شاهين فرهت آهنگساز معاصر ايرانی در گفت و گويی با خبرگزاری دانشجويان ايران ايسنا وضعيت ارکستر سمفونيک تهران را "دلسرد کننده" عنوان کرده است.
او با اشاره به اين موضوع که "ريزش مخاطب ربطی به اجرای آثار سفارشی" توسط اين ارکستر قديمی ندارد به اين خبرگزاری گفته است که "به دلايل اداری،تمرين نکردن و... ارکستردر اين اواخر خوب صدا نمیدهد، بد صدا میدهد."
آقای فرهت همچنين در اين گفت و گو تاکيد کرده است که "اجرای ارکستر سمفونيک تهران زنده نيست" چرا که به گفته او در اجراهای اين ارکستر" صدا را تقويت" می کنند.
صحبت های اين آهنگساز معاصر محور گفت و گوی است که رادیو فردا با پيمان سلطانی رهبر ارکستر ملل در تهران داشته است:
سلطانی: سوال این است که اگر به مسائلی که آقای فرهت مطرح کردند پاسخ بدهند، آیا ارکستر سمفونیک تهران به کار خودش ادامه می دهد؟ و آن روند به شکل جدید ادامه پیدا می کند یا خیر؟
البته که چنین چیزی نیست. ارکستر سمفونیک تهران مسائل بسیار پیچیده ای دارد . مسائل داخلی که مربوط به اداره وابسته به ارکستر سمفونیک و سیاستی که آنجا را اداره می کند، می شود.
اتفاقا آقای سلطانی خود آقای فرهت هم در بخشی از صحبت هایش می گوید که «مسائل پیچده ای است که ای کاش می توانستم جواب بدهم» و در کنار این جمله اشاره می کند به این که اشکالات فرهنگی وجود دارد و عدم تمرین و دل ندادن نوازندگان که ایشان می گوید که حتما نوازندگان هم برای این تمرین نکردن و دل ندادن به تمرینات دلیلی برای خودشان دارند.
مسائل ارکستر سمفونیک فقط دل ندادن نوازنده و یا متهم کردن نوازنده نیست. اینکه چون نوازنده همکاری نکرده، به کار دل نداده، تمرین نکرده به این شکل این جریانات پیش آمده است.
به هر حال ارکستر سمفونیک تهران ارکستری بوده است که در خدمت دولت و نهادهای فرهنگی کشور بوده است و مدام در پی اجرای آثار سفارشی ایی بوده که خود دولت سفارش اجرای آن را می داده است.
ارکستر سمفونیک تهران و ارکستر ملی ، هر دو، در خدمت یک نهاد بوده اند و حالا احتمالا آن نهاد پیامش و یا رویکردی را که به ماجرا دارد از راههای دیگری دارد اعمال می کند و دیگر نیازی نمی بیند که ارکسترها این کار را برایش انجام دهند.
یعنی به اعتقاد شما «سفارشی اجرا کردن» دلیلی برای این بوده که ارکستر سمفونیک تهران به وضعیتی دچار شود که امروز بدان مبتلا شده است و شما از آن به عنوان «وضعیت پیچیده» نام می برید؟
نه. منظور من این است که تعطیلی ارکستر سمفونیک طبعا اولین لطمه را به خود آن نهاد فرهنگی می زند. چرا که در مناسبت های خاص خودشان و نداهایی که به موسیقی بابت در خدمت دولت بودنش می دهند، از بین رفته است.
یعنی اینها امکان این را ندارند که در مناسبت های خاص و نشست های خاصشان از موسیقی به عنوان یک برنامه پر کننده و یا برگ برنده استفاده کنند و آن را نشان بدهند و بگویند که خوب! ما هم از این طریق می توانیم یک عملکردی داشته باشیم.
لطمه هایی که خورده شده به آن نهاد خورده شده، به موسیقی خورده نشده است. چون این دو ارکستر هیچ مشکلی از مشکلات موسیقی ایرانی را حل نمی کردند.
این مسئله به سیاست های دولتی برمی گردد. چون الان زمزمه این وجود دارد که این دو ارکستر زیر مجموعه یک موسسه به نام «ارکستر ایران» قرار بگیرند و در آن شرایط فعالیت کنند. شما فکر می کنید که این مسئله می تواند برای ادامه فعالیت ارکستر سمفونیک تهران پیامدهای بهتری داشته باشد؟
به هر حال چه فرقی می کند؟ مهم این است که ارکستر فعالیت داشته باشد. چه زیر نظر یک نهاد فعالیت داشته باشد و چه زیر نظر یک واسطه که خود آن نهاد آن را درست کرده باشد. تفاوت این دو در چیست؟ این بازی ها و این صعود مانع هایی که ایجاد کرده اند فقط در اجراهای موسیقی تاخیر ایجاد می کند.
نهایت ماجرا این است که احترامی که به واژه «موسیقی» وجود دارد با این برنامه ها خدشه دار خواهد شد.
به هر حال آنچه که در سال های اخیر مشاهده شده است این است که هیچ رهبری به طور مداوم نتوانسته است با این ارکستر کند و این اواخر هم ما شاهد آن بودیم که نام های سرشناس موسیقی کلاسیک در کنار ارکستر سمفونیک حضور ندارند و این کار به نام هایی که کمتر آشنا هستند سپرده شده است. آیا این مسئله خودش این بحران اخیر را عمیق تر نمی کند؟
چرا طبعا به حیثیت سال های درازی که ارکستر سمفونیک تهران فعالیت کرده است، لطمه خواهد زد.
اما بخش عمده این مشکل ناشی از سیاست گذاری حاکم بر نگاهی است که بر این ارکستر نظارت دارد و بخشی از آن هم به خاطر خود اهالی موسیقی است که به عنوان شورا بر کار ارکستر نظارت می کند. خود آنها هستند که به عملکرد ارکستر نظارت می کنند که خود آنها هم کاملا گروهی و ایدئولوژیک عمل می کنند و نگاه های خودشان را به عملکرد ارکستر تحمیل می کنند.
بخشی از آن هم در اختیار سیاست گذاری دولتی است که یا دلش می خواهد این اتفاق بیافتد یا نیافتد. بودجه کم می آورد و اولین لطمه و فشاری که باید بر سر بخش های مختلف هنر بخورد را بر سر موسیقی می زند.
او با اشاره به اين موضوع که "ريزش مخاطب ربطی به اجرای آثار سفارشی" توسط اين ارکستر قديمی ندارد به اين خبرگزاری گفته است که "به دلايل اداری،تمرين نکردن و... ارکستردر اين اواخر خوب صدا نمیدهد، بد صدا میدهد."
آقای فرهت همچنين در اين گفت و گو تاکيد کرده است که "اجرای ارکستر سمفونيک تهران زنده نيست" چرا که به گفته او در اجراهای اين ارکستر" صدا را تقويت" می کنند.
صحبت های اين آهنگساز معاصر محور گفت و گوی است که رادیو فردا با پيمان سلطانی رهبر ارکستر ملل در تهران داشته است:
سلطانی: سوال این است که اگر به مسائلی که آقای فرهت مطرح کردند پاسخ بدهند، آیا ارکستر سمفونیک تهران به کار خودش ادامه می دهد؟ و آن روند به شکل جدید ادامه پیدا می کند یا خیر؟
البته که چنین چیزی نیست. ارکستر سمفونیک تهران مسائل بسیار پیچیده ای دارد . مسائل داخلی که مربوط به اداره وابسته به ارکستر سمفونیک و سیاستی که آنجا را اداره می کند، می شود.
اتفاقا آقای سلطانی خود آقای فرهت هم در بخشی از صحبت هایش می گوید که «مسائل پیچده ای است که ای کاش می توانستم جواب بدهم» و در کنار این جمله اشاره می کند به این که اشکالات فرهنگی وجود دارد و عدم تمرین و دل ندادن نوازندگان که ایشان می گوید که حتما نوازندگان هم برای این تمرین نکردن و دل ندادن به تمرینات دلیلی برای خودشان دارند.
مسائل ارکستر سمفونیک فقط دل ندادن نوازنده و یا متهم کردن نوازنده نیست. اینکه چون نوازنده همکاری نکرده، به کار دل نداده، تمرین نکرده به این شکل این جریانات پیش آمده است.
به هر حال ارکستر سمفونیک تهران ارکستری بوده است که در خدمت دولت و نهادهای فرهنگی کشور بوده است و مدام در پی اجرای آثار سفارشی ایی بوده که خود دولت سفارش اجرای آن را می داده است.
ارکستر سمفونیک تهران و ارکستر ملی ، هر دو، در خدمت یک نهاد بوده اند و حالا احتمالا آن نهاد پیامش و یا رویکردی را که به ماجرا دارد از راههای دیگری دارد اعمال می کند و دیگر نیازی نمی بیند که ارکسترها این کار را برایش انجام دهند.
یعنی به اعتقاد شما «سفارشی اجرا کردن» دلیلی برای این بوده که ارکستر سمفونیک تهران به وضعیتی دچار شود که امروز بدان مبتلا شده است و شما از آن به عنوان «وضعیت پیچیده» نام می برید؟
نه. منظور من این است که تعطیلی ارکستر سمفونیک طبعا اولین لطمه را به خود آن نهاد فرهنگی می زند. چرا که در مناسبت های خاص خودشان و نداهایی که به موسیقی بابت در خدمت دولت بودنش می دهند، از بین رفته است.
یعنی اینها امکان این را ندارند که در مناسبت های خاص و نشست های خاصشان از موسیقی به عنوان یک برنامه پر کننده و یا برگ برنده استفاده کنند و آن را نشان بدهند و بگویند که خوب! ما هم از این طریق می توانیم یک عملکردی داشته باشیم.
لطمه هایی که خورده شده به آن نهاد خورده شده، به موسیقی خورده نشده است. چون این دو ارکستر هیچ مشکلی از مشکلات موسیقی ایرانی را حل نمی کردند.
این مسئله به سیاست های دولتی برمی گردد. چون الان زمزمه این وجود دارد که این دو ارکستر زیر مجموعه یک موسسه به نام «ارکستر ایران» قرار بگیرند و در آن شرایط فعالیت کنند. شما فکر می کنید که این مسئله می تواند برای ادامه فعالیت ارکستر سمفونیک تهران پیامدهای بهتری داشته باشد؟
به هر حال چه فرقی می کند؟ مهم این است که ارکستر فعالیت داشته باشد. چه زیر نظر یک نهاد فعالیت داشته باشد و چه زیر نظر یک واسطه که خود آن نهاد آن را درست کرده باشد. تفاوت این دو در چیست؟ این بازی ها و این صعود مانع هایی که ایجاد کرده اند فقط در اجراهای موسیقی تاخیر ایجاد می کند.
نهایت ماجرا این است که احترامی که به واژه «موسیقی» وجود دارد با این برنامه ها خدشه دار خواهد شد.
به هر حال آنچه که در سال های اخیر مشاهده شده است این است که هیچ رهبری به طور مداوم نتوانسته است با این ارکستر کند و این اواخر هم ما شاهد آن بودیم که نام های سرشناس موسیقی کلاسیک در کنار ارکستر سمفونیک حضور ندارند و این کار به نام هایی که کمتر آشنا هستند سپرده شده است. آیا این مسئله خودش این بحران اخیر را عمیق تر نمی کند؟
چرا طبعا به حیثیت سال های درازی که ارکستر سمفونیک تهران فعالیت کرده است، لطمه خواهد زد.
اما بخش عمده این مشکل ناشی از سیاست گذاری حاکم بر نگاهی است که بر این ارکستر نظارت دارد و بخشی از آن هم به خاطر خود اهالی موسیقی است که به عنوان شورا بر کار ارکستر نظارت می کند. خود آنها هستند که به عملکرد ارکستر نظارت می کنند که خود آنها هم کاملا گروهی و ایدئولوژیک عمل می کنند و نگاه های خودشان را به عملکرد ارکستر تحمیل می کنند.
بخشی از آن هم در اختیار سیاست گذاری دولتی است که یا دلش می خواهد این اتفاق بیافتد یا نیافتد. بودجه کم می آورد و اولین لطمه و فشاری که باید بر سر بخش های مختلف هنر بخورد را بر سر موسیقی می زند.