بیش از شش ماه پس از انتخابات ۲۲ خرداد، هنوز خیابانهای ایران آرام ندارد.
گرچه پس از نماز جمعه ۲۹ خرداد که رهبر جمهوری اسلامی ایران با تایید مجدد نتایج اعلام شده انتخابات و حمایت از دولت محمود احمدی نژاد، معترضان را از ادامه تظاهرات برحذر داشت، و با تشدید سرکوبیها، ایران دیگر شاهد تظاهرات میلیونی نبوده است. با این همه عزاداریهای محرم و سوگواریهای سراسری چند صد هزار نفره برای آیتالله فقید حسینعلی منتظری، مرجع حامی جنبش سبز، به باور آگاهان سیاسی، نشان داد که به رغم سرکوبیها، معترضان و چهرههای شاخص اعتراض، مانند میرحسین موسوی، محمد خاتمی و مهدی کروبی به نتیجه کار امیدوارند. نتیجهای که برخی آگاهان سیاسی حاصل آن را تا اینجای کار «آچمز» سیاسی و ادامه سرکوبی میدانند.
در این میان هستند عناصری در نظام که خود را مجزا از دولت و مخالفانش میدانند و معادله سرکوبیآچمز را راه حلی مناسب برای «بحران بعد از انتخابات» نمیدانند. از جمله محمد مهدی فقیهی، از چهرههای شاخص سازمان تبلیغات اسلامی در گفت و گو با سایت بازتاب، سایت نزدیک به محسن رضایی، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام، وضعیت کنونی را ناشی از سیاستهای چهارسال گذشته دولت نهم میداند و ابراز امیدواری میکند که رهبر جمهوری اسلامی ایران فضایی را فراهم کند تا «عدهای از نخبگان حوزه و دانشگاه بتوانند زمینه تحکیم جایگاه ولایت فقیه را فراهم کنند.»
علی مطهری، فرزند آیت الله مطهری، نظریه پرداز فقید انقلاب، و نماینده مجلس هشتم، دولت محمود احمدی نژاد و حامیانش را جریان سومی مینامد با نظریاتی بدیع که به گفته او «میتواند زمینه انحراف و سقوطش را فراهم کند.»
همزمان کوشش هواداران محمدباقر قالیباف، شهردار تهران و رقیب محمود احمدی نژاد در نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، برای تعریف تفاوتهای گرایش اصولگرای منتقد با حامیان دولت ادامه دارد.
بر اینها میتوان خرده گیریهای علی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی و دیگر عناصر اصولگرا اما منتقد دولت در قوه مقننه را افزود، که تنها پس از دخالت رهبر جمهوری اسلامی ایران میزان انتقادهای خود را از دولت کاهش دادند.
برآیند تلاشهای جناح اصولگرای منتقد دولت در شش ماهی که از آغاز اعتراضها به نتایج اعلام شده انتخابات ۲۲ خرداد میگذرد، چه بوده است؟ آیا با افزایش هزینه رویاروییها میان معترضان و دولت برای دو طرف زمینه برای میانجیگری این عده فراهم میشود؟ واکنش معترضان به راهحلهای مصالحه جویانه چیست؟
این پرسشها را با سه میهمان برنامه این هفته دیدگاهها در میان گذاشتیم: در تهران با عباس صفایی فر، روزنامه نگار و تحلیلگر سیاسی نزدیک به جناح اصلاح گرا و تقی رحمانی، عضو شورای فعالان ملی مذهبی و در تورونتو با علیرضا حقیقی، تحلیلگر سیاسی.
آقای صفایی فر معتقد است تلاش اصولگرایان منتقد دولت برای یافتن راه حل برونرفت از بحران به دلیل توان کم به نتیجه نرسیده است؛
عباس صفایی فر: از حیث ِ اثرگذاری در این جریانات و اتفاقات، من این آقایان را فکر نمیکنم بتوانند موثر واقع شوند. اما این که حضور اینها و بیان این مسائل چه تاثیری در جریان اصولگرایی دارد، شکاف درون جریان اصولگرایان بسیار تشدید شده است و امروز در بین خودشان کمتر افرادی را سراغ دارید که دچار بحثهای جدی نشده باشند.
به باور آقای صفایی فر نتیجه این شکاف سلسله آگاهیهایی است که جامعه از آن بهره مند میشود. وی تاکید میکند که آنها نمیتوانند نقشی در حل مشکلات داشته باشد.
آقای رحمانی در پاسخ به این پرسش که منتقدان اصولگرا تا چه حد توانسته اند هویت مستقلی را از خودشان تعریف کنند، میگوید: « آنها نقش بازدارنده و سرعت گیر داشتند. هجومی که برای حذفهاشمی و بعد حذف آقای موسوی و کروبی برداشته شد، با مواضع آقای باهنر و آقای قالیباف و یک مقدار هم خود آقای هاشمی باعث شد که سرعت گیر باشد و مانع شدند که اتفاق جدی مثل دستگیری آقای کروبی و موسوی رخ بدهد.»
آقای رحمانی معتقد است که دولت دهم، دولت چندان اصولگرایی هم نیست؛ «این جریان اصولگرا که میخواهد بگوید اصولگراست، باید از خودش منطق و قدرت انسجام و توان عملی نشان دهد. این ویژگی وقتی عملی میشود که به یک اصول مشخصی در رابطه با دولت و جنبش سبز برسد. اینها باید قبول کنند که چیزی به نام جنبش سبز وجود دارد و موسوی و کروبی، حتی آقای خاتمی و حتی گاهی آقایهاشمی حرفهایی که میزنند حرفهای قابل اعتنایی است.»
آقای حقیقی در همین زمینه معتقد است تلاش اصولگرایان به اشکال گوناگون نشان داده شده است.
علیرضا حقیقی: آن جناحی که شما از آنها نام بردید، رقیب آینده آقای احمدی نژاد هستند و او به خوبی میداند که اینها را باید به لحاظ سیاسی بیاعتبار کند، زیرا آنها برای تیم آینده آقای احمدی نژاد، آلترناتیوهای درون سیستمی هستند. بخشی هم لابیهایی بوده که در پشت صورت گرفته است. این جناح بیشتر ترجیح میدهد که لابیها و انتقادات صریحش را در محافل خصوصی و نهادهای قدرت انجام دهد. زیرا بیان علنی انتقادها برای آنها هزینههای سیاسی دارد. اینها هنوز نتوانسته اند با نهاد رهبری به توافقی در این زمینهها برسند.
آقای حقیقی معتقد است که در مجموع به دلیل نداشتن یک هویت اجتماعی خاص نتوانسته اند خودشان را به عنوان یک صدای مستقل نشان دهند. وی همچنین پیشبینی میکند که در آینده به دلیل عدم توان دولت در اقناع نخبگان اجتماعی و کنار زدند بحرانهای موجود، وزن این گروه بیشتر خواهد شد و تکیه نهاد قدرت به این جناح بیشتر خواهد شد.
آقای صفایی فر در پاسخ به این پرسش که جناح اصول گرای منتقد دولت تا چه حد میتواند به صورت جدی اصول گرای اصلاح گرا باشد، میگوید: «آینده سیاسی طیف فکری متعلق به آقای احمدی نژاد جایگاه قابل توجهی نخواهد داشت. اما راهحلهای جناح منتقد به دلیل این که از قدرت لازم برخوردار نیستند، قابلیت اجرایی پیدا نمیکند. اگر این جریان صاحب قدرت و یا اختیار شود، آن موقع ممکن است اثر وجودی و کار آنها موثر واقع شود.»
گفته میشود که وقتی حاکمیت و معترضان هردو به این نتیجه برسند که هزینه ادامه شرایط موجود بالا رفته، زمینههایی برای موثر واقع شدن میانجیگری فراهم میشود و در آن زمان شاید اصولگرایان منتقد بتوانند تنش زدایی کنند. آیا با این تحلیل موافق هستید؟
تقی رحمانی: آن جناح منتقد با همین تحلیل زندگی میکند و امیدوار است که کار به اینجا برسد. خود آقای باهنر رای بالای آقای موسوی را قبل از انتخابات پیشبینی کرده بود. آقای محسن رضایی دارد تصریح میکند که جامعه دارد به سوی یک بن بست پیش میرود. اما در جناح دولت هنوز این فکر که میشود جنبش را فرسوده کرد، وجود دارد.
آقای حقیقی با اشاره به شرایطی که در آن روند افزایش قدرت اصولگرایان منتقد نهاد رهبری را وادارد که به این جناح تکیه کند و رویکردهای میانجیگرانه را در پیش گیرد، میگوید: «در فرهنگ سیاسی ایران متاسفانه چیزی به اسم مصالحه در میان قدرت و جامعه مدنی به چشم نمیخورد. از زمان شاه این مسئله بود و این مسئله به عنوان یک توهین محسوب میشد: سازشکار و خیانتکار مفهومهایی است که داده میشود. ولی راه حل ایران راه حل مصالحه است. درست است که به اهداف زیادی دست پیدا نکند، هزینههای تغییر کم میشود. به نظر من زمینههای مصالحه وجود دارد.»
آقای حقیقی با تاکید بر هزینههایی که سرکوب جنبش در پی دارد و مشکلات اقتصادی کشور، معتقد است مسئله امنیت و تمامیت ارضی ایران میتواند دچار خدشه شود؛ «در این سمت هم روشنفکران به نظر من در مسئله مصالحه خیلی کار نمیکنند. هرکس که تندتر شعار بدهد، محبوبتر است. بسیاری از روشنفکران فضا را انقلابی توصیف میکنند. از این بابت به نظر من روشنفکران نقش موثری دارند.»
وی نتیجه گیری میکند که در وضعیتی که هر دو طرف نقاط ضعف و مشکلات خود را دارند، مصالحه کمهزینهترین راه است.
آقای صفایی فر در جمع بندی بحث به این نکته اشاره میکند که برای حل بحران، مسائل مربوط به بحران را نباید دینی بلکه باید آن را سیاسی دید.
آقای رحمانی نیز ضمن برشمردن ارزش مصالحه میگوید: طبقه متوسط ایران از مصالحه رویگردان نیست. وی معتقد است شرایط مانند شرایط انقلاب نیست که به تقابل مطلق رسیده باشد و خواستهای بیشتر گروهها خواستهای حداقلی است.
گرچه پس از نماز جمعه ۲۹ خرداد که رهبر جمهوری اسلامی ایران با تایید مجدد نتایج اعلام شده انتخابات و حمایت از دولت محمود احمدی نژاد، معترضان را از ادامه تظاهرات برحذر داشت، و با تشدید سرکوبیها، ایران دیگر شاهد تظاهرات میلیونی نبوده است. با این همه عزاداریهای محرم و سوگواریهای سراسری چند صد هزار نفره برای آیتالله فقید حسینعلی منتظری، مرجع حامی جنبش سبز، به باور آگاهان سیاسی، نشان داد که به رغم سرکوبیها، معترضان و چهرههای شاخص اعتراض، مانند میرحسین موسوی، محمد خاتمی و مهدی کروبی به نتیجه کار امیدوارند. نتیجهای که برخی آگاهان سیاسی حاصل آن را تا اینجای کار «آچمز» سیاسی و ادامه سرکوبی میدانند.
در این میان هستند عناصری در نظام که خود را مجزا از دولت و مخالفانش میدانند و معادله سرکوبیآچمز را راه حلی مناسب برای «بحران بعد از انتخابات» نمیدانند. از جمله محمد مهدی فقیهی، از چهرههای شاخص سازمان تبلیغات اسلامی در گفت و گو با سایت بازتاب، سایت نزدیک به محسن رضایی، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام، وضعیت کنونی را ناشی از سیاستهای چهارسال گذشته دولت نهم میداند و ابراز امیدواری میکند که رهبر جمهوری اسلامی ایران فضایی را فراهم کند تا «عدهای از نخبگان حوزه و دانشگاه بتوانند زمینه تحکیم جایگاه ولایت فقیه را فراهم کنند.»
علی مطهری، فرزند آیت الله مطهری، نظریه پرداز فقید انقلاب، و نماینده مجلس هشتم، دولت محمود احمدی نژاد و حامیانش را جریان سومی مینامد با نظریاتی بدیع که به گفته او «میتواند زمینه انحراف و سقوطش را فراهم کند.»
همزمان کوشش هواداران محمدباقر قالیباف، شهردار تهران و رقیب محمود احمدی نژاد در نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، برای تعریف تفاوتهای گرایش اصولگرای منتقد با حامیان دولت ادامه دارد.
بر اینها میتوان خرده گیریهای علی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی و دیگر عناصر اصولگرا اما منتقد دولت در قوه مقننه را افزود، که تنها پس از دخالت رهبر جمهوری اسلامی ایران میزان انتقادهای خود را از دولت کاهش دادند.
برآیند تلاشهای جناح اصولگرای منتقد دولت در شش ماهی که از آغاز اعتراضها به نتایج اعلام شده انتخابات ۲۲ خرداد میگذرد، چه بوده است؟ آیا با افزایش هزینه رویاروییها میان معترضان و دولت برای دو طرف زمینه برای میانجیگری این عده فراهم میشود؟ واکنش معترضان به راهحلهای مصالحه جویانه چیست؟
این پرسشها را با سه میهمان برنامه این هفته دیدگاهها در میان گذاشتیم: در تهران با عباس صفایی فر، روزنامه نگار و تحلیلگر سیاسی نزدیک به جناح اصلاح گرا و تقی رحمانی، عضو شورای فعالان ملی مذهبی و در تورونتو با علیرضا حقیقی، تحلیلگر سیاسی.
آقای صفایی فر معتقد است تلاش اصولگرایان منتقد دولت برای یافتن راه حل برونرفت از بحران به دلیل توان کم به نتیجه نرسیده است؛
عباس صفایی فر: از حیث ِ اثرگذاری در این جریانات و اتفاقات، من این آقایان را فکر نمیکنم بتوانند موثر واقع شوند. اما این که حضور اینها و بیان این مسائل چه تاثیری در جریان اصولگرایی دارد، شکاف درون جریان اصولگرایان بسیار تشدید شده است و امروز در بین خودشان کمتر افرادی را سراغ دارید که دچار بحثهای جدی نشده باشند.
راهحلهای جناح منتقد به دلیل این که از قدرت لازم برخوردار نیستند، قابلیت اجرایی پیدا نمیکند. اگر این جریان صاحب قدرت و یا اختیار شود، آن موقع ممکن است اثر وجودی و کار آنها موثر واقع شود.
عباس صفایی فر
آقای رحمانی در پاسخ به این پرسش که منتقدان اصولگرا تا چه حد توانسته اند هویت مستقلی را از خودشان تعریف کنند، میگوید: « آنها نقش بازدارنده و سرعت گیر داشتند. هجومی که برای حذفهاشمی و بعد حذف آقای موسوی و کروبی برداشته شد، با مواضع آقای باهنر و آقای قالیباف و یک مقدار هم خود آقای هاشمی باعث شد که سرعت گیر باشد و مانع شدند که اتفاق جدی مثل دستگیری آقای کروبی و موسوی رخ بدهد.»
آقای رحمانی معتقد است که دولت دهم، دولت چندان اصولگرایی هم نیست؛ «این جریان اصولگرا که میخواهد بگوید اصولگراست، باید از خودش منطق و قدرت انسجام و توان عملی نشان دهد. این ویژگی وقتی عملی میشود که به یک اصول مشخصی در رابطه با دولت و جنبش سبز برسد. اینها باید قبول کنند که چیزی به نام جنبش سبز وجود دارد و موسوی و کروبی، حتی آقای خاتمی و حتی گاهی آقایهاشمی حرفهایی که میزنند حرفهای قابل اعتنایی است.»
آقای حقیقی در همین زمینه معتقد است تلاش اصولگرایان به اشکال گوناگون نشان داده شده است.
در فرهنگ سیاسی ایران متاسفانه چیزی به اسم مصالحه در میان قدرت و جامعه مدنی به چشم نمیخورد. از زمان شاه این مسئله بود و این مسئله به عنوان یک توهین محسوب میشد: سازشکار و خیانتکار مفهومهایی است که داده میشود. ولی راه حل ایران راه حل مصالحه است.
علیرضا حقیقی
آقای حقیقی معتقد است که در مجموع به دلیل نداشتن یک هویت اجتماعی خاص نتوانسته اند خودشان را به عنوان یک صدای مستقل نشان دهند. وی همچنین پیشبینی میکند که در آینده به دلیل عدم توان دولت در اقناع نخبگان اجتماعی و کنار زدند بحرانهای موجود، وزن این گروه بیشتر خواهد شد و تکیه نهاد قدرت به این جناح بیشتر خواهد شد.
آقای صفایی فر در پاسخ به این پرسش که جناح اصول گرای منتقد دولت تا چه حد میتواند به صورت جدی اصول گرای اصلاح گرا باشد، میگوید: «آینده سیاسی طیف فکری متعلق به آقای احمدی نژاد جایگاه قابل توجهی نخواهد داشت. اما راهحلهای جناح منتقد به دلیل این که از قدرت لازم برخوردار نیستند، قابلیت اجرایی پیدا نمیکند. اگر این جریان صاحب قدرت و یا اختیار شود، آن موقع ممکن است اثر وجودی و کار آنها موثر واقع شود.»
گفته میشود که وقتی حاکمیت و معترضان هردو به این نتیجه برسند که هزینه ادامه شرایط موجود بالا رفته، زمینههایی برای موثر واقع شدن میانجیگری فراهم میشود و در آن زمان شاید اصولگرایان منتقد بتوانند تنش زدایی کنند. آیا با این تحلیل موافق هستید؟
تقی رحمانی: آن جناح منتقد با همین تحلیل زندگی میکند و امیدوار است که کار به اینجا برسد. خود آقای باهنر رای بالای آقای موسوی را قبل از انتخابات پیشبینی کرده بود. آقای محسن رضایی دارد تصریح میکند که جامعه دارد به سوی یک بن بست پیش میرود. اما در جناح دولت هنوز این فکر که میشود جنبش را فرسوده کرد، وجود دارد.
طبقه متوسط ایران از مصالحه رویگردان نیست. وی معتقد است شرایط مانند شرایط انقلاب نیست که به تقابل مطلق رسیده باشد و خواستهای بیشتر گروهها خواستهای حداقلی است.
تقی رحمانی
آقای حقیقی با تاکید بر هزینههایی که سرکوب جنبش در پی دارد و مشکلات اقتصادی کشور، معتقد است مسئله امنیت و تمامیت ارضی ایران میتواند دچار خدشه شود؛ «در این سمت هم روشنفکران به نظر من در مسئله مصالحه خیلی کار نمیکنند. هرکس که تندتر شعار بدهد، محبوبتر است. بسیاری از روشنفکران فضا را انقلابی توصیف میکنند. از این بابت به نظر من روشنفکران نقش موثری دارند.»
وی نتیجه گیری میکند که در وضعیتی که هر دو طرف نقاط ضعف و مشکلات خود را دارند، مصالحه کمهزینهترین راه است.
آقای صفایی فر در جمع بندی بحث به این نکته اشاره میکند که برای حل بحران، مسائل مربوط به بحران را نباید دینی بلکه باید آن را سیاسی دید.
آقای رحمانی نیز ضمن برشمردن ارزش مصالحه میگوید: طبقه متوسط ایران از مصالحه رویگردان نیست. وی معتقد است شرایط مانند شرایط انقلاب نیست که به تقابل مطلق رسیده باشد و خواستهای بیشتر گروهها خواستهای حداقلی است.