بهجت صدر پیش کسوت هنرهای تجسمی، استاد دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران روز دوشنبه هفته گذشته در سن ۸۵ سالگی در جنوب فرانسه درگذشت.
بهجت صدر، نقاشی است با کارنامه ای ۵۰ ساله؛ شهرتش از مرز ایران بیرون رفته و دامنه اش به اروپا، آمریکای شمالی و جنوبی کشیده شد، این را هم گفته اند که او اولین زن نقاش ایران بود که رقیبی قدر برای همتایان مرد خود بود.
جواد مجابی، منتقد هنری، نویسنده و شاعر در سال ۱۳۸۳ و همزمان با برگزاری نمایشگاه آثار خانم بهجت صدر، در «موزه هنرهای معاصر ایران» و در قالب مجموعه نمایشگاه های «پیشگامان نوگرای ایران»، کتاب مفصلی همراه با نقد و گفتوگوها و عکس های گزیده ای از آثار این هنرمند در فاصله سالهای ۱۳۳۴ تا ۱۳۸۲ منتشر کرد.
او در گفت و گو با «جنگ فرهنگی» رادیو فردا، درباره دوره های کاری بهجت صدر می گوید.
رادیو فردا: آقای مجابی شما به عنوان یک منتقد هنری و بعنوان کسی که پیش از این درباره خانم صدر مطالبی هم نوشته اید ، جایگاه خانم صدر را در عرصه هنرهای معاصر ایران چگونه ارزیابی می کنید؟
جواد مجابی: با اظهار تاسف از درگذشت خانم بهجت صدر که یکی از هنرمندان بزرگ ایران بودند باید بگویم که در ایران دو شاخه مهم هنرهای تجسمی وجود دارد. یکی از این شاخه ها متعلق به نوآوران ِ سنتگراست، که این هنرمندان سعی می کنند از ریشه های هنرهای ایران – همچون خط و مینیاتور – بهعنوان سمبل کارشان بهره ببرند و شاخه دیگری نیز وجود دارد به نام نوآوران آزاد که این افراد مستقیما از نمادها ، شکل ها و تیپ های هنرهای ایرانی استفاده نمی کنند، بلکه بیشتر وابسته به یک زبان جهانی در عرصه هنر هستند. خانم بهجت صدر نیز جز این گروه دوم بود که کارش نه به طور مستقیم، بلکه به شکل غیر مستقیم تحت تاثیر فرهنگ ایرانی قرار داشت.
اگر بخواهیم دوران حرفه ای خانم بهجت صدر را در طول تمام زندگی اش بررسی کنیم این دوران را به چند دوره مشخص می توان تقسیم بندی کرد؟
کار خانم صدر بیشتر از همان ابتدا آبستره بود. به جز کارهای اولیهشان در دوران دانشکده، شاید بتوان مجموعه آثار این هنرمند را در چهار دوره، مورد بررسی قرار داد. نخست دوره ای از کار ایشان بود که از سالهای ۱۳۳۵ آغاز شد و ایشان بوم را به طور افقی روی زمین می گذاشت و با کاردک رنگ ها را روی بوم می گذاشتند. در آغاز به رنگ سیاه توجه ویژه ای داشت. لایه هایی از رنگ سیاه روی کار می گذاشت که وقتی با کاردک روی آن عمل می کرد برخی از این رنگها از زیر زنگ سیاه بیرون می آمد و یک نوع تناسب عجیب درونی و بیرونی به کار می داد. این کار ادامه پیدا کرد تا سال ۱۳۴۰ که سعی کرد درختها را درکارهایش بیاورد. این درخت ها به تدریج استرلیزه و تجریدی شدند. در آغاز تنه ها و شاخه ها بودند و بعد تنه ها و شاخه ها ساده تر شدند و به صورت مستطیل رنگی درآمدند و روی بافت و ریتم آنها کار کرد.
کار خانم صدر از آنجایی قابل تأمل بود که او همواره سعی می کرد روی عناصر تازه ای مثل ورقه آلومینیوم کار کند. کارهایی که روی آلومینیوم انجام داده است با بافت های جدید و ساختارهایی که حاصل کار ایشان است، بهتر دیده می شوند. در سال ۱۳۴۶ نیز یک تجربه تازه روی تابلوهای نقاشی را آغاز کرد. او کرکره هایی روی تصاویری از خورشید گذاشت. این کار نخستین بار با هدف شعار و مبارزه بر علیه بی سوادی انجام شد. کرکره سیاهی روی تابلو قرار داشت که وقتی تکان می خورد از زیرش لایه هایی از خورشید پیدا بود.
گویا خانم صدر این کار را به دعوت یونسکو انجام داده بود؟
بله. البته جایزه یونسکو را هم دریافت کرد. ایشان بعدها به فکر افتاد که یک موتور کوچک پشت تابلوها تعبیه کند که کرکره ها مرتب باز و بسته شوند. او نمایشگاه بزرگی در «گالری سیحون» گذاشت که کار تازه ای بود و اثری «کینتیک» محسوب می شد. نوعی کار هنر حرکتی که تقریبا جزء اولین تجربه های ترکیب نقاشی با مجمسه بود که البته در سال ۱۳۴۶ اقدام تازه ای بود. هنر حرکتی که توسط ایشان عرضه شد در آن زمان در دنیا هم تازه آغاز شده بود. بعد از این تجربه بود که خانم صدر از ایران رفتند.
دوره بعدی کار ایشان هم ترکیبی از عکس و نقاشی بود. در واقع با مونتاژ عکس ها آغاز کردند و بعد با ترکیب عکس و نقاشی و کولاژ این کار را ادامه دادند. که از این دست کارهایش نمایشگاههای متعددی نیز برگزار شد. ولی اگر بخواهیم کل دوران کاری ایشان را خلاصه کنیم باید بگویم فعالیت هنری خانم صدر از آغاز تا پایان وابسته به هنر «آبستره» بود.
خانم بهجت صدر در کتاب «پیشگامان نوگرایی ایران» که آن را «موزه هنرهای معاصر» در سال ۱۳۸۳ منتشر کرد، گفته است: « من همیشه رویکردی تجربی داشته ام . هرگز خودم را راضی نکردم که تغییرات یک سبک موفق را پشت سر هم بازسازی کنم. آنچه مرا جلب می کرد لحظه های تجربه و کشف بود» چرا بهجت صدر در تمام دوران کارش یک سبک مشخص را پی نگرفت؟ یک فرم مشخص را اصرار نکرد؟
اگر چه او تجربه های متنوعی در طول دوران طولانی کارش داشت اما به هر حال همواره به نوعی دنیای تجریدی وابسته بود. به هیچ وجه سعی نکرد به سمت دنیای رئالیستی برود. سعی کرد که یک دنیای هندسی را تجربه کرده در آن غوطهور باشد. هر تجربه اش هم در این زمینه بود. و آنچه که تمام آثار او را به هم مرتبط می کند نوع نگاه انتزاعی و تجریدی ایشان به طبیعت پیرامونش بود و برداشتی که در خیالش از طبیعت داشت.
رادیو فردا: آنچه درباره ایشان گفته می شود حاکی از نگاه کنکاشگر و مسلطشان بوده است . او تنها متاثر از آنچه هنر زمانه بوده و به صورت مد رواج داشته نبوده است. بلکه با تحلیل و به دقت به هر رفتاری می رسیده است . می بینیم اگر روزی هنر «اینفرمال» را پیروی می کرده است و در دوره دیگر هنر حرکتی را دنبال می کند به یک دلیل کاملا فکر شده بوده است. او کمتر تحت تاثیر مد زمانه بوده و نوگرا بوده است. با توجه به اینکه بهجت صدر علاوه بر نوگرایی همواره معاصر زمانه خودش هم بود ، کارهایی کرده است که جزء آخرین کارهایی بوده است که در دنیا داشته اتفاق می افتاده است.
علتش این بود که بهجت صدر از آغاز جوانی به تعلیم هنر پرداخت و در دانشگاه های هنرهای زیبا بعنوان یک استاد ، ناگزیر بود که از تمام جریانات جدید دنیای هنر با اطلاع باشد. دوران طولانی تعلیم هنر ، این امکان را ایجاد کرد که بهعنوان یک منتقد آزاد، به کار خودش و دیگران مسلط باشد.
شما فکر می کنید که خانم صدر در تاریخ هنرهای معاصر و نقاشی نوگرای ایران به طور مستقیم بر یک یا چند نسل تاثیر گذار بود؟ یا اینکه تجربه های او به دنیای خودش محدود می شد و با خودش نیز به اتمام رسید؟
دشوار است که الان بخواهیم این تاثیر را مشخص کنیم. خودش هم می گوید من به آینده فکر نمی کنم. آینده خودش تصمیم خواهد گرفت. ولی بهعنوان یک معلم ایرانی مسلما دیدگاه های خودش را به شاگردانش انتقال داده است. او بهعنوان زنی که جز معدود افرادی است که به کار آبستره در ایران پرداخته است واقعا یکتا و کم نظیر است.
بهجت صدر، نقاشی است با کارنامه ای ۵۰ ساله؛ شهرتش از مرز ایران بیرون رفته و دامنه اش به اروپا، آمریکای شمالی و جنوبی کشیده شد، این را هم گفته اند که او اولین زن نقاش ایران بود که رقیبی قدر برای همتایان مرد خود بود.
جواد مجابی، منتقد هنری، نویسنده و شاعر در سال ۱۳۸۳ و همزمان با برگزاری نمایشگاه آثار خانم بهجت صدر، در «موزه هنرهای معاصر ایران» و در قالب مجموعه نمایشگاه های «پیشگامان نوگرای ایران»، کتاب مفصلی همراه با نقد و گفتوگوها و عکس های گزیده ای از آثار این هنرمند در فاصله سالهای ۱۳۳۴ تا ۱۳۸۲ منتشر کرد.
او در گفت و گو با «جنگ فرهنگی» رادیو فردا، درباره دوره های کاری بهجت صدر می گوید.
رادیو فردا: آقای مجابی شما به عنوان یک منتقد هنری و بعنوان کسی که پیش از این درباره خانم صدر مطالبی هم نوشته اید ، جایگاه خانم صدر را در عرصه هنرهای معاصر ایران چگونه ارزیابی می کنید؟
جواد مجابی: با اظهار تاسف از درگذشت خانم بهجت صدر که یکی از هنرمندان بزرگ ایران بودند باید بگویم که در ایران دو شاخه مهم هنرهای تجسمی وجود دارد. یکی از این شاخه ها متعلق به نوآوران ِ سنتگراست، که این هنرمندان سعی می کنند از ریشه های هنرهای ایران – همچون خط و مینیاتور – بهعنوان سمبل کارشان بهره ببرند و شاخه دیگری نیز وجود دارد به نام نوآوران آزاد که این افراد مستقیما از نمادها ، شکل ها و تیپ های هنرهای ایرانی استفاده نمی کنند، بلکه بیشتر وابسته به یک زبان جهانی در عرصه هنر هستند. خانم بهجت صدر نیز جز این گروه دوم بود که کارش نه به طور مستقیم، بلکه به شکل غیر مستقیم تحت تاثیر فرهنگ ایرانی قرار داشت.
اگر بخواهیم دوران حرفه ای خانم بهجت صدر را در طول تمام زندگی اش بررسی کنیم این دوران را به چند دوره مشخص می توان تقسیم بندی کرد؟
کار خانم صدر بیشتر از همان ابتدا آبستره بود. به جز کارهای اولیهشان در دوران دانشکده، شاید بتوان مجموعه آثار این هنرمند را در چهار دوره، مورد بررسی قرار داد. نخست دوره ای از کار ایشان بود که از سالهای ۱۳۳۵ آغاز شد و ایشان بوم را به طور افقی روی زمین می گذاشت و با کاردک رنگ ها را روی بوم می گذاشتند. در آغاز به رنگ سیاه توجه ویژه ای داشت. لایه هایی از رنگ سیاه روی کار می گذاشت که وقتی با کاردک روی آن عمل می کرد برخی از این رنگها از زیر زنگ سیاه بیرون می آمد و یک نوع تناسب عجیب درونی و بیرونی به کار می داد. این کار ادامه پیدا کرد تا سال ۱۳۴۰ که سعی کرد درختها را درکارهایش بیاورد. این درخت ها به تدریج استرلیزه و تجریدی شدند. در آغاز تنه ها و شاخه ها بودند و بعد تنه ها و شاخه ها ساده تر شدند و به صورت مستطیل رنگی درآمدند و روی بافت و ریتم آنها کار کرد.
کار خانم صدر از آنجایی قابل تأمل بود که او همواره سعی می کرد روی عناصر تازه ای مثل ورقه آلومینیوم کار کند. کارهایی که روی آلومینیوم انجام داده است با بافت های جدید و ساختارهایی که حاصل کار ایشان است، بهتر دیده می شوند. در سال ۱۳۴۶ نیز یک تجربه تازه روی تابلوهای نقاشی را آغاز کرد. او کرکره هایی روی تصاویری از خورشید گذاشت. این کار نخستین بار با هدف شعار و مبارزه بر علیه بی سوادی انجام شد. کرکره سیاهی روی تابلو قرار داشت که وقتی تکان می خورد از زیرش لایه هایی از خورشید پیدا بود.
گویا خانم صدر این کار را به دعوت یونسکو انجام داده بود؟
بله. البته جایزه یونسکو را هم دریافت کرد. ایشان بعدها به فکر افتاد که یک موتور کوچک پشت تابلوها تعبیه کند که کرکره ها مرتب باز و بسته شوند. او نمایشگاه بزرگی در «گالری سیحون» گذاشت که کار تازه ای بود و اثری «کینتیک» محسوب می شد. نوعی کار هنر حرکتی که تقریبا جزء اولین تجربه های ترکیب نقاشی با مجمسه بود که البته در سال ۱۳۴۶ اقدام تازه ای بود. هنر حرکتی که توسط ایشان عرضه شد در آن زمان در دنیا هم تازه آغاز شده بود. بعد از این تجربه بود که خانم صدر از ایران رفتند.
بهجت صدر بهعنوان زنی که جز معدود افرادی است که به کار آبستره در ایران پرداخته است واقعا یکتا و کم نظیر است.
جواد مجابی
خانم بهجت صدر در کتاب «پیشگامان نوگرایی ایران» که آن را «موزه هنرهای معاصر» در سال ۱۳۸۳ منتشر کرد، گفته است: « من همیشه رویکردی تجربی داشته ام . هرگز خودم را راضی نکردم که تغییرات یک سبک موفق را پشت سر هم بازسازی کنم. آنچه مرا جلب می کرد لحظه های تجربه و کشف بود» چرا بهجت صدر در تمام دوران کارش یک سبک مشخص را پی نگرفت؟ یک فرم مشخص را اصرار نکرد؟
اگر چه او تجربه های متنوعی در طول دوران طولانی کارش داشت اما به هر حال همواره به نوعی دنیای تجریدی وابسته بود. به هیچ وجه سعی نکرد به سمت دنیای رئالیستی برود. سعی کرد که یک دنیای هندسی را تجربه کرده در آن غوطهور باشد. هر تجربه اش هم در این زمینه بود. و آنچه که تمام آثار او را به هم مرتبط می کند نوع نگاه انتزاعی و تجریدی ایشان به طبیعت پیرامونش بود و برداشتی که در خیالش از طبیعت داشت.
رادیو فردا: آنچه درباره ایشان گفته می شود حاکی از نگاه کنکاشگر و مسلطشان بوده است . او تنها متاثر از آنچه هنر زمانه بوده و به صورت مد رواج داشته نبوده است. بلکه با تحلیل و به دقت به هر رفتاری می رسیده است . می بینیم اگر روزی هنر «اینفرمال» را پیروی می کرده است و در دوره دیگر هنر حرکتی را دنبال می کند به یک دلیل کاملا فکر شده بوده است. او کمتر تحت تاثیر مد زمانه بوده و نوگرا بوده است. با توجه به اینکه بهجت صدر علاوه بر نوگرایی همواره معاصر زمانه خودش هم بود ، کارهایی کرده است که جزء آخرین کارهایی بوده است که در دنیا داشته اتفاق می افتاده است.
علتش این بود که بهجت صدر از آغاز جوانی به تعلیم هنر پرداخت و در دانشگاه های هنرهای زیبا بعنوان یک استاد ، ناگزیر بود که از تمام جریانات جدید دنیای هنر با اطلاع باشد. دوران طولانی تعلیم هنر ، این امکان را ایجاد کرد که بهعنوان یک منتقد آزاد، به کار خودش و دیگران مسلط باشد.
شما فکر می کنید که خانم صدر در تاریخ هنرهای معاصر و نقاشی نوگرای ایران به طور مستقیم بر یک یا چند نسل تاثیر گذار بود؟ یا اینکه تجربه های او به دنیای خودش محدود می شد و با خودش نیز به اتمام رسید؟
دشوار است که الان بخواهیم این تاثیر را مشخص کنیم. خودش هم می گوید من به آینده فکر نمی کنم. آینده خودش تصمیم خواهد گرفت. ولی بهعنوان یک معلم ایرانی مسلما دیدگاه های خودش را به شاگردانش انتقال داده است. او بهعنوان زنی که جز معدود افرادی است که به کار آبستره در ایران پرداخته است واقعا یکتا و کم نظیر است.