دولت فرانسه با انتشار بيانيه ای از ممانعت مقامات ايرانی از خروج سيمين بهبهانی، شاعر ایرانی و از اعضای قدیمی کانون نویسندگان ایران، برای شرکت در مراسم روز جهانی زن در پاريس به شدت انتقاد کرد.
به گزارش رويترز، برنار والرو، سخنگوی وزارت خارجه فرانسه در اين بيانيه درباره خانم بهبهانی گفت: « شجاعت او يادآور شهامت بسياری از ايرانيان است که عليرغم سرکوب، به مبارزه غير خشونت آميز خود برای به دست آوردن حقوق بنياديشان ادامه می دهند.»
سيمين بهبهانی در گفت و گو با راديو فردا در مورد جلوگيری از خروجش گفت: «من عازم پاريس بودم. برای شرکت در جلسه ای که در شهر پاريس برگزار میشد از سوی برگزار کنندگان اين جلسه، خانمها فاطميا لاله و به نمايندگی از شهرداری پاريس ، دعوت شده بودم.»
وی افزود: «قرار بود مراسمی در روز نهم مارس در پاريس برگزار شود و من هم به سمت پاريس میرفتم تا در آن جشن شرکت کنم و در آن جلسه حضور داشته باشم و راهکارهای موجود برای بهتر شدن زندگی زنان سراسر جهان، ميان افراد دعوت شده مطرح شود و روشی برای بهبود زندگی زنان اتخاذ شود.»
خانم بهبهانی گفت: «من با آمادگی به فرودگاه رفتم. تمام مقدمات پروازم انجام شد وحتی کارت پرواز گرفتم که آقایی مرا به اسم سیمین بر خلیلی صدا کردند – که این اسم، نام شناسنامه ای من است- و خواستند که پاسپورت مرا ببینند.
بعد گفتند که شما نمیتوانید از کشور خارج شوید. بعد از آن هم تکه کاغذی به دست من دادند که در روزهای آینده به آدرسی که در آن نوشته شده بود مراجعه کنم. این کل ماجرا بود و هر چه من پرسیدم چرا؟ چیزی نگفتند و رفتند.»
به گزارش رويترز، برنار والرو، سخنگوی وزارت خارجه فرانسه در اين بيانيه درباره خانم بهبهانی گفت: « شجاعت او يادآور شهامت بسياری از ايرانيان است که عليرغم سرکوب، به مبارزه غير خشونت آميز خود برای به دست آوردن حقوق بنياديشان ادامه می دهند.»
سيمين بهبهانی در گفت و گو با راديو فردا در مورد جلوگيری از خروجش گفت: «من عازم پاريس بودم. برای شرکت در جلسه ای که در شهر پاريس برگزار میشد از سوی برگزار کنندگان اين جلسه، خانمها فاطميا لاله و به نمايندگی از شهرداری پاريس ، دعوت شده بودم.»
خانم بهبهانی گفت: «من با آمادگی به فرودگاه رفتم. تمام مقدمات پروازم انجام شد وحتی کارت پرواز گرفتم که آقایی مرا به اسم سیمین بر خلیلی صدا کردند – که این اسم، نام شناسنامه ای من است- و خواستند که پاسپورت مرا ببینند.
بعد گفتند که شما نمیتوانید از کشور خارج شوید. بعد از آن هم تکه کاغذی به دست من دادند که در روزهای آینده به آدرسی که در آن نوشته شده بود مراجعه کنم. این کل ماجرا بود و هر چه من پرسیدم چرا؟ چیزی نگفتند و رفتند.»