مصاحبه اختصاصی راديو فردا با ژان پير پرن، روزنامه نگار و کارشناس دنيای عرب و خاورميانه در روزنامه ليبراسيون چاپ پاريس، درباره دهمين سالگرد حملات تروريستی يازده سپتامبر.
شما کی و چگونه از حمله ۱۱ سپتامبر مطلع شديد؟ عکسالعمل شما در قبال اين خبر چه بود؟
از طريق تلويزيون. من نيمه روز به روزنامه بازگشتم اين اتفاق روی صفحه تمام تلويزيونها و تيتر روزنامه ها بود. قطعاً همه از خود میپرسيدند: چه کسی پشت اين حمله های خارقالعاده است؟
به هر حال اين حملات از نظر وسعت، در تاريخ، رتبه نخست را دارند بهخصوص اينکه در آمريکا اتفاق می افتد. در حقيقت دو اتفاق خارقالعاده است: يکی وسعت اين حملات و ديگر اينکه اين اتفاق در محافظت شده ترين کشور دنيا، ايالت متحده آمريکا،اتفاق افتاد.
جمعبندی تحليلی صورت گرفته روزنامه روز بعد اين بود که اين حملات ظاهراً ، توسط شبکه اسلامگرا، بن لادن يا شخص ديگر انجام گرفته. در آن لحظه اين تحليل مطمئن نبود اما آن زمان اولين مقاله نوشته شده اذعان داشت که بن لادن پشت اين قضيه قرار دارد
آيا شما قبل از حملات ۱۱ سپتامبر در مورد بن لادن و گروهای اسلامگرای تحت رهبری او اطلاع داشتيد؟
بله البته. من قبل از ۱۱ سپتامبر چندين مقاله درباره شبکه بن لادن نوشته بودم. بعد از حملات انتحاری بويژه در آفريقا حملات انتحاری در يمن . و پيش از آن اولين ضربه آمريکا در افغانستان به شبکههای اسلامگرا و بيشتر به قرار گاهای آنها. در مورد شخص بن لادن من حداقل پنج الی شش مقاله نوشته بودم.
چرا قبل از وقايع ۱۱ سپتامبر جهان در باره اين موضوع و اين شخص، به طور خاص تا اين حد حساس نبود؟
شايد اين صحبت دقيقی نباشد. زيرا وسعت حملات تا اين اندازه نبود. آمريکاييها قبل از آن در جستجوی بن لادن بودند تا او را به دام بيندازند و يا بکشند.آنها به نوعی او را از سودان اخراج کردند بنابر اين میدانم که بارها خبرنگاران روزنامه ليبرَاسيون تلاش کردند که در سودان با او مصاحبه کنند و قبل از اين اتفاق هم او به عنوان يک شخصيت بسيار مهم مورد توجه ما بود.
او خط سير فوقالعادهای داشته است. پدرش اهل ساموات در جنوب يمن بوده، يک بنٌای ساده که به يک پيمانکار بزرگ تبديل میشود و بازسازی و بزرگ کردن شهر مکه را به عهده می گيرد. سرنوشت خانواده بن لادن قطعاً تعجب برانگيز است. و اينکه او در قالب اين خانواده همچين موجی را به اين روش راه بيندازد.
بن لادن هميشه بسيار زياد مورد توجه من بوده است ولی هيچگاه ما گمان نمی کرديم که او توانايی حمله انتحاری تا اين وسعت را داشته باشد
نظر شما راجع به پوشش خبری رسانههای فرانسه در آن زمان چه بود؟
اين يک سؤال گسترده است و من نمیتوانم خيلی راحت پاسخ آن را بدهم.
آيا بن لادن از حمايت دولتهای خاورميانه برخوردار بود يا خير؟
دولتهای خاورميانه، بله.او نماينده رياض در مذاکره با بخشی از نيروهای مبارز افغان بود; و برای آنها کمک مالی را همراه داشت.
از طرف دولت سعودی؟
مطرح کردن اينکه تنها از طرف دولت سعودی بوده پيچيده است . تا جايی که به مقدار زياد بنيادهای خيريه و بنيادهای دينی در اطراف دولت وجود دارد نمیتوان تنها، از دولت سعودی نام برد.
زمانی او نماينده شاهزاده ترک، که او خود رئيس سرويس مخفی سعوديها بويژه در پرونده افغانستان بود. درواقع اين کاملاً نادرست است که بگوييم او به طور مستقيم همچون يک مأمور سيا در اين پرونده دخالت داشته است.
هيلاری کلينتون در چند روز اخير ايران، کوبا، سودان و سوريه را به عنوان چهار کشور حامی تروريست در جهان نام برد تحليل شما در اين زمينه چيست؟
ایران در حملات ۱۱ سپتامبر به طور مشخص نقشی نداشته است. ولی پس از حملات مسئول بلند پايه القاعده و مسئول طالبان به ايران پناه میبرند.
اين را میدانم از آنجا که چند ماه بعد از حملات به مرز هرات رفتم در آنجا راههای کاملی که با اتومبيلهای ۴* ۴ قابل تردد هستند و آنها از اين راه به سمت مرزهای ايران فرار کردند.
چندين نفر از افراد معتبر از مديران ان جی او های افغانستان اين مسأله را شهادت دادند و تأييد کردند و به من نشانههای دقيقی دادند و درست است و آنها از افراد طالبان و القاعده بودهاند که بعد از حمله آمريکا و شکست طالبان در نوامبر به ايران پناهنده شدند.
در حال حاضر شما فکر میکنيد که تعدادی از افراد طالبان و القاعده در ايران هستند؟
از افراد طالبان نمی دانم. اما در مورد القاعده ، گفتهاند که آنها را زندانی کردهاند.
برای مثال پسر بن لادن؟
بله. برای مثال. به نظر من اين قضيه واقعاً پيچيده است به نظر من هيچکس نمیتواند واقعيت را بگويد.
برای نمونه يک رهبر همچون گلبد الدين حکمتيار که رهبر بلامنازع حزب اسلامی افغانستان است و يکی از متحدان طالبان، زمانی به ايران پناهنده شد ;، او در محل سکونتش تحت نظر بود او توسط ايرانيها زندانی شد ولی زمانی که ايرانيها متوجه شدند که در مورد پرونده افغانستان با آمريکاييها به تفاهم نمیرسند او را آزاد کردند و از آن پس او به هدايت گروه خود، با نيروهای ناتو در افغانستان مبارزه می کنند.
ما در دهمين سالگرد حمله به برجهای دوقلو قرار داريم نظر شما در مورد کارنامه مبارزه بينالمللی اين ده سال گذشته در مقابل تروريست چيست؟
کارنامه ای بسيار بسيار نامساعد. در عراق، گمان میکرديم که القاعده واقعاً شکستخورده است و بسيار ضعيف گشته در حالی که در هفتههای اخير شاهد موج جديدی از حمله های انتحاری منتسب به القاعده يا شاخه عراقی آن، دولت اسلامی عراق هستيم.
در گزارش هفته گذشته، ما شاهد کشته شدن بيش از هفتاد نفر هستيم و گزارش ماه ژوئيه حاکی از دويست و شصت کشته می باشد. که اين آمار قابل تأمل است . اين ارقام از « رنسانس القاعده » در عراق حکايت دارد و بخش بزرگی از اين حملات ناشی از اشتباهات آمرانه در نحوه اداره عراق توسط نوری المالکی می باشدکه واقعاً توانايی اداره اين شرايط را ندارد.
اين اوضاع عراق، افغانستان و پاکستان است در حالی که به هدف نائل آمدند و بن لادن کشته شد ولی زمان شکست جدی آمريکاييها را در افغانستان خشک کرد وما هنوز مقياس کاملی از اين شکست نداريم ولی در آينده نزديک اين مقياس را بدست خواهيم آورد بعد از عقب نشينی آمريکايها نشاندهنده شکست است و افزايش نيروها که ژنرال پتراوس میخواست اجرا کند با موفقيت روبرو نشد.
اگر آمريکاييها خلاف اين را بگويند واقعيت ندارد ما شاهد طالبان در شمال افغانستان هستيم.
در جنوب افغانستان اوضاع تثبيت نشده است ما شاهد حملات انتحاری در اطرافيان رئيس جمهور کرزای هستيم. برادرش، شهردار قندهار و همچنين پليس شهر قندهار در اين حملات کشته شدند ما شاهد آن هستيم که طالبان تمام اطرافيان حامد کرزای را با يک هدف مشخص حذف می کنند و به اين دليل است که اگر زمانی آمريکاييها عقب نشينی کردند کنترل کشور را در دست بگيرند بنا براين اوضاع بسيار وخيم است. من گمان میکنم طالبان دير يا زود به قدر میرسند خواه از طريق وساطت يک دولت متحد خواه از راه ديگر.