فیلم کوتاه جان باختن ندا آقاسلطان روز سهشنبه، به عنوان بهترین فیلم خبری سال ۲۰۰۹ برای دریافت جایزه «جرج پولک» شناخته شد و تصویربردار ناشناسی که با استفاده از گوشی تلفن همراهش، صحنه قتل را ثبت و ضبط کرد، بهترین تصویربردار خبری سال شناخته شد.
جوایز جرج پولک که هر سال توسط دانشگاه لانگ آیلند به روزنامهنگاران آمریکایی و خارجی در رشتههای مختلف خبری اهدا میشود، از جوایز معتبر روزنامهنگاری است.
در همین رابطه، دکتر آرش حجازی یکی از شاهدان قتل ندا به پرسشهای رادیو فردا پاسخ گفته است.
- رادیو فردا: آقای حجازی، بازتاب اهدای جایزه جرج پولک به فیلم قتل ندا را در جنبش دموکراسیخواهی در ایران چطور ارزیابی میکنید؟
آرش حجازی: از دو جنبه میشود این موضوع را نگاه کرد. بخش اول این است که انعکاس این خبر و اهدای این جایزه خیلی خوب است. برای اولین بار به یک تصویربردار ناشناس جایزه بدهند قدم مهمی است. شاید یک نقطه عطف در تاریخ خبرنگاری دنیا باشد.
تا پیش از این فقط یک مورد بوده است که به یک خبرنگار ناشناس جایزه اهدا شده بود. نکته دوم این است که به هر حال انعکاس به تصویر کشیدن لحظات مرگ ندا به قدری تکاندهنده و تأثیرگذار بود که ظرف مدت چهار یا پنج ساعت بعد از مرگ ایشان، تمام شبکههای خبری دنیا و شبکههای اجتماعی، آن را منعکس کردند و میلیونها نفر کمتر از سه روز این تصاویر را دیدند.
این فیلم و تأثیری که آن بر حمایتی که در سراسر دنیا از مردم ایران شد، غیرقابل انکار است و به همین خاطر هم بوده است که دولت ایران در طول شش یا هفت ماه گذشته، دست به هرکاری و تمهیدی زده است تا به نوعی این فیلم را فاقد اعتبار اعلام کند.
اما الان اهدای این جایزه خودش نشان میدهد که هیچکس این حرفها را باور نکرده است و این فیلم به عنوان یک فیلم مستند، مورد قبول مردم دنیا قرار گرفته است و دولت ایران هم جز اینکه حقیقت را بپذیرد و اگر هم میخواهد کاری بکند برای اجرای حقیقت و برگزاری عدالت انجام دهد، کاری نمیتواند انجام دهد.
- سرپرست هیئت اعطاکننده جایزه بهترین فیلم خبری سال، جورج پولک، با صدور بیانیهای گفته است که اگر چه فیلم کوتاه جان باختن ندا آقا سلطان توسط فردی ناشناس ضبط و منتشر شده است اما همان طور که میدانید میلیونها نفر در سراسر جهان آن را دیدهاند و به گفته او این اثر به تصویری نمادین از مقاومت مردم ایران تبدیل شده است. آیا شما هم چنین تصوری دارید؟
به هر حال ندا تنها کسی نبود که در این ماجرا به قتل رسید. متأسفانه صدها نفر دیگر هم در کنار ندا جانشان را از دست دادند. ولی آن تصویربرداری که شجاعانه این تصویر را گرفت و در شبکههای خبری دنیا منعکس کرد در واقع کاری کرد که مظلومیت مردمی را که حقوق مدنی و قانونی و رایشان را از دست داده بودند، حتی حق اعتراض مسالمتآمیز را هم از آنها گرفته بودند. حتی حق حمل یک دستبند سبز را هم از آنها گرفته بودند، به تمام دنیا منعکس کرد.
تا قبل از این تاریخ دولت ایران سعی میکرد در داخل مردم را سرکوب کند و در خارج چهره موجهی از خودش نشان بدهد. اما از این تاریخ به بعد و بعد از انعکاس تصویر مرگ ندا، همه چیز برای دولت ایران عوض شد.
متأسفانه حرکتهای غیر مسئولانهای که دولت ایران نسبت به این واقعه نشان داد، شرایط را برای دولت ایران و رئیس جمهور کنونی بدتر کرد.
- آقای حجازی، در بیانیهای که از سوی نهاد جورج پولک برای اعطا جایزه منتشر شده، آمده است که در جهان امروز یک رهگذر عادی مجهز به دوربین تلفن همراه هم میتواند با بهرهبرداری از شبکههای اجتماعی اینترنتی، حاصل کارش را در اختیار همگان قرار دهد. این به منزله آن است که اهمیت شهروندان روزنامهنگار تا حد زیادی برجسته شده است. به گمان شما وجود پدیده شهروند- روزنامهنگار چه تأثیری بر روند اتفاقات آینده خواهد گذاشت؟ و انتشار فیلم قتل ندا آقاسلطان چه اثری بر روی این حرکت جهانی گذاشته است؟
در مورد این قضیه به اعتقاد من حالا تازه ماجرای مطالعات و تحقیقات شروع خواهد شد و این پدیده در جوامع دانشگاهی مورد بررسی وارزیابی قرار خواهد گرفت. فکر میکنم در چند سال آینده ما شاهد تحلیل بنیادی این قضایا باشیم.
من به عنوان فردی که سالها با رسانهها کار کردهام و تعامل داشتهام یک برداشت شخصی از این موضوع دارم. هر چند در چند ماه اخیر شاهد اهمیت وجود پدیده شهروندان روزنامهنگار در کشور بودهایم. ولی حقیقت تلخی را هم در کنارش باید باور کنیم و آن این است که پدیده شهروندان روزنامهنگار عمده کاردکردش را در یک جامعه استبدادی پیدا میکند. یعنی در یک جامعه آزاد که جریان آزاد اطلاعات جاری است و روزنامهنگاران و خبرنگاران میتوانند آزادانه و بر پایه عقاید اصولی و بنیادی خود کسب خبر کنند و تأیید و صحت آن و انعکاس آن را ارزیابی کنند، نیاز به شهروندان روزنامهنگار، نیازی موردی خواهد بود.
یعنی هر چند وقت یکبار زمانی که یک حادثه از چشم روزنامهنگاران و خبرنگاران دور بماند یک شهروند- روزنامهنگار میتواند با استفاده از تکنولوژی جدید که در اختیار همه قرار گرفته است، آن را ثبت و منعکس کند.
ولی در جوامع استبدادی که عملاً چیزی به نام مطبوعات آزاد وجود ندارد این پدیده، زبان گویای مردمی میشود که به نوعی میخواهند خواستهها و حقایق خودشان را به گوش کسانی که میتوانند به شکلی مخاطبشان باشند برسانند.
در حالی در مورد پدیده شهروند- روزنامه نگار حرف میزنیم که دهها روزنامه نگار حرفه ای ما الان در زندان به سر میبرند و عده زیادی از روزنامهنگاران به علت بسته شدن روزنامهها، بیکارند و در حالی که آنها بیکارند مردم ما هیچ راهی برای انعکاس حقایقی، که میبینند و شاهد آنند، ندارند. در این جاست که وجود چنین پدیدهای اهمیت پیدا میکند.
- با در نظر گرفتن تمام این تحولات و مسائل پیش آمده و اعطا این جایزه، آیا شما شخصاً خواهان رسیدگی به ماجرای قتل ندا آقا سلطان در یک دادگاه صالحه در ایران و یا در خارج از ایران هستید؟
حقیقتش را بخواهید من، در طول این هفت ماهی که از این ماجرا گذشت، امیدوار مانده بودم که قوه قضائیه ایران، اقدام مقتضی و عادلانه خودش را در این مورد انجام دهد. الان حقیقتش کمی ناامید شدهام.
وقتی میبینم در طول این هفت ماه نه تنها هیچ تحقیقی برای پیدا کردن عاملان و آمران این قتل و قتلهای مشابه انجام نشده است، حتی در ماجراهایی که خود حکومت ایران به آن اذعان دارد، مثل ماجرای کهریزک، باز هم ما هنوز شاهد هیچ حرکت و اقدام قضایی نبودهایم، دیگر کم کم دارم ناامید میشوم.
شما خودتان شاهد بودید و همه شاهد بودند که چه تهمتهایی در این مورد به من زدند. این اواخر به خود ندا که دیگر دستش از دنیا کوتاه شده است، چه تهمتها زده شد. من حقیقتاً در دادگاهی که در ایران تشکیل شود و با وجود این قوه قضائیه، هیچ اعتماد و امیدی ندارم و هیچ انگیزهای هم برای شرکت در آن ندارم.
اما به هر حال من در هر مجمعی که به نظر خودم عادل و صالح و بیطرف باشد، حاضرم تمام اظهارات گذشتهام را که در طول این هفت ماه تکرار کردهام، باز هم تکرار کنم و نسبت به آنچه دیدهام شهادت بدهم.