اگر دامنه رقابت اصلی ايران و اسرائيل، اين دو خصم منطقه خاورميانه؛ در سی سال اخير خود را تنها در لبنان و سرزمين های فلسطينی نشين و يا در شورای امنيت و مجمع عمومی سازمان ملل و يا شورای حقوق بشر آن سازمان نشان می داد اما اکنون قاره سياه نيز صحنه رقابت ها و يارکشی های آندوست.
اسرائيل و ايران که خود تا روز سقوط حکومت پادشاهی ايران، همپيمانان نزديک در منطقه بودند، حال بر سر گسترش نفوذ در آفريقا يکديگر را غيرعلنی به چالش کشيده اند؛ ايران درپی يافتن همپيمانانی برای شکستن تاثيرتحريم های جهانی عليه خود است و اسرائيل که عمدتا به پشتيبانی غربف بويژه آمريکا، تکيه داشت، حال ديرهنگام دوباره به يادآورده است که در نهادهای جهانی، رای يک کشور آفريقائی يا سرزمينی از خاوردور به همان اندازه به حساب می آيد که رای آمريکای ابرقدرت.
آفريقا با داشتن رای پنجاه و سه کشور خود در مجمع عمومی سازمان ملل برای تغيير سمت و سوی قطعنامه ها و مصوبه های مجمع عمومی درقبال اسرائيل و ايران، قدرتی نيست که بتوان از آن صرفنظر کرد.
ماه گذشته در جريان تصويب تحريم های جديد عليه ايران، بر سر برنامه هسته ای مشکوک آن کشور، ايران برای کسب حمايت تک تک کشورهای عضو تلاش وافری را به کاربرد.
ايران از زمانی که برنامه هسته ای اش در دستور کار شورای امنيت قرار گرفت، هر يک از اعضای غيردائم شورای امنيت را از مدت ها پيش از تکيه زدنشان بر کرسی شورای امنيت شناسائی می کند و برای نزديکی به آنها امتيازات زيادی قائل می شود، هر چند که سه عضو آفريقائی غيردائم شورای امنيت؛ گابن، نيجريه و اوگاندا در چهارمين قطعنامه تحريمی شورای امنيت عليه ايران، همانند ديگر کشورهای پيشين آفريقائی در جريان قطعنامه های قبلی، همگام با آمريکا و عليه ايران رای دادند.
وبسايت های خبری ايرانی در روزهای پس از صدور چهارمين قطعنامه تحريمی شورای امنيت عليه ايران، نوشته بودند که دولت محمود احمدی نژاد در اين چند سال با هدف جلب رای موافق کشورهای عضو غيردائم شورای امنيت نسبت به خود، دست کم هشت ميليارد دلار از بيت المال ايران را «به باد داد» اما اين «بذل و بخشش های کلان» نيز پاسخ لازم را بدست نيآورد.
اما اسرائيل نيز در سازمان ملل و در مناسبات جهانی خود با گرفتاری های بزرگ روبروست؛ عليرغم همه نزديکی های ديرينه اسرائيل با غرب، انتقادها درجامعه جهانی ازاسرائيل نيزعمدتا درغرب بازتاب می يابد و حتی اگر برخی از دولتمردان غربی حامی اسرائيل باشند، رسانه های منتقد غرب و تجمع ها و تظاهراتی در غرب که اکثرا با حمايت جوامع مسلمان مقيم غرب برگزار می شود، معضلی جدی برای اسرائيل است که اين امر در ماجرای اخير کشتی های اعزامی به بندر غزه و تلاش نفس بر ولی ناکام اسرائيل برای جلوگيری از صدور قطعنامه و بيانيه درمورد عمليات نظامی «سرب مذاب» و حمله ارتش اين کشور به غزه، به روشنی بازتاب يافت.
اما حقيقت اين است که سياست نگاه به شرق و خاوردور که بنظر می رسد تازه اسرائيل آنرا در پيش گرفته، تکرار تاريخ اين کشور است چه که داويد بن گوريون، اولين نخست وزير اسرائيل معتقد به هم پيمانی ميان اسرائيل با جوامع غيرمسلمان منطقه بود، و در راستای همين سياست، اسرائيل حتی از قبل از استقلال خود، برای نزديکی به ايران، ترکيه، هند و اتيوپی و ممالک آفريقا تلاش زيادی کرد، که نتيجه بخش نيز بود.
ولی رشته مستحکم بسياری از نزديکی های اسرائيل به آفريقا در نبرد «شش روزه» در نتيجه خشم آفريقا از اشغال سرزمين های عربی توسط اسرائيل بريده شد و اسرائيل برای ترميم آن در سالهای اخير عرق بسياری ريخته است.
حال، درنتيجه انزوای مشترک، ايران و اسرائيل به تازگی هيات های بيشتری را راهی آفريقا کرده اند که از سياستمداران تا بازرگانان را دربرگرفته است؛ ديدارهائی با اهداف «چند منظوره»: در همان حال که در پی گسترش ارتباطات سياسی و کسب همپيمانان جديد هستند اما به گزارش خبرگزاری رويترز(دوازدهم ژوئيه) برای صادرات تسليحات را نيز دنبال می کنند.
آويگدور ليبرمن وزير خارجه راستگرای اسرائيل که چندان در غرب محبوب نيست، اخيرا به پنج کشور آفريقائی؛ اتيوپی، کنيا، اوگاندا، نيجريه و غنا سفرکرد، و از ديگر سو، در پی بارها سفرهای متعدد منوچهر متکی، وزير خارجه ايران به آفريقا و اعزام هيات های ميان پايه و دون پايه ديگر ايرانی به قاره سياه، محمود احمدی نژاد نيز خود هفته گذشته به دو کشور مالی و نيجريه سفرکرد.
حضور روزهای اخير احمدی نژاد در نيجريه با انگيزه رسمی شرکت در اجلاس سران هشت کشور مسلمان در حال توسعه، «دی هشت»، صورت گرفت؛ گروهی که مصر، ترکيه،اندونزی، مالزی، پاکستان، بنگلادش را نيز افزون بر ايران و نيجريه در برمی گيرد.
احمدی نژاد در اقامت دو روزه اش در نيجريه يا در جريان ديدار با رئيس جمهوری آن کشور ظاهرا به رای نيجريه در شورای امنيت عليه ايران اشاره ای نکرد. او در روز آغاز سفر آفريقائی اش به راديوی تهران (هفدهم تير، هشتم ژوئيه) در بيان اهميت اين اجلاس گفت که «مجموع جمعيت اين هشت کشور يک ميليارد نفر است و برای ايران، نزديکی به اين جمعيت عظيم اهميت دارد».
اما تلاشهای نزديکی ايران به نيجريه از چند سال قبل مورد توجه و شک اسرائيل بوده است. اسرائيل مشکوک است که يکی ازهدفهای اصلی ايران، تلاش برای بدست آوردن سنگ خام اورانيوم در نيجريه باشد؛ امری که نيجريه آنرا تکذيب کرده است.
در همين حال اسرائيل خود در نيجريه نفوذ دارد و باور بر اين است که بخش مهمی از صادرات تسليحات اسرائيلی به سوی نيجريه روان می شود.
اما در مجموع تلاش جمهوری اسلامی ايران برای نفوذ در آفريقا که سه دهه پيشينه درخشان و صبورانه دارد، بسيار وسيع تر از تلاشهای اندک اسرائيلی در اين قاره است؛ با اين تفاوت که ايران درآمد چندانی کسب نمی کند اما درآمد مالی اسرائيل چند برابر ايران درقبال آفريقاست.
اسرائيل درعين نداشتن توانائی مالی و فقرشديد شبکه های اجتماعی درآفريقا، بخاطر بخاطرارائه تکنولوژی های پيشرفته مخابراتی، درمان موثرپزشکی و کشاورزی مدرنيزه درنگاه آفريقائيان جذاب است، و تنها درسال ۲۰۰۹، اسرائيل يک ميليارد دلار صادرات محصولات پيشرفته به آفريقا داشته و يک و نيم ميليارد دلارواردات (عمدتا مواد خام) انجام داده است. صادرات اين سال اسرائيل حتی ۳۸ درصد کمترازسال ۲۰۰۸ بود که درآن سال، اسرائيل يک ميلياردو ۴۷۰ ميليون دلارکالا به آفريقا فروخت.
عليرغم همه تکاپوهای گسترده ايران درقبال آفريقا، معاملات چندان زيادی بين ايران و کل قاره سياه درجريان نيست؛ به گزارش خبرگزاری فارس، کل اين معاملات درسال ۲۰۰۹ به ۲۳۰ ميليون دلار رسيده بود.(چين که از ايران بسياردورتربه آفريقاست به تنهائی يکصد ميليارد دلارصادرات درهمين سال به آفريقا داشته، وحتی دراين ۱۲ ماه نيز برزيل که ازايران دورتربه آفريقاست هشت ميليارد و هفتصد ميليون دلارصادرات خود را روانه بازارهای آفريقا کرد).
ايران در بسياری از کشورهای آفريقائی در سطح سفارت رابطه دارد اما شمار دفاتر نمايندگی اسرائيل در آفريقا بسيار معدود است. موريتانی که غير از مصر تنها کشور مسلمان شمال آفريقا و عضو اتحاديه عرب با داشتن رابطه سياسی در سطح سفير با اسرائيل بود، درپی حمله اسرائيل به غزه در ژانويه ۲۰۰۹، سفير اسرائيل را اخراج کرد؛ اقدامی که رئيس جمهوری موريتانی بخاطر آن از سوی احمدی نژاد تشويق شد.
ايران سرمايه های کلانی را به آفريقا می برد و امتيازات مالی زيادی در اختيار آنها می گذارد. مشارکت ايران در طرحهای خانه سازی برای مردم نيجريه، موجب برپائی دهها هزار واحد مسکونی همزمان با ارائه امتيازاتی است که اسرائيل و حتی قدرت های جهانی نمی توانند هرگزبه آسانی به نيجريه اعطا کنند.
در سفر روزهای اخيراحمدی نژاد به مالی، ايران قول ساخت يک سد آبی را تکرار کرد. اندکی پيش ازرای گيری های ديگرسازمان ملل درمورد ايران نيز احمدی نژاد با سفر به کشوراوگاندا، اجرای طرحهای نفتی و افزايش توان پالايشگاه برای مردم اين کشور را ارائه کرده بود.
احمدی نژاد سفرهائی نيز به سنگال، اين «دروازه ورود به آفريقا» داشت؛ جائی که افزون بر مشارکت ايران در طرحهای کلان راه سازی و ريل گذاری،کارخانه مونتاژ خودروهائی که ايران برپا کرده، هزاران تاکسی زرد رنگ را در خيابانهای سنگال به حرکت درآورده است.
ايران در تقلای پر هزينه برای غلبه بر انزوايش، حتی هرچه بيشتر به رابرت موگابه، رهبر زيمبابوه نزديک شده است (درحالی که موگابه يکی از منفورترين سياستمداران در جهان است و سياست های او در کشورش نيز وضع فلاکت بار اقتصادی و سرکوبگری های گسترده ای به همراه آورده است)و اما تلاشهای ايران جنبه وسيع فرهنگی و سياسی نيز دارد: برنامه های برون مرزی صدا و سيمای ايران از سالها پيش صبورانه و پيگيرانه برای نقاط مختلف آفريقا اجرا می شود. ايران حتی برنامه های تلويزيونی به زبان سواهيلی برای آفريقائيان دارد.
صدای راديوی برون مرزی ايران دربسياری ازنقاط آفريقا شنيده می شود درحالی که اسرائيل تنها يک برنامه داخلی برای يهوديان اتيوپيائی مهاجرت کرده به اسرائيل دارد و صدای ايستگاه عربی راديوی اسرائيل نيز که روزگاری درمصر يا بخشی ازشمال آفريقا شنيده می شد، مدت زمان زيادی است که نه تنها خاموش شده بلکه حتی درچند کيلومتری بيت المقدس، ديگر هيچ کسی صدای اين ايستگاه را نمی شنود. قدرت راديوئی اسرائيل درشمال آفريقا درمقابل هزينه های کلان ايران و شبکه های عربی کاملا شکست خورده است.
سازمان تبليغات اسلامی ايران و دهها نهاد فرهنگی و اسلامی ديگر ايران، سه دهه است که تلاش گسترده ای را برای نزديک کردن مردم آفريقا به جمهوری اسلامی ايران دنبال می کنند. اما اسرائيل تنها دلخوش به اعزام هرازچند گاه يک هيات پزشکان خود به نقطه ای دور دست در آفريقا برای برپا کردن يک درمانگاه صحرائی و انجام سريع چند صد عمل در چند روز، و سپس تبليغی کوتاه مدت بروی اين اقدام است؛ تبليغی که اثری ماندگارندارد.
تلاشهای پيگيرانه ايران موجب شده است که جوامع مسلمان در آفريقای جنوبی هر چه بيشتر به ايران جذب شوند. اين تلاشها ا زدهه گذشته که کنفرانس جهانی ضد نژاد پرستی در آفريقای جنوبی برگزار شد و هر روز تظاهرات بزرگی از مسلمانان عليه اسرائيل برگزار می شد، موفقيت ايران را به خوبی نشان می داد. انجمن های طلاب و روحانيون اسلامی در سالهای اخير در نقاط مختلف آفريقا برپا شده است. در بسياری از تظاهرات اخير در نقاط مختلف آفريقا عليه اسرائيل، پرچم های جمهوری اسلامی ايران در اهتزاز است.
آفريقای جنوبی تنها کشوری غير از ترکيه بود که در ماجرای اخير کشتی های راهی غزه، سفير خود را از تل آويو فرا خواند (معاملات گسترده اسرائيل با آفريقای جنوبی در زمان حکومت آپارتايد آن کشور، که بخشی از آن نيز به خاطرحضور يهوديان ثروتمند در آن کشور بود به اسرائيل حتی امکان حضور در برخی سرزمين های پيرامونی داده بود).
در همين حال، گسترش نفوذ اسلامگرايان افراطی در شرق آفريقا، از جمله سومالی، اسرائيل را نگران می کند هرچند که جک روزن، عضو کنگره يهوديان آمريکا که برای آفريقا لابی گری می کند، به رويترز(دوازدهم ژوئيه) گفته است که اسرائيل و آمريکا نفوذ ايران در آفريقا و خطرات ناشی از گسترش اسلامگرايان افراطی را چندان جدی نگرفته اند.
به گفته جک روزن، رهبران آفريقائی (عليرغم همه امتيازاتی که ايران می تواند به کشورهای آنها بدهد)، مفهوم ايستادن درکنار ايران و محدوديت هائی را که بيان چنين حمايتی برای آنها به بار می آورد، درک می کنند.
عليرغم همه تلاشهای فراگيرايران درقبال آفريقا، صنم وکيلی يک مدرس دانشگاه جان هاپکينزنيز(درمصاحبه دوازدهم ژوئيه با رويترز) معتقد است که همه سرمايه گذاری های ايران درقاره سياه الزاما برای بيرون آمدن ايران ازانزوای جهانی اش موفقيت آميزنيست.
آمريکا و شوروی نيز در دوره جنگ سرد بر سر نفوذ در قاره آفريقا رقابت زيادی داشتند. رقابت کنونی اسرائيل و ايران، که هر دو از انزوای جهانی در رنج و تنگنا هستند، در قاره سياه، هر چند به ابعاد رقابت دو ابرقدرت جهانی نيست اما معلوم نيست که برای ملت های آفريقا تا چه حد اثرگذار باشد و به گفته سانوشاه نايدو، يک کارشناس آفريقای جنوبی، هنوز زود است که بشود گفت که اين ملت های قاره سياه هستند که از نتيجه اين رقابت سود خواهند برد يا صرفا لايه کم شمارنخبگان کشورهای آفريقائی.
انتخاب سردبیر
پرخوانندهترینها
۱