سیل های چند سال گذشته در استان گلستان موجب کشته شدن صدها نفر شده و بی توجهی مسئولان برای کمک به آسیب دیدگان موجب اعتراض آرام برخی از ساکنان این استان شده است.
سيل های پی در پی در پنج سال گذشته، جان صدها شهروند ايرانی را در استان گلستان و منطقه ترکمن صحرا گرفته است.
آن چه از اعتراض های جسته و گريخته در طول اين پنج سال ديده شده، فقط چند عکس در برخی سايت های اينترنتی است.
در یک از عکس ها یکی از شهروندان ترکمن آسیب دیده از سیل در استان گلستان مقابل وزارت کشور ایران با پلاکاردی که بر روی آن نوشته بود«طوفان کاترينا را بهتر می شناسيد يا سيل های گلستان را؟» دست به اعتراض زد.
در دیگر عکس ها، روستا نشين هايی که از سيل جان به در برده اند، عکس هايی در دست دارند که در آن ها روستاهای فرو رفته در گل و لای ديده می شوند.
يک شهروند ترکمن در مورد آخرين خسارات و تلفات طوفان در استان گلستان به راديو فردا می گويد:
«هفته پيش بارندگی شديد باعث شد تا سيل از استان سمنان به سمت گلستان روان شود. در محور آزادشهر شاهرود خسارت های بسيار زيادی بر جا گذاشت. تنها طی هفته گذشته، نه نفر جان خود را از دست دادند. ۶۰۰ هکتار از شاليزارها و صد هکتار از باغ ها در اين استان تخريب شدند و مقدار زيادی از دام ها هم تلف شده اند. هر بار در مرداد ماه چنين تلفاتی داريم.»
اما این سوال پیش می آید که چرا طوفان ها و سيل های گلستان بی صدا می آيند، قربانی می گيرند و می روند؟
مافیای جنگل
طاهر شير محمدی، خبرنگار و روزنامه نگار ترکمن تباری که موضوع سيل های استان گلستان را طی سال های اخير از نزديک دنبال کرده است به رادیو فردا چنين می گويد: «کلا مساله سيل در شمال کشور به ويژه در منطقه ترکمن نشين، چون اين منطقه دور از مراکز استان ها است، نه در مطبوعات داخل و نه در رسانه های خارجی چندان به آن توجهی نمی شود.»
وی می افزاید که «سيل از سال ۱۳۸۰ يکی از مهم ترين مشکلات اهالی اين مناطق است. طبق آمار رسمی در ده سال گذشته بيش از ۲۶۰ سيل کوچ و بزرگ استان گلستان را در نورديده است.»
روستاهای گلی، طعمه آسان هر سيل کوچکی هستند که باران های فصلی منطقه در پی می آورند. اما پيشتر همين روستاهای گلی از سيل های بزرگ تری نجات پيدا کردند و مردم آن نيز آسيب ها را دوباره جبران کرده اند. اما اين بار سيل از جنگل های می گذرد و به راحتی به روستاها می رسد. به دليلی که ظاهرا پيچيده نيست: ديگر درختی نمانده است که در برابر سيل بايستد.
طاهر شير محمدی می گويد: «علت اصلی تخريب جنگل ها، منافع اقتصادی برخی مقام های محلی است. مافيای جنگل چندين سال است که در اين مناطق فعال است. مسئولان در تهران و اداره های محلی اين را می دانند، اما چاره سازی های کارسازی عليه آن نمی شود. چون خود مقام های محلی هم در جنگل زدايی ذی نفع هستند.»
سيل روستاها را می شويد. روستانشينان را در خود فرو می برد و زندگی آن ها که زنده می مانند اين روزها صحنه ساده و طبيعی جاده های خاکی مناطق دور و نزديک گلستان است.
یک روزنامه نگار محلی
هر شهروند استان گلستان اين صحنه ها را به راحتی می بيند. يک شهروند ترکمن به راديو فردا می گويد: «هنوز آسيب ديدگان سيل های سال های پيش زير چادر زندگی می کنند. چاردهايی که هلال احمر برای مردم تهيه کرده است. مايحتاج اوليه زندگی مانند آب هنوز برای مردم فراهم نشده است. ولی می دانيم که استاندار گلستان تاکيد کرده است بايد روستاهايی که در مناطق خطرناک هست را به جاهای کم خطر تر انتقال داد.»
«خواست خدا بود»
طاهر شير محمدی، در پاسخ به این سوال که چرا پس از اين سال ها هنوز صحبت چندانی از سيل های استان گلستان نمی شود؟می گويد: «سال های پيش که در استان گلستان سيل سرازير می شد، مقام های محلی می گفتند اين خواست خدا بود و ديگر اقدامی نمی کردند. ولی الان جدی تر به اين مسئله پرداخته می شود.»
آقای شیر محمدی می افزاید: «درواقع بايد جلوی قطع درختان و تبديل آن ها به زمين های زراعی را گرفت. بايد سيستم های هشداردهنده در مناطق شمالی ايران نصب شوند تا از تلفات جانی کاسته شود. يکی ديگر از طرح ها هم جا به جايی روستاها از مسير رودخانه های فصلی است.»
استان گلستان يکی از مهم ترين مناطق زيست محيطی ايران است. برخی از جنگل های نابود شده توسط مردم، دوباره به شکل مصنوعی توليد می شوند.
اما جنگل های مصنوعی هرگز جای جنگل های طبيعی را نمی گيرند. به ويژه که جنگل های طبيعی استان گلستان از گونه های کم يابی است که از دوره سوم زمين شناسی باقی مانده است و تقريبا ۴۰۰ هزار هکتار وسعت دارد.
اگر تخريب جنگل های استان گلستان با همين سرعت پيش برود که هم اکنون جریان دارد، نه از روستاها و فرهنگ محلی مناطق ترکمن نشين اثری می ماند نه از درخت های دوره سوم زمين شناسی و البته نه از مردمی که در کنار آن ها زندگی می کنند.