تکذیب گزارش روز سه شنبه روزنامه نیویورک تایمز دایر بر «موافقت غرب با ادامه غنی سازی اورانیوم در ایران»، توسط سخنگوی کاخ سفید، به معنی تکذیب کامل گزارش نیست.
بخوانید:
در گزارش روز ۱۴ آوریل دیوید سنگر درنیویورک تایمز، احتمال پا پس کشیدن غرب از ادامه در خواست قطع غنی سازی اورانیوم در ایران عنوان شده، حال آنکه رابرت گیبس، ضمن رد گزارش یاد شده اعلام داشته : «هدف نهایی برای باز داشتن ایران از ادامه غنی سازی تغییر نکرده است».
به عبارت دیگر، آمریکا بدون اصرار بر تعلیق غنی سازی اورانیوم، آماده گفتوگو با ایران شده است، که خود به نوعی حاکی از آمادگی برای تحمل ادامه وضع موجود و یا به معنی پذیرفتن غیر مستقیم برنامه غنی سازی ایران، به عنوان یک واقعیت ملموس است.
در گذشته و با تاکید غرب بر تعلیق غنی سازی پیش از آغاز گفتوگو با ایران، انجام گفتوگوها مابین دو طرف عملا دور از دسترس مانده و تمامی پنج دور گفتوگوهای مقدماتی ایران با اروپا، برای فراهم ساختن زمینه انجام گفتوگوهای اصلی نیز ناموفق مانده بود.
با توجه به بی نتیجه ماندن قطعنامههای شورای امنیت در راه باز داشتن ایران از ادامه غنی سازی اورانیوم و همچنین توقف سایر برنامههای اتمیآن کشور، که «فعالیتهای حساس» خوانده شدهاند، دولت جدید آمریکا، با حمایت دبیرکل آژانس انرژی اتمی، در صدد انجام گفتوگوهای مستقیم با ایران برآمده است.
دولت تازه در واشنگتن، اعلام آمادگی برای انجام گفتوگوهای بدون پیش شرط با تهران را بر مبنای این پیش فرض قرار داده که ادامه وضع موجود شرایط مطلوب دولت کنونی ایران است.
واشنگتن انتظار دارد که از راه درگیر شدن در گفتوگوهای گسترده با تهران، بتواند تدریجا زمینه تغییر مسیر کنونی برنامههای اتمیایران را فراهم سازد.
هدف ابتدایی آمریکا در قبال ایران، قرار گرفتن در شرایط مذاکره مستقیم با نمایندگان جمهوری اسلامی و هدف نهایی آن پیشگیری از تبدیل شدن آن کشور به یک قدرت نظامی اتمیاست.
به عبارت ساده تر: باز داشتن ایران از دست زدن به یک انفجار هستهای زیرزمینی و اعلام رسمی ورود به باشگاه کشورهای دارای بمب اتمی.
در عین حال هدف ایران دست زدن به یک انفجار زیر زمینی و اعلام رسمیورود به باشگاه دارندگان بمب اتمی نیست؛ هدف ایران در اختیار گرفتن تفکیکی تمامی ابزار لازم برای تبدیل شدن به یک قدرت هستهای است.
با تعقیب این هدف، ایران اطمینان دارد که در هر شرایط و بر اساس هر نوع تعریف حقوقی، بازرسان آژانس انرژی اتمی و یا شورای امنیت، هرگز قادر به اثبات انحراف برنامههای اتمی آن کشور بسوی نظامی شدن، حتی در فاصله یک یا دو ماه پیش از تامین قابلیت دست زدن به یک انفجار اتمی، نخواهند شد.
به این دلیل، در حال حاضر تمامیتلاش ایران متوجه دست یافتن به امکانات و ابزار لازم بمنظور دست یافتن به «ظرفیتها بالقوه نظامی» است و نه تولید و انفجار آزمایشی یک بمب اتمی.
ضرورت دست زدن به یک آزمایش زیر زمینی بمنظور اثبات ورود به باشگاه اتمی را، پیشرفتهای ناشی ازشبیه سازی و محاسبات کامپیوتری، حتی در زمان انجام آزمایشهای اولیه اتمیهند و پاکستان نیز از میان برده بود. به این دلیل، دو کشور یاد شده، بر خلاف اسراییل، بیشتر با هدف تبلیغات داخلی، انجام آزمایشهای اتمی خود را اعلام داشتند.
از این لحاظ ایران حتی پس از سوار کردن یک بمب اتمی نیز مجبور به دست زدن به یک انفجار آزمایشی برای کسب اطمینان خاطر از کارکرد موفق آن نیست.
یکی ازدو دلیل عمده در اثبات بی نیازی به انجام انفجار اتمی، موفق بودن تمامی انفجارهای آزمایشی گذشته است و دیگری، افزایش قدرت و دقت محاسبات و شبیه سازی انفجارهای کامپیوتری.
به این ترتیب، ایران از دو مسیر موازی، پس از ۲۰ سال تلاش همه جانبه، اینک در راهی قرار گرفته که در صورت ادامه قادر خواهد شد تمامیابزار و امکانات لازم برای تولید بمب اتمی را در اختیار گیرد.
توسعه صنایع موشکی ایران نیز ابزار پرتابی برای حمل بمب ساخته نشده را فراهم خواهند ساخت. افزایش برد موشکهای بالستیک ایران، میتواند ارزشهای بازدارنده بمبهای اتمی ساخته نشده را به نسبت افزایش دهد.
هدف نهایی آمریکا -در بهترین شرایط- متوقف کردن برنامه اتمی ایران پیش از دست یافتن به ظرفیتهای بر شمرده و در بدترین شرایط، بازگرداندن ایران از مسیر طی شده است؛ هدفی که هم اکنون در قبال کره شمالی نیز – با وجود انجام انفجار اتمیتوسط آن کشور – همچنان پیگیری میشود.
آنچه در گزارش اخیر نیویورک تایمز دیده میشود، و پیش از آن سایر رسانهها، از جمله تحلیلهای مندرج در این ستون نیز مطرح ساخته اند، امکان پذیرفتن وضع موجود برنامههای اتمیایران است؛ واقعیتی که تاکنون از پذیرفتن آن پرهیز شده است.
آنچه سخنگوی کاخ سفید نیز ظاهرا در مقام تکذیب گزارش نیویورک تایمز، مورد استناد قرار داده، تعریف «هدف نهایی غرب» است در مقابل برنامه اتمی ایران و نه تحمل وضع موجود آن، که در عمل با مفاد گزارش یاد شده در تضاد نیست.
هدف ابتدایی آمریکا در این مرحله، انجام گفتوگوهای مقدماتی با ایران است حتی بدون دست یافتن به پیشرفتی قابل ملاحظه با دولت کنونی. با توجه به نزدیکی دولت کنونی با مراکز اصلی قدرت در ایران و بر خورداری از اعتماد کامل آنها، داخل شدن واشنگتن در مذاکرات چند جانبه و بعد احتمالا دوجانبه با دولت کنونی، میتواند زمینه را برای ادامه گفتوگوها در شرایطی مطلوبتر فراهم سازد.
از دید آمریکا شاید شرایط مطلوبتر برای رسیدن به توافق با تهران، کمتر در ارتباط با حضور یک دولت میانهرو و یا اصولگرا در قدرت و بیشتر مرتبط با تشدید تنگناهای اقتصادی ایران است.
با این وجود، در صورت به نتیجه نرسیدن تلاشهای جاری برای متوقف ساختن برنامه اتمیایران، دولت تازه آمریکا مصمم است که از راه جلب حمایت روسیه و چین، تشدید تنگناهای اقتصادی و گسترش آن به زمینههای سیاسی را هدف قرار دهد.
مهمترین آزمون پیش رو، بعد از قبول تحمل ادامه غنی سازی اورانیوم در ایران از سوی غرب، مکلف کردن تهران به تصویب و اجرای پروتکل الحاقی است که در نتیجه اجرای، آن امکان انجام بازرسیهای سرزده از ایران فراهم خواهد شد.
بخوانید:
- نیویورک تایمز: «آمریکا امکان دارد بدون پیش شرط با تهران مذاکره کند»
- کاخ سفید: هدف وادار کردن ایران به توقف غنی سازی تغییر نکرده است
در گزارش روز ۱۴ آوریل دیوید سنگر درنیویورک تایمز، احتمال پا پس کشیدن غرب از ادامه در خواست قطع غنی سازی اورانیوم در ایران عنوان شده، حال آنکه رابرت گیبس، ضمن رد گزارش یاد شده اعلام داشته : «هدف نهایی برای باز داشتن ایران از ادامه غنی سازی تغییر نکرده است».
به عبارت دیگر، آمریکا بدون اصرار بر تعلیق غنی سازی اورانیوم، آماده گفتوگو با ایران شده است، که خود به نوعی حاکی از آمادگی برای تحمل ادامه وضع موجود و یا به معنی پذیرفتن غیر مستقیم برنامه غنی سازی ایران، به عنوان یک واقعیت ملموس است.
در گذشته و با تاکید غرب بر تعلیق غنی سازی پیش از آغاز گفتوگو با ایران، انجام گفتوگوها مابین دو طرف عملا دور از دسترس مانده و تمامی پنج دور گفتوگوهای مقدماتی ایران با اروپا، برای فراهم ساختن زمینه انجام گفتوگوهای اصلی نیز ناموفق مانده بود.
با توجه به بی نتیجه ماندن قطعنامههای شورای امنیت در راه باز داشتن ایران از ادامه غنی سازی اورانیوم و همچنین توقف سایر برنامههای اتمیآن کشور، که «فعالیتهای حساس» خوانده شدهاند، دولت جدید آمریکا، با حمایت دبیرکل آژانس انرژی اتمی، در صدد انجام گفتوگوهای مستقیم با ایران برآمده است.
دولت تازه در واشنگتن، اعلام آمادگی برای انجام گفتوگوهای بدون پیش شرط با تهران را بر مبنای این پیش فرض قرار داده که ادامه وضع موجود شرایط مطلوب دولت کنونی ایران است.
واشنگتن انتظار دارد که از راه درگیر شدن در گفتوگوهای گسترده با تهران، بتواند تدریجا زمینه تغییر مسیر کنونی برنامههای اتمیایران را فراهم سازد.
هدف ابتدایی آمریکا در قبال ایران، قرار گرفتن در شرایط مذاکره مستقیم با نمایندگان جمهوری اسلامی و هدف نهایی آن پیشگیری از تبدیل شدن آن کشور به یک قدرت نظامی اتمیاست.
به عبارت ساده تر: باز داشتن ایران از دست زدن به یک انفجار هستهای زیرزمینی و اعلام رسمی ورود به باشگاه کشورهای دارای بمب اتمی.
در عین حال هدف ایران دست زدن به یک انفجار زیر زمینی و اعلام رسمیورود به باشگاه دارندگان بمب اتمی نیست؛ هدف ایران در اختیار گرفتن تفکیکی تمامی ابزار لازم برای تبدیل شدن به یک قدرت هستهای است.
با تعقیب این هدف، ایران اطمینان دارد که در هر شرایط و بر اساس هر نوع تعریف حقوقی، بازرسان آژانس انرژی اتمی و یا شورای امنیت، هرگز قادر به اثبات انحراف برنامههای اتمی آن کشور بسوی نظامی شدن، حتی در فاصله یک یا دو ماه پیش از تامین قابلیت دست زدن به یک انفجار اتمی، نخواهند شد.
به این دلیل، در حال حاضر تمامیتلاش ایران متوجه دست یافتن به امکانات و ابزار لازم بمنظور دست یافتن به «ظرفیتها بالقوه نظامی» است و نه تولید و انفجار آزمایشی یک بمب اتمی.
ضرورت دست زدن به یک آزمایش زیر زمینی بمنظور اثبات ورود به باشگاه اتمی را، پیشرفتهای ناشی ازشبیه سازی و محاسبات کامپیوتری، حتی در زمان انجام آزمایشهای اولیه اتمیهند و پاکستان نیز از میان برده بود. به این دلیل، دو کشور یاد شده، بر خلاف اسراییل، بیشتر با هدف تبلیغات داخلی، انجام آزمایشهای اتمی خود را اعلام داشتند.
از این لحاظ ایران حتی پس از سوار کردن یک بمب اتمی نیز مجبور به دست زدن به یک انفجار آزمایشی برای کسب اطمینان خاطر از کارکرد موفق آن نیست.
یکی ازدو دلیل عمده در اثبات بی نیازی به انجام انفجار اتمی، موفق بودن تمامی انفجارهای آزمایشی گذشته است و دیگری، افزایش قدرت و دقت محاسبات و شبیه سازی انفجارهای کامپیوتری.
به این ترتیب، ایران از دو مسیر موازی، پس از ۲۰ سال تلاش همه جانبه، اینک در راهی قرار گرفته که در صورت ادامه قادر خواهد شد تمامیابزار و امکانات لازم برای تولید بمب اتمی را در اختیار گیرد.
توسعه صنایع موشکی ایران نیز ابزار پرتابی برای حمل بمب ساخته نشده را فراهم خواهند ساخت. افزایش برد موشکهای بالستیک ایران، میتواند ارزشهای بازدارنده بمبهای اتمی ساخته نشده را به نسبت افزایش دهد.
هدف نهایی آمریکا -در بهترین شرایط- متوقف کردن برنامه اتمی ایران پیش از دست یافتن به ظرفیتهای بر شمرده و در بدترین شرایط، بازگرداندن ایران از مسیر طی شده است؛ هدفی که هم اکنون در قبال کره شمالی نیز – با وجود انجام انفجار اتمیتوسط آن کشور – همچنان پیگیری میشود.
آنچه در گزارش اخیر نیویورک تایمز دیده میشود، و پیش از آن سایر رسانهها، از جمله تحلیلهای مندرج در این ستون نیز مطرح ساخته اند، امکان پذیرفتن وضع موجود برنامههای اتمیایران است؛ واقعیتی که تاکنون از پذیرفتن آن پرهیز شده است.
آنچه سخنگوی کاخ سفید نیز ظاهرا در مقام تکذیب گزارش نیویورک تایمز، مورد استناد قرار داده، تعریف «هدف نهایی غرب» است در مقابل برنامه اتمی ایران و نه تحمل وضع موجود آن، که در عمل با مفاد گزارش یاد شده در تضاد نیست.
هدف ابتدایی آمریکا در این مرحله، انجام گفتوگوهای مقدماتی با ایران است حتی بدون دست یافتن به پیشرفتی قابل ملاحظه با دولت کنونی. با توجه به نزدیکی دولت کنونی با مراکز اصلی قدرت در ایران و بر خورداری از اعتماد کامل آنها، داخل شدن واشنگتن در مذاکرات چند جانبه و بعد احتمالا دوجانبه با دولت کنونی، میتواند زمینه را برای ادامه گفتوگوها در شرایطی مطلوبتر فراهم سازد.
از دید آمریکا شاید شرایط مطلوبتر برای رسیدن به توافق با تهران، کمتر در ارتباط با حضور یک دولت میانهرو و یا اصولگرا در قدرت و بیشتر مرتبط با تشدید تنگناهای اقتصادی ایران است.
با این وجود، در صورت به نتیجه نرسیدن تلاشهای جاری برای متوقف ساختن برنامه اتمیایران، دولت تازه آمریکا مصمم است که از راه جلب حمایت روسیه و چین، تشدید تنگناهای اقتصادی و گسترش آن به زمینههای سیاسی را هدف قرار دهد.
مهمترین آزمون پیش رو، بعد از قبول تحمل ادامه غنی سازی اورانیوم در ایران از سوی غرب، مکلف کردن تهران به تصویب و اجرای پروتکل الحاقی است که در نتیجه اجرای، آن امکان انجام بازرسیهای سرزده از ایران فراهم خواهد شد.