اصلاح طلبانی که منتقد رفتار رهبر جمهوری اسلامی در سال ۸۸ بودند اهل فتنه نام گرفته و نتوانسته و نمیتوانند در کاست سیاسی حضور داشته باشند. محمد خاتمی که بارها به جمهوری اسلامی و ولایت فقیه در چند سال اخیر اعلام وفاداری کرده امروز به نظر میرسد که حتی اجازهٔ ملاقات با علی خامنهای بر تخت بیمارستان را نیز پیدا نمیکند. به نزدیکان وی نیز آن قدر حساسیت وجود دارد که اگر معاون و مشاور وزیری باشند آن وزیر را استیضاح میکنند.
اما وضعیت سیاسی اصلاح طلبان وفادار به خامنهای در سالهای پس از جنبش سبز نیز چندان به سر و سامان نبوده است. وضعیت آنان آن چنان شکننده بوده که تلاش کردهاند به نیروهایی که در سالهای ۷۶ تا ۸۰ جزء دشمنان خود تصور میکردند تمسک جویند تا آنها را زیر پرو بال خود بگیرند و از زیر صافی شورای نگهبان رد کنند. در این نوشته به چهار تن که بدون اندکی تغییر مواضع مورد محبت و ارادت اصلاح طلبان واقع شدهاند میپردازم: اینکه چر ا این افراد را از میان جناح مقابل انتخاب کردهاند؟ عکس العمل این افراد به تلاش برای همکاری سیاسی و حتی حمایت چه بوده است؟ و موانع بیرونی این پیمانهای تازهٔ متصور چیستند؟
حسن روحانی
حسن روحانی بعد از اخراج محمد موسوی خویینیها از مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری به جای وی منصوب شد و یک به یک اصلاح طلبان فعال سیاسی را از مرکز اخراج کرد. اصلاح طلبان در دههٔ هشتاد نیز حتی در حالی که تحت فشار قرار داشتند حاضر نبودند با کسانی مثل حسن روحانی کار کنند چون وی را در جمع جامعهٔ روحانیت مبارز که مخالف نیروهای چپ مذهبی بود میدیدند. آنها وی را حتی دورتر نسبت به خود در مقایسه با هاشمی رفسنجانی تصور میکردند چون وی را در حوزههای امنیتی کاملا وفادار به خامنهای تصور میکردند و حقیقت هم همین بود.
اما انزوا و دوری از قدرت در سالهای بعد از ۸۸ برای آنها خیلی گران بود. در انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ صرفا به دلیل نزدیکی روحانی به رفسنجانی به او اقبال نشان دادند. روحانی حتی به یکی از وعدههایی که در دوران کارزارهای انتخاباتی در حوزهٔ سیاست داخلی داده عمل نکرده است و بعید است اصلاح طلبان بدین موضوع واقف نبودند.
اصلاح طلبان در مدتی کوتاه متوجه شدند که روحانی کاری برای مطالبات آنها نخواهد کرد. همین موضوع کار اصلاح طلبان را در عرضه دیگر چهرههای اقتدار گرا دشوارتر خواهد کرد. ایدهٔ انتخاب میان بد و بدتر به دههٔ هفتاد خورشیدی تعلق داشت.
علی مطهری
علی مطهری از مخالفان سرسخت اصلاح طلبان بوده و هست و بارها گفته که دو طرف در سال ۸۸ فتنه گر بودند اما به دلیل مخالفت با احمدینژاد مورد توجه اصلاح طلبان قرار گرفت. او همچنین با مخالفت با حصر موسوی و کروبی به چهرهای مقبول برای اصلاح طلبان تبدیل شده است. اخبار مربوط به وی در روزنامههای اصلاح طلب به خوبی منعکس میشود و انتقادی نیز از وی صورت نمیگیرد. به نظر میآید که اصلاح طلبان میخواهند هم در مجلس با کمک وی یک فراکسیون طرفدار دولت روحانی راه بیندازند (بدون موفقیت تا این لحظه) و هم میخواهند در انتخابات آیندهٔ مجلس وی را در لیست خود داشته باشند.
اما اصلاح طلبان به مواضع تمامیت خواهانه و تبعیض آمیز وی در حوزههای اجتماعی و فرهنگی بالاخص علیه زنان بیتوجهی میکنند. مطهری هم در دورهٔ احمدینژاد و هم در دورهٔ روحانی این دولتها را در سیاستهای فرهنگی لیبرال میداند چون با همهٔ قوا در عرصهٔ تحمیل حجاب، اعمال پوشش مورد نظر روحانیت و جدایی جنسیتی اهتمام لازم را به خرج نمیدهند. از همین جهت مطهری از لحاظ سیاسی برای اصلاح طلبان یک سرمایه و از نظر فرهنگی و اجتماعی یک دردسر است و دقیقا نمیدانند با وی چه کنند.
ناطق نوری
ناطق نوری تا زمانی که مورد حملهٔ احمدینژاد در کارزارهای انتخاباتی سال ۸۸ قرار گرفت برای اصلاح طلبان رقیب خاتمی در سال ۱۳۷۶ تلقی میشود. بعد از سال ۸۸ یکباره انتقادات اصلاح طلبان نسبت به ناطق پایان گرفت با این امید که بعد از حملات احمدینژاد ناطق به سمت ائتلاف تازهٔ آنها با هاشمی گرایش پیدا کند. این امر به زعم اصلاح طلبان نتیجه داد و در انتخابات ۹۲ ناطق به ائتلاف هاشمی-ناطق-خاتمی –حسن خمینی در حمایت از روحانی پیوست اما احتمال حضور ناطق در فهرستی از اصلاح طلبان برای مجلس آینده بسیار اندک است.
وقتی او میگوید «اکنون وقتی دولت حرف میزند آدم دلش به تاپ و توپ نمیافتد» از دولت روحانی برای ثبات بخشیدن به بازار ابراز رضایت میکند و هیچ نشانهای از گرایش وی به اصلاح طلبان به چشم نمیخورد.
علی لاریجانی
اصلاح طلبان مذهبی که در مجلس هشتم و نهم در اقلیت بودهاند برای اعلام وفاداری به حکومت و تایید مجدد توسط شورای نگهبان در انتخابات هیئت رئیسه به علی لاریجانی رای دادهاند، کسی که در دوران مجلس ششم و ریاست جمهوری خاتمی همیشه در ذکر کمیتههای برنامه ریزی بحران برای دولت و مجلس نامش به میان میآمد. برای انتخابات آینده نیز برخی از اصلاح طلبان به دنبال قرار دادن لاریجانی در فهرست خود هستند. عرضه لاریجانی به هواداران اصلاح طلبان بسیار دشوارتر از روحانی و مطهری است چون وی علی رغم فاصله گیری از احمدینژاد هیچگاه نیازی به رای اصلاح طلبان احساس نکرده است. او هنوز در ذیل روحانیت مبارز و جامعهٔ مدرسین خود را میبیند (بر خلاف روحانی در ۶ سال اخیر) و با بخشهایی از سپاهیان نیز نزدیک است.
***
به نظر میآید اصلاح طلبان تلاش دارند دوره به دوره تخم مرغهای اندک خود را در سبد برخی از اقتدارگرایان (صرفا بر اساس دوری از احمدینژاد که ویژگی مشترک چهار سیاستمدار ذکر شده است) قرار دهند اما این کار به نتیجهای برای آنها نیانجامیده است. مجموعهٔ تلاشهای اصلاح طلبان برای نزدیکی به این افراد ناشی است از احساس ضعف مفرط سیاسی آنان در مجموعهٔ کاست حکومتی (که احساسی واقعی ناشی از عدم اعتماد خامنهای و سپاه به آنهاست) و اشتهای زیاد برای بازگشت به وضعیت نیمهٔ دوم دههٔ هفتاد بدون توجه عمومی به آنها و بدون پتانسیل اصلاح خواهی آن دوره. آنها میخواهند تاریخ را بر گردانند و موسوی و کروبی و خاتمی و دهها نشریه و روزنامهٔ اصلاح طلب را در این برگردان تاریخ حذف کنند تا بیت و سپاه نسبت به آنها دید بهتری پیدا کند.
در نتیجه این دسته از اصلاح طلبان مجبورند به هر چیزی تشبث جویند تا رود خروشان سیاست آنها را غرق نکند و جایی در محافل سیاسی پیدا کنند. پس از کنار رفتن احمدینژاد آنها دیگر نمیتوانند بر اساس نزدیکی و دوری از احمدینژاد قطب بندی سیاسی درست کنند. معیار قطب بندیهای سیاسی در دوران روحانی مثل همیشه دوری و نزدیکی به بیت است.
--------------------------
یادداشتها بیانگر نظر نویسندگان آنهاست و نه بازتاب دیدگاههای رادیو فردا.