مسئله بحران هسته ای ايران در راس مسايل سياست خارجی دوره دوم ریاست جمهوری باراک اوباما قرار دارد.
ميت رامنی رقيب جمهور خواه باراک اوباما بارها وی را متهم کرد که در برخورد با ايران مواضع بسيار نرمی دارد. ميت رامنی مدعی بود که « ايران هيچگاه به اندازه امروز به بمب هسته ای نزديک نشده و هيچگاه به اين اندازه آمريکا در مهار ايران کم کاری نکرده است.»
اکنون در آستانه آغاز دور دوم رياست جمهوری باراک اوباما بايد ديد که وی تا چه حد تحت تاثير اين انتقاد قرار گرفته است. آيا باراک اوباما اکنون در سياست دو محوری خود در قبال ايران يعنی اعمال فشار از طريق تحريم و بازگذاشتن دريچه ای برای تجديد مناسبات مصمم تر خواهد شد؟ و يا اين حقيقت که ايران با وجود تمام فشار های اخير آمريکا به توليد سانتريفوژهای جديد و غنی سازی اورانيوم ادامه می دهد باعث خواهد شد که کاخ سفيد به اين نتيجه برسد که در برخورد با ايران به روش يا عامل جديدی نياز دارد؟
پاسخ به اين سئوال ممکن است در اولين ماه های دور دوم رياست جمهوری باراک اوباما مشخص شود.
«شاهشانک جوشی » کارشناس مسائل خاورميانه در يکی از مراکز مطالعاتی لندن معتقد است که موضع دولت آمريکا در قبال حکومت ايران ممکن است به زودی به نتيجه برسد. وی می افزايد که نبايد ترديد داشت که تحريم های اخير حکومت ايران را به شدت تحت فشار قرار داده است و اين موضوع بعلاوه عوامل ديگر ايران را مجبور کرد که به ميز مذاکره بازگردد.
اين کارشناسان می گويد:« در سال جاری ميلادی ما شاهد سه دور مذاکره با ايران بوده ايم. با وجوديکه همه آنها به شکست انجاميده اين حقيقت که ايران پشت ميز مذاکره نشسته است نشان می دهد که احساس فشار می کند. به اعتقاد من اشاره به مذاکرات مستقيم بين ايران و آمريکا در هفته های اخير بهترين گواه اين موضع است که ايران به شدت تحت فشار قرار دارد و می خواهد به نوعی مصالحه برسد.»
خطر قرمز اسرائيل
روزنامه پر تيراژ اسرائيلی « يدويت آهرونوت» چند روز يش از قول يک مقام بلند پايه اسرائيلی بدون ذکر نام وی گزارش داد که آمريکا طی چندين ماه گذشته در بحرين مشغول گفتگوهای پنهانی با ايران بوده است.
ماه گذشته روزنامه « نيويورک تايمز» گزارش داد که دولتهای ايران و آمريکا در اصول به توافق رسيده اند که پس از پايان انتخابات رياست جمهوری آمريکا مذاکرات مستقيم را آغاز کنند. البته باراک اوباما در مناظره انتخاباتی سوم که موضوع آن سياست خارجی بود چنين چيزی را تکذيب کرد.
«شاهشانک جوشی» کارشناس خاورميانه می گويد اگر چنين مذاکراتی واقعيت داشته باشد موضوع آن کاهش تحريم ها از سوی آمريکا در مقابل دادن امتياز از سوی ايران است. امتيازی که آمريکا و ساير کشورهای غربی می خواهند اين است که ايران در راستای مصوبات شورای امنيت سازمان ملل متحد برنامه های هسته ای خود را تا زمانی که همه سوءظن ها در مورد آن برطرف نشده است، متوقف کند.
البته فرصتی که اوباما برای چنين مذاکراتی دارد نامحدود نيست.
يک نکته کليدی اين است که آيا اسرائيل به تاسيسات هسته ای ايران حمله خواهد کرد و يا نه .بنيامين نتانياهو نخست وزير اسرائيل در سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل متحد در ماه سپتامبرخط قرمزی را برای ايران ترسيم کرد.
وی گفت نبايد به ايران اجازه داد آنقدر اورانيوم با غلظت بيست درصد توليد کند که در نتيجه آن در فاصله زمانی بسيار کوتاهی بتواند اين اورانيوم ها را به غلظت مورد نياز برای توليد سلاح هسته ای تبديل کند. نخست وزير اسرائيل گفت که بهار و يا تابستان سال ۲۰۱۳ زمانی است که ايران به اين توانايی خواهد رسيد.
اقدامات اقتصادی يا نظامی؟
بسياری از صاحبنظران از سخنان بنيامين نتانياهو چنين برداشت کردند که تعيين خط قرمز و مهلت زمانی در حقيقت اشاره ای است به زمان حمله نظامی اسرائيل به خاک ايران. ولی هنوز وقوع چنين حمله ای قطعی نيست.
علی انصاری کارشناس امور خاورميانه در دانشگاههای بريتانيا می گويد تمايل اصلی اسرائيل تاثير گذاری روی نحوه حل بحران هسته ای ايران است و نه دخالت مستقيم در آن. به گفته وی يکی از عواملی که به نفع باراک اوباما عمل خواهد کرد اين است که مقامات ارشد اسرائيل در مورد حمله به ايران اختلاف نظر دارند.
اين کارشناس می افزايد:« در ميان مقامات اسرائيلی بر سر اتخاذ بهترين تصميم در قبال ايران اختلاف نظر وجود دارد. همواره شاهد اين هستيم که هياهو و تهديدهای زيادی عنوان می شود ولی بعد خود آنها از موضوع حمله نظامی که برای اسرائيل يک خط قرمز است ، فاصله می گيرند.»
شايد دشوارترين تصميم برای باراک اوباما در دور دوم رياست جمهوری اين است که اگر ايران همزمان با گفتگوهای مستقيم به فعاليت های هسته ای خود ادامه داد چه موضعی بگيرد.
به احتمال زياد چنين حالتی باعث خواهد شد که باراک اوباما به ايران يک هشدار جدی داده و برای آن کشور مهلت مشخصی تعيين کند که احتمال استفاده از قدرت نظامی بخشی از اين هشدار خواهد بود. اما موفقيت تحريم ها در دور اول رياست جمهوری اوباما به احتمال زياد کاخ سفيد را به اين نتيجه خواهد رساند که فشارهای اقتصادی از اقدام نظامی موثر تر هستند و به همين خاطر اين روش را ادامه خواهد داد.
علی انصاری می گويد:« به نظر من تنها در شرايطی اقدام نظامی واقع بينانه قلمداد خواهد شد که ايران دست به اقدامات تحريک آميز بزند. به اعتقاد من بسيار بعيد است که آمريکا در مورد ايران حمله پيشدستانه انجام دهد چون چنين اقدامی صرفا شرايط فعلی را پيچيده تر خواهد کرد.»
ميت رامنی رقيب جمهور خواه باراک اوباما بارها وی را متهم کرد که در برخورد با ايران مواضع بسيار نرمی دارد. ميت رامنی مدعی بود که « ايران هيچگاه به اندازه امروز به بمب هسته ای نزديک نشده و هيچگاه به اين اندازه آمريکا در مهار ايران کم کاری نکرده است.»
اکنون در آستانه آغاز دور دوم رياست جمهوری باراک اوباما بايد ديد که وی تا چه حد تحت تاثير اين انتقاد قرار گرفته است. آيا باراک اوباما اکنون در سياست دو محوری خود در قبال ايران يعنی اعمال فشار از طريق تحريم و بازگذاشتن دريچه ای برای تجديد مناسبات مصمم تر خواهد شد؟ و يا اين حقيقت که ايران با وجود تمام فشار های اخير آمريکا به توليد سانتريفوژهای جديد و غنی سازی اورانيوم ادامه می دهد باعث خواهد شد که کاخ سفيد به اين نتيجه برسد که در برخورد با ايران به روش يا عامل جديدی نياز دارد؟
پاسخ به اين سئوال ممکن است در اولين ماه های دور دوم رياست جمهوری باراک اوباما مشخص شود.
«شاهشانک جوشی » کارشناس مسائل خاورميانه در يکی از مراکز مطالعاتی لندن معتقد است که موضع دولت آمريکا در قبال حکومت ايران ممکن است به زودی به نتيجه برسد. وی می افزايد که نبايد ترديد داشت که تحريم های اخير حکومت ايران را به شدت تحت فشار قرار داده است و اين موضوع بعلاوه عوامل ديگر ايران را مجبور کرد که به ميز مذاکره بازگردد.
اين کارشناسان می گويد:« در سال جاری ميلادی ما شاهد سه دور مذاکره با ايران بوده ايم. با وجوديکه همه آنها به شکست انجاميده اين حقيقت که ايران پشت ميز مذاکره نشسته است نشان می دهد که احساس فشار می کند. به اعتقاد من اشاره به مذاکرات مستقيم بين ايران و آمريکا در هفته های اخير بهترين گواه اين موضع است که ايران به شدت تحت فشار قرار دارد و می خواهد به نوعی مصالحه برسد.»
خطر قرمز اسرائيل
روزنامه پر تيراژ اسرائيلی « يدويت آهرونوت» چند روز يش از قول يک مقام بلند پايه اسرائيلی بدون ذکر نام وی گزارش داد که آمريکا طی چندين ماه گذشته در بحرين مشغول گفتگوهای پنهانی با ايران بوده است.
ماه گذشته روزنامه « نيويورک تايمز» گزارش داد که دولتهای ايران و آمريکا در اصول به توافق رسيده اند که پس از پايان انتخابات رياست جمهوری آمريکا مذاکرات مستقيم را آغاز کنند. البته باراک اوباما در مناظره انتخاباتی سوم که موضوع آن سياست خارجی بود چنين چيزی را تکذيب کرد.
«شاهشانک جوشی» کارشناس خاورميانه می گويد اگر چنين مذاکراتی واقعيت داشته باشد موضوع آن کاهش تحريم ها از سوی آمريکا در مقابل دادن امتياز از سوی ايران است. امتيازی که آمريکا و ساير کشورهای غربی می خواهند اين است که ايران در راستای مصوبات شورای امنيت سازمان ملل متحد برنامه های هسته ای خود را تا زمانی که همه سوءظن ها در مورد آن برطرف نشده است، متوقف کند.
البته فرصتی که اوباما برای چنين مذاکراتی دارد نامحدود نيست.
يک نکته کليدی اين است که آيا اسرائيل به تاسيسات هسته ای ايران حمله خواهد کرد و يا نه .بنيامين نتانياهو نخست وزير اسرائيل در سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل متحد در ماه سپتامبرخط قرمزی را برای ايران ترسيم کرد.
وی گفت نبايد به ايران اجازه داد آنقدر اورانيوم با غلظت بيست درصد توليد کند که در نتيجه آن در فاصله زمانی بسيار کوتاهی بتواند اين اورانيوم ها را به غلظت مورد نياز برای توليد سلاح هسته ای تبديل کند. نخست وزير اسرائيل گفت که بهار و يا تابستان سال ۲۰۱۳ زمانی است که ايران به اين توانايی خواهد رسيد.
اقدامات اقتصادی يا نظامی؟
بسياری از صاحبنظران از سخنان بنيامين نتانياهو چنين برداشت کردند که تعيين خط قرمز و مهلت زمانی در حقيقت اشاره ای است به زمان حمله نظامی اسرائيل به خاک ايران. ولی هنوز وقوع چنين حمله ای قطعی نيست.
علی انصاری کارشناس امور خاورميانه در دانشگاههای بريتانيا می گويد تمايل اصلی اسرائيل تاثير گذاری روی نحوه حل بحران هسته ای ايران است و نه دخالت مستقيم در آن. به گفته وی يکی از عواملی که به نفع باراک اوباما عمل خواهد کرد اين است که مقامات ارشد اسرائيل در مورد حمله به ايران اختلاف نظر دارند.
اين کارشناس می افزايد:« در ميان مقامات اسرائيلی بر سر اتخاذ بهترين تصميم در قبال ايران اختلاف نظر وجود دارد. همواره شاهد اين هستيم که هياهو و تهديدهای زيادی عنوان می شود ولی بعد خود آنها از موضوع حمله نظامی که برای اسرائيل يک خط قرمز است ، فاصله می گيرند.»
شايد دشوارترين تصميم برای باراک اوباما در دور دوم رياست جمهوری اين است که اگر ايران همزمان با گفتگوهای مستقيم به فعاليت های هسته ای خود ادامه داد چه موضعی بگيرد.
به احتمال زياد چنين حالتی باعث خواهد شد که باراک اوباما به ايران يک هشدار جدی داده و برای آن کشور مهلت مشخصی تعيين کند که احتمال استفاده از قدرت نظامی بخشی از اين هشدار خواهد بود. اما موفقيت تحريم ها در دور اول رياست جمهوری اوباما به احتمال زياد کاخ سفيد را به اين نتيجه خواهد رساند که فشارهای اقتصادی از اقدام نظامی موثر تر هستند و به همين خاطر اين روش را ادامه خواهد داد.
علی انصاری می گويد:« به نظر من تنها در شرايطی اقدام نظامی واقع بينانه قلمداد خواهد شد که ايران دست به اقدامات تحريک آميز بزند. به اعتقاد من بسيار بعيد است که آمريکا در مورد ايران حمله پيشدستانه انجام دهد چون چنين اقدامی صرفا شرايط فعلی را پيچيده تر خواهد کرد.»