«یک نفر دوربینام را در یک کیسه پلاستیکی وسط جمعیت برد و من مثل یک توریست وارد جمعیت شدم. دوربینام را گرفتم و مشغول عکاسی شدم. مردم کمک میکردند تا عکس بگیرم.»
این آغاز چهار روز عکاسی از اعتراضهای خیابانی در تهران بود. عکسهایی که توسط دوربین اولیویه لبان ماتئی، ثبت شد.
«اولیویه لبان ماتئی» (Olivier Laban-Mattei) عکاس ۳۲ ساله فرانسوی به خاطر عکسهایش از اعتراضهای خیابانی در روزهای بعد از انتخابات ایران، جایزه دوم را در بخش « بهترین مجموعه عکس اخبار ویژه» از بنیاد جهانی عکس خبری «ورلد پرس فوتو» به دست آورد.
ویزای خبرنگاری او در پاریس، دیرتر از موعد آماده شد. او یک روز قبل از انتخابات وارد تهران شد و توانست با ویزای ۱۰ روزهاش بیشتر از بقیه همکاراناش در ایران بماند.
در یکی از عکسهای او دختری با شال صورتی در حال شعاردادن است، در عکسی دیگر پسر جوانی بین دود و آتش، رو به دوربین انگشتهایش را به علامت پیروزی بالا برده ... عکس دیگرش پلیسی را نشان میدهد که به سمت مرد جوانی اسپری فلفل میپاشد....
۱۲ عکس او از روزهای اوج درگیری و خونریزی و خشونت در ایران، علاوه بر اینکه از معتربرترین بنیاد جهانی عکس خبری، جایزه گرفتهاند، روی جلد مجلات و بین مقالات مختلف روزنامههای دنیا روزهای پرتنش ایران را نشان دادند.
از «لبان ماتئی» میپرسم چطور توانست اینقدر به مردم نزدیک شود و مردم اجازه دادند چهرههایشان به راحتی در عکسها دیده شود؟
او میگوید: «خیلی سخت بود، به خصوص روز سوم که پوشش خبری اتفاقهای خیابانهای تهران از طرف دولت، ممنوع اعلام شد. بسیجیها و نیروهای امنیتی همه جا بودند. وقتی وارد جمعیت شدم و دیدم یک تا دو میلیون آدم معترض اطرافام هستند، دیگر احساس امنیت میکردم.»
او می افزاید که آن روزها تعداد عکاسان و خبرنگاران بین مردم، به دلیل ممنوعیتها، بسیار کم شده بود. برای همین مردم بسیار استقبال میکردند اگر عکاسی را میدیدند که بینشان مشغول عکاسی است و حتی به او کمک هم میکردند.
این عکاس فرانسوی می گوید: «مردم میخواستند پیام واقعیشان همراه با عکسهایشان در جهان منتشر شود.»
اولویه میگوید که وی میدانست که احتمال ایجاد دردسر با انتشار عکسهایش برای مردم وجود داشت.
وی در این مورد می افزاید:«باید تصمیم میگرفتم که عکسها را نمایش بدهم یا مخابره کنم یا اینکه به خاطر جان مردم، نگه دارم و جایی منتشرشان نکنم.»
او میگوید چند تا از عکسهایش در نهایت توسط حکومت علیه مردم استفاده شد و بعضی از معترضان از طریق عکسهای او شناسایی و دستگیر شدند: « یک دانشجو مجبور به ترک ایران شد، به خاطر اینکه در عکس من چهرهاش کاملا واضح است. برای من ایمیلی فرستاد و نوشت که زندگیاش با آن عکس نابود شده، ولی اصلا ناراحت نیست و حتی تشکر کرد که توانستهام لحظهای را ثبت کنم تا مردم بسیاری در دنیا آن را ببینند.»
اولیویه لبان ماتئی، که علاقهمند به عکاسی در مناطق جنگزده علاقه زیادی دارد، در مورد تجربه عکاسیاش در روزهای اعتراضات خیابانی در تهران میگوید: «روز سوم روز عجیبی بود. یک روز بعد از اعلام نتایج انتخابات که بیشتر مردم در شوک بودند، من در چهارراهی در تهران ایستاده بودم. حدود ۱۰ نفر جمع شده بودند و تصمیم گرفته بودند، واکنش نشان دهند. بعد از نیمساعت آنها صد نفر شدند و بعد از یکساعت تبدیل به صدها تن شدند، هنوز دو ساعت نگذشته بود که هزاران مرد و زن به هم پیوستند.»
او میگوید هیچکسی نبود که آنها را راهنمایی یا رهبری کند ولی مردم به شکل عجیبی با هم هماهنگ بودند: «فضا آنقدر عجیب و خاص بود که به شدت تحت تاثیر قرار گرفتم. نمیتوانستم خودم را کنترل کنم و گریه میکردم. اصلاً نمیتوانستم عکس بگیرم. آنها میخواستند موقعیتشان را تغییر دهند... اما کمی بعد با حمله بسیجیها و نیروهای امنیتی، این حرکت به خشونت کشیده شد.»
این عکاس آژانس عکس خبرگزاری فرانسه در حالی این جایزه را از آن خود کرده که تعدادی از عکاسان خبری ایران، دستگیر یا مجبور به ترک کشور شدند.
وی در این مورد می گوید: «برای همین خوشحالم که ورلد پرس فوتو امسال یک جایگاه خاص برای ایران قائل شد.»
اولیویه لبان ماتئی در مورد خطرات عکاسی در روزهای بعد از انتخابات ایران میگوید: «روز دوم و سوم میشد خطر را کاملا حس کرد. پلیس و نیروهای امنیتی به راحتی به مردم شلیک میکردند، ولی مردم باز هم توی خیابانها بودند. من میتوانستم در صورت تکتک مردم معترض، عزم و ارادهشان را ببینم که میخواهند تا پای جان بایستند.»
این آغاز چهار روز عکاسی از اعتراضهای خیابانی در تهران بود. عکسهایی که توسط دوربین اولیویه لبان ماتئی، ثبت شد.
بیشتر بخوانید:
ویزای خبرنگاری او در پاریس، دیرتر از موعد آماده شد. او یک روز قبل از انتخابات وارد تهران شد و توانست با ویزای ۱۰ روزهاش بیشتر از بقیه همکاراناش در ایران بماند.
در یکی از عکسهای او دختری با شال صورتی در حال شعاردادن است، در عکسی دیگر پسر جوانی بین دود و آتش، رو به دوربین انگشتهایش را به علامت پیروزی بالا برده ... عکس دیگرش پلیسی را نشان میدهد که به سمت مرد جوانی اسپری فلفل میپاشد....
۱۲ عکس او از روزهای اوج درگیری و خونریزی و خشونت در ایران، علاوه بر اینکه از معتربرترین بنیاد جهانی عکس خبری، جایزه گرفتهاند، روی جلد مجلات و بین مقالات مختلف روزنامههای دنیا روزهای پرتنش ایران را نشان دادند.
از «لبان ماتئی» میپرسم چطور توانست اینقدر به مردم نزدیک شود و مردم اجازه دادند چهرههایشان به راحتی در عکسها دیده شود؟
او میگوید: «خیلی سخت بود، به خصوص روز سوم که پوشش خبری اتفاقهای خیابانهای تهران از طرف دولت، ممنوع اعلام شد. بسیجیها و نیروهای امنیتی همه جا بودند. وقتی وارد جمعیت شدم و دیدم یک تا دو میلیون آدم معترض اطرافام هستند، دیگر احساس امنیت میکردم.»
او می افزاید که آن روزها تعداد عکاسان و خبرنگاران بین مردم، به دلیل ممنوعیتها، بسیار کم شده بود. برای همین مردم بسیار استقبال میکردند اگر عکاسی را میدیدند که بینشان مشغول عکاسی است و حتی به او کمک هم میکردند.
این عکاس فرانسوی می گوید: «مردم میخواستند پیام واقعیشان همراه با عکسهایشان در جهان منتشر شود.»
اولویه میگوید که وی میدانست که احتمال ایجاد دردسر با انتشار عکسهایش برای مردم وجود داشت.
وی در این مورد می افزاید:«باید تصمیم میگرفتم که عکسها را نمایش بدهم یا مخابره کنم یا اینکه به خاطر جان مردم، نگه دارم و جایی منتشرشان نکنم.»
او میگوید چند تا از عکسهایش در نهایت توسط حکومت علیه مردم استفاده شد و بعضی از معترضان از طریق عکسهای او شناسایی و دستگیر شدند: « یک دانشجو مجبور به ترک ایران شد، به خاطر اینکه در عکس من چهرهاش کاملا واضح است. برای من ایمیلی فرستاد و نوشت که زندگیاش با آن عکس نابود شده، ولی اصلا ناراحت نیست و حتی تشکر کرد که توانستهام لحظهای را ثبت کنم تا مردم بسیاری در دنیا آن را ببینند.»
اولیویه لبان ماتئی، که علاقهمند به عکاسی در مناطق جنگزده علاقه زیادی دارد، در مورد تجربه عکاسیاش در روزهای اعتراضات خیابانی در تهران میگوید: «روز سوم روز عجیبی بود. یک روز بعد از اعلام نتایج انتخابات که بیشتر مردم در شوک بودند، من در چهارراهی در تهران ایستاده بودم. حدود ۱۰ نفر جمع شده بودند و تصمیم گرفته بودند، واکنش نشان دهند. بعد از نیمساعت آنها صد نفر شدند و بعد از یکساعت تبدیل به صدها تن شدند، هنوز دو ساعت نگذشته بود که هزاران مرد و زن به هم پیوستند.»
او میگوید هیچکسی نبود که آنها را راهنمایی یا رهبری کند ولی مردم به شکل عجیبی با هم هماهنگ بودند: «فضا آنقدر عجیب و خاص بود که به شدت تحت تاثیر قرار گرفتم. نمیتوانستم خودم را کنترل کنم و گریه میکردم. اصلاً نمیتوانستم عکس بگیرم. آنها میخواستند موقعیتشان را تغییر دهند... اما کمی بعد با حمله بسیجیها و نیروهای امنیتی، این حرکت به خشونت کشیده شد.»
این عکاس آژانس عکس خبرگزاری فرانسه در حالی این جایزه را از آن خود کرده که تعدادی از عکاسان خبری ایران، دستگیر یا مجبور به ترک کشور شدند.
وی در این مورد می گوید: «برای همین خوشحالم که ورلد پرس فوتو امسال یک جایگاه خاص برای ایران قائل شد.»
اولیویه لبان ماتئی در مورد خطرات عکاسی در روزهای بعد از انتخابات ایران میگوید: «روز دوم و سوم میشد خطر را کاملا حس کرد. پلیس و نیروهای امنیتی به راحتی به مردم شلیک میکردند، ولی مردم باز هم توی خیابانها بودند. من میتوانستم در صورت تکتک مردم معترض، عزم و ارادهشان را ببینم که میخواهند تا پای جان بایستند.»