گروه «خلافت اسلامی» میگوید که زنان و کودکان ایزدی به اسارت گرفته شده در شمال عراق را «بر طبق شریعت اسلام» به عنوان برده میان نیروهایش تقسیم کردهاست.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، این موضوع در نسخه انگلیسی نشریه «دابـِق»، نشریه رسمی این گروه منتشر شدهاست.
به نوشته این مقاله، زنان و کودکان ایزدی پس از اسیر شدن «بر اساس قوانین شرع» میان جنگجویان گروه «خلافت اسلامی» که در عملیات سنجار شرکت کرده بودند، تقسیم شدند.
رادیو فردا در گفتوگویی با جلال جلالیزاده، عالم اهل سنت و استاد فقه شافعی دانشکده الهیات دانشگاه تهران، نظر او را درباره مبانی شرعی و اسلامی اینگونه رفتارهای گروه «خلافت اسلامی» جویا شده است.
آقای جلالیزاده، گروه خلافت اسلامی در نشریهای که به زبان انگلیسی منتشر میکند گفته که زنان و کودکان ایزدی را مطابق شرع اسلام به بردگی بردیم. واکنش اولیه شما چیست؟
جلال جلالیزاده: به نظر من چنین دیدگاهی و چنین موضعگیری کاملاً مخالف دین اسلام و آموزههای اسلام است که هدفش ریشهکن کردن بردهداری و استثمار انسان از انسان بوده، است.
گروه خلافت اسلامی میگوید براساس قوانین شرع قبل از روز قیامت بردهداری را احیاء کردیم که در اسلام بوده از یک زمانی به بعد، برافتاده و این برافتادن اشتباه بوده است. مبنای این روایت و این نوع تفسیر چیست؟
اینها اصلاً قرائتشان مخالف قرائت آزادیخواهانه و عدالتطلبانه اسلام است که اسلام بردهداری را به عنوان یک معضل اجتماعی میداند که در زمان جاهلیت در بین اعراب و جوامع دیگر مرسوم بوده و اسلام بهانههای زیادی را و راهحلهای زیادی را برای برداشتن بردهداری بیان کرده است. اگر متاسفانه در بعضی از کتب فقهی بحث برده است به نظر من ناشی از یک تفکر خشک و متحجرانهای است که روح شریعت و مکاتب شریعت اسلامی را نفهمیدند. کسانی که امروز هم متاسفانه بدون گذراندن دورههای آموزش شریعت و الهیات و فقه اسلامی که متناسب با مقتضیات زمان و مکان باشد و نیازهای عصر حاضر و مسائل حقوق بشری را درک کند، این افراد در اثر عقدهها، کمبودها و تبعیضهای حاکم بر جامعه را دستاویزی برای ایجاد خشونت و تعرض به افراد و برداشت جاهلانه و سنتی از دین موجب مشکلات زیادی برای خود و مسلمانان دیگر شدهاند.
آقای جلالیزاده، گروه خلافت اسلامی که اصلاً به شیعیان میگوید صفوی و آنها را مشرک میداند و خودش را دشمن آنها اعلام کرده است. در چهار مکتب اهل سنت آیا مواردی وجود دارد که اینها به آن استناد کنند؟
برداشت اینها از اسلام به نظر من یک برداشت سطحی و صوری است. هم برداشت آنها در مورد غیرمسلمانان و هم برداشت آنها درباره دیگر مذاهب اسلامی یک برداشت درست نیست. چه در کتب فقهی اهل سنت و اهل تشیع ما با این جملات زیادی مواجه هستیم که هر کس به قبله ما نماز بخواند و شهادتین را بر زبان بیاورد مانند ما مسلمان است و احکام اسلامی بر آن جاری میشود. این افراد با قرائت سطحی و برداشت غیر منطقی و غیر اصلی از دین موجبات حملات و هجومهای زیادی بر دین اسلام شدند. که دین اسلام کلاً برای برداشتن برده داری و برداشتن تفاوت طبقاتی آمده است. دو نکته را خدمتتان عرض کنم. یکی از خلیفه دوم است و یکی از خلیفه چهارم. عمربن خطاب میگوید: شما کی مردم را به بردگی گرفتید در حالی که از شکم مادرشان آزاد به دنیا آمدند. یک بار هم حضرت علی میگوید: در عین حال که خدا ترا آزاد آفریده و آزاد قرار داده است.
این برداشتی بود که توسط صحابه و یاران پیامبر در مورد انسانها بیان شده است. امروز کسانی که بیایند یک ملت مظلوم، بیچاره و بدبختی را که در طول تاریخ بارها مورد تعرض و هجوم دیگران قرار گرفتهاند بدون اینکه سلاح علیه دیگری کشیده باشند، بدون اینکه... شما بیایید و متعرض زنان و کودکانشان شوید نمیتوان اسم این را اسلام گذاشت. به نظر من این اعمال کلاً مخالف اسلام است و این افراد باید به شدت مجازات شوند و این افراد باید اقداماتی را که انجام دادهاند اگر معتقد به اسلام هستند باید توبه کنند.
ولی اینها حرفشان این است که ترتیب رفتارشان با مسیحیها و یهودیها طور دیگری است چون آنها اهل کتاب هستند و در قرآن هم آمده که با اهل کتاب رفتاری داشته باشند بر مبنای جزیه. ولی چون ایزدیها اهل کتاب نیستند در نتیجه میتوانند آنها را به بردگی بگیرند. این استنادات استناداتی است که به متن کتاب و قرآن میکنند.
ما حتی در زمان پیامبر (اسلام) -حالا به فرض هم ایزدیها را مشرک هم در نظر بگیریم-… صراحتاً خود قرآن میگوید اگر یکی از مشرکین به تو پناه آورد او را پناه بده تا کلام خدا را بشنود و او را به محل امنی منتقل کن. یا در موارد دیگر که بحث تبلیغ مسائل دینی است به هیچ وجه این مورد ندارد. حتی در زمان خلیفه دوم که مسلمانان به شام حمله میکنند در زمانی که مسیحیان جزیه میدادند وقتی لشگر روم به مسلمانان حمله میکند… آن جزیهای را که از مسیحیان گرفته به آنها برمی گرداند. میگوید ما نمیتوانیم امنیت شما را تامین کنیم. بنابراین ما نمیتوانیم حتی مالیاتی از شما بگیریم. حتی افرادی مثل علامه احمد مفتیزاده گفتند اصلاً در دنیا هیچ کافری وجود ندارد. وقتی مردم اسلام را نفهمیدند وقتی حجت و شاهدی نمیتوانیم داشته باشیم نمیتوانیم حکمی برای دیگران صادر کنیم. به نظر من اینها اگر میخواهند احکام اسلام را جاری کنند اولا میآمدند میرفتند ایزدیها را از فقر و بیسوادی و محرومیت و خیلی از مشکلاتی که بر اینها در طول تاریخ تحمیل شده است، نجات میدادند و بعد این افراد اگر واقعا، اسلام را میشناختند به نظر من خودشان مسلمان میشدند. نه اینکه ما همینطوری بدون هیچ تبلیغی به اینها بگوییم. این همه مشکلات در جامعه اسلامی هست متحمل به گروه جدایی اقلیت است. گروهی که واقعاً مظلوماند. گروهی که بیپناهند. متعلق به اینها شویم و بدون دلیل زنان و کودکان اینها را به اسارت بگیریم و موجب بدنامی بیشتری برای اسلام شویم.
آقای جلالیزاده، بحث کلامی با این عده، گروه خلافت اسلامی، کسانی که تفکر مشابه با اینها دارند، تا چه حد موثر است؟
به نظر من اصلاً خود پدیده داعش و گروههای تندرو ناشی از ظلم و ستم و تبعیض در کشورهای اسلامی است. به نظر من اگر بیاییم حکم تکفیر اینها را صادر کنیم و یا حکم کشتن آنها را صادر کنیم مقابله به مثل میکنیم و ما هم مثل اینها میشویم. من معتقدم اگر ما معتقد به آزادی بیان مسائل دینی در اسلام هستیم و در تاریخ اسلام هم شواهد بسیاری برای این هست اجازه بدهیم این افراد بیایند افکار خودشان را بیان کنند. بعد هم اجازه داده شود در رسانههای گروهی و شبکههای ماهواره اعتقادات خودشان را بیان کنند و علمای دیگری که معتقد به آزادی دینی هستند معتقد به عدم جنگ و خشونت برای تبلیغات اسلامی هستند با آنها بنشینند و صحبت کنند و مطابق اصول و موازین و جریانهای مستقلی که مورد قبول همه هست با اینها صحبت کنند. ما در قرآن داریم که لا اکراه فیالدین. یعنی تو نمیتوانی هیچکس را مجبور کنی که اسلام را بپذیرند. آیا تو به زور میخواهی مردم را مسلمان کنی؟ خدا خودش به پیامبرش این طوری میگوید. حالا من چه کاره هستم که بیایم او را مسلمان کنم. آن هم دینی که از روی اجبار باشد. آیا اصلاً به درد میخورد؟ دین باید آگاهانه پذیرفته شود و از روی باور قلبی طرف بپذیرد. امروز ما یک میلیارد و نیم مسلمان داریم. چند در صد این افراد نماز میخوانند. چند درصد اهل روزه و عبادت است. خب اگر اینها را بکشیم آیا کسی میماند؟
خب شما گفتید که همه برخوردها نباید به لوله تفنگ تنزل کند. ولی گروه خلافت اسلامی یا القاعده و نظایرشان این طوری نیست که فقط حرفهای ارشادی بزنند. قتل عام میکنند. برده میگیرند. با این نوع روش و رفتار، برخورد کلامی تا چه حد میتواند موثر باشد؟
به نظر من اینها دستههای مختلفی هستند. این دستههای مختلف را میشود دسته بندی کرد. با این افراد میشود صحبت کرد. به این افراد به نظر من حتی باید اجازه داد بیایند رادیوها و تلویزیونها صحبت کنند. اگر بعد از این راضی نشدند و بازهم دست به کشتن زدند به نظر من باید با آنها مقابله به مثل کرد و آنها را سر جای خود نشاند. چون نمیشود در هر جامعهای به افراد اجازه داد بیایند با شمشیر و سرنیزه و زور فشار مردم را وادار به پذیرش عقیده کنند. در عین حال که امروز در قرن بیست و یکم به سر میبریم. ما در دوران جاهلیت و صدر اسلام مسائل عشیرهای و قبیلهای نیستیم. این دورانها گذشته و امروز عصر تکامل فکری و عقل انسانها است و باید با زنان عقل و استدلال و منطق صحبت کرد. در این مورد به نظر این گروههایی که با فشار و زور میخواهند خواستههایشان را از این راه تامین کنند این افراد به زودی از بین میروند. ما در دورههای مختلف از خوارج گرفته تا حشاشین و دوره معاصر هم بسیاری از گروههای تروریست که داشتیم این افراد خود به خود از بین رفتند. جامعه بشری به هیچ وجه پذیرای گروههای تندرو و گروههای خشن نیست. اینها مانند کف روی آبند که به زودی حل میشوند و از بین میروند.