اپرا یکی از کاملترین هنرهای نمایشی است که آواز و موسیقی و نقشآفرینی را یکجا در خود دارد. برخی، تعزیههای مذهبی ایران را هم نوعی اپرا میدانند که تمام خصوصیات یک اپرا که ذکر شده دارا هست.
گفته میشود ناصرالدین شاه و سفرهای فرنگ او در رونق گرفتن تعزیهها تاثیر بسزایی داشت. اصلا در دوره ناصری غربزدگی و غربشیفتگی به عنوان «سوغات فرنگ» به ایران وارد شد. لباسهای اعیان اشراف اروپایی شد و زنان حرم به جای شلیته و تنبان به دستور سلطان صاحبقران لباس مخصوص و چسبان بالرینها را به تن کردند و با ورود دوربین عکاسی به حرمسراها و کاخها، آن چهرهها و لباسها ثبت تاریخ شد.
خانم عبقری در پاسخ پرسش ما پیرامون عشق و علاقهاش به اپرا میگوید که خانوداده هنرمندی داشته و مادرش پیانو و آکاردئون مینواخته و تدریس میکرده، ولی او در آن ایام زیاد علاقهای به موسیقی نشان نمیداده است.
در آمریکا بود که فیالواقع با صلاحدید مربی ورزشیاش به گروه کر (همسرایان) مدرسه میپیوندد و به این نوع موسیقی علاقه پیدا میکند. به هنگام ورزش ادای خوانندگان مرد را در میآورده که مربی اش متوجه صدای اپرائی این دختر خانم میشود. زندگی هاله عبقری به مسیر دیگری میافتد و خوانندهای میشود، حرفهای.
هنر اپرا در ایران پیش از انقلاب در تالار رودکی رونق داشت و خوانندگان بزرگی به دعوت تالار رودکی به ایران میآمدند و اپرا اجرا میکردند. ستارگانی مانند پری ثمر، روح انگیز یشمی، اسفندیار قره باغی و رشید وطندوست در کنار خوانندگانی مانند سزار سیهپی، الیزابت شوراتسکف و بیرگیت نیلسون میدرخشیدند.
پس از انقلاب، اپرا هم مانند باله ممنوع شد. باله به خاطر رقص (که بعدها به «حرکات موزون» تغییر نام داد) و اپرا به سبب صدای زن.
بعدها صدای زن فقط به در ترکیب صداهای دیگر به صورت همسرایی (کر) آزاد شد و در سرودهای انقلابی به مناسبت سالگرد انقلاب از رادیو و تلویزیون دولتی پخش گردید.
اپرای «رستم و سهراب» که در زمان پیش از انقلاب به سفارش مقامات تالار رودکی توسط موسیقیدان ارمنی تبار ایرانی، لوریس چاکناواریان ساخته شده بود، در یکی از دهههای فجر مورد توجه قرار گرفت و برای نخستین بار این اپرا با گروه نوازندگان و خوانندگان جمهوری ارمنستان به سرپرستی لوریس چاکناواریان در تالار وحدت (همان رودکی سابق) به روی صحنه رفت و صدای زن (زنی ارمنی البته) به صورت تکخوان (در نقش تهمینه) شنیده شد.
هاله عبقری در نیویورک نه تنها خوانندهء اپراست بلکه ترانههایی نیز دارد هم به سبک آوازهای اپرایی و هم به سبکهای پاپ و فولک، که مشهورترین آنان آهنگی است به نام «مرفین»!
او ترجیح میدهد فقط در یک سبک باقی نماند بلکه در سبکهای دیگر هم بخواند. برخی از آهنگهای در سبک «تکنیک مدام» از آهنگهای اپرایی شروع میشود و آخر سر به سبک موسیقی پاپ ادامه مییابد.
در سبکهای متفاوت، خوانندگان اپرا از جمله هاله عبقری گاهی صداهایی از گلوی خود میآورند که هر انسانی نمی تواند آنها را تولید کند یا ممکن است گفته شود به صدای انسان شباهتی ندارند. هاله عبقری در این باره می گوید استفاده از این گونه آواها که ظرفیتهای آوایی خواننده را نشان می دهند، بستگی دارد به نوع موسیقی که این نوع صداها را لازم دارند.
خانم عبقری به اغلب زبانهای دنیا مانند آلمانی، روسی، مجار، اسپانیائی میخواند و کم و بیش به این زبانها آشنا است. او درباره اپرای مدرن میگوید که در حال حاضر با تغییر داستان اپرا و روزآمد کردن اپراهای قدیمی کوشش میشود که اپرا از حالت قدیمی و تقریبا یکنواختی خارج شود. با این حال اشاره میکند که در حال حاضر هم اپراهای مدرن نوشته و اجرا میشود و مثال اپرای «نیکسون در چین» ساخته آهنگساز معروف آمریکایی جان آدامز، یا اپرای «دکتر اتمیک» را میزند که در آنان از سفر نیکسون به چین و مسائل اتمی صحبت میشود.
هاله عبقری تا پانزده سالگی در ایران زندگی میکرده و به فارسی هم آهنگ نوشته و اجرا کرده است. او اشاره میکند که پدرش به موسیقی اصیل ایرانی علاقه داشت. هاله عبقری می افزاید مانند همه بچهها از علائق پدر گریزان بوده، اما وقتی بزرگتر شده به موسیقی ایرانی علاقمند شده، به زیبایی های آن واقف شده، با ردیف های موسیقی ایرانی آشنا شده و اکنون از شنیدن آن لذت می برد. او به فارسی هم شعر نوشته و آنها را خوانده است که البته بیشتر در مایههای کلاسیک هستند.
او میگوید موسیقی سنتی ایرانی هم در موسیقیاش تاثیرگذار بوده و این تاثیر را به طور کلی در وجود ناخودآگاه انسان میداند که بخواهی نخواهی تاثیرشان را میگذارند.
در مقایسه با موسیقی اپرایی در اروپا و آمریکا و اروپا میگوید که چون در اروپا دولتها به این موسیقی کمک میکنند وضع بهتر از آمریکا هست.
هاله عبقری جز خواندن و اجرای اپرا و کنسرت، تدریس هم میکند و در رادیو فرانسه نیز یک برنامه موسیقی دارد.
گفته میشود ناصرالدین شاه و سفرهای فرنگ او در رونق گرفتن تعزیهها تاثیر بسزایی داشت. اصلا در دوره ناصری غربزدگی و غربشیفتگی به عنوان «سوغات فرنگ» به ایران وارد شد. لباسهای اعیان اشراف اروپایی شد و زنان حرم به جای شلیته و تنبان به دستور سلطان صاحبقران لباس مخصوص و چسبان بالرینها را به تن کردند و با ورود دوربین عکاسی به حرمسراها و کاخها، آن چهرهها و لباسها ثبت تاریخ شد.
مهمان برنامه نگاه تازه بانوی اپراخوانی است ایرانی، ساکن آمریکا. خانم هاله عبقری که برای ما از اپرا صحبت میکند.
مهمان برنامه نگاه تازه بانوی اپراخوانی است ایرانی، ساکن آمریکا. خانم هاله عبقری که برای ما از اپرا صحبت میکند.خانم عبقری در پاسخ پرسش ما پیرامون عشق و علاقهاش به اپرا میگوید که خانوداده هنرمندی داشته و مادرش پیانو و آکاردئون مینواخته و تدریس میکرده، ولی او در آن ایام زیاد علاقهای به موسیقی نشان نمیداده است.
در آمریکا بود که فیالواقع با صلاحدید مربی ورزشیاش به گروه کر (همسرایان) مدرسه میپیوندد و به این نوع موسیقی علاقه پیدا میکند. به هنگام ورزش ادای خوانندگان مرد را در میآورده که مربی اش متوجه صدای اپرائی این دختر خانم میشود. زندگی هاله عبقری به مسیر دیگری میافتد و خوانندهای میشود، حرفهای.
هنر اپرا در ایران پیش از انقلاب در تالار رودکی رونق داشت و خوانندگان بزرگی به دعوت تالار رودکی به ایران میآمدند و اپرا اجرا میکردند. ستارگانی مانند پری ثمر، روح انگیز یشمی، اسفندیار قره باغی و رشید وطندوست در کنار خوانندگانی مانند سزار سیهپی، الیزابت شوراتسکف و بیرگیت نیلسون میدرخشیدند.
پس از انقلاب، اپرا هم مانند باله ممنوع شد. باله به خاطر رقص (که بعدها به «حرکات موزون» تغییر نام داد) و اپرا به سبب صدای زن.
بعدها صدای زن فقط به در ترکیب صداهای دیگر به صورت همسرایی (کر) آزاد شد و در سرودهای انقلابی به مناسبت سالگرد انقلاب از رادیو و تلویزیون دولتی پخش گردید.
اپرای «رستم و سهراب» که در زمان پیش از انقلاب به سفارش مقامات تالار رودکی توسط موسیقیدان ارمنی تبار ایرانی، لوریس چاکناواریان ساخته شده بود، در یکی از دهههای فجر مورد توجه قرار گرفت و برای نخستین بار این اپرا با گروه نوازندگان و خوانندگان جمهوری ارمنستان به سرپرستی لوریس چاکناواریان در تالار وحدت (همان رودکی سابق) به روی صحنه رفت و صدای زن (زنی ارمنی البته) به صورت تکخوان (در نقش تهمینه) شنیده شد.
هاله عبقری در نیویورک نه تنها خوانندهء اپراست بلکه ترانههایی نیز دارد هم به سبک آوازهای اپرایی و هم به سبکهای پاپ و فولک، که مشهورترین آنان آهنگی است به نام «مرفین»!
او ترجیح میدهد فقط در یک سبک باقی نماند بلکه در سبکهای دیگر هم بخواند. برخی از آهنگهای در سبک «تکنیک مدام» از آهنگهای اپرایی شروع میشود و آخر سر به سبک موسیقی پاپ ادامه مییابد.
در سبکهای متفاوت، خوانندگان اپرا از جمله هاله عبقری گاهی صداهایی از گلوی خود میآورند که هر انسانی نمی تواند آنها را تولید کند یا ممکن است گفته شود به صدای انسان شباهتی ندارند. هاله عبقری در این باره می گوید استفاده از این گونه آواها که ظرفیتهای آوایی خواننده را نشان می دهند، بستگی دارد به نوع موسیقی که این نوع صداها را لازم دارند.
خانم عبقری به اغلب زبانهای دنیا مانند آلمانی، روسی، مجار، اسپانیائی میخواند و کم و بیش به این زبانها آشنا است. او درباره اپرای مدرن میگوید که در حال حاضر با تغییر داستان اپرا و روزآمد کردن اپراهای قدیمی کوشش میشود که اپرا از حالت قدیمی و تقریبا یکنواختی خارج شود. با این حال اشاره میکند که در حال حاضر هم اپراهای مدرن نوشته و اجرا میشود و مثال اپرای «نیکسون در چین» ساخته آهنگساز معروف آمریکایی جان آدامز، یا اپرای «دکتر اتمیک» را میزند که در آنان از سفر نیکسون به چین و مسائل اتمی صحبت میشود.
هاله عبقری تا پانزده سالگی در ایران زندگی میکرده و به فارسی هم آهنگ نوشته و اجرا کرده است. او اشاره میکند که پدرش به موسیقی اصیل ایرانی علاقه داشت. هاله عبقری می افزاید مانند همه بچهها از علائق پدر گریزان بوده، اما وقتی بزرگتر شده به موسیقی ایرانی علاقمند شده، به زیبایی های آن واقف شده، با ردیف های موسیقی ایرانی آشنا شده و اکنون از شنیدن آن لذت می برد. او به فارسی هم شعر نوشته و آنها را خوانده است که البته بیشتر در مایههای کلاسیک هستند.
او میگوید موسیقی سنتی ایرانی هم در موسیقیاش تاثیرگذار بوده و این تاثیر را به طور کلی در وجود ناخودآگاه انسان میداند که بخواهی نخواهی تاثیرشان را میگذارند.
در مقایسه با موسیقی اپرایی در اروپا و آمریکا و اروپا میگوید که چون در اروپا دولتها به این موسیقی کمک میکنند وضع بهتر از آمریکا هست.
هاله عبقری جز خواندن و اجرای اپرا و کنسرت، تدریس هم میکند و در رادیو فرانسه نیز یک برنامه موسیقی دارد.