در هفته ای که گذشت شايد يک خبر بيشتر از ساير خبرها موضوع زنان را در بر می گرفت. با انتشار دفترچه انتخاب رشته برای دانشگاه های دولتی در ايران به جز اين که شاهد حذف برخی رشته ها از چند دانشگاه و سپس اعلام بازگشت آنها برای انتخاب و همچنين بومی گزينی در اين دفترچه ها بوديم، موضوع پررنگ تری محافل خبری زنان و دانشجويان ايرانی را درگير کرد: اعمال سهميه بندی جنسيتی در انتخاب رشته و بيش از ۴۸ دانشگاه سراسر کشور.
موضوعی که نگاهی به فضای مجازی نشان می داد که با واکنش نسبتا منفی متقاضيان ورود به دانشگاه از يک سو و ناظران و تحليلگران از سويی ديگر مواجه شد.
صدای دیگر: رقم
موضوعی که نگاهی به فضای مجازی نشان می داد که با واکنش نسبتا منفی متقاضيان ورود به دانشگاه از يک سو و ناظران و تحليلگران از سويی ديگر مواجه شد.
يکی از کسانی که بر روی دنيای مجازی واکنش صريحی به اين سهميه بندی جنسيتی نشان داد يک دختر دانشجوی ايرانی در آمريکا به نام صهبا بود که پس از انتشار دفترچه انتخاب رشته در ويدئو بلاگ اجتماعی خود تحليل آماری از اين دفترچه خصوصا برای متقاضيان در رشته رياضی ارايه داد.
يکی از مهمترين نکاتی که صهبا در ويدئوی خود مطرح کرد اين بود که اين سهميه بندی در حالی اعمال می شود که در ميان نام سه نفر برتر کنکور سراسری در رشته رياضی سال ۹۰ دو نفر دختر بودند. صدای ديگر به سراغ صهبا رفته تا درباره اين ويدئو و يافته هايش با او صحبت کند.
يکی از مهمترين نکاتی که صهبا در ويدئوی خود مطرح کرد اين بود که اين سهميه بندی در حالی اعمال می شود که در ميان نام سه نفر برتر کنکور سراسری در رشته رياضی سال ۹۰ دو نفر دختر بودند. صدای ديگر به سراغ صهبا رفته تا درباره اين ويدئو و يافته هايش با او صحبت کند.
چه شد که شما اين ويدئو را ساختيد و اين موضوع را انتخاب کرديد برای اينکه به آن بپردازيد؟
صهبا: من وقتی که با چند تا از دوستانم يک بحث دوستانه داشتيم يکی از دوستانم گفت که يک عدم تعادلی امسال به وجود آمده در اين تفکيک جنسيتی دانشگاه ها. من خيلی کنجکاو شدم و رفتم يک دفترچه را داونلود کردم و يک حساب سرانگشتی کردم ديدم که نه واقعا يک عدم تعادلی وجود دارد. بعد رفتم دانشگاه های برتر تهران و ايران را انتخاب کردم و آنها را وارد يک فايل اکسل کردم و نمودارهايی که فايل اکسل برايم کشيد خيلی عجيب بود.
من خودم توی ايران بودم و سيستم ايران را می دانم و هميشه از طرف سيستم و فضای عمومی جامعه يک سری محدوديت هايی به خانم ها اعمال می شد.
به نظر من دانشگاه تنها فضايی است که زنان می توانند فارغ از آن محدوديت ها برای چند ساعت هم که شده تا حدی اين نگاه مساوی جامعه را تجربه کنند. خوب من خودم در اين دانشگاه که هستم و دارم تحصيل می کنم دانشگاه دانشجوهای خانم را خيلی برای رشته های مهندسی جذب می کند.
حتی علاوه بر آن يک سری انجمن هايی برای خانم های مهندس هم تشکيل داده که در آن به مسايل آموزشی و علمی و حقوقی آنها می پردازد. اين که نقش مهندس های خانم در جامعه چيست.
وقتی که من اين فضا را می بينم و آن را با اين تفکيک جنسيتی که به وجود آمده امسال مقايسه می کنم فکر می کنم دليل ساخت اين ويدئو بود.
من خودم توی ايران بودم و سيستم ايران را می دانم و هميشه از طرف سيستم و فضای عمومی جامعه يک سری محدوديت هايی به خانم ها اعمال می شد.
به نظر من دانشگاه تنها فضايی است که زنان می توانند فارغ از آن محدوديت ها برای چند ساعت هم که شده تا حدی اين نگاه مساوی جامعه را تجربه کنند. خوب من خودم در اين دانشگاه که هستم و دارم تحصيل می کنم دانشگاه دانشجوهای خانم را خيلی برای رشته های مهندسی جذب می کند.
حتی علاوه بر آن يک سری انجمن هايی برای خانم های مهندس هم تشکيل داده که در آن به مسايل آموزشی و علمی و حقوقی آنها می پردازد. اين که نقش مهندس های خانم در جامعه چيست.
وقتی که من اين فضا را می بينم و آن را با اين تفکيک جنسيتی که به وجود آمده امسال مقايسه می کنم فکر می کنم دليل ساخت اين ويدئو بود.
در ويدئو اشاره کرده بوديد به اين که کدام دانشگاه ها سهم بيشتری را از خانم ها گرفته اند در انتخاب رشته های مشخصی. می توانيد مشخصا اسم دانشگاه ها يا اگر عدد و رقمی در حال حاضر در اختيار داريد بگوييد که کدام دانشگاه ها بودند.
يکی دانشگاه علم و صنعت بود. در دانشگاه علم و صنعت در رشته برق ۹۰ تا پسر انتخاب می کرد و ۱۰ تا دختر. مثلا دانشگاه اميرکبير در کل ۳۸۶ زن انتخاب می کرد در تمام پذيرش و ۴۸۸ مرد. دانشگاه خواجه نصير فقط ۱۹۹ خانم انتخاب می کرد و ۳۵۱ آقا.
شما هيچ اطلاعی داريد که سال های پيش چطور بوده ؟
مثلا رشته برق دانشگاه علم و صنعت که الان شده ۱۰ به ۹۰ تقريبا مساوی بود.
اگر بخواهيم نگاه مختصری بکنيم به آن آمار و ارقام می توانيد يک نتيجه گيری از آن به ما بدهيد؟
من نتيجه گيری که کردم اين است که اگر بخواهد اين تبعيض جنسيتی ادامه پيدا کند در آينده پتانسيل اين که خانم ها در هيات علمی باشند يا فعاليت هايی کنند در بخش های اجرايی و تصميم سازی کاهش داديم.
******
******
اما برای اين که فضای سياسی اجتماعی ايران را بشکافيم تا از دلايل اين تصميم گيری آگاه شويم گفت و گوی رادیو فردا را بشنويد با رسول نفيسی تحليل گر مسايل ايران در آمريکا.
آقای دکتر نفيسی، در دانشگاه های ايران سياست جديدی اعلام شده بعد از اين که چند وقتی بحث تفکيک جنسيتی بود الان بحث پذيرش جنسيتی هم اعمال شده در دفترچه های انتخاب رشته کنکور امسال و بعضی دانشگاه ها فقط پسر می گيرند در بعضی رشته ها و بعضی دختر. دليل و توجيه اين چه می تواند باشد؟
اولا عرض کنم که با قدرت گرفتن بيشتر آقای خامنه ای اين انتظار می رفت که تفکيک جنسيتی هم اعمال شود چون ايشان شخصا مصر است در اين راه و آقای جنتی. يکی از اولين سخنرانی های آقای خامنه ای اتفاقا درباره حجاب بوده. بنابراين با قدرت گرفتن بيشتر آقای خامنه ای مساله تعبيض عليه زنان طبيعتا رو به افزايش است و خواهد بود.
البته در حاشيه هم بايد عرض کنم که باعث تاسف است که در زمانی که عربستان اولين دانشگاه مختلط اش را ايجاد می کند، ايران دارد حرکت خلاف اين را اعمال می کند.
ولی بايد برگرديم به علت اين که اصولا چرا اين اعمال می شود. علتش هم آشکارا نظری است که جمهوری اسلامی از اول داشت نسبت به زنان.
در حدود يکی دو ماه پيش يکی از اين آقايان روحانيان گفت رسما که زنان ذهن رياضی ندارند و ظلم است به اينها که رياضی بخوانند. اصولا نظری که در تمام اديان ابراهيمی نسبت به زن وجود دارد که زن نقص فکری دارد و نقص جسمی و قادر نيست چيزهای پيچيده را درک کند. بنابراين اين هيچ تعجبی ندارد که اعمال می شود. فقط مساله اين بود که زمانش معلوم نبود که کی باشد که زمانش الان است.
يک موضوع ديگر بايد اشاره کنم که شايد از لحاظ جريانهای دانشجويی اين را به صلاح ديدند که زن و مرد را يک مقداری در رشته های مختلفی بگذارند که شايد اين اثر منفی داشته باشد بر رشد جريان دانشجويی و نهايتا آن چيزی که در مورد پذيرش اين تفکيکی می بينيم اين است که دانشگاه های مختلف سياست های مختلفی اعمال کردند.
مثلا می بينيم که دانشگاه علم و صنعت يک سيستم بسيار تبعيضی را اعمال کرده برای پذيرش دانشجويان. در حالی که دانشگاه شريف چنين تبعيضی را قايل نشده. شايد اين را بتوانيم منسوب کنيم به نوع نگاه مديريت و رشد و نمو فکری و نوع نگاهی که به جهان هرکدام از اين مديريت ها دارند.
البته در حاشيه هم بايد عرض کنم که باعث تاسف است که در زمانی که عربستان اولين دانشگاه مختلط اش را ايجاد می کند، ايران دارد حرکت خلاف اين را اعمال می کند.
ولی بايد برگرديم به علت اين که اصولا چرا اين اعمال می شود. علتش هم آشکارا نظری است که جمهوری اسلامی از اول داشت نسبت به زنان.
در حدود يکی دو ماه پيش يکی از اين آقايان روحانيان گفت رسما که زنان ذهن رياضی ندارند و ظلم است به اينها که رياضی بخوانند. اصولا نظری که در تمام اديان ابراهيمی نسبت به زن وجود دارد که زن نقص فکری دارد و نقص جسمی و قادر نيست چيزهای پيچيده را درک کند. بنابراين اين هيچ تعجبی ندارد که اعمال می شود. فقط مساله اين بود که زمانش معلوم نبود که کی باشد که زمانش الان است.
يک موضوع ديگر بايد اشاره کنم که شايد از لحاظ جريانهای دانشجويی اين را به صلاح ديدند که زن و مرد را يک مقداری در رشته های مختلفی بگذارند که شايد اين اثر منفی داشته باشد بر رشد جريان دانشجويی و نهايتا آن چيزی که در مورد پذيرش اين تفکيکی می بينيم اين است که دانشگاه های مختلف سياست های مختلفی اعمال کردند.
مثلا می بينيم که دانشگاه علم و صنعت يک سيستم بسيار تبعيضی را اعمال کرده برای پذيرش دانشجويان. در حالی که دانشگاه شريف چنين تبعيضی را قايل نشده. شايد اين را بتوانيم منسوب کنيم به نوع نگاه مديريت و رشد و نمو فکری و نوع نگاهی که به جهان هرکدام از اين مديريت ها دارند.
آقای نفيسی، چه تاثيرات و پيامدهای علمی و اجتماعی ممکن است اين تصميم داشته باشد؟
آشکارا وضعيت زنان را در جامعه از چند لحاظ بدتر می کند. يکی به رسميت شناختن اين است که زنان ايرانی قادر به جذب علوم پيچيده ای مثل رياضی نيستند و از لحاظ مهندسی قادر نيستند تفکر نوع مهندسی داشته باشند. به خصوص در قسمت مهندسی معدن کاملا آشکار است که اشاره به چيست.
يعنی نمی خواهند که فرضا يک خانمی با چند کارگر يا مهندسان ديگر در يک تونلی باشد و اين کاملا نظر تعصب مذهبی در اينجا ملحوظ است. ولی علاوه بر اين که اين سياست باعث به رسميت شناختن پايين تر بودن و سطح فکری زنان و نازل تر بودن تفکر زنان است، بدتر از آن تبعات اين سياست در جامعه است به اين دليل که دقيقا مشاغل را دو قسمت می کند.
مشاغلی مثل قاليبافی و رنگرزی و اينها را فقط در سطح زنان اعمال می کند و می پذيرد، در صورتی که مشاغل عمده ای که تاثيرهای بسيار بزرگی دارد و باعث شناخت منزلت اجتماعی افراد می شود اينها را به مردها می دهد.
اين در واقع رسمی کردن تفکر مردسالارانه ای است که از اول در اين انقلاب اسلامی بوده. اين تفکر مردسالارانه اصولا منزلت چندانی برای زنان قايل نمی شود. هرچند که آقای آيت الله خامنه ای و آقای خمينی پذيرفتند انتخابات را از طريق زنان ولی دقت کنيم که جريان ۱۵ خرداد آغازش با مخالفت با شرکت زنان در انتخابات بود. بنابراين انقلاب اسلامی ايران اصولا بر اساس تبعيض ضد زنان و تفکر مردسالارانه است که الان نتيجه اش را در عالم آموزش و پرورش به شکل مشخص می بينيم.
يعنی نمی خواهند که فرضا يک خانمی با چند کارگر يا مهندسان ديگر در يک تونلی باشد و اين کاملا نظر تعصب مذهبی در اينجا ملحوظ است. ولی علاوه بر اين که اين سياست باعث به رسميت شناختن پايين تر بودن و سطح فکری زنان و نازل تر بودن تفکر زنان است، بدتر از آن تبعات اين سياست در جامعه است به اين دليل که دقيقا مشاغل را دو قسمت می کند.
مشاغلی مثل قاليبافی و رنگرزی و اينها را فقط در سطح زنان اعمال می کند و می پذيرد، در صورتی که مشاغل عمده ای که تاثيرهای بسيار بزرگی دارد و باعث شناخت منزلت اجتماعی افراد می شود اينها را به مردها می دهد.
اين در واقع رسمی کردن تفکر مردسالارانه ای است که از اول در اين انقلاب اسلامی بوده. اين تفکر مردسالارانه اصولا منزلت چندانی برای زنان قايل نمی شود. هرچند که آقای آيت الله خامنه ای و آقای خمينی پذيرفتند انتخابات را از طريق زنان ولی دقت کنيم که جريان ۱۵ خرداد آغازش با مخالفت با شرکت زنان در انتخابات بود. بنابراين انقلاب اسلامی ايران اصولا بر اساس تبعيض ضد زنان و تفکر مردسالارانه است که الان نتيجه اش را در عالم آموزش و پرورش به شکل مشخص می بينيم.