«پرده» فيلم تازه جعفر پناهی که آن را در همراهی با کامبوزيا پرتوی ساخته، روز سهشنبه، ۲۴ بهمن برای نخستين بار در شصت و سومين دوره جشنواره فيلم برلين به نمايش درآمد.
اين فيلم که تلاش تازه اين فيلمساز ایرانی محروم برای ادامه مسير هنری خود با وجود حکم ۲۰ سال محروميت از فيلمسازی محسوب میشود، در اين نخستين نمايش ضمن جلب توجه زياد رسانهها، بار ديگر نام جعفر پناهی را در برلين مطرح کرد.
از چند روز پيش کنجکاویها درباره اين فيلم و مضمونش، بر فضای کل جشنواره برلين حاکم بود و بسياری منتظر تماشای آن بودند. نوبت نمايش آن هم يکی از شلوغترين سانسهای برلين بود.
کامبوزيا پرتوی يکی از دو کارگردان فيلم و مريم مقدم بازيگر، تنها عوامل حاضر در برلين بودند، اگر چه نبود شخص جعفر پناهی بارها در برلين عنوان شد و حتی در نشست رسانهای فيلم، مسولان جشنواره گفتند که همچنان منتظر حضور پناهی در برلين هستند.
فيلم «پرده» با حضور نويسنده مضطربی همراه سگش در يک ويلا آغاز میشود. اين نويسنده با بازی کامبوزيا پرتوی که به نظر میرسد در هراس از رويدادی به آنجا پناه آورده، ظاهرا در ميانه خلق اثر تازهای است.
در ادامه متوجه میشويم نويسنده از ترس يک دوره سگ کشی، برای نجات جان سگش به ويلا پناه آورده اما در ادامه گويی اين خود نويسنده است که دچار مشکل و محدوديت بوده و حالا در واقع نوعی دوران فرار را میگذراند.
ورود رازآميز يک دختر به ويلا اين انتظار را که ظاهرا تا پايان بايد با فيلمی بيشتر معمايی روبهرو باشيم تقويت میکند اما در نيمه دوم، با ورود شخص جعفر پناهی به داستان، فيلم با تغيير لحنی آشکار، وارد يک مسير انتزاعی میشود و روايتگر مواجهه نويسنده با مخلوقاتش در گذر از شرايط فعلیاش میشود.
فيلم نمونه آشکاری از نوع فيلمسازی ارزان و محدود، مبتنی بر گروه کم شمار و فيلمنامه کم اتفاق در يک مکان سربسته محسوب میشود که در لايههای مختلفش ضمن اشارههای سياسی به شرايط امروز جامعه ايران، روايتی از تفکر و ديدگاه و ذهن يک هنرمند محدود شده ارائه میدهد.
«پرده» اما همان طور که کامبوزيا پرتوی در نشست رسانهای فيلم گفت، بيشتر کوششی بوده برای به تصوير کشيدن اين روزهای جعفر پناهی. از اين منظر فيلم به خوبی استيصال و ترديد و حتی در مواردی خودتخريبی شخصيتهايش را به تصوير کشيده، شخصيتهايی که آشکارا تحت تاثير وقايع بيرون از ويلای قصه قرار دارند و هر چند سازندگان تلاش میکنند اشاره زيادی به آن نکنند اما تماشاگر با دانستن وقايع سالهای اخير، اين شرايط را درک میکند.
در مقايسه با ساخته قبلی جعفر پناهی «اين يک فيلم نيست»، اينجا کمتر شاهد ارجاعهای سياسی مستقيم هستيم اما با لحنی پوشيدهتر سازندگان فضای هراس و اضطراب ناشی از تحت نظر بودن هر لحظه افراد را نشان دادهاند.
«پرده» بیشک با فيلمهای شناخته شده پناهی مانند «دايره» و «طلای سرخ» فاصله دارد اما با در نظر گرفتن شرايط امروز اين فيلمساز و محدوديتهای فراوان پيرامونش، اين تلاش او برای خلق يک اثر تازه قابل توجه است.
مسولان سينمايی ايران جز در يک موردت اکنون واکنشی به ساخته شدن آن نشان ندادهاند و در نخستين نوبت نمايش فيلم در برلين نيز نمايندگان نهادهای سينمايی ايران در سالن به چشم نمیخوردند.
مهدی عظيمی میرآبادی سرپرست وقت اداره نظارت و ارزشيابی سازمان سينمايی آذرماه امسال در واکنش به انتشار اخبرای درباره فيلم پرده، گفته بود که برای فيلم تازه جعفر پناهی پروانه ساختی صادر نشده است.
اين فيلم که تلاش تازه اين فيلمساز ایرانی محروم برای ادامه مسير هنری خود با وجود حکم ۲۰ سال محروميت از فيلمسازی محسوب میشود، در اين نخستين نمايش ضمن جلب توجه زياد رسانهها، بار ديگر نام جعفر پناهی را در برلين مطرح کرد.
از چند روز پيش کنجکاویها درباره اين فيلم و مضمونش، بر فضای کل جشنواره برلين حاکم بود و بسياری منتظر تماشای آن بودند. نوبت نمايش آن هم يکی از شلوغترين سانسهای برلين بود.
کامبوزيا پرتوی يکی از دو کارگردان فيلم و مريم مقدم بازيگر، تنها عوامل حاضر در برلين بودند، اگر چه نبود شخص جعفر پناهی بارها در برلين عنوان شد و حتی در نشست رسانهای فيلم، مسولان جشنواره گفتند که همچنان منتظر حضور پناهی در برلين هستند.
فيلم «پرده» با حضور نويسنده مضطربی همراه سگش در يک ويلا آغاز میشود. اين نويسنده با بازی کامبوزيا پرتوی که به نظر میرسد در هراس از رويدادی به آنجا پناه آورده، ظاهرا در ميانه خلق اثر تازهای است.
در ادامه متوجه میشويم نويسنده از ترس يک دوره سگ کشی، برای نجات جان سگش به ويلا پناه آورده اما در ادامه گويی اين خود نويسنده است که دچار مشکل و محدوديت بوده و حالا در واقع نوعی دوران فرار را میگذراند.
ورود رازآميز يک دختر به ويلا اين انتظار را که ظاهرا تا پايان بايد با فيلمی بيشتر معمايی روبهرو باشيم تقويت میکند اما در نيمه دوم، با ورود شخص جعفر پناهی به داستان، فيلم با تغيير لحنی آشکار، وارد يک مسير انتزاعی میشود و روايتگر مواجهه نويسنده با مخلوقاتش در گذر از شرايط فعلیاش میشود.
فيلم نمونه آشکاری از نوع فيلمسازی ارزان و محدود، مبتنی بر گروه کم شمار و فيلمنامه کم اتفاق در يک مکان سربسته محسوب میشود که در لايههای مختلفش ضمن اشارههای سياسی به شرايط امروز جامعه ايران، روايتی از تفکر و ديدگاه و ذهن يک هنرمند محدود شده ارائه میدهد.
«پرده» اما همان طور که کامبوزيا پرتوی در نشست رسانهای فيلم گفت، بيشتر کوششی بوده برای به تصوير کشيدن اين روزهای جعفر پناهی. از اين منظر فيلم به خوبی استيصال و ترديد و حتی در مواردی خودتخريبی شخصيتهايش را به تصوير کشيده، شخصيتهايی که آشکارا تحت تاثير وقايع بيرون از ويلای قصه قرار دارند و هر چند سازندگان تلاش میکنند اشاره زيادی به آن نکنند اما تماشاگر با دانستن وقايع سالهای اخير، اين شرايط را درک میکند.
در مقايسه با ساخته قبلی جعفر پناهی «اين يک فيلم نيست»، اينجا کمتر شاهد ارجاعهای سياسی مستقيم هستيم اما با لحنی پوشيدهتر سازندگان فضای هراس و اضطراب ناشی از تحت نظر بودن هر لحظه افراد را نشان دادهاند.
«پرده» بیشک با فيلمهای شناخته شده پناهی مانند «دايره» و «طلای سرخ» فاصله دارد اما با در نظر گرفتن شرايط امروز اين فيلمساز و محدوديتهای فراوان پيرامونش، اين تلاش او برای خلق يک اثر تازه قابل توجه است.
مسولان سينمايی ايران جز در يک موردت اکنون واکنشی به ساخته شدن آن نشان ندادهاند و در نخستين نوبت نمايش فيلم در برلين نيز نمايندگان نهادهای سينمايی ايران در سالن به چشم نمیخوردند.
مهدی عظيمی میرآبادی سرپرست وقت اداره نظارت و ارزشيابی سازمان سينمايی آذرماه امسال در واکنش به انتشار اخبرای درباره فيلم پرده، گفته بود که برای فيلم تازه جعفر پناهی پروانه ساختی صادر نشده است.