اعلام برنامه ادامه جنگ در افغانستان، توسط باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا، دوران انتظار و ابهام در نحوه مقابله با طالبان را که به خصوص پس از تجدید انتخاب بحث انگیز حمید کرزای رئیس جمهور افغانستان، پیش آمده بود به پایان برد.
اگرچه انتظار میرفت اوباما سرانجام افزایش حضور سربازان آمریکایی در جبهههای جنگ و روش پشتیبانی پشت جبهه، از جمله آموزش سربازان افغانی برای ادامه جنگ در آینده را اعلام دارد، در هر حال وضعیت حضور نظامی آمریکا در جنگ افغانستان، تا پیش از اعلام دقیق و روشن خط مشی یاد شده موضوع گمانهزنی ناظران و مطالعه جوانب آن از سوی نظامیان آمریکایی و همپیمانان آنها بود.
در مورد نحوه بر خورد با مشکلات جنگ در افغانستان، آمریکا سه گزینه را در اختیار داشت و هر یک از گزینهها با طرفدارانی نزد ناظران، سیاستمداران و طراحان نظامی آمریکایی و غیر آمریکایی.
یک گزینه، خروج کامل از افغانستان و اعلام عدم پیروزی در جنگ بود. چنین سرنوشتی را در اواخر دهه هشتاد ارتش سرخ در افغانستان تجربه کرده بود. در ویتنام نیز آمریکا با اعلام خروج از سایگون به یک راه راه حل اضطراری از این نوع دل بست. راه حل یاد شده از حمایت وسیع افکار عمومی در داخل آمریکا نیز بر خوردار شد.
گزینه دوم، ادامه وضع موجود در جبهههای جنگ بود، با این تفاوت که هدفهای جنگ مورد بازنگری قرار گرفته و از پیروزی هدفهای محدودتری به دست داده شود. در شرایط موجود، جنگ افغانستان به نفع طالبان و در جهت تقویت مواضع و نیروهای آنها و به زیان نیروهای آمریکا و ناتو در جریان است.
در صورت ادامه وضع موجود، قبول شکست و خروج نیروهای آمریکا از آمریکا غیر قابل اجتناب و پر کردن خلاء قدرت پس از سقوط دولت انتخابی و فوقالعاده ضعیف کنونی در کابل بسیار دشوار مینماید.
بیتردید، شاخه پاکستانی طالبان و القاعده نیز با استفاده روانی از پیروزی طالبان در کابل در صدد تکرار آن در کشور همسایه و مجهز به بمب اتمی پاکستان برخواهند آمد. میزان گسترش تروریسم بینالمللی و نتایج آن بر امنیت منطقه و صلح جهانی نیز در صورت تحقق این رویداد غیر قابل پیشبینی خواهد بود.
گزینه سوم شامل تامین نیازهای جبهه، تقویت نیروهای رزمی از یک سو و از سوی دیگر، تمرکز دادن نبرد در جبهههای محدودتر و همچنین توسل به اقدامات جنگی «ضد شورش» با انگیزه تحلیل بردن شورشیان در مناطق معین بود. به موجب طرح اعلام شده، تمرکز جنگ در پیشاور و هیلمند خواهد بود، با این امید که از راه ایجاد مناطق امن، امکان توسعه محدوده اعمال حاکمیت دولت مرکزی افزایش یافته و حمایت افغانها عادی از دولت نیز رو به گسترش بگذارد.
در صورت روی کردن به این گزینه، همزمان میباید برنامه آموزش و تجهیز نیروهای محلی برای جایگزینی تدریجی نیروهای نظامی آمریکا مورد اجرا قرار گیرد.
آنچه اوباما در روز اول ماه دسامبر بعنوان استراتژی آمریکا اعلام داشت نشانه تصمیم دولت او به ادامه جنگ در افغانستان و در نتیجه افزایش تعهدات نظامی و مالی در آن کشور، در عین محدود ساختن هدفهای پیروزی را در بر داشت.
اوباما حتی پیش از انتخاب به مقام رئیس جمهوری آمریکا و در انتقاد از سیاستهای جنگی جورج بوش در عراق، کاهش تعهدات جنگی در کشور اخیر و بجای آن تمرکز وتوسعه جنگ در افغانستان را «ضروری» میخواند.
به موجب برنامه اعلام شده، در طول شش ماه آینده تعداد سی هزار سرباز آمریکایی راهی جبهههای جنگ در افغانستان خواهند شد. این شمار علاوه بر تعهد کنونی اوباما است که بموجب آن قرار است تعداد ۲۱ هزار سرباز آمریکایی نیروهای کنونی را در جبهههای جنگ افغانستان تقویت کنند.
به این ترتیب، با افزایش تازه شمار سربازان آمریکایی، حضور نظامی آن کشور در افغانستان سه برابر میزان حضور آمریکا در زمان بوش خواهد شد.
با این و جود حتی سه برابر شدن شمار نیروهای آمریکایی، در برابر شمار مورد نیاز سربازان برای متوقف کردن و یا شکست نهایی طالبان نیز هنوز تعهدی کوچک بنظر میرسد. از این لحاظ، استراتژی تازه، که آمیزه ای است از مجموع هر سه گزینه مورد اشاره، طرح خروج تدریجی آمریکا از افغانستان را نیز در بر دارد.
به موجب این طرح، تقویت و افزایش حضور نظامیان آمریکایی در طول شش ماه تکمیل و پس از ادامه جنگ به مدت ۱۸ ماه، از سال ۲۰۱۱ این تعداد روبه کاهش خواهد رفت. دولت آمریکا امیدوار است که دولت کرزای، با بر خورداری از کمکهای تازه، هم در جهت مقابله با فساد و هم ایفای نقش رهبری و اعمال کنترل بر افغانستان به موفقیت برسد.
طرح جایگزینی سربازان آمریکایی با سربازان محلی در افغانستان، که پیش از این در عراق اجرا و به نتایج قابل ملاحظهای رسیده، با توجه به تفاوت شرایط محلی، طی دو سال آینده در کشور اخیر پیگیری خواهد شد.
جنگ «ضروری» اوباما در افغانستان، نه تنها سرنوشت تروریسم در منطقه را در گروی پیروزی و یا شکست خود دارد که بیتردید، پیروزی و یا شکست جنگ، آینده شخص رئیس جمهور را نیز رقم خواهد زد.
این جنگ که در داخل صفوف حزب حاکم دمکرات دارای مخالفانی جدیتر از مخالفان حزب جمهوریخواه است، امسال ۳۵ میلیارد دلار برای آمریکا هزینه خواهد داشت. این رقمی است که سال آینده نیز باید از سوی آمریکا و مالیات دهندگان آمریکایی در افغانستان هزینه شود. پیشبینی ادامه این خونریزی اقتصادی برای آمریکا در ده سال آینده، اگرچه شاید با ارقامی معتدلتر، در هر حال قابل پیشبینی است.
اوباما، بر خلاف امیدهای زیادی که با انتخاب شدن به مقام رئیس جمهوری آمریکا در سراسر جهان آفرید، پس از انتخاب شدن، یا در زمینههای مورد انتظار از خود حرکت قاطعی نشان نداد و یا موفق به پیشرفت محسوسی نشد.
در جنگ اعراب و اسرائیل شرایط همچنان به دشواری سابق است حال آنکه میزان حمایت از او در کشورهای مسلمان طی شش ماه اخیر کاهش فراوان یافته است. با این وجود میزان تائید مردم اسرائیل از او تنها چهار در صد است!
در مورد بر نامه توسعه اتمی ایران، اگرچه اوباما با پرداخت هزینههای سنگین، حمایت نسبی روسیه و چین را برای اعمال فشار بیشتر علیه جمهوری اسلامی جلب کرده، در عین حال حل مسئله همچنان یکی از دشواریهای حاد دنیای امروز بشمار میرود.
در داخل آمریکا میزان حمایت افکاری عموی از او برای اولین بار در ماه گذشته به کمتر از ۵۰ در صد تقلیل پیدا کرد. از لحاظ سرعت نزول میزان حمایت افکار عمومی، اوباما در میان روسای جمهوری آمریکا در مقام سوم است.
در مورد طرح حمایت بیمههای اجتمایی، اوباما قادر خواهد بود، عدم پیشرفت در تحقق وعدههای انتخاباتی خود را به عواملی دیگر نسبت دهد. در مورد جنگ «ضروری» در افغانستان، تنها کسی که با شکست و یا پیروزی جنگ مورد قضاوت قرار خواهد گرفت شخص رئیس جمهور آمریکا است.
----------------------
دیدگاههای انعکاس یافته در این یادداشت، الزاماً بازتاب نظرات رادیو فردا نیست.
اگرچه انتظار میرفت اوباما سرانجام افزایش حضور سربازان آمریکایی در جبهههای جنگ و روش پشتیبانی پشت جبهه، از جمله آموزش سربازان افغانی برای ادامه جنگ در آینده را اعلام دارد، در هر حال وضعیت حضور نظامی آمریکا در جنگ افغانستان، تا پیش از اعلام دقیق و روشن خط مشی یاد شده موضوع گمانهزنی ناظران و مطالعه جوانب آن از سوی نظامیان آمریکایی و همپیمانان آنها بود.
در مورد نحوه بر خورد با مشکلات جنگ در افغانستان، آمریکا سه گزینه را در اختیار داشت و هر یک از گزینهها با طرفدارانی نزد ناظران، سیاستمداران و طراحان نظامی آمریکایی و غیر آمریکایی.
یک گزینه، خروج کامل از افغانستان و اعلام عدم پیروزی در جنگ بود. چنین سرنوشتی را در اواخر دهه هشتاد ارتش سرخ در افغانستان تجربه کرده بود. در ویتنام نیز آمریکا با اعلام خروج از سایگون به یک راه راه حل اضطراری از این نوع دل بست. راه حل یاد شده از حمایت وسیع افکار عمومی در داخل آمریکا نیز بر خوردار شد.
گزینه دوم، ادامه وضع موجود در جبهههای جنگ بود، با این تفاوت که هدفهای جنگ مورد بازنگری قرار گرفته و از پیروزی هدفهای محدودتری به دست داده شود. در شرایط موجود، جنگ افغانستان به نفع طالبان و در جهت تقویت مواضع و نیروهای آنها و به زیان نیروهای آمریکا و ناتو در جریان است.
در صورت ادامه وضع موجود، قبول شکست و خروج نیروهای آمریکا از آمریکا غیر قابل اجتناب و پر کردن خلاء قدرت پس از سقوط دولت انتخابی و فوقالعاده ضعیف کنونی در کابل بسیار دشوار مینماید.
بیتردید، شاخه پاکستانی طالبان و القاعده نیز با استفاده روانی از پیروزی طالبان در کابل در صدد تکرار آن در کشور همسایه و مجهز به بمب اتمی پاکستان برخواهند آمد. میزان گسترش تروریسم بینالمللی و نتایج آن بر امنیت منطقه و صلح جهانی نیز در صورت تحقق این رویداد غیر قابل پیشبینی خواهد بود.
گزینه سوم شامل تامین نیازهای جبهه، تقویت نیروهای رزمی از یک سو و از سوی دیگر، تمرکز دادن نبرد در جبهههای محدودتر و همچنین توسل به اقدامات جنگی «ضد شورش» با انگیزه تحلیل بردن شورشیان در مناطق معین بود. به موجب طرح اعلام شده، تمرکز جنگ در پیشاور و هیلمند خواهد بود، با این امید که از راه ایجاد مناطق امن، امکان توسعه محدوده اعمال حاکمیت دولت مرکزی افزایش یافته و حمایت افغانها عادی از دولت نیز رو به گسترش بگذارد.
در صورت روی کردن به این گزینه، همزمان میباید برنامه آموزش و تجهیز نیروهای محلی برای جایگزینی تدریجی نیروهای نظامی آمریکا مورد اجرا قرار گیرد.
آنچه اوباما در روز اول ماه دسامبر بعنوان استراتژی آمریکا اعلام داشت نشانه تصمیم دولت او به ادامه جنگ در افغانستان و در نتیجه افزایش تعهدات نظامی و مالی در آن کشور، در عین محدود ساختن هدفهای پیروزی را در بر داشت.
اوباما حتی پیش از انتخاب به مقام رئیس جمهوری آمریکا و در انتقاد از سیاستهای جنگی جورج بوش در عراق، کاهش تعهدات جنگی در کشور اخیر و بجای آن تمرکز وتوسعه جنگ در افغانستان را «ضروری» میخواند.
آنچه اوباما در روز اول ماه دسامبر بعنوان استراتژی آمریکا اعلام داشت نشانه تصمیم دولت او به ادامه جنگ در افغانستان و در نتیجه افزایش تعهدات نظامی و مالی در آن کشور، در عین محدود ساختن هدفهای پیروزی را در بر داشت.
به این ترتیب، با افزایش تازه شمار سربازان آمریکایی، حضور نظامی آن کشور در افغانستان سه برابر میزان حضور آمریکا در زمان بوش خواهد شد.
با این و جود حتی سه برابر شدن شمار نیروهای آمریکایی، در برابر شمار مورد نیاز سربازان برای متوقف کردن و یا شکست نهایی طالبان نیز هنوز تعهدی کوچک بنظر میرسد. از این لحاظ، استراتژی تازه، که آمیزه ای است از مجموع هر سه گزینه مورد اشاره، طرح خروج تدریجی آمریکا از افغانستان را نیز در بر دارد.
به موجب این طرح، تقویت و افزایش حضور نظامیان آمریکایی در طول شش ماه تکمیل و پس از ادامه جنگ به مدت ۱۸ ماه، از سال ۲۰۱۱ این تعداد روبه کاهش خواهد رفت. دولت آمریکا امیدوار است که دولت کرزای، با بر خورداری از کمکهای تازه، هم در جهت مقابله با فساد و هم ایفای نقش رهبری و اعمال کنترل بر افغانستان به موفقیت برسد.
طرح جایگزینی سربازان آمریکایی با سربازان محلی در افغانستان، که پیش از این در عراق اجرا و به نتایج قابل ملاحظهای رسیده، با توجه به تفاوت شرایط محلی، طی دو سال آینده در کشور اخیر پیگیری خواهد شد.
جنگ «ضروری» اوباما در افغانستان، نه تنها سرنوشت تروریسم در منطقه را در گروی پیروزی و یا شکست خود دارد که بیتردید، پیروزی و یا شکست جنگ، آینده شخص رئیس جمهور را نیز رقم خواهد زد.
این جنگ که در داخل صفوف حزب حاکم دمکرات دارای مخالفانی جدیتر از مخالفان حزب جمهوریخواه است، امسال ۳۵ میلیارد دلار برای آمریکا هزینه خواهد داشت. این رقمی است که سال آینده نیز باید از سوی آمریکا و مالیات دهندگان آمریکایی در افغانستان هزینه شود. پیشبینی ادامه این خونریزی اقتصادی برای آمریکا در ده سال آینده، اگرچه شاید با ارقامی معتدلتر، در هر حال قابل پیشبینی است.
اوباما، بر خلاف امیدهای زیادی که با انتخاب شدن به مقام رئیس جمهوری آمریکا در سراسر جهان آفرید، پس از انتخاب شدن، یا در زمینههای مورد انتظار از خود حرکت قاطعی نشان نداد و یا موفق به پیشرفت محسوسی نشد.
در جنگ اعراب و اسرائیل شرایط همچنان به دشواری سابق است حال آنکه میزان حمایت از او در کشورهای مسلمان طی شش ماه اخیر کاهش فراوان یافته است. با این وجود میزان تائید مردم اسرائیل از او تنها چهار در صد است!
در مورد بر نامه توسعه اتمی ایران، اگرچه اوباما با پرداخت هزینههای سنگین، حمایت نسبی روسیه و چین را برای اعمال فشار بیشتر علیه جمهوری اسلامی جلب کرده، در عین حال حل مسئله همچنان یکی از دشواریهای حاد دنیای امروز بشمار میرود.
در داخل آمریکا میزان حمایت افکاری عموی از او برای اولین بار در ماه گذشته به کمتر از ۵۰ در صد تقلیل پیدا کرد. از لحاظ سرعت نزول میزان حمایت افکار عمومی، اوباما در میان روسای جمهوری آمریکا در مقام سوم است.
در مورد طرح حمایت بیمههای اجتمایی، اوباما قادر خواهد بود، عدم پیشرفت در تحقق وعدههای انتخاباتی خود را به عواملی دیگر نسبت دهد. در مورد جنگ «ضروری» در افغانستان، تنها کسی که با شکست و یا پیروزی جنگ مورد قضاوت قرار خواهد گرفت شخص رئیس جمهور آمریکا است.
----------------------
دیدگاههای انعکاس یافته در این یادداشت، الزاماً بازتاب نظرات رادیو فردا نیست.