در تازه ترین کنفرانس خبری محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور ایران، وقتی خبرنگاری از او خواست نظرش را در این باره که اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام صحبت از تمایل به کناره گیری کرده، بگوید، آقای احمدی نژاد به گفتن «خیلی ممنون» اکتفا کرد. اکبر هاشمی رفسنجانی از چهره های تاثیرگذار در حیات سی ساله جمهوری اسلامی ایران به تازگی اعلام کرده است که مایل به کناره گیری از مناصب حکومتی خود است، اگر نگران پیامدهای آن نباشد. این سیاستمدار نزدیک به آیت الله خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران یکی از چهره های اصلی مبارزاتی بود که منجر به پیروزی انقلاب بهمن ۵۷ شد و پس از آن هم همواره نقشی مهم چه در دوران جنگ هشت ساله ایران و ایران و چه در دوران موسوم به سازندگی ایفا کرد و بعدها نیز با تکیه بر صندلی ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام به حیات سیاسی تاثیرگذار خود ادامه داد. با اینحال از زمان انتخابات ریاست جمهوری نهم که صحنه را به محمود احمدی نژاد واگذاشت، به منتقد اصلی رویکردهای اقتصادی و سیاسی دولت بدل شد و کار به جایی رسید که محمود احمدی نژاد صحنه انتخابات دهم را رقابت خود با سه تن که به گفته او آقای هاشمی رفسنجانی آن را حمایت می کرد، توصیف کرد. بیشتر بخوانید:
پیش از برگزاری این انتخابات و پس از طرح اتهام محمود احمدینژاد علیه خانواده هاشمی رفسنجانی در مناظره های تلویزیونی، اکبر هاشمی رفسنجانی در نامه ای سرگشاده و صریح به رهبر جمهوری اسلامی ایران با تشبیه شرایط کنونی به دوره زمامداری ابوالحسن بنی صدر، اولین رئیس جمهور ایران درباره این وضعیت هشدار داد و خواستار مداخله رهبر جمهوری اسلامی ایران شد. نامه ای که با امضای «همرزم امروز، دیروز و فردای شما» خاتمه یافت، اما هیچگاه رهبر جمهوری اسلامی ایران پاسخی به آن نداد. اما حوادثی که پس از برگزاری انتخابات روی داد، چهره دیگری از اکبر هاشمی رفسنجانی به نمایش گذاشت. او در اولین و آخرین خطبه نماز جمعه خود پس از انتخابات با تاکید بر شبهه وجود تقلب در انتخابات و نقش مردم در ادامه حیات جمهوری اسلامی ایران تاکید کرد. در یک سال گذشته هم وی که اکنون ریاست مجلس خبرگان رهبری را نیز به عهده دارد، هرجا که لب به سخن گشود، از این موضوع دفاع کرد. اگرچه در کنار این موضوع همواره تدبیر رهبر جمهوری اسلامی ایران را تنها راه حل برای خروج از بحران بر می شمرد. با اینحال در آخرین یادداشتی که اکبر هاشمی رفسنجانی به مناسبت سالگرد حادثه هفتم تیرماه ۱۳۶۰ در وبسایت خود منتشر کرد، شرایط کنونی را آشفته بازار خواند و از رخنه دشمنان دوست نما سخن به میان آورد. اکنون پرسش اینجاست که بعد از یک سال رابطه کجدار و مریز میان اکبر هاشمی رفسنجانی و جمهوری اسلامی ایران، چه چیز او را بر آن داشته است که علناً تمایل به کناره گیری از سمت های خود کند و موقعیت کنونی او چیست. این پرسش را با میهمانان این هفته برنامه دیدگاه ها در میان گذاشته ایم: با محمد صادق جوادی حصار، مسئول اطلاع رسانی ستاد مهدی کروبی در انتخابات ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ در مشهد، ماهان عابدین، تحلیلگر سیاسی و پژوهشگر در موسسه مطالعات دفاعی دهلی نو، در سفر به آتن و علیرضا حقیقی، تحلیلگر سیاسی و مدرس دانشگاه تورونتو.
- آقای جوادی حصار با پاسخ شما آغاز کنیم. علت گفته های اکبر هاشمی رفسنجانی درباره کناره گیری، اگر بد تعبیر نمی شد، به گفته او، چیست؟
محمد صادق جوادی حصار: دلایل متعددی باید وجود داشته باشد تا ایشان را در مجموع به کناره گیری متمایل کرده باشد. شاید یکی از عمده ترین آنها هجمه های سنگینی بود که طی یک سال گذشته و دقیقاً بعد از موضع گیری های ایشان بعد از انتخابات متوجه ایشان شد. آقای هاشمی هم در گفتار و هم در رفتار سیاسی این چنین نشان دادند که دلسوز انقلاب و سرباز نظام جمهوری اسلامی و بنیانگذاران این ساختار سیاسی است و با چنین رفتار و کرداری توقع ایشان هم در جایگاه حقوقی و حقیقی ایشان این بوده است که فکر و رای و نظرشان مورد توجه قرار گیرد و به دلسوزی ها و دغدغه های ایشان درباره جمهوری اسلامی حداقل توسط مسئولان عالی کشور از جایگاه حقیقی و حقوقی آنها و در رفتارهای سیاسی و تصمیم گیری ها مد نظر باشد. در این مدت این اتفاق که نیافتاد، هیچ، در منظر افکار عمومی آقای هاشمی مورد شدید ترین هجمه های سیاسی و اخلاقی قرار گرفت تا جایی که از تلویزیون جمهوری اسلامی و رسانه های مکتوب اهانت هایی به ایشان روا داشته شد که توقع نمی رفت و شاید یکی از عمده ترین آنها در این مقطع زمانی این باشد که ایشان تصور کرده اند و شاید به این نتیجه رسیده اند که دیگر در ساختار سیاسی عنایتی به آرا و نظرات او نیست و دولت به ویژه کمر به مخالفت جدی با آرا، رفتار و گفتار ایشان بسته و در پی حذف و کمرنگ کردن حضور ایشان در عرصه های تصمیم سازی و تصمیم گیری است.
آقای جوادی حصار با اشاره به اقدامات برخی سازمان ها و رسانه های دولتی معتقد است که همه اینها گویای اینست که دولت تصمیم به کمرنگ کردن حضور اکبر هاشمی رفسنجانی در زندگی سیاسی جامعه ایران گرفته است: «طرفداران دولت هم به تخریب ایشان می پردازند و در چنین فضایی آقای هاشمی می تواند دل شکسته باشد و مایوس از نقشی که می تواند ایفا کند. من گمان می کنم که ایشان به رغم میل باطنی شان و تمایلات شخصی شان باز هم در عرصه سیاسی خواهند ماند و نقش آفرینی خواهند کرد.»
- آقای عابدین، چند روز پیش در کنفرانس خبری محمود احمدی نژاد وقتی پرسیده شد که چنین تصمیمی را آقای هاشمی رفسنجانی دارند، ایشان به گفتن خیلی ممنون اکتفا کرد و بار دوم هم در مقابل این پرسش، همان را تکرار کرد. اختلاف نظر میان رئیس جمهور و رئیس توامان مجمع تشخیص مصلحت نظام و خبرگان رهبری آیا شخصی است، اختلاف نظر جناحی است، اختلاف نظر میان مکتب و مصلحت است یا چیست؟
دلایل متعددی باید وجود داشته باشد تا ایشان را در مجموع به کناره گیری متمایل کرده باشد. شاید یکی از عمده ترین آنها هجمه های سنگینی بود که طی یک سال گذشته و دقیقاً بعد از موضع گیری های ایشان بعد از انتخابات متوجه ایشان شد.
محمد صادق جوادی حصار
آقای عابدین با اشاره به تلاش های رهبر جمهوری اسلامی در حفظ احترام آقای هاشمی رفسنجانی و انتقاد از حملات علیه وی، معتقد است، نطق اکبر هاشمی رفسنجانی پس از رویدادهای انتخابات سال پیش نطق بدی بود: «یکی از بدترین نطق های ایشان بعد از انقلاب بود. پر از ابهام بود. به نوعی تعبیر می شد که انگار ایشان از مجموعه انقلاب و نظام فاصله گرفته است. به عنوان یک نوع فرصت طلبی تعبیر شد آن هم زمانی که کشور و نظام با یک بحران جدی رو به رو بود و احساس می شد که به صورت عمدی دارد بین خودش و نهادهایی که بالاتر از دولت هستند، فاصله ای ایجاد می کند. این به یک نوع گسست در ارتباط بین آقای هاشمی رفسنجانی و رهبر تعبیر می شود.»
ماهان عابدین با تاکید بر عمق اختلافات نظام با اکبر هاشمی رفسنجانی، نتیجه گیری می کند که این عوامل سبب تصمیم وی برای کناره گیری از صحنه سیاسی شده است.
علیرضا حقیقی در همین زمینه و در پاسخ به سخنان آقای عابدین می گوید: «منظری که آقای عابدین تحلیل می کند، از موضع درون نظام است. یعنی بیشتر از موضعی که دولت آقای احمدی نژاد به مسئله آقای رفسنجانی نگاه می کند. چند تا تناقض در صحبت است. اولاً اگر این صحبتی که ایشان می کند که کل خانواده آقای رفسنجانی و فسادهایی که می گوید، مسئولیتش بر می گردد به رهبری انقلاب. به این مفهوم که آقای رفسنجانی پس از خروج از ریاست جمهوری هم حکم ریاست مجمع تشخیص مصلحت گرفت. این مقام حکم ساده ای نیست. بنابراین اگر این فساد وجود دارد، بر می گردد به نهادهای بالای قدرت. علاوه بر این اگر یادتان باشد، موقعی که دوره آقای رفسنجانی تمام شد، ایت الله خامنه ای گفتند که هیچکس برای من هاشمی رفسنجانی نمی شود. اگر این حرف ها صرفاً همین طوری است که مسئولیت اخلاقی دارد. نکته دوم که باید اشاره کنم اینست که آقای احمدی نژاد در مناظرات انتخاباتی شان فقط اتهام فساد مالی به ایشان نزد. اتهام کودتا به ایشان زد که ایشان در ارتباط با یک دولت خارجی که در سخنرانی مشهدشان اعلام کردند عربستان سعودی است، برای زدن آقای احمدی نژاد و سرنگونی دولت پول گرفتند. هر کشوری اگر بود فردا صبح یا باید آقای رفسنجانی در زندان بود یا آقای احمدی نژاد. چون یک اتهامی به یک شخص مهم مملکتی زده اید. ولی کسی رسیدگی نکرد. معلوم نشد که چه بود. نکته سوم، همه آن شاخص هایی که نیروهای طرفدار آقای احمدی نژاد در مورد جناح آقای رفسنجانی می گویند، منابع مالی پیدا می کنند، پول های بادآورده به دست آورده اند، رفتار آریستوکراتیک دارند، از موضع بالا نگاه می کنند، فکر می کنند مملکت مال آنهاست، همه اینها که مطرح می کنند، بخش عمده ای از آن به خود دولت احمدی نژاد هم بر می گردد. شما آقای محصولی را نگاه کنید، پولدارترین شخصیتی است که در کل دولت بعد از انقلاب داریم. اگر در دولت آقای رفسنجانی شما کسی را پیدا کردید که ثروتش به اندازه آقای محصولی باشد، حرف شما درست است. نکته چهارم، معاون اول رئیس جمهور، آقای رحیمی، مداح ترین فرد بوده در مورد آقای رفسنجانی. شما تمام صحبت هایی را که افراد مداحی کرده اند و خیلی شأن آقای هاشمی را بالا برده اند، بعد از انقلاب نگاه کنید، بیشترین آنها متعلق به آقای رحیمی است. آقای رحیمی تنها استانداری بود که وقتی آقای رفسنجانی سفر می کرد، دست ایشان را می بوسید. الان ایشان معاون اول رئیس جمهوری است. چطور ممکن است دولتی که می گوید من می خواهم با این جناح با این شیوه اشرافی گری مبارزه کنم، ایشان را معاون اول رئیس جمهور کرده؟ نکته بعدی خود آقای احمدی نژاد، موقعی که استاندار اردبیل که من در مقاله ام چهار نکته آن را یادآور شده ام، گفت هر کس که به دولت سازندگی انتقاد کند، خیانتکار است. یعنی کسی که خودش می گفت دولت سازندگی سمبل افتخار بعد از انقلاب است و هر کس به این دولت انتقاد کند، خیانتکار است، الان معتقد است که دوره سازندگی دوره دزدی بوده است.
درست است که آقای هاشمی رفسنجانی خدمات ارزنده ای به انقلاب و کشور کرده اند، در سی سال گذشته، ولی در کنار این سوء استفاده های کلانی هم بوده که از طرف ایشان و خانواده ایشان اعمال شده و این فقط در بین نخبگان و هواداران نظام مطرح نیست.
ماهان عابدین
آقای عابدین با تاکید بر اینکه نظرات او منعکس کننده دیدگاه های دولتی نیست، می گوید: «بزرگترین مسئله بر می گردد به مخالفت آقای هاشمی رفسنجانی با جابجایی قدرت،» و این نکته را یادآور می شود که «... به هرحال نکشانیم به کودتا، کودتا یک چیز خیلی بزرگی است، ولی مداخلاتی که آقای هاشمی رفسنجانی انجام می دادند، سوء استفاده از اموال و دارایی ها و فرصت های دانشگاه آزاد، اینها شبهات و سوء تفاهماتی ایجاد کرده که آقای هاشمی رفسنجانی متاسفانه در ۱۲ ماه گذشته نتوانسته پاسخ قانع کننده ای به اینها بدهد. عملکرد ایشان طی این مدت این طور تعبیر شده که ایشان تا یک حدی با دشمنان جمهوری اسلامی همسو شده است. یک مسئله امنیتی ایجاد کرده برای نظام و این یک دغدغه بسیار جدی است، نه فقط در محافل عمومی سیاسی، در محافل امنیتی و اطلاعاتی کشور دغدغه ایجاد کرده. یک سری نگرانی هایی را به وجود آورد که هنوز برطرف نشده است.»
- آقای جوادی حصار، نظرتان را در همین مورد می خواستم بپرسم و در عین حال هم از هر سه خواهش می کنم جمعبندی تان را در پاسخ به این پرسش هم بکنید که رهبر جمهوری اسلامی ایران چه محاسباتی را در موضع گیری در مورد مناقشه میان آقای هاشمی رفسنجانی و آقای احمدی نژاد باید در نظر بگیرد و چه هزینه هایی را در صورت حمایت آشکار از یکی از دو طرف متحمل می شود؟
محمد صادق جوادی حصار: در مقطع کنونی رهبری نظام در جاهای مختلفی از آقای احمدی نژاد به صورت شفاف حمایت کرده اند که این متعرض به جایگاه دولت است که رهبری خودشان را حامی دولت تلقی می کنند. بحث بعدی اینست که در پاره ای از مناقشاتی که فعلاً بین دولت (یا تفکر دولت) و هاشمی رفسنجانی و یاران ایشان وجود دارد، به آن غلظت و شدتی که از آقای احمدی نژاد حمایت شده، حمایتی از آقای هاشمی صورت نگرفته که حداقل موازنه پتانسیل بین دو طرف به وجود بیاید و ظرفیت و جایگاه هر دو در نگاه رهبری حداقل یک سان تلقی شود.
ماهان عابدین: به چه دلیل باید موازنه ایجاد شود؟ آقای هاشمی رفسنجانی الان در مملکت ما کاره ای نیست. به چه دلیلی باید این موازنه ایجاد شود؟
محمدصادق جوادی حصار: الان خیلی کاره هستند. به خواست من و شما ربط ندارد. ایشان رئیس مجمع تشخیص مصلحتی است که این نظام برای آن مجمع تعریف کرده. حتی اختلافاتی که بین مجموعه های عالی نظام به وجود می آید و دستگاه قانونگذاری و اجرایی نمی توانند به صورت قانونی آن مشکلات را حل کنند، جایگاه حل آن مشکلات مجمع تشخیص مصلحت نظام است.
ماهان عابدین: این نهاد مشورتی است. قدرت اجرایی ندارد.
محمدصادق جوادی حصار: آقای هاشمی رئیس این مجمع است. درگیری های بعد از انتخابات ۲۲ خرداد توسط نیروهای دولت و مخالفان دولت در هر دو جنبه متعرض امنیت و منافع ملی کشور بود. یعنی در حقیقت آنها هم می گویند این کنش و واکنش ها باعث به خطر افتادن منافع نظام است، امنیت نظام است، آنها هم می گویند همین است. بعد بین دو طرفی که هر دو مدعی هستند، تنها جایگاه قانونی که می توانست با توجه به حضور همه پتانسیل های درون نظام تصمیم گیری شود، این مجمع بود. در مجمع تشخیص مصلحت هم نیروهای طرفدار آقای هاشمی هستند و هم نیروهای طرفدار دولت و هم نیروهای بینابین همه وجود داشتند. حتی نیروهای نظامی و امنیتی. لذا نمی شود گفت او جایگاهی نداشته. ایشان در همین شرایط فعلی رئیس دستگاه کنترل کننده و نظارت بر رفتار رهبری است. یعنی رئیس مجلس خبرگان رهبری هستند. مجلس خبرگان رهبری را اگر واقعاً برایش جایگاهی قائل باشیم، تنها جایگاهی است که می تواند در منازعات فیمابین بین منافع ملی و منافع مردم و دستگاه رهبری حکمیت کند، نظارت کند، تنها این مجلس است و ایشان رئیس این مجلس. چطور می توانیم بگوییم ایشان کاره ای نیست. اگر همین الان در کشور یک اتفاقی بیافتد، شما که می گویید ایشان هیچ نقشی ندارد، جزو اولین کسانی خواهید بود که خواهید گفت آقای هاشمی جزو سران نظام است و چرا در این مورد سکوت کرد و حرف نزد و یا همراهی نکرد با دستگاه حاکمه؟ من ضمن احترام به سخنان دوست مان [ماهان عابدین] که می فرمایند ایشان [اکبر هاشمی رفسنجانی] جایگاهی ندارد، من عرض می کنم که ایشان از منظر اجرایی و منظر حقوقی کاملاً در جایگاهی قرار گرفته اند که باید اشراف به همه این مسائل داشته باشند و حق دخالت و اظهار نظر. دستگاه مجمع تشخیص در حقیقت هدایت کننده مناسبات و تصمیمات کشور در بحران های پیش بینی نشده است. و الاّ مجمع تشخیص مصحلت اگر این تعریف برایش وجود نداشته باشد، تعریف قابل توجه دیگری برایش وجود نخواهد داشت.
کل خانواده آقای رفسنجانی و فسادهایی که گفته می شود، مسئولیتش بر می گردد به رهبری انقلاب. به این مفهوم که آقای رفسنجانی پس از خروج از ریاست جمهوری هم حکم ریاست مجمع تشخیص مصلحت گرفت. این مقام حکم ساده ای نیست. بنابراین اگر این فساد وجود دارد، بر می گردد به نهادهای بالای قدرت.
علیرضا حقیقی
علیرضا حقیقی: مجلس خبرگان اول شد آقای عابدین.
ماهان عابدین: یک نکته دیگر که به نظرم جدی ترین مسئله اینست؛ در زمان ریاست جمهوری ایشان و دهه اول انقلاب که ایشان ریاست مجلس را عهده دار بودند، مسائلی به وجود می آمد که بسیار بسیار فجیع تر از مسائل یک سال گذشته بود. حالا شکر خدا که در کشور ما یک سری پیشرفت هایی حاصل شده، عملکرد نهادهای نظامی، نهادهای امنیتی از دهه ۶۰ و یا ۷۰ به نظر من پیشرفت هایی حاصل شده. البته ما با مسائل زیادی رو به رو هستیم. دوست ما در تهران [محمدصادق جوادی حصار] این مسئله را توضیح دهند که آقای هاشمی رفسنجانی و موضع گیری های ایشان، چرخش های گوناگونش را چطوری می خواهند توضیح دهند. اینکه آقای هاشمی رفسنجانی در برخی از صحبت هایشان طوری صحبت کردند که احساس می شد یک همسویی بین آقای هاشمی و دشمنان سرسخت جمهوری اسلامی در خارج از کشور به وجود آمده است.
وقتی خبرنگاری از او خواست نظرش را در این باره که اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام صحبت از تمایل به کناره گیری کرده، بگوید، آقای احمدی نژاد به گفتن «خیلی ممنون» اکتفا کرد.
علیرضا حقیقی: درست است که در جامعه ایران میان نخبگان و طبقات متوسط انتقادهایی به خط مشی سیاسی و اقتصادی آقای هاشمی وجود دارد. اگر مصاحبه ایشان را بخوانید، رهبر جمهوری اسلامی ایران انتقاداتی را که به فرزندان ایشان شده، کم و بیش پذیرفته و به هر حال احساس اینست که نقش اقتصادی فرزندان ایشان مورد انتقاد گروه های اجتماعی وسیعی در جامعه ایران است. اما اگر ایشان ملاکش نخبگان است، هیچ دولتی به اندازه آقای احمدی نژاد از نخبگان فاصله نگرفته. نظرسنجی هایی که میان دانشگاهیان ایران وجود دارد، همه مخالف احمدی نژاد اند. اقتصاد دانانی که در جامعه ایران هست، نگاه کنید، در مقایسه با دوره های قبلی بعد از انقلاب، هیچ دوره ای به اندازه الان نخبگان با دولتی که سر کار هست، مخالف نبودند. پس اگر ایشان [ماهان عابدین] ملاک را نخبگان بگیرند، دولت آقای احمدی نژاد پر فاصله ترین شخصیت سیاسی از نخبگان است. اگر ملاک نقد آقای رفسنجانی را بگیرند. اما دولت آقای رفسنجانی اگر فرزندان ایشان یا خودشان این کار را کرده، دولت باید پرونده ها را تکمیل کند و بدهد دادگاه در افکار عمومی منتشر کند و آنها هم باید پاسخگو باشند. اینکه ابهام گویی کند، این ها روش های تبلیغاتی سیاسی است. نکته سوم، در مورد امنیت، اگر امنیت مطرح است، مشاور آقای احمدی نژاد یک شهروند آمریکایی تبار است که دارد خلاف قانون آمریکا رفتار می کند؛ پروفسور مولانا. اما در مورد نظر رهبر انقلاب اگر می خواهید بگویید، به نظر من ایشان معتقد است آقای رفسنجانی بایستی موقعیت و کارویژه اش باید دوباره بازتعریف شود، قصد حذف ایشان را از قدرت ندارد، اما معتقد است در مسائل اساسی آقای رفسنجانی باید از کلیت انقلاب و مسائل اساسی حمایت کند و با دشمنان انقلاب مرزبندی کند. در مورد فرزندان ایشان هم نظر انتقادی دارد که مطرح شد. دیدگاهی که مثل آقای احمدی نژاد معتقد به حذف کامل آقای هاشمی است، به نظر من رهبری مخالف است با آن دیدگاه. اما معتقد است نقش آقای هاشمی باید بازتعریف شود.محمدصادق جوادی حصار، به پرسش های آقای عابدین پاسخ می دهد: «آقای هاشمی در آخرین انتخاباتی که برای خبرگان برگزار شد، ایشان نفر اول تهران شد و با اختلاف بسیار تعیین کننده ای. ایشان دستگاه نظارتی بر انتخابات را کاملاً کنترل کرد و دخالت قانونی کرد که نگذارد آن اتفاقاتی که در انتخابات ها می افتد، در مورد خودش رقم بخورد و دوباره حیثیتش زیر سئوال برود. بحث دوم اینکه آقای هاشمی اگر قرار است ایرادی از او گرفته شود، ایرادهای خیلی جدی تر باید گرفت و آن ایرادها در حوزه ای نیست که در مناسبات بین احمدی نژاد و هاشمی تعریف شود. آقای احمدی نژاد، شاغول نظام نیست که اگر کسی با او مخالف بود، همسو با منافع دشمنان ملت ایران حرکت کرده باشد.
ماهان عابدین: این سئوال من نبود. شما می خواهید طرفین را آقای احمدی نژاد و آقای رفسنجانی تعبیر کنید. سئوال من این بود که عملکرد و موضع گیری های نامناسب آقای هاشمی رفسنجانی...
محمدصادق جوادی حصار: به چه مناسبتی؟ آخر مناسبت را چه کسی باید تعریف کند؟ مناسبت در همسویی با احمدی نژاد است که ایشان چون با آقای احمدی نژاد همسو نیست، مناسب نیست یا هست؟ من حرفم اینست که اگر شاغول کشور قانون باشد و منافع نظام را قانون تعریف کرده باشد، مجمع تشخیص مصلحت نظام و جایگاه ایشان در مجلس خبرگان رهبری کاملاً تعیین کننده است که ایشان باید حرف بزند و باید دخالت کند. این که شما می فرمایید کاره ای نیست، بنده عرضم اینست که از شما توقع نمی رود. چون جایگاه قانونی ایشان را حداقل کسی نمی تواند در جایگاهی که الان هست، انکار کند. اما اینکه آقای هاشمی دارد سخن می گوید که خلاف منافع ملی است، ما باید ببینی که منفعت ملی را بر اساس چه چیزی تعریف می کنیم؟ اگر آنچه که آقای هاشمی می گوید خلاف منافع ملی است، ۱۶ میلیون به تعبیر شما و دقیقش ۱۴ میلیون رای به آقای موسوی داده شده، اینها خلاف منفعت ملی تلقی می شود.
ماهان عابدین: شعله ور کردن این بحران در راستای منافع ملی بود؟ کاری که ایشان خیلی آگاهانه انجام داد در نطقی که در نماز جمعه ایراد کردند؟
محمدصادق جوادی حصار: من در صحبتی که آقای علیرضا حقیقی کردند که شما از موضع دولت حرف می زنید یک مقدار تردید داشتم. ولی الان دیگر کاملاً مطمئن شدم که شما دارید از موضع امنیتی داخل نظام حرف می زنید. اشکالی هم ندارد. ما حاضریم که حرف حتی نیروهای امنیتی را هم از تریبون های رسمی بین المللی بشنویم. اما یک مطلب را نباید فراموش کرد. برای ملکوک کردن چهره مخالف که نباید به هر وسیله ای متوسل شد. اگر قرار است که ما با این طور شاغول هایی که شما سخن می گویید حرف بزنیم، صحبت هایی هست که آقای احمدی نژاد از خیلی از طرفداران آقای احمدی نژاد که می شود گفت ولی ما آنها را به منفعت کشور نمی دانیم که بگوییم و از تریبون رسمی بین المللی بگوییم که آقای احمدی نژاد این کار را کرده و آن کار را کرده. ایرادهای بسیاری به آقای هاشمی وارد است و یکی از بزرگترین ایرادها سکوت ایشان در هشت سال ریاست جمهوری در برابر این شعار بود که «مخالف هاشمی، مخالف رهبر است، مخالف رهبری دشمن پیغمبر است»، یعنی هر کس با هاشمی مخالفت کند و با رهبری مخالفت کند دشمن پیغمبر است و خونش مباح. آقای هاشمی هشت سال این را شیند و سکوت کرد.