میهمانی شکوه میرزادگی/ شکوه میرزادگی
میزبان: شکوه میرزادگی
میهمانان: بیجه منجمه، مهستی گنجوی، زکریای رازی، کوروش بزرگ، هادی خرسندی
موسیقی: «سرزمین من» از دریا دادور
منوی شام: سوفله، کوکو، کتلت، سالاد و پنیر، تهچین
میزبان این هفته ما شکوه میرزادگی است. خانم میرزادگی نویسنده و شاعر است و در سالهای اخیر برای حفظ آثار فرهنگی و تاریخی ایران مبارزه میکند و به همین منظور بنیاد میراث پاسارگاد را ایجاد کرد. چند سال پیش که مقبره کوروش در نزدیکی شیراز در خطر آب گرفتگی قرار داشت او برای حفظ آن تلاشهای فراوانی کرد. خانم میرزادگی در سال ۵۲ به همراه گروهی از هنرمندان و نویسندگان به اتهام توطئه ربودن اعضای خانواده سلطنتی ایران محاکمه شد. از متهمان خسرو گلسرخی و کرامت الله دانشیان با دفاع از عقاید خود به اعدام محکوم شدند و برای خانم میرزادگی هم سه سال زندان تعیین کردند. او بعد از انقلاب به خارج از کشور مهاجرت کرد و هم اکنون در شهر دنور آمریکا زندگی میکند.
خیلی خوش آمدید به برنامه میزبان خانم شکوه میرزادگی. اگر ممکنه به من بگویید مهمانان شما برای مهمانی شام چهکسانی هستند.
میزبان/ درباره شکوه میرزادگی
میزبان این هفته، شکوه میرزادگی است. خانم میرزادگی نویسنده، شاعر و کنشگر در حفظ آثار فرهنگی و تاریخی ایران است. او بنیاد میراث پاسارگاد را پایهگذاری کرده و زمانیکه آرامگاه کوروش در نزدیکی شیراز در خطر آبگرفتگی قرار داشت برای حفظ آن تلاشهای فراوانی کرد.
مهمانهای من هستند خانم بیجه منجمه، خانم مهستی گنجوی، زکریای رازی، کوروش بزرگ و آقای هادی خرسندی.
من بعدا از شما میپرسم که چرا به این مهمانها علاقمندید و به خصوص توضیحاتی بدهید در باره بعضی از آنها که ممکن است زیاد شناخته شده نباشند. ولی قبل از آن میخواهم بپرسم که برای مهمانی شام میخواهید چه موسیقی برای مهمانها پخش کنید.
من دلم میخواهد که یک ترانه به نام «سرزمین من» از خانم دریا دادور بگذارم. من علاوه بر اینکه صدای این زن را بسیار دوست دارم و فکر میکنم که زیباترین و طبیعی ترین صدای یک خواننده زن ایرانی را دارد، فکر میکنم که ترانه سرزمین من صدای فقط مردمان افغانستان و ایران نیست بلکه صدای خاورمیانه ای است که مردمانش سرزمینهای خود را گم کردند و یا دارند گم میکنند. فکر میکنم که با اینکه یک مقداری این آهنگ ممکن است شاد نباشد که نیست ولی همه مهمانهایی که من دعوت کردم از آن خوششان بیاد.
بر میگردیم به مهمانهایی که انتخاب کردید. مهمان اول گفتید بیجه منجمه است. یک خرده ناشناخته به نظر میآد. میشه توضیح بدین که بیجه کی بوده.
میهمانی شکوه میرزادگی/ موسیقی انتخابی
موسیقی انتخابی: سرزمین من
با صدا و اجرای: دریا دادور
اجرای زنده: تورنتو - ۲۰۰۸
من در واقع میخواهم بیجه را به نمایندگی از زنانی که بیشتر با فشار مذهب و متعصبین مذهبی و قدرتمندان در تاریخمان گم شدهاند دعوت کنم. بیجه در واقع یک زن ریاضیدان بود. این زن سالی یکبار تقویم را استخراج میکرد برای دربار. او در قرن نهم زندگی میکرد. مکاتباتی با جامی داشت. جامی اوائل او را قبول نداشت ولی بعد برای او احترام قائل بود. دردناک است که من میبینم جامی را همه میشناسند ولی بیجه را نمیشناسند. بیجه شعر هم میگفت و طنز خیلی قویای هم داشت. به دلیل اینکه در علوم هم مهارت داشت بهش میگفتند بیجه منجمه.
ولی خانم میرزادگی چطور است که اگر واقعا همه این کارها را میکرده، ریاضیدان بوده و منجم معروف بوده ولی شناختهشده نیست. چرا؟
میهمانان شکوه میرزادگی/ بیجه منجم
بیجه منجم (سده نهم):
اخترشناس و شاعر
شهرت: ریاضیدان، استاد ستارهشناسی، استخراج سالیانه تقویم
دلیل دعوت: به نمایندگی از زنانی که بیشتر با فشار مذهب و متعصبین مذهبی و قدرتمندان در تاریخمان گم شدهاند.
گفتم مذهبیون وقتی یک زنی چیزی مینوشت، این در تاریخ ما خیلی اتفاق افتاده، مثلا وقتی یک زنی شعر میگفت شعر گفتن از دید مذهبیون برای زن چیز خوبی نبود. متاسفانه برخلاف شایعاتی که وجود دارد و میگویند که دوران مغول کشتند و زدند و بردند و همه چیز را نابود کردند آنها در واقع از نظر فیزیکی ما را نابود کردند. ولی وقتی که پیروز شدند دیگر کاری با فرهنگ ما نداشتند. یعنی ایدئولوژی نیاوردند. ولی در ارتباط با حمله اعراب در واقع این ایدئولوژی بود که زندگی ما را عوض کرد و نگاهی که به زن داشتند. زنانی که شعر میگفتند و مشهور بودند نه کسی کتاب شان را مینوشت (نسخهبرداری میکرد) و اگر هم میکردند آنها را از بین میبردند. مثلا مولف جواهر العجایب در باره بیجه منجمه میگوید که او هر علمیرا که در زمانهاش وجود داشت این زن داشت. در واقع همانطور که گفتم بیجه منجمه برای من نماینده آن زنانی است که نامشان به دلیل فشار مذهب و مذهبیون در تاریخ گم شده. حالا اگر کتاب من در بیاید در باره یک سری از این زنان در آنجا خواهید خواند. من در واقع چند سال پیش یک شعری هم در باره این بیجه خانم گفتم. در یک تکه کوچولوی آن میگویم: میدانم بر ُسم آهوها راز لحظه و شتاب حک شده است/همان که بیجه با خود داشت/ زنی که در تاریخ گم شد/اما هنوز رد نگاهش را بر ستارهها میبینیم.
مهمان دوم شما مهستی گنجوی است.
اولا مهستی یکی از مهمترین زنانی است که نهصد سال پیش حضور داشته و مثل بیجه نیست که چیز زیادی ازش نمانده باشد. خیلی چیزها از او باقی مانده. حرفهایی که زده با زنان برابری خواه جهانی کاملا همخوانی دارد، منظورم فمینیستهاست. ولی توی پرانتز حتما باید بگوییم که او زنی است که در آن زمان نگاه آزادی خواهانه و برابری طلبانه داشته. من همیشه فکر میکنم که اگر یک مهمانی داشتم مهستی به قول حافظ زلف آشفته و خوی کرده وخندانلب و مست وارد مهمانی میشد و آن شعر معروف خودش را میخواند که: ما را به دَم پیر نگه نتوان داشت/ در خانه دلگیر نگه نتوان داشت/ آن را که سر زلف چو زنجیر بُوَد/در خانه به زنجیر نگه نتوان داشت.
میهمانان شکوه میرزادگی/ مهستی گنجوی
مهستی گنجوی (سده پنجم و شش قمری):
شاعر
آثار مهم و شهرت: رباعیات؛ پایهگذار مکتب «شهرآشوب» در رباعی
دلیل دعوت: یکی از مهمترین زنانی که نهصد سال پیش حضور داشته؛ زنی که در آن زمان نگاه آزادیخواهانه و برابریطلبانه داشتهاست.
مهستی برای من نماد زنی زیبا واندیشمند است. زنی که از ادبا و متفکرین زمانه خودش بود. پایهگذار یک مکتب است که تا همین امروز هم وجود دارد و بهش میگویند مکتب «شهر آشوب». خیلی کارهایی این زن انجام داده که او هم در واقع بهاندازه آن کارهایی که کرده و بهاندازه بزرگی ای که داشته در سایه قرار گرفته. در سالهای گذشته هم نه به دلیل ایرانیها بلکه به دلیل جمهوری آذربایجان است که به خیلی از بزرگان و شخصیتهای ما چسبیدهاند و گفتهاند که آنها مال ما هستند. مهستی را هم گفتند که مال ماست و برایش بارگاه و مقبره ساختند و کارهای دیگر کردند و نامش را هم فرستادند به یونسکو که در فهرست جهانی ثبت بشود. امیدوارم و ما هم داریم تلاش میکنیم که بگوییم مهستی مال ما هم هست. ایرادی ندارد که مال آنها باشد ولی مال ما هم هست.
بله من یادم هست که چند سال پیش در جمهوری آذربایجان یک تمبر هم به یادبود او منتشر کردند.
کاملا. مرتب دارند مطالب مربوط به او را به روز میکنند درست در ایران همزمان دارند مدام این زن را خفه میکنند. حتی این شعری را که من از او خواندم- ما را به دَم پیر نگه نتوان داشت…ـ این را به مردها نسبت دادند. یعنی میگویند که آن را سعدی گفته یا یکی میگوید که آن را ایکس گفته یکی میگوید ایگرگ گفته. یعنی اینقدر نسبت به اینکه یک زن بتواند چنین حرفی را بزند تعصب وجود دارد.
مهمان سوم شما زکریای رازی است.
راستش وقتی که قرار شد من یک مهمانی داشته باشم به فرمان شما فکر کردم که در این مهمانی حتما باید زکریای رازی را دعوت کنم.
چرا؟
به خاطر اینکه بنیاد میراث پاسارگاد که من مسئولیت ادارهاش را دارم امسال را یعنی سال ۱۳۹۶ ایرانی را به نام زکریای رازی نامگذاری کرده. اولا مهمترین وجه تشابهی که مهمانان من دارند این است که همه شون سکولاراند و همه شان اهل دانشاند، و همه شون به جز کوروش بزرگ اهل شعر و هنر هستند. البته ممکنه که کوروش هم اهل هنر بوده ولی ما نمیدانیم البته باید در جمع مهمانی ازش بپرسم.
میهمانان شکوه میرزادگی/ زکریای رازی
زکریای رازی (۲۵۱-۳۱۳ قمری):
دانشمند، فیلسوف، پزشک، شیمیدان
آثار مهم: الحاوی، المرشد، الکناش المنصوری و دهها کتاب و رساله دیگر در پزشکی، شیمی، فلسفه و ... شهرت او به عنوان پزشکی بزرگ در سدههای میانی، جهانی شدهاست.
دلیل دعوت: نه تنها یکی از مهمترین دانشمندان ایران بلکه در زمان خودش یکی از مهمترین دانشمندان علوم پزشکی و شیمیست. او فیلسوف انسان مدار، خردمند و بزرگ است.
زکریای رازی نه تنها یکی از مهمترین دانشمندان ایران بلکه در ارتباط با زمان خودش یکی از مهمترین دانشمندان علوم پزشکی و شیمیاست. او فیلسوف انسان مدار، خردمند و بزرگی است که سالها در دوران رنسانس کارهایش را تدریس میکردند در غرب. یکی خیام و یکی زکریا کسانی هستند که من همیشه فکر میکنم که اینها نماینده خرد و نماینده روشنی فرهنگ ایران هستند. رازی فکر کنید که در اوج قدرت خلفای عباسی رییس دو دانشگاه/بیمارستان معروف بغداد و ری بود. در همان زمانی که مساله تقلید و مذهب را - نه دین را چون خودش خدا را قبول داشت- مذهب را رد میکند. میگوید که مذهب برای این است که جنگ به وجود بیاد، دشمنی به وجود بیاد. یعنی اگر خدا افرادی را متفاوت بداند یعنی اینکه یک گروه را به یک گروه دیگر ترجیح داده و این از کرامت خدایی به دور است. خیلی دوست دارم که پای صحبت او بنشینم و ایشان را به این دلیل دعوت کردم که بیاد و یک مقدار از حرفهای جالبش را برای ما بزند.
بسیار خوب. مهمان چهارم شما کوروش کبیر است.
مدتهاست، چندین ساله که من با کوروش در گفتوگو هستم. یعنی از وقتی که آرامگاهش داشت به دلیل سد سیوند خراب میشد و من (برای حفظ آن) دست به دامن مردمان شدم، دست به دامن موسسات جهانی شدم و البته هزاران انسان فرهنگ دوست هم پشتیبان من بودند بیشتر با کوروش آشنا شدم. در واقع الان من او را مهمترین شخصیت سیاسی تمام تاریخ ایران میدانم. به هر حال آدمی در وسط دوران باستان که اصلا چیزی به نام آزادی مذهب وجود نداشت و یا چیزی به نام رفع بیگاری وجود نداشته، یعنی در زمانی که مثلا آشور بنی پال افتخارش به این بوده که من رفتم فلان جا را چنان ویران کردم که تا سالیان سال مار و عقربی هم در آنجا وجود نخواهد داشت کوروش افتخارش در این است که رفاه مردمان را در نظر داشته، آزادی مذهب به آنها داده، بیگاری را برطرف کرده و وقتی هم کشوری را فتح میکند دست به کشتار مردم نمیزند. نکته مهمیکه برای من کوروش دارد به خصوص در ارتباط با مساله امروز ایران و خاورمیانه است.
میهمانان شکوه میرزادگی/کوروش
کوروش بزرگ (۶۰۰-۵۳۰ پیش از میلاد):
بنیانگذار و نخستین شاه هخامنشی
شهرت: استوانه کوروش؛ پادشاه مناطقی گسترده از آسیا
دلیل دعوت: او مهمترین شخصیت سیاسی تمام تاریخ ایران است.
ما در واقع هیچ سند و کتاب و مدرک و منشوری در کل خاورمیانه نداریم ـ مثلا در غرب در فرانسه و انگلیس داریم - که بهاندازه منشور کوروش انسانمدار باشد و منطبق با حقوق بشر باشد و کاملا بشود به روزش کرد و منطبق با اعلامیه حقوق بشر کرد. برای امروز ایران و خاورمیانه این مساله خیلی مهمه. حتی الان هم که میخواهند در آمریکا از تبعیض نژادی صحبت کنند محال است که بدون اشاره ای به آبراهام لینکلن این کار را بکنند. ما هم به آن دلیل نه به دلیل اینکه کوروش امپراتور بوده یا چنان و چنین بوده و کجاها را فتح کرده (باید از او یاد کنیم)… در حد اینکه آغازگر چیزی بوده که مردمان سرزمین ما حسرتش را میخورند، یعنی آزادی مذهب، مثل رفع تبعیضهای فرهنگی، مذهبی و غیره.
مهمان پنجم شما هادی خرسندی است که طنزنویس معاصر ایرانی است. هادی را برای چه دعوت کردی؟
در مورد هادی خرسندی خیلیها چیزها گفتهاند، مثلا او را با عبید زاکانی مقایسه کردند یا با ایرج میرزا مقایسه کردند. البته من نگاه میکنم که اگر هادی فرضا خودش در زمان ما حضور نداشت به طور قطع او را به عنوان مهمترین و بزرگترین طنز نویس تمام تاریخ ما باید اسم برد. البته من احساس میکنم که تازگیها حوصلهاش از دست مردم سر رفته. هر چه میگوید چند نفر آدم نقنقو بدون اینکه بدانند او چه میگوید یک چیزی بهش میبندند. فکر کردم که اگر او بیاید در جمع این آدمهای تاریخی، چون خودش هم تاریخی است دلش باز میشه یهخورده.
به خصوص میدانید که -حتما هم میدانید چون هادی را از نزدیک میشناسید ـ طنز شفاهیاش خیلی خوبه و در مهمانی اون چهار نفر را که ببیند به هر کدومشون یک چیزی میگوید.
میهمانان شکوه میرزادگی/هادی خرسندی
هادی خرسندی (زاده ۱۳۲۲):
شاعر و طنزپرداز
آثار: شعرانه، آیههای ایرانی، انشاهای صادق صداقت. ناشر مجله «اصغرآقا»
دلیل دعوت: او صدای عدالتخواه طنز، معاصر ما و بلکه کل تاریخ ما است... فکر کردم که اگر بیاید در جمع این آدمهای تاریخی، چون خودش هم تاریخی است، دلش باز میشود.
درسته و حرفهای که هادی میزند جالبه… به طور قطع زمانی خواهد آمد که تمام این چیزهای روزمره از بین خواهد رفت و عصاره آن چیزی که هادی در پنجاه سال…شصت سال دقیقا نمیدانم… گفته ماندگار میشود. هادی صدای عدالتخواه طنز -نه تنها- معاصر ما بلکه کل تاریخ ماست. من خوشحالم که هادی در مهمانی من است. البته من سالهاست که او را ندیدهام، پنج شش سالیست که نیامده این طرفها.
خوبه که ما این مهمانی را جور کردیم شما هادی را ببینید…خب…حالا شما به هادی و کوروش و رازی و مهستی گنجوی و بیجه خانم چه شامی میخواهید بدهید خانم میرزادگی.
من برای مهمانیهایم چون بدم میآد که هی بروم آشپزخانه بیام و بعد موقع غذا کشیدن هی بروم غذا بکشم دلم نمیخواهد که از گفتوگوها دور شوم. چون معمولا در این مهمانیها آقایون مینشینند و خانمها میخواهند به آدم کمک کنند آن بیشتر مرا آزار میدهد.
بله متاسفانه…
دلمم نمیخواهد که زنها دور شوند و مردها بشینند با هم بحث کنند.
میخواهید چکار کنید که مساله را حل کنید.
من همیشه در مهمانیهایم یک میزی تدارک میبینم که همزمان با آمدن مهمانها آماده میشود. روی آن انواع غذاهای سرد هست یا غذاهای گرم هست که میشود سرد خورد مثل سوفلهها، کوکوها، کتلت، سالاد و پنیر. هادی خرسندی هر وقت آمده این میز را در خانه من دیده میگه این میز روشنفکریه. البته متلک میگه. به جای اینکه بگه این چه غذاییه…چه غذای مزخرفی گذاشتی …برای اینکه بدش میآد. البته من یک تهچین هم میگذارم. تنها چیزی که در غذاهای ایرانی مدعیام که خوب بلدم تهچینه. این را میگذارم چون اولا کوروش بزرگ اینجاست و نمیشه که امپراتوری خانه آدم باشد…
یعنی غذای شاهانه میخواد…پس غذای شاهانه میخواهید برای کوروش درست کنید و ته چین هم درست میکنید.
نه غذای شاهانه را برای همه درست میکنم و تهچین را کوروش هم میتواند بخورد…
خب حالا مهمانها دارند غذای سرد و ته چین میخورند و ترانه سرزمین من با صدای دریا دادور را گوش میدهند و خود شما هم خوشحالید که چهرههای مورد علاقه شما در مهمانی نشستهاند و هادی هم فرصتی گیر آورده برای طنز پردازیش… حالا میخواستم بدانم که چه میگذرد در این مهمانی شام. یعنی بیجه و مهستی و زکریای رازی و کوروش و هادی و خودت چه دارید به هم میگویید و در باره چه چیزی صحبت کنید.
یکی از مهمترین چیزها این شباهتهای زیادی است که مهمانان من دارند. در چیزهایی شبیه هستند که میشود در باره آن حرف بزنیم. مثلا همهشون همانطور که گفتم سکولارند. ما الان میتوانیم با اینها بنشینیم و بگوییم که این چه بدبختی است که گرفتارش هستیم در این دوره. البته آنها خودشان در زمانهایی بودند به جز کوروش که در زمانه سکولار بود بقیه نمیتوانستند که چنین وضعیتی داشته باشند. ولی وقتی بدانند که در قرن بیستم و بیست و یکم سرزمینشان یک سرزمینی است با یک حکومت مذهبی که انواع تبعیضهای مختلف تحمیل میشود به مردم خوب ممکن است بنشینند صحبتی بکنند و راه حلی پیدا بکنند برای این مساله. به خصوص من فکر میکنم که کوروش و زکریا از یک طرف در ارتباط با اینکه در باره این مساله چه کار باید کرد آنها میگویند که باید سعی کرد آکاهی سازی کرد و خرد مردم را در واقع بالا برد در حدی که بتوانند درک کنند که مذهب مال مسجد و کلیسا و کِنشت است و مسایل اجتماعی را نمیشود با مذهب حل کرد. آن دو تا خانم هم در باره زنان توقع دارند و میگویند که ما مال دورهای بودیم که هیچ کجای دنیا برابری زن و مرد نبود و الان که زنان ایران میبیینند که در همه جای دنیا برابری زن و مرد وجود دارد چطور حاضر میشوند تحمل کنند یک چنین وضعیتی را. هادی هم در این وسط هر از گاهی یک تکههایی میاندازد که خیلی جالب است و فضا را از جدی بودن و یکنواخت بودن میآورد بیرون.
بنابراین بحث اصلی در باره سکولاریسم است و حقوق زنان در جهان معاصر…من فکر میکنم که شب درازی خواهید داشت خانم میرزادگی… امیدوارم که بهاندازه کافی غذا داشته باشید برای مهمانها. ولی وقت ما دارد تمام میشود و ما خیلی از شما متشکریم که در برنامه میزبان شرکت کردید.
یک دنیا ممنونم و سپاسگزارم از شما.