لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
سه شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳ تهران ۱۹:۰۱

آتش‌بازی در بازار جهانی نفت


بازار جهانی نفت و، به تبع آن، پويا ترين کانون های اقتصاد جهانی از شعله آتش انقلاب هايی که بخش وسيعی از مغرب و مشرق عربی را در بر گرفته، در امان نمانده اند.

داده های بنيادی

بهای نفت برنت دريای شمال پنجشنبه بيست و چهارم فوريه برای نخستين بار در دو سال و نيم گذشته تا مرز بشکه ای صد و بيست دلار پيش رفت و، بازار های سهام در آمريکا و اروپا و آسيا نيز، که سر خوش از پايان بحران اقتصادی روز ها و هفته های پر رونقی را تجربه ميکردند، بار ديگر به سراشيب افتادند.

اگر تنها بر داده های بنيادی بازار جهانی نفت تکيه کنيم، فضای اقتصادی اين کالا قاعدتا بايد انباشته از آرامش باشد. نفت به مقوله مواد اوليه تعلق دارد و اقتصاد آن در درجه نخست متکی بر عرضه و تقاضای اين کالا است.

از لحاظ تقاضا، چرخ فعاليت در اقتصاد جهانی، در پی حدود دو سال رونق، کم و بيش به کار افتاده و نياز کشور های صنعتی و قدرت های نوظهور به انرژی بار ديگر افزايش يافته است. در زمينه عرضه نيز کشور های صادر کننده نفت توان پاسخگويی به نياز های بازار را دارند و حتی از ظرفيت اضافی، در سطح چهار تا پنج ميليون بشکه در روز برای تامين تقاضای اضافی، برخوردارند. البته بخش بسيار بزرگی از اين ظرفيت اضافی به عربستان سعودی تعلق دارد.

خبر ديگری که قاعدتا بايد بازار جهانی نفت را آرام کند، افزايش توليد نفت در عراق است. در واقع توليد نفت عراق به سطح دوران پيش از سقوط صدام حسين باز گشته و وزير نفت عراق نيز همين چهارشنبه اعلام کرد که صادرات کشورش به زودی به دو ميليون و دويست هزار بشکه در روز خواهد رسيد (که بالا تر از صادرات نفتی ايران است).

خلاصه آنکه اگر تنها اين داده های صرفا فنی و اقتصادی را در نظر بگيريم، بازار جهانی نفت می بايست روز های آرامی را از سر بگذراند.

کالای استراتژيک

مساله در آنجا است که نفت، در مقام يک کالای استراتژيک، به شدت از رويداد های جغراسياسی (ژئوپوليتيک) تاثير می پذيرد و در شرايطی مثل امروز، که شمال آفريقا و خاور ميانه، قلب تپنده اقتصاد انرژی، با يکی از داغ ترين دوره های تاريخ خود قرار ملاقات دارد، داده های صرفا «فيزيکی» در برای ملاحظات غير اقتصادی حاکم بر اين دو منطقه، رنگ می بازند.

نخستين پديده ای که در رابطه با تب و تاب کنونی بازار جهانی نفت به ذهن خطور ميکند، طبعا رويداد های خونينی است که توليد و صدور نفت را در بخش وسيعی از ليبی عملا متوقف کرده است. ليبی صاحب مهم ترين ذخاير نفتی قاره آفريقا است و کيفيت نفتش نيز بسيار عالی است، زيرا در مقايسه با نفت ايران يا عربستان سعودی گوگرد کمتری دارد و تصفيه ان ارزان تر تمام ميشود.

با اين همه متوقف شدن کامل صادرات نفت ليبی نيز، به خودی خود فاجعه آميز نخواهد بود، به اين دليل ساده که توليد اين کشور از يک ميليون و هشتصد هزار بشکه در روز بيشتر نيست. حتی اگر رويداد های ليبی در الجزاير هم تکرار بشود، توليد نفت دنيا با قطع نفت اين دو کشور فقط چهار در صد سقوط ميکند و خطری برای اقتصاد جهانی به وجود نمی آيد.

آنچه در عوض بازار جهانی نفت را تا اين اندازه ملتهب کرده و بهای اين کالا را تا مرز بشکه ای ۱۲۰ دلار بالا کشيده، گمانه زنی معامله گران نفت است که روی گسترش احتمالی بحران به منطقه خليج فارس حساب باز کرده اند. از ديدگاه آنها، انقلاب آزاديخواهانه در دنيای اسلام می تواند کشور هايی چون ايران و عربستان سعودی را نيز در بر بگيرد و در اين صورت سرنوشت توليد و صدور نفت در جهان، برای دورانی نسبتا طولانی، در گرو رويداد هايی خواهد بود که پيش بينی آنها از محدوده سناريو های تخيلی فراتر نخواهد رفت.

به بيان ديگر آنچه التهاب کنونی را در بازار جهانی نفت به وجود آورده ليبی نيست، بلکه احتمال تکرار رويداد های ليبی در کشور هايی است که نقش بسيار مهم تری را در عرصه نفت ايفا ميکنند.

عربستان سعودی، که بيست و نه در صد توليد سازمان «اوپک» و ده در صد توليد جهانی نفت را تامين ميکند، بيش از همه در مرکز همه گمانه زنی ها است. هستند خبرگان بازار نفت که ميگويند کم ترين وقفه در توليد و صدور نفت در عربستان سعودی می تواند بهای طلای سياه را تا سطح هر بشکه سيصد دلار و يا بيشتر بالا ببرد.

در وضعيت کنونی، پيش بينی ها عمدتا متکی بر اوجگيری بهای نفت است. بانک ژاپنی «نومورا» از احتمال بالا رفتن بهای نفت تا سطح هر بشکه ۲۲۰ دلار سخن ميگويد. بانک فرانسوی « بی ان پی پاری با» بهای نفت را در سه ماهه دوم سال هر بشکه ۱۱۷ دلار پيش بينی ميکند. صندوق بين المللی پول از همه خوشبين تر است و ميانگين بهای هر بشکه نفت را، در سال ۲۰۱۱، تنها ۹۵ دلار ارزيابی ميکند.

ولی سرنوشت بهای نفت بيش از آنکه به دست گمانه زن ها، آينده نگران و پيشگويان رقم زده شود، در گرو رويداد های تاريخ سازی است که اين روز ها در خاور ميانه و شمال آفريقا جريان دارد.
XS
SM
MD
LG