اين مقاله در پاسخ به پرسش در مورد مقايسه منشور ۹۱ و منشور شورای ملی، تفاوت های آن و اهميت تدوين باورها و ارزشهای گروه های سياسی نوشته شده است.
همانگونه که در مقاله پيشين ذکر شد:
"به سود جامعه مدنی اين است که کنشگران و فعالين سياسی انديشه خود را بر پايه ارزشهايی مشخص و مدون گذاشته و به فصيح ترين روش ممکن در ارايه آن بکوشند، آنگاه شهروندان امکان مطالعه و انتخاب بهترين راه موجود را خواهند يافت. اگر منتقدين قدرت نتوانند چنين ارزشهايی را نهادينه کنند بدون شک در ايجاد جايگزين ارزشی برای جمهوری اسلامی دچار مشکل خواهند بود".
حرکت منشور شورای ملی از آنجايی که پايه خود را بر اصولی مستند گذاشته در خور توجه است، با توجه به اصول مندرج در آن به نظر ميرسد که نويسندگان آن به تدوين ارزشهايی که بدان باور دارند همت گذاشته اند.
حال پس از تدوين و انتشار اين منشور، بر جامعه مدنی است که حرکت و رفتار گروه و شخصيتهای سياسی معتقد به آنرا بر اساس ارزشهای مندرج در آن نقد کند.
به عبارت ديگر منشور هر گروه سياسی بايد به عنوان قطب نمای اخلاق آن باشد و تعيين کننده نحوه کنش و رقابت سياسی و رفتار با رقبا و مخالفان آن باشد. بسياری از اصول برشمرده در منشور ملی با آنچه در منشور ۹۱ آمده همراستا هستند، آنچه منشور شورای ملی را نسبت به منشور ۹۱ متمايز ميکند حرکت آن در جهت ايجاد يک ساختار برای کنش سياسی است، حال آنکه هدف منشور ۹۱ گسترش گفتمان و اخلاق مدنی در جامعه و ميان "تمامی" گروه های سياسی است.
جايگاه اخلاق در رقابت سياسی
گروه های سياسی در پی کسب توجه مردم و دستيابی به قدرت در کشور هستند، امری که برای پيشبرد اهداف جامعه مدنی نه تنها سودمند، بلکه لازم است. در اين ميان آنچه که ملزم به رعايت آن هستيم بالا بردن حساسيت شهروندان نسبت به ارزشها و برنامه های ارايه شده از طرف گروه های مختلف و سنجش پايبندی آنها به رعايت اخلاق مدنی است.
ارايه الگوی رفتاری و اخلاقی گام مهمی است در حرکت به سوی ايجاد هنجارهای اخلاقی مورد نياز برای گفتگوی ملی، اين هنجارها پديد نمی آيند جز با پا فشاری بر رفتار و کردار منطبق با آن و زدودن فضای گفتگو از دشنام، بهتان، تک پنداری و بدبينی.
به کلام ديگر آنچه مورد سنجش است، گفتار و کردار افراد است، همانگونه که نبايد و نميتوان هيچ شخصيت سياسی را به واسطه پيوند خانوادگی از دايره سياست راند، بايد قايل به حق تغيير برای ديگران نيز بود. در واقع حق تغيير، بزرگترين عامل کاهش هزينه برای برون رفت از بن بست فعلی است. هم اکنون بيشتر توان تشکلهای سياسی صرف خنثی کردن يکديگر ميشود، در حالی که صرفنظر از آنچه که مطلوب ماست، بايد نخست ادبيات سياسی نوينی را پايه گذاری کرد که مبتنی بر رعايت ارزشهای انسانی و اخلاق مدنی باشد. بدون اين تغيير و ايجاد الگوی مناسب مبتنی بر آن برای گسترش گفتگو، کوشش برای ايجاد همدلی ميان گروه های سياسی برای مقابل با استبداد حاکم فعلی به نتيجه مطلوب نخواهد رسيد.
شکل و نحوه انجام گفتگو و کنش سياسی به اندازه محتوای آن اهميت دارد، زيربنای فرآيند سياسی يک جامعه مدرن بر پايه تحمل مخالفان، حقوق اقليتها و جابه جايی بدون خشونت و منظم قدرت ميان سليقه های منتخب جامعه استوار است، از همين رو است که تلاش منشور ۹۱ به ايجاد و گسترش هنجارهای اخلاقی و زيربنای مناسب برای کنش سياسی ميان همه گروه های سياسی معطوف است.
الگوی مشارکت مدنی بر پايه باورهای مشترک جامعه و ارتباط آنان با تشکلهای مردمی و اجتماعی پی ريزی ميشود. منشور ۹۱ در مرز رقابت سياسی و گروهی توقف ميکند و پا در رقابت سياسی نميگذارد، بلکه تنها ارايه دهنده مبانی اخلاقی و مدنی کنش سياسی است. در حالی که منشور ملی به عنوان يک سند سياسی در جهت نزديک کردن اهداف گروه های سياسی برای تحقق اهدافی که در ابتدای کار خود ذکر کرده گام بر ميدارد، اهدافی که تحقق آن بستگی به درايت و نحوه عمل دست اندکاران منشور ملی و تعامل گروه ها و فعالين سياسی کشورمان دارد.
انتخاب با مردم است
شفافيت يکی از مهمترين پيش شرطهای کنش سياسی است. آنچه منشور شورای ملی و حرکتهای مشابه آن سخت بدان محتاجند، پشتيبانی نخبگان و روشنفکران به معنی نقد سازنده و ارايه راه حل برای گريز از بن بستهای عقيدتی و فرهنگی موجود است.
بايد گفتگو ، بردباری و رواداری را به هنجارهای فرهنگی تبديل کرد، اين کار ميسر نميشود جز با شرکت فعال و سازنده در فرآيند گفتگوی ملی، گفتگويی که تمامی گروه ها و شخصيتهای سياسی حق دارند در آن سهم داشته و به رقابت بپردازند. وظيفه روشنفکران بالا بردن سطح آگاهی عمومی است تا مردم خود توان داوری و انتخاب راه حلهای ارايه شده را داشته باشند، بر روشنفکران نيست که به جای مردم قضاوت کنند. آنچه بايد بر آن حساسيت داشت لزوم بر پا داشتن و حفظ ساختاری است پويا که هميشه به مردم امکان انتخاب و جابه جايی بدون خشونت قدرت را بدهد، اولين انتخاب نبايد به آخرين انتخاب منجر شود. همانگونه که پس از انقلاب ايران رخ داد، قدرت بی مهار و متمرکز، فساد آور و منشا استبداد است.
لزوم ارايه برنامه برای مشارکت تمامی اقشار جامعه
بايد به برنامه گروه های سياسی برای مشارکت تک تک شهروندان، صرفنظر از ديدگاهها و طرز تفکرشان، توجه ويژه داشت. آينده بهتر برای ايران در گرو مشارکت حداکثری اقشار مختلف جامعه است، برخورد حذفی با بخشی از جامعه (جدای از ناهنجاری اخلاقی آن) نه ممکن است و نه سازنده. با گسترش و ارتباط تو در توی شبکه های شهروندی است که ميتوان از گسترش چندگرايی و بازتاب سليقه های مختلف در عرصه اجتماع اطمينان حاصل کرد. مشکل ايران تنها با جابه جايی قدرت حل نميشود، نخست بايد جامعه مدنی را توانمند کرد و به توسعه ساختارهای آن همت گمارد.
اين امر بر عهده تمامی مردم، فعالين اجتماعی و نخبگان است. چشم دوختن به آمدن دولتی که تمامی مشکلات ملت را حل کند اميد واهی است، هدف بايد توانمندی تک تک مردم و آگاه ساختن آنان به حقوق و مسوليتهايشان باشد. در گرو مشارکت فعال شهروندان است که ميتوان اميد به توسعه ساختارهای اجتماعی مناسب برای ايجاد و مهار قدرت داشت.
لزوم حضور جامعه مدنی در فرآيند سياسی
کنش سياسی بدون حضور و پشتيبانی نخبگان و نقد سازنده، پتانسيل تبديل به قدرت طلبی بر اساس عوام فريبی و حرکت توده وارانه را دارد. شخصيت محوری، قدرت غير پاسخگو و متمرکز، هر شخصيت و گروه سياسی را ميتواند به مسير استبداد، خود رايی و تک پنداری بکشاند. آنچه قدرت را پاسخگو ميکند، حضور همه جانبه جامعه مدنی و شهروندان در فرآيند سياسی و گفتگو ملی است.
نميتوان بنا را تنها بر رد انديشه و راهکارهای مخالف نظر خود گذاشت، بخش مهمی از نقد بايد بر ارايه راه حل باشد نه نفی و شخصی کردن ميدان مبارزه. محور گفتگو بايد بر اساس انديشه، برنامه و ارزشها باشد، نگاهمان به آينده باشد و تاريخ مان سرمايه بهينه سازی روشها و برنامه هايمان، نه ترور شخصيت و از ميدان برون کردن رقبای سياسی. شخصيتهای سياسی نياز مبرم به حمايت نخبگان و فعالين اجتماعی دارند، در عين حال تحريم مشارکت و گفتگو از طرف نخبگان برای سلامت فضای سياسی بسيار خطرناک است. حرکتهای عظيم و ناگهانی اجتماعی توان ايجاد رهبرانی خلع الساعه را دارند، آنچه حياتی است آگاهی فعالين ، شخصيتهای سياسی و شهروندان نسبت به مسوليتهايشان در صورت پديد آمدن چنين موجی است، چنين آگاهی جز با نقد و يا حمايت از حرکتهای سياسی و اجتماعی از سوی بدنه روشنفکر جامعه ايجاد نميشود.
نگاه برابر به همه جريانهای سياسی
منشور ۹۱ نگاهی برابر به تمامی جريانات سياسی دارد و همه آنها را به گفتگو و رعايت ارزشهای انسانی و اخلاق مدنی دعوت ميکند، در انتها تنها انتخاب کننده مردم کشورمان هستند، در مسير دشوار دمکراسی خواهی وظيفه شهروندان، نخبگان و فعالين اجتماعی نقد و تطابق گفتار و کردار کنشگران سياسی با ارزشهايی است که به اعتقاد بدان معترفند. نخستين گام در اين راه مستند کردن اين ارزشها است، از اين ديد منشور ملی نخستين گام را درست برداشته است، بايد ديد پس از اين شخصيتهای سياسی پيشبرنده اين جريان چگونه اين ارزشها را در گفتار و کردار خود بازتاب داده و به عنوان فرهنگ سياسی خود نهادينه ميکنند.
همانگونه که در مقاله پيشين ذکر شد:
"به سود جامعه مدنی اين است که کنشگران و فعالين سياسی انديشه خود را بر پايه ارزشهايی مشخص و مدون گذاشته و به فصيح ترين روش ممکن در ارايه آن بکوشند، آنگاه شهروندان امکان مطالعه و انتخاب بهترين راه موجود را خواهند يافت. اگر منتقدين قدرت نتوانند چنين ارزشهايی را نهادينه کنند بدون شک در ايجاد جايگزين ارزشی برای جمهوری اسلامی دچار مشکل خواهند بود".
حرکت منشور شورای ملی از آنجايی که پايه خود را بر اصولی مستند گذاشته در خور توجه است، با توجه به اصول مندرج در آن به نظر ميرسد که نويسندگان آن به تدوين ارزشهايی که بدان باور دارند همت گذاشته اند.
حال پس از تدوين و انتشار اين منشور، بر جامعه مدنی است که حرکت و رفتار گروه و شخصيتهای سياسی معتقد به آنرا بر اساس ارزشهای مندرج در آن نقد کند.
به عبارت ديگر منشور هر گروه سياسی بايد به عنوان قطب نمای اخلاق آن باشد و تعيين کننده نحوه کنش و رقابت سياسی و رفتار با رقبا و مخالفان آن باشد. بسياری از اصول برشمرده در منشور ملی با آنچه در منشور ۹۱ آمده همراستا هستند، آنچه منشور شورای ملی را نسبت به منشور ۹۱ متمايز ميکند حرکت آن در جهت ايجاد يک ساختار برای کنش سياسی است، حال آنکه هدف منشور ۹۱ گسترش گفتمان و اخلاق مدنی در جامعه و ميان "تمامی" گروه های سياسی است.
جايگاه اخلاق در رقابت سياسی
گروه های سياسی در پی کسب توجه مردم و دستيابی به قدرت در کشور هستند، امری که برای پيشبرد اهداف جامعه مدنی نه تنها سودمند، بلکه لازم است. در اين ميان آنچه که ملزم به رعايت آن هستيم بالا بردن حساسيت شهروندان نسبت به ارزشها و برنامه های ارايه شده از طرف گروه های مختلف و سنجش پايبندی آنها به رعايت اخلاق مدنی است.
ارايه الگوی رفتاری و اخلاقی گام مهمی است در حرکت به سوی ايجاد هنجارهای اخلاقی مورد نياز برای گفتگوی ملی، اين هنجارها پديد نمی آيند جز با پا فشاری بر رفتار و کردار منطبق با آن و زدودن فضای گفتگو از دشنام، بهتان، تک پنداری و بدبينی.
به کلام ديگر آنچه مورد سنجش است، گفتار و کردار افراد است، همانگونه که نبايد و نميتوان هيچ شخصيت سياسی را به واسطه پيوند خانوادگی از دايره سياست راند، بايد قايل به حق تغيير برای ديگران نيز بود. در واقع حق تغيير، بزرگترين عامل کاهش هزينه برای برون رفت از بن بست فعلی است. هم اکنون بيشتر توان تشکلهای سياسی صرف خنثی کردن يکديگر ميشود، در حالی که صرفنظر از آنچه که مطلوب ماست، بايد نخست ادبيات سياسی نوينی را پايه گذاری کرد که مبتنی بر رعايت ارزشهای انسانی و اخلاق مدنی باشد. بدون اين تغيير و ايجاد الگوی مناسب مبتنی بر آن برای گسترش گفتگو، کوشش برای ايجاد همدلی ميان گروه های سياسی برای مقابل با استبداد حاکم فعلی به نتيجه مطلوب نخواهد رسيد.
شکل و نحوه انجام گفتگو و کنش سياسی به اندازه محتوای آن اهميت دارد، زيربنای فرآيند سياسی يک جامعه مدرن بر پايه تحمل مخالفان، حقوق اقليتها و جابه جايی بدون خشونت و منظم قدرت ميان سليقه های منتخب جامعه استوار است، از همين رو است که تلاش منشور ۹۱ به ايجاد و گسترش هنجارهای اخلاقی و زيربنای مناسب برای کنش سياسی ميان همه گروه های سياسی معطوف است.
الگوی مشارکت مدنی بر پايه باورهای مشترک جامعه و ارتباط آنان با تشکلهای مردمی و اجتماعی پی ريزی ميشود. منشور ۹۱ در مرز رقابت سياسی و گروهی توقف ميکند و پا در رقابت سياسی نميگذارد، بلکه تنها ارايه دهنده مبانی اخلاقی و مدنی کنش سياسی است. در حالی که منشور ملی به عنوان يک سند سياسی در جهت نزديک کردن اهداف گروه های سياسی برای تحقق اهدافی که در ابتدای کار خود ذکر کرده گام بر ميدارد، اهدافی که تحقق آن بستگی به درايت و نحوه عمل دست اندکاران منشور ملی و تعامل گروه ها و فعالين سياسی کشورمان دارد.
انتخاب با مردم است
شفافيت يکی از مهمترين پيش شرطهای کنش سياسی است. آنچه منشور شورای ملی و حرکتهای مشابه آن سخت بدان محتاجند، پشتيبانی نخبگان و روشنفکران به معنی نقد سازنده و ارايه راه حل برای گريز از بن بستهای عقيدتی و فرهنگی موجود است.
بايد گفتگو ، بردباری و رواداری را به هنجارهای فرهنگی تبديل کرد، اين کار ميسر نميشود جز با شرکت فعال و سازنده در فرآيند گفتگوی ملی، گفتگويی که تمامی گروه ها و شخصيتهای سياسی حق دارند در آن سهم داشته و به رقابت بپردازند. وظيفه روشنفکران بالا بردن سطح آگاهی عمومی است تا مردم خود توان داوری و انتخاب راه حلهای ارايه شده را داشته باشند، بر روشنفکران نيست که به جای مردم قضاوت کنند. آنچه بايد بر آن حساسيت داشت لزوم بر پا داشتن و حفظ ساختاری است پويا که هميشه به مردم امکان انتخاب و جابه جايی بدون خشونت قدرت را بدهد، اولين انتخاب نبايد به آخرين انتخاب منجر شود. همانگونه که پس از انقلاب ايران رخ داد، قدرت بی مهار و متمرکز، فساد آور و منشا استبداد است.
لزوم ارايه برنامه برای مشارکت تمامی اقشار جامعه
بايد به برنامه گروه های سياسی برای مشارکت تک تک شهروندان، صرفنظر از ديدگاهها و طرز تفکرشان، توجه ويژه داشت. آينده بهتر برای ايران در گرو مشارکت حداکثری اقشار مختلف جامعه است، برخورد حذفی با بخشی از جامعه (جدای از ناهنجاری اخلاقی آن) نه ممکن است و نه سازنده. با گسترش و ارتباط تو در توی شبکه های شهروندی است که ميتوان از گسترش چندگرايی و بازتاب سليقه های مختلف در عرصه اجتماع اطمينان حاصل کرد. مشکل ايران تنها با جابه جايی قدرت حل نميشود، نخست بايد جامعه مدنی را توانمند کرد و به توسعه ساختارهای آن همت گمارد.
اين امر بر عهده تمامی مردم، فعالين اجتماعی و نخبگان است. چشم دوختن به آمدن دولتی که تمامی مشکلات ملت را حل کند اميد واهی است، هدف بايد توانمندی تک تک مردم و آگاه ساختن آنان به حقوق و مسوليتهايشان باشد. در گرو مشارکت فعال شهروندان است که ميتوان اميد به توسعه ساختارهای اجتماعی مناسب برای ايجاد و مهار قدرت داشت.
لزوم حضور جامعه مدنی در فرآيند سياسی
کنش سياسی بدون حضور و پشتيبانی نخبگان و نقد سازنده، پتانسيل تبديل به قدرت طلبی بر اساس عوام فريبی و حرکت توده وارانه را دارد. شخصيت محوری، قدرت غير پاسخگو و متمرکز، هر شخصيت و گروه سياسی را ميتواند به مسير استبداد، خود رايی و تک پنداری بکشاند. آنچه قدرت را پاسخگو ميکند، حضور همه جانبه جامعه مدنی و شهروندان در فرآيند سياسی و گفتگو ملی است.
نميتوان بنا را تنها بر رد انديشه و راهکارهای مخالف نظر خود گذاشت، بخش مهمی از نقد بايد بر ارايه راه حل باشد نه نفی و شخصی کردن ميدان مبارزه. محور گفتگو بايد بر اساس انديشه، برنامه و ارزشها باشد، نگاهمان به آينده باشد و تاريخ مان سرمايه بهينه سازی روشها و برنامه هايمان، نه ترور شخصيت و از ميدان برون کردن رقبای سياسی. شخصيتهای سياسی نياز مبرم به حمايت نخبگان و فعالين اجتماعی دارند، در عين حال تحريم مشارکت و گفتگو از طرف نخبگان برای سلامت فضای سياسی بسيار خطرناک است. حرکتهای عظيم و ناگهانی اجتماعی توان ايجاد رهبرانی خلع الساعه را دارند، آنچه حياتی است آگاهی فعالين ، شخصيتهای سياسی و شهروندان نسبت به مسوليتهايشان در صورت پديد آمدن چنين موجی است، چنين آگاهی جز با نقد و يا حمايت از حرکتهای سياسی و اجتماعی از سوی بدنه روشنفکر جامعه ايجاد نميشود.
نگاه برابر به همه جريانهای سياسی
منشور ۹۱ نگاهی برابر به تمامی جريانات سياسی دارد و همه آنها را به گفتگو و رعايت ارزشهای انسانی و اخلاق مدنی دعوت ميکند، در انتها تنها انتخاب کننده مردم کشورمان هستند، در مسير دشوار دمکراسی خواهی وظيفه شهروندان، نخبگان و فعالين اجتماعی نقد و تطابق گفتار و کردار کنشگران سياسی با ارزشهايی است که به اعتقاد بدان معترفند. نخستين گام در اين راه مستند کردن اين ارزشها است، از اين ديد منشور ملی نخستين گام را درست برداشته است، بايد ديد پس از اين شخصيتهای سياسی پيشبرنده اين جريان چگونه اين ارزشها را در گفتار و کردار خود بازتاب داده و به عنوان فرهنگ سياسی خود نهادينه ميکنند.