«اگر ملت و دولت و همه در مقابل نایستند، اینها از فردایش میگویند شما بیایید اسرائیل را هم به رسمیت بشناسید. فردا هم میآید میگوید حقوق زن و مرد هم باید با هم مساوی کنید. باید حکم قصاص را بردارید. باید ارتباط با حزبالله و مقاومت را در منطقه قطع کنید...»
این سخنان آیتالله جنتی از فقهای شورای نگهبان و خطیب نماز جمعه تهران نگرانیهایی را از آغاز تلاش برای روند برابری حقوق زن و مرد مطرح میکند. سخنانی که در رسانههای مختلف بازتاب پیدا کرد.
این سخنان در حالی نشان دهنده «نگرانی عمیق» از طرح مسئله برابری حقوق زنان و مردان است که آنطور که اندیشمندان مذهبی میگویند نمیتوان برای آن بنیانی کاملاً مذهبی پیدا کرد.
به نوشته خبرگزاری آنا، حجتالاسلام سید محمد ایازی گفته است که در قرآن آیهای با تعبیر تبعیض جنسیتی وجود ندارد اما ادبیات استفاده شده در متن آیات و روایات مذکر است که به گفته این اسلامشناس جنبه حقوقی ندارد.
این قرآن پژوه تصریح کرده که باید بین تاریخ و روایات با قرآن تفاوت قائل شد. به گفته او مصداقی که بخواهد نوعی تبعیض جنسیتی را در حوزه حقوقی قائل شود، وجود ندارد.
اما با همه اینها چرا آیتالله جنتی بلافاصله پس از به سرانجام رسیدن برجام اینگونه از طرح موضوع برابری حقوقی میان زنان و مردان ابراز نگرانی میکند.
حسین قاضیان جامعهشناس ساکن آمریکا در پاسخ به این پرسش میگوید: برای این موضوع دلایل مختلفی میشود مطرح کرد. یکی پیشینه مسئله برابری حقوق زن و مرد است. که همیشه برای سنتگرایان در ایران اهمیت داشته است، چه از جهت پیوندش با مسئله ناموس و چه از جهت پیوندش با مسئله مذهب. بنابراین این یک سابقه قدیمی است که نسبت به این موضوع حساسیت دایمی وجود داشته.
دومین جنبه شاید این باشد که موضوع برابری زن و مرد برای حکومت اسلامی، به نوعی تهدیدکننده است که به نظر من از چشم آقایانپوشیده نیست. میدانید که در بین سنتگرایان ما موضوع نابرابری زن و مرد سابقه داشته، چه در متون، چه در رفتار نهادهایی که ایجاد شده این نابرابری کاملاً مشهود است. بعدها که این سنتگرایی عملاً با تبدیل اسلام سنتی به اسلام انقلابی بعد ایدئولوژیک پیدا کرد، تهاجمیتر شده و در قالب این حکومت فعلی به یک نوع بنیادگرایی حکومتی تبدیل شده است. همه اینها باعث شده که یک نوع مقاومت خیلی جدی در برابر این موضوع و حساسیت بیش از اندازه راجع به مسئله وجود داشته باشد.
از طرف دیگر حکومت فکر میکند که این پاشنه آشیل حکومت اسلامی هم هست، چون موضوع برابری زن و مرد، خیلی چیزها را از بطن جامعه به سطح میآورد. بدین معنی که این مساله خانواده را دگرگون میکند، شرایط کار را دگرگون میکند، بر آموزش و فضاهای عمومی تاثیر میگذارد و حتی تا حد زیادی هنجارها را تغییر میدهد. آن وقت این سئوال پیش میآید که چرا اسلام و حکومت اسلامی و چرا قوانین اسلامی و چرا این قوانین نابرابر؟ بنابراین فکر میکنم مجموعه این عوامل باعث شده که حضرات نسبت به این موضوع حساسیت داشته باشند.
آقای قاضیان، آیا فکر میکنید که این حساسیت در حد گروهی که شما آنها را سنتگرایان مذهبی خواندید باقی میماند؟ یا امکان دارد به لایههای درونیتری در دولت حسن روحانی هم راه پیدا کند؟
این مسئله سنتگرایانه است و فقط به عدهای که در حکومت هستند هم محدود نمیشود. مقاومت در برابرِ برابری زن و مرد در جامعه ما مقاومت سنت است و همه کسانی که زندگیشان با سنت پیوند خورده مخالف این موضوع هستند، اعم از اینکه در قدرت باشند یا زیر قدرت باشند.
بنابراین شما میبینید که در سطح جامعه بعضاً از جانب کسانی که با زندگی سنتی آمیخته شدهاند و جانشان آخته است از این سنت، هم چنین مقاومتی وجود دارد . بنابراین آنها هستند که مقاومت میکنند و فقط نمیشود به حکومت نسبت داد.
علاوه بر این، مسئله تبدیل این سنتگرایی در شکل مذهبی آن به نوعی ایدئولوژی انقلابی و مهاجم هم مطرح بوده. سپس در قالب حکومتبه یک نوع بنیادگرایی تبدیل شده که شکل بنیادگرایی حکومتی دارد. اینها همه امواج مهاجمی هستند که دولت را هم مورد حمله قرار میدهند. چون دولت به آن اندازهای که بنیادگرایان حکومتی میخواهند بنیادگرا نیست و اگر با اصطلاحات قبلی بخواهیم صحبت کنیم ایدئولوژیکِ انقلابی هم نیست. بنابراین تیغ حمله آنها متوجه دولت هم میشود.
در عین حال نسبت به جامعه هم انتقاد دارند و به همفکران و همراهان خود در سطح اجتماعی هشدار میدهند که حواستان باشد که فردا ممکن است همسرتان از شما بخواهد که بدون اجازه شما به خارج از کشور برود یا بخواهد کار کند و یا هر چیز دیگری. و از این سلاح برای بیم دادن هم برای رعب انداختن در دل همگرایان خودشان در جامعه استفاده میکنند.
آقای قاضیان، در هفتههای گذشته همانطور که شما هم اشاره کردید به موضوع خروج زنان از کشور تحت اجازه همسرانشان پرداخته شد. به نظر میرسد که علیرغم اینکه شما گفتید دولت آقای روحانی بنیادگرا نیست، اما در برابر کوچکترین واکنشی از سوی بنیادگرایان به شدت عقبنشینی میکند. با توجه به اینکه تا به حال در دولت حسن روحانی هیچ گام موثر و مشخصی برای حمایت از زنان برداشته نشده، چرا آقای جنتی باز هم این ضرورت را احساس میکند که چنین هشداری را از تریبون نماز جمعه اعلام کند؟
یک دلیلش این است که این نوع رفتار به عادت تبدیل شده است. یعنی مسئله برابری زن و مرد نقطه حساس روحانیت به طور خاص و سنتگرایان به طور عام است. بنابراین هروقت کسی روی موضوع این انگشت بگذارد یکباره دادشان بلند میشود. علاوه بر این علامت مهمی است، یعنی از بین همه چیزهایی که ممکن است بعد از برجام حاصل شود و این گروه را ناراحت کند این مسئله است که برایشان حساس است. در حالی که ممکن است مثلاً از لحاظ مذهبی برابری پیروان ادیان مختلف برایشان مهمتر باشد. ولی آن مسئله اینقدر حساسیت برانگیز نیست.
از طرف دیگر، دولت هم در این زمینه کم قدرت است. یعنی دولت قادر نیست در برابر فشار بنیادگرایان حکومتی که پشتشان به کوه احد قدرت است، مقاومت زیادی کند. منظورم از اینکه کم قدرت است این نیست که مثلا ابزارهای حکومتی در اختیاردولت نیست و در دست رهبری است و امثال آن. هر چند آن مسایل هم اهمیت دارد اما آنچه که دولت را ناتوان کرده قطع بودن رابطهاش با بدن اجتماع است. همان بدنه اجتماعی که خواستهها باید از آنجا شکل بگیرد و بجوشد. وقتی این بدنه اجتماعی ارتباطی با دولت ندارد بنابراین فشاری هم از پایین نمیآید که دولت آن را بتواند به دستور کار اجتماعی و سیاسی تبدیل کند. از طرف دیگر خود بدنه اجتماعی هم تا حد زیادی لخت و کرخت شده و آن جوشش پیشتر درش نیست تا به نیرویی عمده تبدیل شود و دولت را وادار کند که به آن توجه کند. همه اینها دست به دست هم داده که هم آنها حمله کنند و هم دولت توان دفاعی زیادی نداشته باشد.