اظهارات تازه اسحاق جهانگیری، معاون اول حسن روحانی، مبنی بر اینکه «جامعه امروز با مشکلات جدی اقتصادی، فرهنگی و سیاست خارجی روبهرو است»، نظر کارشناسان بانک جهانی در مورد دو راهی انتخاب ایران مابین یکی از دو الگوی نوگرایی، حرکت به سمت و سوی اقتصاد آزاد و جامعه سیاسی باز، و یا ادامه اقتصاد تکمحصولی ( متکی به نفت)، مداخله دولت در تمام امور و بسته نگاه داشتن جامعه به شیوه حکومتهای اقتدارگرای پیش از سقوط اتحاد شوروی را مورد تائید قرار میدهد.
در پایان ماه ژوئن، دیوید لیپتون، معاون اول مدیر عامل صندوق بین المللی پول، طی کنفرانسی در بنیاد کارنگی-واشینگتن، پیرامون وضعیت «پسا برجام»، دو راهی ایران را برای انتخاب با جزئیات بیشتری تشریح کرده بود: الگوی اروپای شرقی بعد از فروپاشی اتحاد شوروی، یا حفظ نظام بسته سیاسی و ادامه اقتصاد دولتی تا رسیدن به انتها.
اظهارات لیپتون از این جهت دارای اهمیت است که وی پیش از حضور در بنیاد کارنگی و ایراد سخنرانی اخیر عازم ایران شده و با مسئولان بانکهای خصوصی، و مسئولان اقتصادی جمهوری اسلامی دیدار و پیرامون در مورد مشکلات مالی و اقتصادی دولت گفتگوهای جامعی آورده بود.
وی در طول مدت اقامت خود در ایران از آمادگی صندوق بین المللی پول برای ارتقاء موقعیت اقتصادی ایران و بانکهای خصوصی، در صورت پیروی از استانداردهای جهانی و پرهیز از پولشویی یاد کرده بود.
در تقابل با اظهارات جهانگیری که حاکی از بسته ماندن پای دولت برای حرکت در راه نوگرایی و تجربه اقتصاد باز و جامعه آزادتر است، رحیم جعفری فرمانده سپاه با طرح این ادعا که «تمامی سرویسهای استکباری علیه انقلاب اسلامی بسیج شدهاند» با انتقاد آشکار از مذاکرات اتمی و تلاش دولت برای نزدیکی به غرب تاکید کرد: «فکر میکنند با مذاکره میتوانند مشکلات اقتصادی را حل کنند.»
انتقاد مستقیم و متقابل حسن روحانی و باقر قالیباف شهردار تهران از یکدیگر تازهترین نمونه از ادامه تلاش غربگرایان دولتی در مقابله با گرایشهای اصول گرایان طرفدار نگاه به شرق در حاکمیت اسلامی است.
دو گزینه
برجام، حتی پیش از رسیدن به فازهای ۲ و ۳ و یا بیشتر، چنانکه حسن روحانی نوید داده بود، فرصتی فراهم آورد برای دگردیسی نظام حاکم و فاصله گرفتن حکومت مذهبی تهران از چارچوب انقلابی و پیوستن آن به جرگه حکومتهای متعارفی.
توافق جامع اتمی، با وجود انتقاداتی که به آن وارد است، فرصتهایی را فراهم آورد برای نوسازی زیرساختهای فرسوده اقتصادی ایران.
پذیرفتن تعهدات تازه از سوی دولت برای پرهیز از پولشویی، تلاش برای همسو ساختن بانکهای ایران با نظام بانکی جهانی از یک سو و از سوی دیگر اعلام آمادگی برای نوسازی ابزارهای ارتباط زمینی و هوایی با استفاده از ظرفیتهای غربی؛ توافق خرید یکصد فروند هواپیمای مسافری از فرانسه و ایتالیا، توافق برای نوسازی خطوط آهن، با استفاده از ۴ میلیارد دلار اعتبار مالی و فنی آوری ایتالیا از جمله تلاشهایی است که دولت برای استفاده از فرصتهای پسابرجام بعمل آورده است.
نیت دولت ایجاد جاذبههای نو برای افزایش سرمایهگذاری مستقیم خارجی، ( بخصوص در بخش نفت و گاز) تقویت بخش خصوصی، و ایجاد فرصتهای اشتغال برای نسل جوان و تحصیل کرده است.
ادامه این راه در صورت حفظ اقتصاد بسته و دولتی، ادامه رانتخواری، حفظ مصونیتهای مالیاتی موسسات شبه دولتی، امکان پذیر نخواهد بود.
همزمان با تقویت نگاه به غرب از سوی دولت برای گشودن گرههای اقتصادی ایران، روسیه نیز با استفاده از اهرمهایی که همکاریهای سیاسی، امنیتی و نظامی بعد از انقلاب، در اختیار آن قرارداده، علیرغم ظرفیتهای مالی محدودتر و فن آوری عقبمانده تر از غرب، قصد دارد با افزودن همکاریهای اقتصادی و تجاری ، مسیر حرکت پسا برجام ایران را به سوی شرق سوق دهد.
گزینه اخیر از حمایت و علایق محسوس رهبر کنونی حکومت، نظامیان و اصولگرایان ضد غربی برخوردار است.
اعلام تصویب اعتبار صادراتی مربوط به مجوز ساخت یک نیروگاه حرارتی در بندرعباس به ظرفیت ۱۴۰۰ مگاوات، از سوی سرگیی دونسکی، وزیر محیط زیست روسیه، در صورت اجرایی شدن، نخستین گام برای عملی ساختن طرح ساخت ۴ نیروگاه حرارتی به ارزش ۱۰ میلیارد دلار توسط روسیه خواهد بود.
روسیه پیشتر یک اعتبار ۷ میلیارد دلاری نیز برای فروش تجهیزات فنی در اختیار ایران قرار داده و برای ساخت راه آهن برقی بهمنظور اتصال گرمسار به مرز ترکمستان ابراز آمادگی کرده است.
انتخاب نهایی
انتخاب یکی از دو نگاه به شرق یا غرب از سوی ایران، چنانکه دیوید لیپتون، فرستاده ارشد صندوق بینالمللی پول به تهران نیز طی سخنان خود در واشینگتن به آن پرداخت، آسان نخواهد بود و به آرامی صورت نمیگیرد.
ایران، حتی بدون بروز دادن نشانههای آشکار، بعد از برجام در وضعیت انتقالی قرار گرفته است.
وضعیت انتقالی ایران تنها محدود به امور اقتصادی و مالی نیست، و این موضوع در سخنان روز چهارشنبه جهانگیری نیز که از «وجود مشکلات در حوزه سیاست خارجی» یاد کرد دیده شد.
جهانگیری نه قادر بود و نه مصلحت میدید که بهجای استفاده از زبان استعاره، مستقیما از وجود مشکلات سیاسی در کشور یاد کند، در حالی که حاکمیت با درک وضعیت جاری و اطلاع بیشتر از معضلات درونی، خود را نه برای رفع مشکلات سیاست خارجی، که برای دوران سیاسی بعد از رهبری علی خامنهای آماده میکند.
تعیین مسیر نهایی تغییرات اقتصادی در ایران شاید تا تثبیت شرایط سیاسی کشور ادامه یابد.
با قبول این پیش فرض، تعیین رییس دولت بعدی که اصولگرایان برای رسیدن به آن خیز برداشتهاند و بهار آینده تکلیفش روشن خواهد داشت، گام نخست برای رسیدن به ثبات سیاسی داخلی است.
علی خامنهای هرگز گرایش فکری خود را نسبت به پرهیز از غرب و قدرتهای گرم، و یا نرم آن ( حتی مخالفت با آموزش زبان انگلیسی)، و در عوض، نزدیکی بیشتر به شرق پنهان نداشته، در حالی که لازمه عبور از وضعیت انتقالی کنونی در ایران دستکم مستلزم هماهنگی شاخههای قدرت و ایجاد تنوع و تعادل در داخل و حوزه مناسبات خارجی است.
————————————
یادداشتها بیانگر نظر نویسندگان خود هستند و نه بازتاب دیدگاهی از رادیو فردا.