترمانه ای برایش استفاده کردم. گفتم شطحیات است. ولی می شود به جای شطحیات واژه های دقیق تری استفاده کرد، که خیلی برای رادیو شاید مناسب نباشد. این نوع نوشته ها نه در عرف دیپلماتیک است و حتی نه در عرف روابط انسان ها با انسان ها. یعنی شما اگر من به شخص شما دو تا سه تا نامه بنویسم و نامه ۱۵ صفحه ای بنویسم، نامه ۲۰ صفحه ای بنویسم و یک سطر جواب دریافت نکنم، اگر ادامه بدهم به این نامه نویسی، خب یک چیزی در کار من عیب دارد. فقط عرف دیپلماتیک نیست که دیگر بعد از سه تا نامه اگر جوابتان را ندادند، ننویس. در عرف انسانی هم حتی این هست. بعد هم حرف هایی که به نظر می آید در نامه هست، یعنی آنچه که از گفته های آقای مشائی به نظر می آید و آنچه که از گفته های چند روز اخیر ایشان بر می آید، از هیچ رئیس دولتی آدم انتظار ندارد که اینها را در مورد ۱۱ سپتامبر بگوید یا در مورد هولوکاست بگوید. شما کدام رهبر دنیا را سراغ دارید که بیاید چنین حرف های بی اساس و جنون آمیزی را بزند؟ کدام دولتی در دنیا حاضر است ۴۰۰۰ نفر از شهروندانش را به کشتن بدهد؟ برای چه؟ به خاطر اینکه می خواهند ایران را تحت فشار قرار دهند؟
به هر حال آقای احمدی نژاد این نامه را به عنوان رئیس دولت ایران ارسال کرده است. فارغ از اینکه این نامه پاسخی دریافت کند یا نه، گمان می کنید که این گونه نامه نگاری چه پیامدهایی برای ایران می تواند داشته باشد؟
این نوع حرف ها را زدن واقعاً برای ایران آبرو ریزی شده. در دنیا متوجه شده اند که این رژیم نماینده واقعی سلوک مردم ایران نیست. ولی به هر حال همانطور که شما گفتید رئیس دولت ایران است، در شرایط فعلی. به هر حال این شطحیات بها دارد. بهای آن بیکاری است، بهای آن تورم است. بهای آن عدم جلب سرمایه خارجی است. این اشتباهات بی قیمت نیست.
خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) اخیرا به نقل از اسفندیار رحیم مشایی، رئیس دفتر احمدی نژاد گزارش داد، رئیس جمهوری اسلامی ایران این نامه را «در راستای دیپلماسی عمومی ایران و تاثیرگذاری بر افکار بینالمللی» نوشته است.
با همه اینها تاکنون نه کاخ سفید و نه جمهوری اسلامی ایران، به جزئیات نامه آقای احمدی نژاد اشاره ای نکرده اند.
در این رابطه با عباس میلانی، محقق و تحلیلگر سیاسی در آمریکا، گفت و گو کرده ایم؛ با توجه به حساس تر شدن موضوع هسته ای ایران، و اینکه ایالات متحده و کشور های هم پیمانش در تلاشند تا پیش نویس قطعنامه تحریمی تازه ای را علیه برنامه هسته ای ایران به شورای امنیت بببرد، دیدگاه وی را در مورد انگیزه آقای احمدی نژاد از نوشتن نامه اخیر به رئیس جمهوری آمریکا جویا شده و می پرسیم به نظر وی محمود احمدی نژاد، از رئیس جمهوری آمریکا انتظار چه پاسخی دارد؟
عباس میلانی: من نمی دانم منتظر چه پاسخی هستند ولی حدس می زنم که پاسخی که دریافت خواهند کرد شبیه به پاسخی است که نامه های پیشین شان دریافت کرده. یعنی هیچ. این نامه ها، من مضمون این یکی را که ندیده ام، ولی از آنچه که شنیده ام و از آنچه که از نامه های قبلی دیده ام، اینها نامه های دیپلماتیک نیست. اینها شطحیاتی است که به ذهن ایشان رسیده و مثل همه شطحیات دیگر نمی شود زیاد جدی اش گرفت. این حرف هایی که ایشان در چند روز اخیر زده اند و به نظر می آید که مضمون نامه هم از همین جنس است، حرف هایی از قبیل اینکه حمله سپتامبر ۱۱ حمله ساختگی است، کار خود آمریکاست، این نوع شطحیات واقعاً نه مستحق جواب است و نه، گمان می کنم، جوابی دریافت خواهد کرد.
آقای دکتر میلانی، روزنامه واشنگتن پست نوشت که کاخ سفید قصد پاسخ به نامه اخیر رئیس جمهور اسلامی را ندارد. اگر چنین باشد، می دانیم که محمود احمدی نژاد یک بار دیگر هم در آغاز انتخابات باراک اوباما به او نامه نوشت و آنگونه که از متن نامه اولی می شد فهمید، آقای احمدی نژاد، رئیس جمهور آمریکا را رهنمود می دهند و نصیحت می کنند. شما چه اشکالی در نامه های رئیس جمهور اسلامی می بینید که این گونه بی پاسخ (دست کم رسمی) می مانند؟
من ندیده ام که تا به حال رهبر یک کشوری مثل ایران با تمام سوابقی که شخصی مثل آقای احمدی نژاد دارد، و رژیمی مثل جمهوری اسلامی دارد، به خودش این حق را بدهد به یک رئیس جمهوری آن هم مثل باراک اوباما، رئیس جمهوری که به هر حال تغییراتی جدی در آمریکا ایجاد کرده، پند و اندرز بدهد. اصولاً در عرف دیپلماتیک این نوع نامه ها رسم نیست. به خصوص نامه های آقای احمدی نژاد، نامه های متعارف حتی پند و اندرز هم نیست. من واژه محترمانه ای برایش استفاده کردم. گفتم شطحیات است. ولی می شود به جای شطحیات واژه های دقیق تری استفاده کرد، که خیلی برای رادیو شاید مناسب نباشد. این نوع نوشته ها نه در عرف دیپلماتیک است و حتی نه در عرف روابط انسان ها با انسان ها. یعنی شما اگر من به شخص شما دو تا سه تا نامه بنویسم و نامه ۱۵ صفحه ای بنویسم، نامه ۲۰ صفحه ای بنویسم و یک سطر جواب دریافت نکنم، اگر ادامه بدهم به این نامه نویسی، خب یک چیزی در کار من عیب دارد. فقط عرف دیپلماتیک نیست که دیگر بعد از سه تا نامه اگر جوابتان را ندادند، ننویس. در عرف انسانی هم حتی این هست. بعد هم حرف هایی که به نظر می آید در نامه هست، یعنی آنچه که از گفته های آقای مشائی به نظر می آید و آنچه که از گفته های چند روز اخیر ایشان بر می آید، از هیچ رئیس دولتی آدم انتظار ندارد که اینها را در مورد ۱۱ سپتامبر بگوید یا در مورد هولوکاست بگوید. شما کدام رهبر دنیا را سراغ دارید که بیاید چنین حرف های بی اساس و جنون آمیزی را بزند؟ کدام دولتی در دنیا حاضر است ۴۰۰۰ نفر از شهروندانش را به کشتن بدهد؟ برای چه؟ به خاطر اینکه می خواهند ایران را تحت فشار قرار دهند؟
به هر حال آقای احمدی نژاد این نامه را به عنوان رئیس دولت ایران ارسال کرده است. فارغ از اینکه این نامه پاسخی دریافت کند یا نه، گمان می کنید که این گونه نامه نگاری چه پیامدهایی برای ایران می تواند داشته باشد؟
این نوع حرف ها را زدن واقعاً برای ایران آبرو ریزی شده. در دنیا متوجه شده اند که این رژیم نماینده واقعی سلوک مردم ایران نیست. ولی به هر حال همانطور که شما گفتید رئیس دولت ایران است، در شرایط فعلی. به هر حال این شطحیات بها دارد. بهای آن بیکاری است، بهای آن تورم است. بهای آن عدم جلب سرمایه خارجی است. این اشتباهات بی قیمت نیست.