آرون سوارتز، نابغه اینترنتی و از پدیدآورندگان خوراکخوان (RSS) و سایت محبوب «رِدیت»، روز جمعه ۲۳ دی ماه، خودکشی کرد.
یکی از اقوام این نابغه جوان گزارش مرگ او را در گفت و گو با سی ان ان تأیید کرده است. به گزارش شبکه خبری سی ان ان، آرون سوارتز در زمان فوت تنها ۲۶ سال داشت.
یکی از اقوام این نابغه جوان گزارش مرگ او را در گفت و گو با سی ان ان تأیید کرده است. به گزارش شبکه خبری سی ان ان، آرون سوارتز در زمان فوت تنها ۲۶ سال داشت.
به نوشته سی ان ان، نام سوارتز با برخی پدیدههای دنیای سایبر در سالهای اخیر عجین شده است. او که در مدت زمانی کوتاه مدارجی را طی کرد که بسیاری آرزویش را به دل دارند، اندکی پس از رسیدن به شهرت و موفقیت به یک کنشگر پُرکار اینترنتی تبدیل شد.
گفته میشود آرون سوارتز دچار حالات افسردگی بوده و یک بار هم در بلاگ شخصی خود به این مسئله اعتراف کرده بود.
کُری دُکتُروو، از کنشگران سایبری که با آرون سوارتز از نزدیک دیدار داشته درباره وی در بلاگ خود نوشته است: «وقتی او را ملاقات کردم ۱۴ یا ۱۵ ساله بود، اما از بسیاری جهات شبیه بزرگسالان بود. حتی آن موقعها که سن و سالش بسیار کمتر بود هم هوش سرشار و سرعت درکش در من این حس را ایجاد کرد که این نوجوان بخشی ناگسستنی از واقعیت اینترنت است.»
دُکتُروو در ادامه نوشته خود درباره نابغه ناکام مینویسد: «اما آرون هم انسان بود و مشکلات خودش را داشت و سالها با افسردگی دست و پنجه نرم میکرد. با این وجود، مشکل آرون هرچه بوده باشد با مرگ او برای ابد سر به مُهر باقی ماند.»
آرون سوارتز ۱۴ ساله بود که در خلق خوراک خوان (RSS) شرکت کرد. کمی بعد در دانشگاه استنفورد پذیرفته شد، اما هنوز یک سال بیشتر نگذشته بود که از ادامه تحصیل انصراف داد و در بلاگ خود در همان زمان نوشت: «به نظرم محیط [دانشگاه] چندان علمی نیامد و بیشتر بچهها ابداً به تحصیلشان اهمیت نمیدادند.»
بعد از این مرحله، سوارتز به پایهگذاری شبکه اجتماعی و خبری رِدیت کمک کرد که در نهایت در سال ۲۰۰۶ توسط «کُنده نَست»، ناشر بزرگ بینالمللی، خریداری شد.
آرون سوارتز پس از این دوره موفقیت، تمام وقت خود را به مبارزه سایبری اختصاص داد و شرکتی را تأسیس کرد که حوزه فعالیتی آن مبارزه علیه سانسور اینترنتی بود. با این همه نابغه جوان با بیاعتنایی به قوانین و مقررات، خیلی زود به دردسر افتاد. سوارتز در سال ۲۰۱۱ به اتهام دستبرد به سیستمهای رایانهای دولتی و سرقت اسناد تحت حفاظت در شهر بوستون آمریکا بازداشت شد.
تنها دو سال بعد، پلیس فدرال ایالات متحده آمریکا (اف بی آی) بار دیگر آرون سوارتز را مورد بازجویی قرار داد. اتهام او این بار هک کردن سامانه دولتی دادگاه فدرال و انتشار اینترنتی میلیونها سند این دادگاه بود.
آرون سوارتز در پنجم اکتبر ۲۰۰۹، ۱۳ مهر ۱۳۸۸، پرونده [اف بیآی] خود را از طریق اینترنت منتشر کرد که در آن تنها نام مأموران و اطلاعات شخصی خود را قلم گرفته بود. بر اساس این پرونده اتهام او انتشار غیرقانونی ۱۸ میلیون صفحه سند به ارزش تقریبی ۱.۵ میلیون دلار بوده است. آرون سوارتز از این پرونده به عنوان سند افتخار یاد میکرد و دربارهاش نوشت: «همانطور که امیدوار بودم، [نتیجه] واقعاً دلچسب از آب درآمد».
سوارتز علاوه بر تحصیلات نیمه تمام در دانشگاه استنفورد، یک دوره تکمیلی در زمینه فساد سازمانی در مرکز اخلاق دانشگاه هاروارد نیز گذرانده بود.
این نخبه دنیای سایبر، به رغم موفقیتها و دستاوردهای چشمگیرش به دلیل ابتلا به افسردگی، بسیار به مرگ میاندیشید و در سال ۲۰۰۷ در مطلبی بر روی بلاگ خود با عنوان «دمی پیش از مرگ» نوشت:
«بلافاصله پیش از آنکه زندگی ارزش وجودی خود را از دست بدهد، لحظهای هست که دنیا به نظرت کُند میشود و تمامی جزئیات هزارتویش به ناگاه برایت به شکل عذابآوری عیان و روشن میشود.»
یافتن رد این مرگ-اندیشی در ذهن این جوان به شدت باهوش، کار دشواری نیست. آرون سوارتز در ۲۷ نوامبر ۲۰۰۷، ۶ آذر ۱۳۸۶، درباره مبارزهاش با افسردگی مینویسد: «اطمینان دارم که زمانهایی بوده که غم وجودتان را فرا گرفته است. شاید وقتی عزیزی ترکتان کرد یا برنامهای در زندگیتان به سنگ خورد. در چنین شرایطی، چهرهات آویزان میشود. شاید اشکی بریزی. احساس بیارزشی به تو دست میدهد و از خودت میپرسی که آیا ارزشش را دارد؟ همه چیز در نظرت تیره و تار میشود - کارهایی که کردهای، کارهایی که امید انجامشان را در دل می پرورانی، آدمهای اطرافت. میخواهی در تختت دراز بکشی و چراغها را خاموش کنی. حس و حال افسردگی یعنی این، بیدلیل میآید و بیدلیل هم میرود.»
به نظر میرسد فشار افسردگی در نهایت بر این اعجوبه دنیای سایبر و کنشگر ضد سانسور غلبه کرد و روز جمعه دوست دختر او جسد حلق آویزش را در آپارتمان شخصیاش در شهر نیویورک پیدا کرد.
بر اساس برخی منابع، از جمله مجله «پی سی ورلد»، فهرست اتهامها علیه آرون سوارتز به حدی بوده که در صورتی که زنده میماند و دادگاه رأی به محکومیتش میداد، تا ۳۵ سال زندان و یک میلیون دلار جریمه در انتظارش میبود.