روزنامه «الاخبار» در لبنان که به حزبالله نزدیک است، در یکی از مقالات تحلیلی خود که در روز جمعه ۴ اکتبر منتشر کرد به «قبول نکردن» دعوت ملک عبدالله از سوی حسن روحانی برای رفتن به حج امسال اشاره نموده و تحلیل کرده است که دیدار از مسکو و سپس واتیکان، از رفتن به عربستان واجبتر است.
قبل از این در ۹ شهریورماه جاری امیر عبداللهیان، معاون وزیر خارجه ایران، اعلام کرده بود که حسن روحانی برنامهای برای سفر به عربستان ندارد. با این وجود اصحاب رسانه در عربستان به تحلیل روزنامه «الاخبار» لبنان حساسیت بیشتری نشان دادند.
از سوی عربستان سعودی طارق حُمید مدیر سابق روزنامه الشرق الاوسط از همفکران نزدیک به سعود الفیصل، در شماره این روزنامه در روز شنبه ۵ اکتبر با عنوان «روحانی؛ نه حج و نه روبوسی» در پاسخ به تحلیل روزنامه «الاخبار» لبنان، با قطعیت نوشت که حسن روحانی رئیس جمهوری ایران، به حج امسال نخواهد آمد.
نویسنده عربستانی تحلیل کرده است که تندروها در ایران معتقد هستند، رئیس جمهوری جدید ایران با تماس تلفنی خود با اوباما «بوسه» مجانی تقدیم آمریکایی ها کرد و در چنین شرایطی نباید به او اجازه داد یک «بوسه» مجانی دیگر به سعودی ها ارائه کند.
طارق حُمید دعوت به حج را عادی تلقی کرده و نوشته است که هر سال پادشاه عربستان برای رؤسای کشورهای اسلامی چنین دعوتی ارسال میکند که از جمله آنها محمود احمدینژاد بود.
ایران از سال ۲۰۰۱ و بعد از سقوط طالبان در افغانستان و سپس سال ۲۰۰۳ و واژگون شدن رژیم صدام حسین در عراق، توانست با حداقل هزینه، حداکثر بهره برداری را از رویدادهای جاری به نفع خود به عمل بیاورد. در فاصله کمتر از ۵ سال نیز گروههای سیاسی هوادار ایران در عراق قدرت گرفتند. اما عربستان سعودی با وجود همراهی در جنگ بر ضد صدام حسین، به شکلی بازنده رقابت منطقهای در عراق به حساب آمد به طوری که برای مدتها دولت جدید عراق روابط چندانی با عربستان نداشت و تضادهای شدید مذهبی و سیاسی میان آن دو شکل گرفت.
در افغانستان نیز با سقوط امارات اسلامی طالبان، عربستان یکی از اهرمهای فشار خود را در منطقه از دست داد و این رویدادها به ایران کمک کرد تا در فضای جدید اهدافی فراتر از آنچه در سابق داشت، طراحی کند. در چنین اوضاعی ایران و عربستان وارد یک «جنگ سرد» منطقه ای شدند که از عراق تا لبنان گسترده شده بود و مناطقی چون شمال یمن، بحرین و منطقه قطیف در داخل عربستان را در برمیگرفت.
در این سالها توازن قوا کاملا به نفع ایران تغیر پیدا کرده بود و با جنگ سال ۲۰۰۶ حزبالله و اسرائیل، ایران فارغ از وجود دو دشمن دیرینه خود یعنی صدام حسین و طالبان گامهایی در رویارویی «آزمایشی» با اسرائیل برداشت. جنگ سال ۲۰۰۶ حزبالله با اسرائیل نه فقط آزمون کوچکی برای سناریوی جنگ احتمالی اسرائیل و ایران به شمار میرفت. جنگی که علیرغم تمام خرابیهای آن، ایران و حزبالله همیشه از آن بهعنوان یک «پیروزی بزرگ» یاد میکنند و تا امروز حزبالله را به بازیگر اصلی صحنه سیاست در لبنان تبدیل کرده است که به دشواری میتوان تصمیمی برخلاف خواست آن در این کشور اتخاذ کرد.
اما با شروع «بهار عربی» و رسیدن آن به سوریه، کشوری که ستون اصلی سیاست منطقهای ایران به حساب میآید، عربستانیها را به این فکر واداشت که بتوانند امتیازات از دست رفته خود در طول یک دهه گذشته را بازیابند و با ساقط کردن رژیم بشار اسد، دولت ایران را به مرزهای خود محدود کنند؛ موضوعی که در تهران بسیار خطرناک تعبیر شد. به طوریکه مهدی طائب، رئیس قرارگاه عمار، اهمیت سوریه را بیش از خوزستان برای ایران معرفی کرد. سخنی که اندکی بعد آن را «تحریفشده» عنوان کرد و به شکلی پس گرفت.
اعتراضات اولیه مسالمتآمیز مردم سوریه بلافاصله به رویاروئی غیر مستقیم ایران و عربستان سعودی بر روی خاک آن کشور بدل شد و روز به روز شاخ و برگ گرفت و عمیقتر گشت. در واقع نمیتوان چنین اختلافات عمیقی میان ایران و عربستان را به عملکرد دولت احمدینژاد محدود کرد و با رفتن آن دولت سخن از گشایش جدید در روابط دو کشور به میان آورد، زیرا که اختلافات موجود به طبیعت و ذات دو نظام سیاسی برمیگردد که براساس آن استراتژی منطقهای هر کشور ترسیم شده است.
به نظر میرسد استراتژی جمهوری اسلامی براساس بقای بشار اسد بنا شده است و منافع عربستان سعودی تنها با رفتن حاکم دمشق میسر میگردد. این دو سیاست متضاد هم در اجزاء و هم در کلیت خود نقیض همدیگر هستند و هر دو کشور حاضر نیستند نه در اجزاء و نه در کلیت سیاست خود تغیری ایجاد کنند.
سفر حسن روحانی به عربستان از سوی تحلیلگران سیاست خارجی ایران در داخل نظام، بهعنوان «تغیر در اجزاء سیاست ایران در قبال عربستان سعودی» تعبیر شد و بنابراین امتیازاتی به آن کشور خواهد داد که ممکن است در نهایت بر روی کلیت سیاست منطقهای ایران در تعامل با عوامل جمهوری اسلامی در منطقه مانند حوثیها در یمن، مخالفان دولت در بحرین، هواداران نوری مالکی در عراق، طرفداران بشار اسد در سوریه و حزبالله لبنان نیز تأثیر منفی محدود بگذارد.
آنچه که در ایران از اهمیت بالایی برخوردار است اولویت دادن به سیاست خارجی و منطقهای این کشور در مقایسه با سیاست داخلی آن است. با فهم چنین موضوعی درک خواهیم کرد که چرا آیتالله خامنهای با آمدن فردی چون حسن روخانی در سمت ریاست جمهوری موافقت کرد. سوریه و حفظ بشار اسد در مرکز این سیاست قرار دارد. ایران تلاش میکند با تغیر سیاست «غرب ستیزی» خود و پاک کردن آثار سوء کنشهای احمدینژاد درباره اسرائیل و پیش کشیدن موضوع «تروریستهای تکفیری» به بقای بشار اسد کمک کند. ایران حاضر است نه فقط با بریتانیا یا فرانسه، بلکه حتی با آمریکا وارد گفتوگوهای امنیتی درباره مبارزه با «تروریستهای تکفیری» شود که نتیجه آن از نظر ایران حفظ همپیمان دیرینه خود، بشار اسد در چارچوب همکاری با آمریکا در مبارزه با تروریسم و بخش خیلی مهم آن، «تروریستهای تکفیری» است. از نظر ایران بشار اسد و حزبالله لبنان، «تروریستهای تکفیری» دشمنی هم رتبه اسرائیل در منطقه است و در مذاکرات با دولتهای غربی این دشمن تنها به کار میرود و از آوردن نام اسرائیل پرهیز میشود.
در این گفتمان جدید ایران و همپیمانان آن در منطقه، عربستان و قطر حامیان اصلی «تروریستهای تکفیری» هستند و از طریق آن، ایران درگیر نبردی غیر مستقیم با این دو کشور است و فضای این جنگ از مرزهای سوریه فراتر رفته و نه فقط جغرافیای منطقه شامل عراق، یمن، بحرین، لبنان و سوریه شده است، بلکه فضای اقتصادی و امنیتی را در برگرفته که ایران معتقد است هزینههای هنگفتی را برای آن رقم زده است.
جنگ سوریه تاکنون -به گزارش روزنامه فرانسوی لیبراسیون- ۱۷ میلیارد دلار برای دولت ایران هزینه داشته است.
مسؤولان سوری در نزدیک به سه سال گذشته بارها به ایران سفر کردند و در برخی از این سفرها علنا سخن از کمکهای مالی ایران به سوریه در مطبوعات هر دو کشور نیز منعکس شد.
از نظر ایران در چنین نبردی عربستان سعودی در همه صحنهها در برابر آن کشور صفآرایی کرده است. در عراق از مخالفان نوری مالکی حمایت میکند، در بحرین عامل مهم بقای حکومت این کشوردر برابر مخالفان شیعهمذهب آن شده است، در یمن تحولات این کشور با هدایت عربستان سعودی رنگ جدیدی گرفت و دولت جدید یمن با کمک عربستان سد راه سیاستهای ایران در این کشور شده است، در مصر عربستان سعودی به بازیگر اصلی برکناری محمد مرسی تبدیل شد و راه را بر نزدیکی ایران و مصر بر طبق فرمول «بیداری اسلامی» آیتالله خامنهای بست. در لبنان مهمترین پشتیبان نیروهای سیاسی مخالفان حزبالله در این کشور است و در سوریه کمکهای گسترده عربستان سعودی به مخالفان بشار اسد بر کسی پوشیده نیست.
و علاوه بر هم اینها، عربستان سعودی از مهمترین تطبیق دهندههای تحریمهای اقتصادی علیه ایران و از عمدهترین مخالفان برنامه اتمی جمهوری اسلامی به حساب میآید.
دعوت عبدالله پادشاه عربستان از حسن روحانی برای ادای مراسم حج بسیار زیرکانه اتخاذ شده است. بسیاری از تحلیلگران امور منطقه معتقدند سفر روحانی به عربستان به شکلی «کوتاه آمدن » ایران از برخی سیاستهای خود در برابر عربستان یا «تغیر در روش» جمهوری اسلامی تلقی میشد که با آمدن یک رئیس جمهور جدید بشارت آن را داده بودند.
این موضوع اگرچه در حقیقت ممکن است به این شکل نباشد اما در ظاهر به این صورت عرضه خواهد شد و تأثیر منفی خود را بر همپیمانان ایران در منطقه خواهد گذاشت. به همین دلیل است که روزنامه «الاخبار» نزدیک به حزبالله در لبنان درباره لغو سفر روحانی به عربستان نوشت: دیدار روحانی از مسکو که همواره در طول بحران سوریه، دست از حمایتهای خود از بشار اسد برنداشت و دیدار از واتیکان و شخص پاپ که در برابر حمله نظامی به سوریه موضع مخالف کرد، از رفتن به عربستان واجبتر تلقی شده است. موضوعی که تحلیلگران هوادار ریاض «به تلخی» آن را «حج مسکو»، «حج واتیکان» و «حج واشینگتن» عنوان کردهاند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
یادداشتها بیانگر نظر نویسندگان آنهاست و نه بازتاب دیدگاههای رادیو فردا.
قبل از این در ۹ شهریورماه جاری امیر عبداللهیان، معاون وزیر خارجه ایران، اعلام کرده بود که حسن روحانی برنامهای برای سفر به عربستان ندارد. با این وجود اصحاب رسانه در عربستان به تحلیل روزنامه «الاخبار» لبنان حساسیت بیشتری نشان دادند.
از سوی عربستان سعودی طارق حُمید مدیر سابق روزنامه الشرق الاوسط از همفکران نزدیک به سعود الفیصل، در شماره این روزنامه در روز شنبه ۵ اکتبر با عنوان «روحانی؛ نه حج و نه روبوسی» در پاسخ به تحلیل روزنامه «الاخبار» لبنان، با قطعیت نوشت که حسن روحانی رئیس جمهوری ایران، به حج امسال نخواهد آمد.
نویسنده عربستانی تحلیل کرده است که تندروها در ایران معتقد هستند، رئیس جمهوری جدید ایران با تماس تلفنی خود با اوباما «بوسه» مجانی تقدیم آمریکایی ها کرد و در چنین شرایطی نباید به او اجازه داد یک «بوسه» مجانی دیگر به سعودی ها ارائه کند.
طارق حُمید دعوت به حج را عادی تلقی کرده و نوشته است که هر سال پادشاه عربستان برای رؤسای کشورهای اسلامی چنین دعوتی ارسال میکند که از جمله آنها محمود احمدینژاد بود.
ایران از سال ۲۰۰۱ و بعد از سقوط طالبان در افغانستان و سپس سال ۲۰۰۳ و واژگون شدن رژیم صدام حسین در عراق، توانست با حداقل هزینه، حداکثر بهره برداری را از رویدادهای جاری به نفع خود به عمل بیاورد. در فاصله کمتر از ۵ سال نیز گروههای سیاسی هوادار ایران در عراق قدرت گرفتند. اما عربستان سعودی با وجود همراهی در جنگ بر ضد صدام حسین، به شکلی بازنده رقابت منطقهای در عراق به حساب آمد به طوری که برای مدتها دولت جدید عراق روابط چندانی با عربستان نداشت و تضادهای شدید مذهبی و سیاسی میان آن دو شکل گرفت.
در افغانستان نیز با سقوط امارات اسلامی طالبان، عربستان یکی از اهرمهای فشار خود را در منطقه از دست داد و این رویدادها به ایران کمک کرد تا در فضای جدید اهدافی فراتر از آنچه در سابق داشت، طراحی کند. در چنین اوضاعی ایران و عربستان وارد یک «جنگ سرد» منطقه ای شدند که از عراق تا لبنان گسترده شده بود و مناطقی چون شمال یمن، بحرین و منطقه قطیف در داخل عربستان را در برمیگرفت.
در این سالها توازن قوا کاملا به نفع ایران تغیر پیدا کرده بود و با جنگ سال ۲۰۰۶ حزبالله و اسرائیل، ایران فارغ از وجود دو دشمن دیرینه خود یعنی صدام حسین و طالبان گامهایی در رویارویی «آزمایشی» با اسرائیل برداشت. جنگ سال ۲۰۰۶ حزبالله با اسرائیل نه فقط آزمون کوچکی برای سناریوی جنگ احتمالی اسرائیل و ایران به شمار میرفت. جنگی که علیرغم تمام خرابیهای آن، ایران و حزبالله همیشه از آن بهعنوان یک «پیروزی بزرگ» یاد میکنند و تا امروز حزبالله را به بازیگر اصلی صحنه سیاست در لبنان تبدیل کرده است که به دشواری میتوان تصمیمی برخلاف خواست آن در این کشور اتخاذ کرد.
اما با شروع «بهار عربی» و رسیدن آن به سوریه، کشوری که ستون اصلی سیاست منطقهای ایران به حساب میآید، عربستانیها را به این فکر واداشت که بتوانند امتیازات از دست رفته خود در طول یک دهه گذشته را بازیابند و با ساقط کردن رژیم بشار اسد، دولت ایران را به مرزهای خود محدود کنند؛ موضوعی که در تهران بسیار خطرناک تعبیر شد. به طوریکه مهدی طائب، رئیس قرارگاه عمار، اهمیت سوریه را بیش از خوزستان برای ایران معرفی کرد. سخنی که اندکی بعد آن را «تحریفشده» عنوان کرد و به شکلی پس گرفت.
اعتراضات اولیه مسالمتآمیز مردم سوریه بلافاصله به رویاروئی غیر مستقیم ایران و عربستان سعودی بر روی خاک آن کشور بدل شد و روز به روز شاخ و برگ گرفت و عمیقتر گشت. در واقع نمیتوان چنین اختلافات عمیقی میان ایران و عربستان را به عملکرد دولت احمدینژاد محدود کرد و با رفتن آن دولت سخن از گشایش جدید در روابط دو کشور به میان آورد، زیرا که اختلافات موجود به طبیعت و ذات دو نظام سیاسی برمیگردد که براساس آن استراتژی منطقهای هر کشور ترسیم شده است.
به نظر میرسد استراتژی جمهوری اسلامی براساس بقای بشار اسد بنا شده است و منافع عربستان سعودی تنها با رفتن حاکم دمشق میسر میگردد. این دو سیاست متضاد هم در اجزاء و هم در کلیت خود نقیض همدیگر هستند و هر دو کشور حاضر نیستند نه در اجزاء و نه در کلیت سیاست خود تغیری ایجاد کنند.
سفر حسن روحانی به عربستان از سوی تحلیلگران سیاست خارجی ایران در داخل نظام، بهعنوان «تغیر در اجزاء سیاست ایران در قبال عربستان سعودی» تعبیر شد و بنابراین امتیازاتی به آن کشور خواهد داد که ممکن است در نهایت بر روی کلیت سیاست منطقهای ایران در تعامل با عوامل جمهوری اسلامی در منطقه مانند حوثیها در یمن، مخالفان دولت در بحرین، هواداران نوری مالکی در عراق، طرفداران بشار اسد در سوریه و حزبالله لبنان نیز تأثیر منفی محدود بگذارد.
آنچه که در ایران از اهمیت بالایی برخوردار است اولویت دادن به سیاست خارجی و منطقهای این کشور در مقایسه با سیاست داخلی آن است. با فهم چنین موضوعی درک خواهیم کرد که چرا آیتالله خامنهای با آمدن فردی چون حسن روخانی در سمت ریاست جمهوری موافقت کرد. سوریه و حفظ بشار اسد در مرکز این سیاست قرار دارد. ایران تلاش میکند با تغیر سیاست «غرب ستیزی» خود و پاک کردن آثار سوء کنشهای احمدینژاد درباره اسرائیل و پیش کشیدن موضوع «تروریستهای تکفیری» به بقای بشار اسد کمک کند. ایران حاضر است نه فقط با بریتانیا یا فرانسه، بلکه حتی با آمریکا وارد گفتوگوهای امنیتی درباره مبارزه با «تروریستهای تکفیری» شود که نتیجه آن از نظر ایران حفظ همپیمان دیرینه خود، بشار اسد در چارچوب همکاری با آمریکا در مبارزه با تروریسم و بخش خیلی مهم آن، «تروریستهای تکفیری» است. از نظر ایران بشار اسد و حزبالله لبنان، «تروریستهای تکفیری» دشمنی هم رتبه اسرائیل در منطقه است و در مذاکرات با دولتهای غربی این دشمن تنها به کار میرود و از آوردن نام اسرائیل پرهیز میشود.
در این گفتمان جدید ایران و همپیمانان آن در منطقه، عربستان و قطر حامیان اصلی «تروریستهای تکفیری» هستند و از طریق آن، ایران درگیر نبردی غیر مستقیم با این دو کشور است و فضای این جنگ از مرزهای سوریه فراتر رفته و نه فقط جغرافیای منطقه شامل عراق، یمن، بحرین، لبنان و سوریه شده است، بلکه فضای اقتصادی و امنیتی را در برگرفته که ایران معتقد است هزینههای هنگفتی را برای آن رقم زده است.
جنگ سوریه تاکنون -به گزارش روزنامه فرانسوی لیبراسیون- ۱۷ میلیارد دلار برای دولت ایران هزینه داشته است.
مسؤولان سوری در نزدیک به سه سال گذشته بارها به ایران سفر کردند و در برخی از این سفرها علنا سخن از کمکهای مالی ایران به سوریه در مطبوعات هر دو کشور نیز منعکس شد.
از نظر ایران در چنین نبردی عربستان سعودی در همه صحنهها در برابر آن کشور صفآرایی کرده است. در عراق از مخالفان نوری مالکی حمایت میکند، در بحرین عامل مهم بقای حکومت این کشوردر برابر مخالفان شیعهمذهب آن شده است، در یمن تحولات این کشور با هدایت عربستان سعودی رنگ جدیدی گرفت و دولت جدید یمن با کمک عربستان سد راه سیاستهای ایران در این کشور شده است، در مصر عربستان سعودی به بازیگر اصلی برکناری محمد مرسی تبدیل شد و راه را بر نزدیکی ایران و مصر بر طبق فرمول «بیداری اسلامی» آیتالله خامنهای بست. در لبنان مهمترین پشتیبان نیروهای سیاسی مخالفان حزبالله در این کشور است و در سوریه کمکهای گسترده عربستان سعودی به مخالفان بشار اسد بر کسی پوشیده نیست.
و علاوه بر هم اینها، عربستان سعودی از مهمترین تطبیق دهندههای تحریمهای اقتصادی علیه ایران و از عمدهترین مخالفان برنامه اتمی جمهوری اسلامی به حساب میآید.
دعوت عبدالله پادشاه عربستان از حسن روحانی برای ادای مراسم حج بسیار زیرکانه اتخاذ شده است. بسیاری از تحلیلگران امور منطقه معتقدند سفر روحانی به عربستان به شکلی «کوتاه آمدن » ایران از برخی سیاستهای خود در برابر عربستان یا «تغیر در روش» جمهوری اسلامی تلقی میشد که با آمدن یک رئیس جمهور جدید بشارت آن را داده بودند.
این موضوع اگرچه در حقیقت ممکن است به این شکل نباشد اما در ظاهر به این صورت عرضه خواهد شد و تأثیر منفی خود را بر همپیمانان ایران در منطقه خواهد گذاشت. به همین دلیل است که روزنامه «الاخبار» نزدیک به حزبالله در لبنان درباره لغو سفر روحانی به عربستان نوشت: دیدار روحانی از مسکو که همواره در طول بحران سوریه، دست از حمایتهای خود از بشار اسد برنداشت و دیدار از واتیکان و شخص پاپ که در برابر حمله نظامی به سوریه موضع مخالف کرد، از رفتن به عربستان واجبتر تلقی شده است. موضوعی که تحلیلگران هوادار ریاض «به تلخی» آن را «حج مسکو»، «حج واتیکان» و «حج واشینگتن» عنوان کردهاند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
یادداشتها بیانگر نظر نویسندگان آنهاست و نه بازتاب دیدگاههای رادیو فردا.