«شما ملاحظه كنيد به وصيتنامهى امام؛ امام در همين وصيتنامه خطاب مي كند به كمونيستهائى كه در داخل جنايت كرده بودند و به خارج كشور گريخته بودند. لحن امام را ملاحظه كنيد. به اينها مي گويد: شما داخل كشور بيائيد و مجازاتى را كه قانون و عدالت براى شما ميگذارد، تحمل كنيد و مجازات شويد. يعنى بيائيد اعدام را يا حبس را يا ساير مجازاتها را تحمل كنيد، براى اينكه خودتان را از عذاب الهى و نقمت الهى نجات دهيد.»
سید علی خامنهای، پایگاه اطلاع رسانی رهبری، نماز جمعه ۱۴ خرداد ۱۳۸۹
«آقای نوری زاد! امیدوارم حبس، اندکی تو را از خودخواهی و فضای ذهنی که بزک کردهها و روشنفکران هواپرست غربزدهی اطرافت برایت ساخته اند، بیرون آورد تا اینهمه حقیقت واضح را وارونه نبینی.»
نامهی مهدی کوچک زاده به محمد نوری زاد، کلمه، ۱۶ اردیبهشت ۱۳۸۹
یکی از وعدههایی که حاکمان جمهوری اسلامی و روحانیت به مردم ایران دادهاند آن بوده که علاوه بر رفاه دنیوی برای آنها معنویت و رستگاری اخروی و نجات از عذاب الهی نیز فراهم خواهند کرد. این حکومت در یکی دو سال اول حتی وعدهی رفاه برای همگان را رها کرد و صرفا به رفاه قشر حاکم پرداخت اما پس از سه دهه هنوز مدعی ارتقای معنوی و اخلاقی و بردن مردم به بهشت است. این ماموریت چگونه انجام می شده است؟
موضوعیت کلیدی رنج و درد
پالایش روح در مکتب اسلامگرایی از طریق رفاه و شادی و زندگی دنیوی سعادتمند محقق نمی شود بلکه این امور مانع از پالایش روح هستند. آنها که در کاست حاکمیت قرار دارند از پیش پالایش یافته تلقی می شوند اما آنها که به چنین مقامی نرسیدهاند و قدرت سیاسی ندارند باید با فقر و درد و رنج و غم به چنین حالتی برسند. از همین جهت "مرفهین بی درد" یکی از ناسزاهای حکومت اسلامگراست: آن دسته از مردم عادی که در فقر و فاقه غوطه نمی خورند و برای حکومت سینه نمی زنند مرفهینی هستند که نمی خواهند به رنج و درد تن در دهند. آنها که وفادار به ولایت فقیه نیستند حکما نوعی سیاهی در پروندهی آنها وجود دارد و اگر خودشان هم خطایی نکرده باشند لقمهی حرام والدین خود را خوردهاند.
اگر رعایای غیر خودی خود به تحمیل رنج و درد به خود اقدام نکنند- از همهی حقوق خود نگذرند- حکومت به آن اقدام می کند چون این امور بخشی از خیر عمومی هستند و انسانها را به سوی خدا و بهشت رهنمون می شوند. در مکتب اسلامگرایی، حکومت با شکنجه و زجر و تجاوز به انسانها خدمت می کند چون آنها را از خودِ تن پرست و رفاه طلب و راحتی خواه آنها رها می کند. از همین جهت در دوران جنگ، ضایعات آن رحمت تلقی می شد چون مردم با هر بمباران بیشتر رنج می کشیدند و به سوی خدا متوجه می شدند. همچنین جبههها مکانی بود برای تن دادن به مرگ و سختی و قطع نخاعی و فلج شدن که زمینهی توسل و تمسک به خداوند و تداوم ارتباط با روحانیت هستند. حاکمان جمهوری اسلامی از تحریمها همواره به عنوان برکت یاد کردهاند. خلخالی، حاکم شرع انقلابی، بر این باور بود که اگر محکوم شدگان به اعدام در دادگاههای سرپایی وی بی گناه بودهاند، ملالی نیست؛ آنها به بهشت می روند.
روح دست ناخوردهی ولایتمداران
حکومت با دستگاههای کنترلی که ایجاد کرده مدام مردم را می پاید تا مبادا دست از پا خطا کنند و برای خود در آخرت مشکلی به وجود آورند. جمع آوری تجهیزات دریافت از ماهواره، فیلترینگ اینترنت، سانسور کتاب و فیلم و موسیقی و همهی نظارتهای دولت در حوزهی عمومی که زندگی خصوصی و عمومی تک تک شهروندان را شامل می شود مشمول همین میل حاکمیت به دست نخورده نگاه داشتن روح آدمیان و دور نگاه داشتن آنها از عوامل انحراف می شود. حتی اگر خود آنها نخواهند روحشان دست نخورده باقی بماند. آنها که اصرار بر انحراف داشته باشند با بسیجیان و سربازان گمنام امام زمان که روحی دست ناخورده دارند سروکار خواهند داشت تا آلودگیهایشان در کورهی شکنجه و انفرادی و شلاق آب شود.
ناسزا و ضرب و جرح برای پالایش روح
امر به معروف و نهی از منکر در مکتب اسلامگرایی رابطهی یک طرفهای میان حاکمان حکومت دینی و رعایای آنها برای پالایش روحشان است. مردم در این مکتب حق ندارند به حاکمان تذکر دهند و آنها را برای پنهانکاری، دروغگویی، سوء استفاده از قدرت، فساد مالی و بی توجهی به مطالبات مردم مورد بازخواست قرار دهند، بلکه این حاکمان هستند که باید در حوزهی خصوصی مردم دخالت کرده و با زور آنها را به اجرای احکام شرعی مثل حجاب و روزه و رعایت ظواهر وادار کنند. این وادار کردن علی رغم میل باطنی افراد برای آنها خوب است، حتی اگر متوجه نبوده و با محتوای تحمیل مخالفت کنند. این تحمیل آنها را ناخواسته به راه درست می اندازد و پس از مدتی به اجرای احکام عادت می کنند و در نهایت به بهشتی که حاکمیت برای آنها در نظر دارد فرستاده می شوند.
شکنجه و انفرادی تعالی بخش
دستهای از مردم با نظارت دائمی به راه راست هدایت نمی شوند. آنها اهل فکر و عملاند و در مقابل "حق" رسمی استقامت می ورزند. اینان چنان که از سخنان کوچک زاده، یکی از نمایندگان مجلس انتصابی شورا و یکی از اقتدارگرایان سرسخت پیداست باید به حبس برده شده و روی آنها کار شود تا از خودخواهی و خود بزرگ بینی خلاصی یابند. این بازجویان هستند که حتی با تمسک به کتک و شکنجه آنها را در برابر حقایقی که نمی دیدند قرار می دهند و افراد را از خودبینی رهایی می بخشند.
آنها تنها در زندان است که از فضای بستهای که به دور خود تنیدهاند بیرون می آیند و در فضای باز و بزرگ تمامیت طلبی - سلولهای انفرادی- تحت نظارت بازجویان تنفس خواهند کرد. در چارچوب اسلامگرایی، زندان و شکنجه نه محدود کننده و آزار دهنده بلکه تعالی بخش و آزاد کننده است. اگر کل کشور به صورت یک زندان بزرگ در آمده است برای آن است که همگان از این تعالی بخشی و آزاد کنندگی برخوردار شوند و حظی ببرند.
به همین لحاظ بازجویان سپاه و وزارت اطلاعات (که از آنها با عنوان کارشناس یاد می شود) معتقدند که به زندانیان خود خدمت می کنند و آنها باید قدر دان این خدمت باشند. بازجوی مصطفی تاج زاده (تحت عنوان ساختگی یکی از مطلعین پروندهی وی) پس از انتشار نامهی وی تحت عنوان "پدر، مادر ما باز هم متهمیم" به او می گوید: "هنوز مصطفی را لوطیتر از آن میشناسم که به این زودی نمکدان بشکند." (رجا نیوز، ۲۶ خرداد ۱۳۸۹)
برای خدا
آن دسته را که نتوان با نظارت دائمی، امر به معروف و نهی از منکر، زندان و شکنجه از خود خواهی و خود بینی رهانید و به اطاعت روحانیت و نظامیان واداشت سزاوار حذفاند. پس از حذف (اعدام و ترور و کشتار جمعی) آنها که واقعا سزاوار بوده باشند به دوزخ و آنهایی که به اشتباه حذف شده باشند به بهشت می روند. از این جهت آنها که کار حذف را انجام می دهند به دلیل نیت خیر و انجام کار برای خدا و اعزام گروهی از آدمیان به بهشت مورد تقدیر و ستایش نیز قرار خواهند گرفت و در آخرت ماجور هستند. به دلیل همین خدمت گذاری به حکومت (حذف آدمهایی که از فرط خود خواهی برای خود حقوقی قائل هستند) است که این ماموران حذف مرتبا در حکومت دینی ارتقا می یابند.
***
از نگاه اسلامگرایان، مردم ایران نه تنها نباید به اعمال غیر قانونی و غیر انسانی رژیم برای اعزام آنها به بهشت به هر روشی که حاکمان صلاح می بینند معترض باشند بلکه همیشه باید شاکر آنها باشند که فرصت پالایش روح آنها و گذار به بهشت را برای آنان فراهم آوردهاند. از همین جهت است که این نیروهای امنیتی سربازان امام زمان نام گرفته و دست آنها برای هر گونه اقدامی باز گذاشته شده است و هر چه بخواهند با صید خود می کنند. همچنین بسیجیانی که مردم را مورد ضرب و شتم قرار می دهند ملائک الهی هستند که انسانها را به خود واقعی شان متوجه می کنند، روح آنها را پاک می کنند و آنها را به زور به بهشت می برند.
سید علی خامنهای، پایگاه اطلاع رسانی رهبری، نماز جمعه ۱۴ خرداد ۱۳۸۹
«آقای نوری زاد! امیدوارم حبس، اندکی تو را از خودخواهی و فضای ذهنی که بزک کردهها و روشنفکران هواپرست غربزدهی اطرافت برایت ساخته اند، بیرون آورد تا اینهمه حقیقت واضح را وارونه نبینی.»
نامهی مهدی کوچک زاده به محمد نوری زاد، کلمه، ۱۶ اردیبهشت ۱۳۸۹
یکی از وعدههایی که حاکمان جمهوری اسلامی و روحانیت به مردم ایران دادهاند آن بوده که علاوه بر رفاه دنیوی برای آنها معنویت و رستگاری اخروی و نجات از عذاب الهی نیز فراهم خواهند کرد. این حکومت در یکی دو سال اول حتی وعدهی رفاه برای همگان را رها کرد و صرفا به رفاه قشر حاکم پرداخت اما پس از سه دهه هنوز مدعی ارتقای معنوی و اخلاقی و بردن مردم به بهشت است. این ماموریت چگونه انجام می شده است؟
موضوعیت کلیدی رنج و درد
پالایش روح در مکتب اسلامگرایی از طریق رفاه و شادی و زندگی دنیوی سعادتمند محقق نمی شود بلکه این امور مانع از پالایش روح هستند. آنها که در کاست حاکمیت قرار دارند از پیش پالایش یافته تلقی می شوند اما آنها که به چنین مقامی نرسیدهاند و قدرت سیاسی ندارند باید با فقر و درد و رنج و غم به چنین حالتی برسند. از همین جهت "مرفهین بی درد" یکی از ناسزاهای حکومت اسلامگراست: آن دسته از مردم عادی که در فقر و فاقه غوطه نمی خورند و برای حکومت سینه نمی زنند مرفهینی هستند که نمی خواهند به رنج و درد تن در دهند. آنها که وفادار به ولایت فقیه نیستند حکما نوعی سیاهی در پروندهی آنها وجود دارد و اگر خودشان هم خطایی نکرده باشند لقمهی حرام والدین خود را خوردهاند.
اگر رعایای غیر خودی خود به تحمیل رنج و درد به خود اقدام نکنند- از همهی حقوق خود نگذرند- حکومت به آن اقدام می کند چون این امور بخشی از خیر عمومی هستند و انسانها را به سوی خدا و بهشت رهنمون می شوند. در مکتب اسلامگرایی، حکومت با شکنجه و زجر و تجاوز به انسانها خدمت می کند چون آنها را از خودِ تن پرست و رفاه طلب و راحتی خواه آنها رها می کند. از همین جهت در دوران جنگ، ضایعات آن رحمت تلقی می شد چون مردم با هر بمباران بیشتر رنج می کشیدند و به سوی خدا متوجه می شدند. همچنین جبههها مکانی بود برای تن دادن به مرگ و سختی و قطع نخاعی و فلج شدن که زمینهی توسل و تمسک به خداوند و تداوم ارتباط با روحانیت هستند. حاکمان جمهوری اسلامی از تحریمها همواره به عنوان برکت یاد کردهاند. خلخالی، حاکم شرع انقلابی، بر این باور بود که اگر محکوم شدگان به اعدام در دادگاههای سرپایی وی بی گناه بودهاند، ملالی نیست؛ آنها به بهشت می روند.
روح دست ناخوردهی ولایتمداران
حکومت با دستگاههای کنترلی که ایجاد کرده مدام مردم را می پاید تا مبادا دست از پا خطا کنند و برای خود در آخرت مشکلی به وجود آورند. جمع آوری تجهیزات دریافت از ماهواره، فیلترینگ اینترنت، سانسور کتاب و فیلم و موسیقی و همهی نظارتهای دولت در حوزهی عمومی که زندگی خصوصی و عمومی تک تک شهروندان را شامل می شود مشمول همین میل حاکمیت به دست نخورده نگاه داشتن روح آدمیان و دور نگاه داشتن آنها از عوامل انحراف می شود. حتی اگر خود آنها نخواهند روحشان دست نخورده باقی بماند. آنها که اصرار بر انحراف داشته باشند با بسیجیان و سربازان گمنام امام زمان که روحی دست ناخورده دارند سروکار خواهند داشت تا آلودگیهایشان در کورهی شکنجه و انفرادی و شلاق آب شود.
ناسزا و ضرب و جرح برای پالایش روح
امر به معروف و نهی از منکر در مکتب اسلامگرایی رابطهی یک طرفهای میان حاکمان حکومت دینی و رعایای آنها برای پالایش روحشان است. مردم در این مکتب حق ندارند به حاکمان تذکر دهند و آنها را برای پنهانکاری، دروغگویی، سوء استفاده از قدرت، فساد مالی و بی توجهی به مطالبات مردم مورد بازخواست قرار دهند، بلکه این حاکمان هستند که باید در حوزهی خصوصی مردم دخالت کرده و با زور آنها را به اجرای احکام شرعی مثل حجاب و روزه و رعایت ظواهر وادار کنند. این وادار کردن علی رغم میل باطنی افراد برای آنها خوب است، حتی اگر متوجه نبوده و با محتوای تحمیل مخالفت کنند. این تحمیل آنها را ناخواسته به راه درست می اندازد و پس از مدتی به اجرای احکام عادت می کنند و در نهایت به بهشتی که حاکمیت برای آنها در نظر دارد فرستاده می شوند.
شکنجه و انفرادی تعالی بخش
دستهای از مردم با نظارت دائمی به راه راست هدایت نمی شوند. آنها اهل فکر و عملاند و در مقابل "حق" رسمی استقامت می ورزند. اینان چنان که از سخنان کوچک زاده، یکی از نمایندگان مجلس انتصابی شورا و یکی از اقتدارگرایان سرسخت پیداست باید به حبس برده شده و روی آنها کار شود تا از خودخواهی و خود بزرگ بینی خلاصی یابند. این بازجویان هستند که حتی با تمسک به کتک و شکنجه آنها را در برابر حقایقی که نمی دیدند قرار می دهند و افراد را از خودبینی رهایی می بخشند.
آنها تنها در زندان است که از فضای بستهای که به دور خود تنیدهاند بیرون می آیند و در فضای باز و بزرگ تمامیت طلبی - سلولهای انفرادی- تحت نظارت بازجویان تنفس خواهند کرد. در چارچوب اسلامگرایی، زندان و شکنجه نه محدود کننده و آزار دهنده بلکه تعالی بخش و آزاد کننده است. اگر کل کشور به صورت یک زندان بزرگ در آمده است برای آن است که همگان از این تعالی بخشی و آزاد کنندگی برخوردار شوند و حظی ببرند.
به همین لحاظ بازجویان سپاه و وزارت اطلاعات (که از آنها با عنوان کارشناس یاد می شود) معتقدند که به زندانیان خود خدمت می کنند و آنها باید قدر دان این خدمت باشند. بازجوی مصطفی تاج زاده (تحت عنوان ساختگی یکی از مطلعین پروندهی وی) پس از انتشار نامهی وی تحت عنوان "پدر، مادر ما باز هم متهمیم" به او می گوید: "هنوز مصطفی را لوطیتر از آن میشناسم که به این زودی نمکدان بشکند." (رجا نیوز، ۲۶ خرداد ۱۳۸۹)
برای خدا
آن دسته را که نتوان با نظارت دائمی، امر به معروف و نهی از منکر، زندان و شکنجه از خود خواهی و خود بینی رهانید و به اطاعت روحانیت و نظامیان واداشت سزاوار حذفاند. پس از حذف (اعدام و ترور و کشتار جمعی) آنها که واقعا سزاوار بوده باشند به دوزخ و آنهایی که به اشتباه حذف شده باشند به بهشت می روند. از این جهت آنها که کار حذف را انجام می دهند به دلیل نیت خیر و انجام کار برای خدا و اعزام گروهی از آدمیان به بهشت مورد تقدیر و ستایش نیز قرار خواهند گرفت و در آخرت ماجور هستند. به دلیل همین خدمت گذاری به حکومت (حذف آدمهایی که از فرط خود خواهی برای خود حقوقی قائل هستند) است که این ماموران حذف مرتبا در حکومت دینی ارتقا می یابند.
***
از نگاه اسلامگرایان، مردم ایران نه تنها نباید به اعمال غیر قانونی و غیر انسانی رژیم برای اعزام آنها به بهشت به هر روشی که حاکمان صلاح می بینند معترض باشند بلکه همیشه باید شاکر آنها باشند که فرصت پالایش روح آنها و گذار به بهشت را برای آنان فراهم آوردهاند. از همین جهت است که این نیروهای امنیتی سربازان امام زمان نام گرفته و دست آنها برای هر گونه اقدامی باز گذاشته شده است و هر چه بخواهند با صید خود می کنند. همچنین بسیجیانی که مردم را مورد ضرب و شتم قرار می دهند ملائک الهی هستند که انسانها را به خود واقعی شان متوجه می کنند، روح آنها را پاک می کنند و آنها را به زور به بهشت می برند.