مرحله سوم کنوانسيون خزر از ۱۳ سپتامبر آغاز و تا ۱۸ سپتامبر ادامه دارد. کشورهای حاشيه خزر در اين کنوانسيون بايد گزارش عملکردشان درباره کنترل آلودگیها را ارائه کنند.
عبدالرضا کرباسی مدير کل دفتر آلودگیهای دريا در گفتوگو با خبرگزاری نيمه رسمی فارس، گفته است که کشورهای اطراف دريای خزر بايد گزارش وضعيت زيست محيطی دريای خزر را در اين کنفرانس مطرح کنند که پس از آن نتايج گزارشهای ارائه شده جمعبندی میشود و بر اساس اين گزارش مشخص میشود که دولتها چه اقداماتی در زمينه کنترل آلودگیها در دريای خزر انجام دادهاند.
عدم توافق کشورهای ساحلی دريای خزر در مشخص کردن وضعيت حقوقی خزر، به همراه نبود حتی يک نمونه پيمان حفاظت از محيط زيست باعث بلاتکليفی در اتخاذ سياستی جامع و طرح برنامه ای همه جانبه برای جلوگيری از تشديد آلودگيهای دريای خزر شده است.
حسينقلی باقر اف وزير محيط زيست و منابع طبيعی آذربايجان نيز طی کنفرانسی که اخيرا پيرامون وضعيت آلودگی دريای خزر برگزار کرد، ورود چرک آبهای مناطق مرزی ايران را يکی از عوامل اصلی آلودگی خزر عنوان کرد.
بگفته وی، در مسير رودهايی که از ايران به خزر سرازير می شود، حدود ۱۷ ميليون اهالی زندگی می کنند که بدون وجود حتی يک نمونه دستگاه تصفيه ، تمامی چرک آبهای صنعتی، کشاورزی و خانگی آنها از طريق آب رودخانه ها به دريای خزر می ريزد.
خبرگزاری مستقل محيط زيست ايران نيز طی گزارشی که در ۱۵ شهريور منتشر کرد، به نقل از دکتر محمدرضا فاطمی کارشناس زيست دريايی اعلام کرد که «دريای خزر در آلودگیهای فراوان خود غرق میشود. ميزان آلودگی بزرگترين درياچه جهان همچنان رو به افزايش است و اکنون به مرز آلودگی ميکروبی رسيده است.»
وزارت بهداشت آذربايجان نيز در اوايل تابستان امسال شنا در چندين منطقه دريای خزر را به خاطر وجود آلودگيهای ميکروبی غير قانونی اعلام کرده بود.
آقای فاطمی از فاصلابهای شهری به عنوان نخستين عاملی که از نظر کمی، زيست بوم دريای خزر را تهديد میکند، نام برد. پسابهای کشاورزی و سپس صنعتی در جايگاههای بعدی قرار دارند. اما از نظر کيفی، فاضلابهای صنعتی در رتبه نخست آلايندههای خزر قرار میگيرند. بنابر اظهارات اين کارشناس محيط زيست اکنون ميزان آلودگیهای خزر به حدی رسيده که حتا شنا کردن در آن هم خطرناک است، زيرا به دليل آلودگیهای ميکروبی خطر ابتلا به بيماریهای پوستی و قارچی وجود دارد.
با نگاهی به وضعيت آلودگی دريای خزر تحت مالکيت ديگر کشورهای ساحلی دريای خزر می توان دريافت که وضعيت آنها هيچ دست کمی از آبهای ساحلی ايران ندارند. نشت آلودگيهای نفتی منطقه نفت خيز آبشرون و عبور رود «کُر» از کرجستان، ارمنستان و نهايتا آذربايجان و انتقال آلودگيهای حاصل از پسابهای صنعتی و خانگی به خزر بزرگترين معضلی است که از ناحيه آذربايجان متوجه بزرگترين درياچه جهان شده است.
از رود ولگای روسيه که ۳۰۰ شعبه مختلف آن از مسير زندگی ۸۰ ميليون اهالی اين کشور می گذرد و تامين کننده ۷۵ درصد آب دريای خزر است بيشترين حجم آلودگی صنعتی به دريای خزر وارد می شود.
رود اورال نيز با عبور از مناطق صنعتی و اتمی روسيه، چرکابهای صنعتی و آلوده به مواد راديو اکتيور را سرازير دريای خزر می کند.
به همين منوال، تجهيزات کهنه و فرسوده چاههای نفت قزاقستان که در عمق دريا قرار گرفته اند و نشت بيش از اندازه نفت در اين مناطق آخرين ضربه را بر پيکره نيمه جان اين دريا وارد می کند. تجهيزات نفتی و گازی ترکمنستان نيز دست کمی از قزاقستان ندارد.
وزارت توريسم آذربايجان طی گزارشی که ماه گذشته در تارنمای اينترنتی اش قرار داده ، اعلام کرده است که وضعيت زيست محيطی دريای خزر به حد «هشدار» رسيده است و اخيرا در مناطق زيادی از اين دريا «نواحی مرده و فاقد محيط زيست» ايجاد شده است که آلودگی اين نواحی به ۱۰ تا ۲۰ برابر حد استاندارد رسيده است.
به گزارش وزارت توريسم آذربايجان، سالانه ۷۵ ميليون ليتر محصولات و زباله های نفتی توسط رودخانه ها سرازير خزر می شود که سهم رود ولگای روسيه از اين آلودگيها ۹۵ درصد است.
يگی ديگر از عوامل ديگر آلودگی دريای خزر به افزايش آب اين دريای بسته بر می گردد، بطوری که طبق برآوردها از سال ۱۹۷۸ تا ۱۹۹۵ سطح آب دريا ۲.۵ متر بالا آمده است و با کوچ و عقب نشينی اهالی، خانه ها و اماکن صنعتی، خاکهای آلوده به انواع آلاينده های صنعتی، شيميايی، خانگی و نقتی به همراه زباله های منطقه به زير آب رفته است.
علاوه بر اين، زلزله ۸.۲ ريشتری دريای خزر در سال ۱۸۹۵ و فعال شدن فوران افشانه های گلی نيز باعث افزايش آلودگيهای زيستی اين دريا شده است.
عمق متوسط خزر حدود ۱۸۰ متر است که در قسمتهای جنوبی حدود ۱۰۰۰ متر (عميقترين) و در قسمتهای شمالی تنها به چندين متر میرسد. بطور کل حوضه جنوبی بسيار عميقتر از قسمتهای مرکزی و شمالی میباشد. به خاطر عمق زياد آب در سواحل حنوبی اين دريا امکان جابجايی آب کاهش يافته است و باعث تراکم زباله ها و آلودگی ها در اين مناطق می شود.
رود ولگا با طول ۳۸۷۵ کيلومتر بيشترين سهم تأمين آب دريای خزر را به خود اختصاص داده است. اين رود دارای ۳۰۰ شاخه فرعی است. در سواحل ايران نيز ۳۵۰ رشته رودخانه وجود دارد. منجمله، رودخانهای سفيدرود، حويق، ليمير، تنکابن، شلمانرود، تجن، خواجه نفس (گرگانرود)، شيررود و قرهسو که در مسير عبور همگی آنها روستاها، مناطق صنعتی، کشاورزی و شهرها قرار دارد.
عبدالرضا کرباسی مدير کل دفتر آلودگیهای دريا در گفتوگو با خبرگزاری نيمه رسمی فارس، گفته است که کشورهای اطراف دريای خزر بايد گزارش وضعيت زيست محيطی دريای خزر را در اين کنفرانس مطرح کنند که پس از آن نتايج گزارشهای ارائه شده جمعبندی میشود و بر اساس اين گزارش مشخص میشود که دولتها چه اقداماتی در زمينه کنترل آلودگیها در دريای خزر انجام دادهاند.
عدم توافق کشورهای ساحلی دريای خزر در مشخص کردن وضعيت حقوقی خزر، به همراه نبود حتی يک نمونه پيمان حفاظت از محيط زيست باعث بلاتکليفی در اتخاذ سياستی جامع و طرح برنامه ای همه جانبه برای جلوگيری از تشديد آلودگيهای دريای خزر شده است.
حسينقلی باقر اف وزير محيط زيست و منابع طبيعی آذربايجان نيز طی کنفرانسی که اخيرا پيرامون وضعيت آلودگی دريای خزر برگزار کرد، ورود چرک آبهای مناطق مرزی ايران را يکی از عوامل اصلی آلودگی خزر عنوان کرد.
بگفته وی، در مسير رودهايی که از ايران به خزر سرازير می شود، حدود ۱۷ ميليون اهالی زندگی می کنند که بدون وجود حتی يک نمونه دستگاه تصفيه ، تمامی چرک آبهای صنعتی، کشاورزی و خانگی آنها از طريق آب رودخانه ها به دريای خزر می ريزد.
خبرگزاری مستقل محيط زيست ايران نيز طی گزارشی که در ۱۵ شهريور منتشر کرد، به نقل از دکتر محمدرضا فاطمی کارشناس زيست دريايی اعلام کرد که «دريای خزر در آلودگیهای فراوان خود غرق میشود. ميزان آلودگی بزرگترين درياچه جهان همچنان رو به افزايش است و اکنون به مرز آلودگی ميکروبی رسيده است.»
وزارت بهداشت آذربايجان نيز در اوايل تابستان امسال شنا در چندين منطقه دريای خزر را به خاطر وجود آلودگيهای ميکروبی غير قانونی اعلام کرده بود.
آقای فاطمی از فاصلابهای شهری به عنوان نخستين عاملی که از نظر کمی، زيست بوم دريای خزر را تهديد میکند، نام برد. پسابهای کشاورزی و سپس صنعتی در جايگاههای بعدی قرار دارند. اما از نظر کيفی، فاضلابهای صنعتی در رتبه نخست آلايندههای خزر قرار میگيرند. بنابر اظهارات اين کارشناس محيط زيست اکنون ميزان آلودگیهای خزر به حدی رسيده که حتا شنا کردن در آن هم خطرناک است، زيرا به دليل آلودگیهای ميکروبی خطر ابتلا به بيماریهای پوستی و قارچی وجود دارد.
با نگاهی به وضعيت آلودگی دريای خزر تحت مالکيت ديگر کشورهای ساحلی دريای خزر می توان دريافت که وضعيت آنها هيچ دست کمی از آبهای ساحلی ايران ندارند. نشت آلودگيهای نفتی منطقه نفت خيز آبشرون و عبور رود «کُر» از کرجستان، ارمنستان و نهايتا آذربايجان و انتقال آلودگيهای حاصل از پسابهای صنعتی و خانگی به خزر بزرگترين معضلی است که از ناحيه آذربايجان متوجه بزرگترين درياچه جهان شده است.
از رود ولگای روسيه که ۳۰۰ شعبه مختلف آن از مسير زندگی ۸۰ ميليون اهالی اين کشور می گذرد و تامين کننده ۷۵ درصد آب دريای خزر است بيشترين حجم آلودگی صنعتی به دريای خزر وارد می شود.
رود اورال نيز با عبور از مناطق صنعتی و اتمی روسيه، چرکابهای صنعتی و آلوده به مواد راديو اکتيور را سرازير دريای خزر می کند.
به همين منوال، تجهيزات کهنه و فرسوده چاههای نفت قزاقستان که در عمق دريا قرار گرفته اند و نشت بيش از اندازه نفت در اين مناطق آخرين ضربه را بر پيکره نيمه جان اين دريا وارد می کند. تجهيزات نفتی و گازی ترکمنستان نيز دست کمی از قزاقستان ندارد.
وزارت توريسم آذربايجان طی گزارشی که ماه گذشته در تارنمای اينترنتی اش قرار داده ، اعلام کرده است که وضعيت زيست محيطی دريای خزر به حد «هشدار» رسيده است و اخيرا در مناطق زيادی از اين دريا «نواحی مرده و فاقد محيط زيست» ايجاد شده است که آلودگی اين نواحی به ۱۰ تا ۲۰ برابر حد استاندارد رسيده است.
به گزارش وزارت توريسم آذربايجان، سالانه ۷۵ ميليون ليتر محصولات و زباله های نفتی توسط رودخانه ها سرازير خزر می شود که سهم رود ولگای روسيه از اين آلودگيها ۹۵ درصد است.
يگی ديگر از عوامل ديگر آلودگی دريای خزر به افزايش آب اين دريای بسته بر می گردد، بطوری که طبق برآوردها از سال ۱۹۷۸ تا ۱۹۹۵ سطح آب دريا ۲.۵ متر بالا آمده است و با کوچ و عقب نشينی اهالی، خانه ها و اماکن صنعتی، خاکهای آلوده به انواع آلاينده های صنعتی، شيميايی، خانگی و نقتی به همراه زباله های منطقه به زير آب رفته است.
علاوه بر اين، زلزله ۸.۲ ريشتری دريای خزر در سال ۱۸۹۵ و فعال شدن فوران افشانه های گلی نيز باعث افزايش آلودگيهای زيستی اين دريا شده است.
عمق متوسط خزر حدود ۱۸۰ متر است که در قسمتهای جنوبی حدود ۱۰۰۰ متر (عميقترين) و در قسمتهای شمالی تنها به چندين متر میرسد. بطور کل حوضه جنوبی بسيار عميقتر از قسمتهای مرکزی و شمالی میباشد. به خاطر عمق زياد آب در سواحل حنوبی اين دريا امکان جابجايی آب کاهش يافته است و باعث تراکم زباله ها و آلودگی ها در اين مناطق می شود.
رود ولگا با طول ۳۸۷۵ کيلومتر بيشترين سهم تأمين آب دريای خزر را به خود اختصاص داده است. اين رود دارای ۳۰۰ شاخه فرعی است. در سواحل ايران نيز ۳۵۰ رشته رودخانه وجود دارد. منجمله، رودخانهای سفيدرود، حويق، ليمير، تنکابن، شلمانرود، تجن، خواجه نفس (گرگانرود)، شيررود و قرهسو که در مسير عبور همگی آنها روستاها، مناطق صنعتی، کشاورزی و شهرها قرار دارد.