شهرام ناظری، خواننده صاحب نام موسیقی ایرانی در پاریس به مدت یک هفته (آخرین هفته اردیبهشت) به اجرای برنامهای پرداخت، که بیش از هر چیز اجرای قطعات شاهنامه فردوسی در قالب دستگاههای ایرانی آن را متفاوت کرد.
تاکنون آوازخوانهای سنتی ایرانی به جز فردوسی، شعر اغلب شاعران ایرانی را اجرا کردهاند. اما اجرای شاهنامه فردوسی کاری بدیع و تازه بود که تاکنون سابقه نداشته است.
قرار بود شهرام ناظری با یک خواننده به نام آلین قاسم اف از جمهوری آذربایجان یک برنامه مشترک نیز اجرا کنند، که البته -به گفته آقای ناظری- به دلیل دیر رسیدن این خواننده به پاریس، برنامه مشترک آنان به آینده موکول شد.
شهرام ناظری درباره کنسرت خود در پاریس و حال و هوای آن با رادیو فردا گفتوگو کرده و ابتدا گفته است که « از چه زمانی فکر کار کردن بر اشعار شاهنامه فردوسی را در برنامههای خود داشته است؟»
من ده سال است که روی شاهنامه کار کردهام. البته کار کردن روی شاهنامه کار بسیار مشکلی است . برای اینکه در تاریخ سنتی موسیقی ما سابقه نداشته که کسی شاهنامه بخواند. در نتیجه کسی شاهنامه خواندن بلد نیست . استادان ما هم در این مورد چیزی را آموزش ندادهاند. آنها بیشتر به آموزش موسیقی سنتی بر روی اشعار تغزلی شعرایی چون حافظ یا سعدی پرداختهاند. در صورتی که شاهنامه یک منظومه است و نوعی طرز فکر و روش دیگر را میطلبد.
اصولا از نظر شما کار بر روی اشعار و سرودههای شاهنامه فردوسی چگونه است ؟
می دانید. شعر شاهنامه انجامش مشکلات فراوانی دارد. اما همه این مشکلات قابل حل است. به عنوان مثال نیاز به تشیکل یک ارکستر بزرگ دارد. باید یک سری سازهایی وارد این ارکستر شود. به هر حال در آن زمان سازهای بادی خاصی بوده که هنوز هم یک جاهایی پیدا میشود باید آنها را گرد آورد و کار کرد. اگر حمایت انجام شود و قرار باشد در این مورد اجرایی باشد این کار شدنی است.
با علاقه ای که خودم داشتم روی این شکل برخورد با شعر فردوسی کار کردم و در این برنامه خواستهام اولین قدم را بردارم. اگر بتوانیم آن ارکستری را که گفتم راه بیندازیم و آن را تامین کنیم که بتواند به حیات خود ادامه بدهد و تمریناتش را به طور مرتب انجام دهد و رو به جلو حرکت کند این کار شدنی است.
در این سفر تصمیم گرفتم با حضور پسرم حافظ که ده سال بود با من بر روی صحنه نیامده بود- و حالا پس از ده سال که تحصیلاتش را در نیویورک به اتمام رسانده- برنامه مشترک اجرا کنیم . پایان نامه تحصیلی او هم در زمینه آهنگسازی بر اشعار شاهنامه فردوسی است. ما از سالها پیش در جریان فردوسی بودهایم و به هر حال میخواهیم با همین ارکستر کوچکی که در اختیار داریم با حضور آقای سینا جهان آبادی که کمانچه آرتو میزند، آقای حسین رضایی نیا که دف و دمام میزند و آقای حسین زهاوی که هم دف و دهل میزند و هم سازهایی که تداعی کننده حس شاهنامه هستند و با حضور حافظ ناظری که سه تار مینوازد کارمان را آغاز کنیم.
با توجه به صحبتهای شما ، آیا میتوان گفت که شما فعلا پرونده مولانا را بستهاید و پرونده فردوسی را باز کردهاید؟
نه! نمیشود این را گفت. چون شاعران و بزرگان تاریخ ما دیگر به کل بشریت پیوستهاند. یک روز از آقای شفیعی کدکنی پرسیدم نظرشان در مورد مثنوی چیست؟ ایشان پاسخ بسیار عجیبی به من دادند؛ گفتند که من فکر میکنم روزی که قرار بوده است سناریوی هستی نگاشته شود در آن روز مثنوی هم جزئی از سناریوی هستی در کنار آفتاب و ماه و زمین بوده است. من هم فکر میکنم واقعا این گونه بوده است. بسیاری از بزرگان جهان گویا از همان روز نخستی که سناریوی آفرینش نگاشته شده است، آنها نیز حضور داشتهاند و آثارشان را خلق کردهاند. شاید به همین خاطر است که اینها جاودان و ماندگارند.
نمیشود هیچ وقت دفتر مولانا را بست. در همین برنامه اخیر هم، نصف برنامه به شاهنامه و نیمی از برنامه به اشعار مولانا اختصاص دارد. در حقیقت از این اقیانوس به آن یکی اقیانوس دیگر وارد میشویم.
تاکنون آوازخوانهای سنتی ایرانی به جز فردوسی، شعر اغلب شاعران ایرانی را اجرا کردهاند. اما اجرای شاهنامه فردوسی کاری بدیع و تازه بود که تاکنون سابقه نداشته است.
قرار بود شهرام ناظری با یک خواننده به نام آلین قاسم اف از جمهوری آذربایجان یک برنامه مشترک نیز اجرا کنند، که البته -به گفته آقای ناظری- به دلیل دیر رسیدن این خواننده به پاریس، برنامه مشترک آنان به آینده موکول شد.
شهرام ناظری درباره کنسرت خود در پاریس و حال و هوای آن با رادیو فردا گفتوگو کرده و ابتدا گفته است که « از چه زمانی فکر کار کردن بر اشعار شاهنامه فردوسی را در برنامههای خود داشته است؟»
من ده سال است که روی شاهنامه کار کردهام. البته کار کردن روی شاهنامه کار بسیار مشکلی است . برای اینکه در تاریخ سنتی موسیقی ما سابقه نداشته که کسی شاهنامه بخواند. در نتیجه کسی شاهنامه خواندن بلد نیست . استادان ما هم در این مورد چیزی را آموزش ندادهاند. آنها بیشتر به آموزش موسیقی سنتی بر روی اشعار تغزلی شعرایی چون حافظ یا سعدی پرداختهاند. در صورتی که شاهنامه یک منظومه است و نوعی طرز فکر و روش دیگر را میطلبد.
اصولا از نظر شما کار بر روی اشعار و سرودههای شاهنامه فردوسی چگونه است ؟
می دانید. شعر شاهنامه انجامش مشکلات فراوانی دارد. اما همه این مشکلات قابل حل است. به عنوان مثال نیاز به تشیکل یک ارکستر بزرگ دارد. باید یک سری سازهایی وارد این ارکستر شود. به هر حال در آن زمان سازهای بادی خاصی بوده که هنوز هم یک جاهایی پیدا میشود باید آنها را گرد آورد و کار کرد. اگر حمایت انجام شود و قرار باشد در این مورد اجرایی باشد این کار شدنی است.
«یک معضل بزرگ وجود دارد و آن در طرز بیان شعر فردوسی و طرز برخورد با نوع لحن و بیان این منظومه عظیم ادبیات فارسی است . خوب ما در موسیقی سنتی آن را یاد نگرفتهایم. در نتیجه من چند سالی بر روی این موضوع و روی تاریخ ایران باستان و اسطورهها مطالعه کردم. سرنخهای مختلفی از جاهای گوناگونی مثل اوستا به دست آوردم . یا مهمترین آنها را از مقامهای دست نخورده و خیلی قدیمی موسیقی کردی که در حقیقت تداعی کننده نوعی حس حماسی است و دارای فضاهایی است که در قدیم وجود داشته ولی امروز از بین رفته است به دست آوردم.»
اما یک معضل بزرگ وجود دارد و آن در طرز بیان شعر فردوسی و طرز برخورد با نوع لحن و بیان این منظومه عظیم ادبیات فارسی است . خوب ما در موسیقی سنتی آن را یاد نگرفتهایم. در نتیجه من چند سالی بر روی این موضوع و روی تاریخ ایران باستان و اسطورهها مطالعه کردم. سرنخهای مختلفی از جاهای گوناگونی مثل اوستا به دست آوردم . یا مهمترین آنها را از مقامهای دست نخورده و خیلی قدیمی موسیقی کردی که در حقیقت تداعی کننده نوعی حس حماسی است و دارای فضاهایی است که در قدیم وجود داشته ولی امروز از بین رفته است به دست آوردم. با علاقه ای که خودم داشتم روی این شکل برخورد با شعر فردوسی کار کردم و در این برنامه خواستهام اولین قدم را بردارم. اگر بتوانیم آن ارکستری را که گفتم راه بیندازیم و آن را تامین کنیم که بتواند به حیات خود ادامه بدهد و تمریناتش را به طور مرتب انجام دهد و رو به جلو حرکت کند این کار شدنی است.
در این سفر تصمیم گرفتم با حضور پسرم حافظ که ده سال بود با من بر روی صحنه نیامده بود- و حالا پس از ده سال که تحصیلاتش را در نیویورک به اتمام رسانده- برنامه مشترک اجرا کنیم . پایان نامه تحصیلی او هم در زمینه آهنگسازی بر اشعار شاهنامه فردوسی است. ما از سالها پیش در جریان فردوسی بودهایم و به هر حال میخواهیم با همین ارکستر کوچکی که در اختیار داریم با حضور آقای سینا جهان آبادی که کمانچه آرتو میزند، آقای حسین رضایی نیا که دف و دمام میزند و آقای حسین زهاوی که هم دف و دهل میزند و هم سازهایی که تداعی کننده حس شاهنامه هستند و با حضور حافظ ناظری که سه تار مینوازد کارمان را آغاز کنیم.
با توجه به صحبتهای شما ، آیا میتوان گفت که شما فعلا پرونده مولانا را بستهاید و پرونده فردوسی را باز کردهاید؟
نه! نمیشود این را گفت. چون شاعران و بزرگان تاریخ ما دیگر به کل بشریت پیوستهاند. یک روز از آقای شفیعی کدکنی پرسیدم نظرشان در مورد مثنوی چیست؟ ایشان پاسخ بسیار عجیبی به من دادند؛ گفتند که من فکر میکنم روزی که قرار بوده است سناریوی هستی نگاشته شود در آن روز مثنوی هم جزئی از سناریوی هستی در کنار آفتاب و ماه و زمین بوده است. من هم فکر میکنم واقعا این گونه بوده است. بسیاری از بزرگان جهان گویا از همان روز نخستی که سناریوی آفرینش نگاشته شده است، آنها نیز حضور داشتهاند و آثارشان را خلق کردهاند. شاید به همین خاطر است که اینها جاودان و ماندگارند.
نمیشود هیچ وقت دفتر مولانا را بست. در همین برنامه اخیر هم، نصف برنامه به شاهنامه و نیمی از برنامه به اشعار مولانا اختصاص دارد. در حقیقت از این اقیانوس به آن یکی اقیانوس دیگر وارد میشویم.