بی ترديد وزارت اطلاعات و سازمان های ضد اطلاعات جمهور ی اسلامی که بخصوص طی پنج سال اخير در نتيجه تصفيه های درون سازمانی بسيار ضعيفتر از پيش شده اند، بدون همکاری تنگاتنگ سازمان های اطلاعاتی هم عرض در منطقه قادر به تله گذاری و دستگيری ريگی نمیشدند.
اگرچه مسئولان ايران مشارکت کشور های ديگر را در دستگيری ريگی انکار کرده اند، تمام شواهد موجود منجمله بيانيه سفارت پاکستان در تهران حاکی از همکاری جمعی در اجرای طرح است.
بی شک کشور های مبداء و مقصد ريگی در پرواز مستقيم مابين قرقيزستان و امارات ( دوبی ) ، در جريان سفر او و در نتيجه عمليات مربوط به دستگيری وی قرار گرفته اند.
اگرچه هنوز زمان واقعی دستگيری عبدالمالک ريگی روشن نيست، مطابق اظهارات مسئولان ايران دستگيری در ساعات اوليه بامداد سه شنبه به وقت محلی در ايران صورت گرفته است.
در ساعات نزديک به زمان اعلام شده دستگيری در آسمان ايران، پروازی از دبی عازم قرقيزستان نبوده، حال آنکه در غروب روز دوشنبه ۲۲ فوريه ( روز قبل از دستگيری ) در ساعت ۶.۱۵ شب پرواز شماره کيو-اچ-۴۵۳ ( بوئينگ ۷۳۷ از از بشکيک- قرقيزستان عازم دبی بوده است.
اين پرواز از مسير شرق ايران خراسان و سيستان و بلوچستان به سمت بندر عباس حرکت و پس از عبور از خليج فارس در دوبی بزمين مينشيند. طول پرواز ياد شده در حدود ۴.۳۰ ساعت است. پرواز ياد شده بعد از ۴ ساعت تاخير ۳۶ دقيقه بعد از نيمه شب بامداد روز ۲۳ فوريه در فرودگاه دبی بزمين مينشيند. تاخير بسيار غير معمول و افزايش طول پرواز از ۴.۳۰ به بيش از ۸ ساعت تنها ميتواند در نتيجه توقف اجباری بعد از فرود در يکی از فرودگاههای ايران صورت گرفته باشد. در شرايط عادی، تاخير در پرواز ياد شده هرگز ۲۲ دقيقه فراتر نرفته است. پرواز قبلی همين هواپيما در روز ۱۹ فوريه بدون تاخير انجام و در ساعت ۸.۴۵ دقيقه همان روز در دبی بزمين نشسته است.
همين هواپيما در روز بعد و با شماره کيو- اچ ۴۵۴ از مسير دبی و از فراز خاک ايران به قرقيزستان باز گشته است. پرواز بازگشت از دبی به بيشکيک در قرقيزستان پس از اعلام دستگيری ريگی در ايران صورت انجام شده.
با و جود ناپديد شدن يک هواپيمای مسافری بمدت ۴ ساعت، هيچيک از دو کشور قرقيزستان و امارات نسبت به مفقود شدن هواپيما و يا به زمين نشستن اضطراری آن در ايران، پيش از اعلام خبر دستگيری ريگی، اطلاعيه ای انتشار نداده اند.
قرقيزستان تنها ۳۶ ساعت پس از اعلام دستگيری ريگی اعلام داشته که يک پرواز مسافری آن کشور در مسير دبی به بيشکيک در ايران فرود آمده است.
با توجه به حساسيت فوق العاده حريم هوايی خليج فارس در نزديکی مرزهای ايران و حضور ناوهای جنگی آمريکا در منطقه و آماده باش کشورهای جنوبی بخصوص امارات، نظريه پرواز جنگنده های ايران برفراز آبهای خليج فارس بمنظور تعقيب يک هواپيمای مسافری و مجبور ساختن آن به فرود اجباری در خاک ايران ( فرودگاه بندر عباس) ، آنطور که مسئولان وزارت اطلاعات ايران مدعی شده اند قطعا مردود و اسکورت کردن آن تنها در خاک ايران امکان پذير بوده است.
با توجه به زمان دو ساعت پرواز هواپيمای قرقيزستان بر فراز خاک ايران، چنانچه پرواز از بيشکک به دبی انجام ميشد هواپيماهای نظامی ايران ميتوانستند بدون روبرو بودن با خطر بر خورد با نيروهای نظامی آمريکا در آبهای خليج فارس، با فرصت کافی عمليات تعقيب و بزمين نشاندن هواپيمای مسافربری ياد شده را بموقع اجرا بگذارند.
در اين صورت فرود آوردن هواپيمای ياد شده در فرودگاه مشهد و يا بندر عباس آسانتر و عملی تر از تعقيب آن بر فراز خليج فارس مينمود. در هر دو فرودگاه ياد شده نيروی هوايی ايران هميشه هواپيماهايی را آماده پرواز دارد.
عدم اعتراض قرقيزستان به ايران پيرامون فرود آوردن اجباری هواپيمای مسافری آن کشور، و سکوت طولانی قرقيز ها پيرامون اين ماجرا تا بعد از اعلام دستگيری ريگی توسط ايران يکی از نشانه های در جريان قرار داشتن مقامات قرقيز در اجرای طرح است.
در صورت پرواز ريگی از دبی به قرقيزستان، توجه به کشور مبداء او، پيش از عزيمت وی به دبی، طول مدت اقامت او در دبی و علت سفر او به امارات از نکات قابل تامل در حادثات منجر به دستگيری او است.
محل عمليات گروه جندالله در در داخل ايران نزديک به بلوچستان پاکستان و حوالی سيستان بوده و خود او نيز در اين مناطق حضور يافته و اغلب در پاکستان بسر ميبرده است . بی شک غيبت ريگی از منطقه نمی توانسته از نگاه سرويسهای اطلاعات نظامی پاکستان مخفی بماند. سفر او به قرقيزستان نيز بی شک با استفاده از گذرنامه، و در نتيجه با اطلاع و هماهنگی ماموران رسمی در پاکستان، قرقيزستان و کشور ( اسما ) صادر کننده گذرنامه او ( افغانستان ) از هدف، مسير و طول زمان سفر او انجام شده است.
استفاده از شرکت هواپيمايی قرقيزستان توسط ريگی و قصد عزيمت او از دبی به بيشکيک، مبداء حرکت او يعنی قرقيزستان را نيز تا حدود زيادی مشخص ميسازد. به اين ترتيب در صورت انجام پرواز ريگی از دبی به بيشکيک، او در حال استفاده از قسمت دوم بليط پرواز دو سره از بيشکيک به دبی بوده است.
در چنين صورتی، سئوال اينجا است که با وجود عمليات ادعايی پنج ماهه ماموران اطلاعاتی ايران برای بدام انداختن ريگی، و اطلاع از محل اقامت او در يک پايگاه امريکايی در منطقه، ۲۴ ساعت پيش از دستگيری، چگونه ماموران جمهوری اسلامی در جريان پرواز قبلی او از قرقيزستان به دبی قرار نگرفته اند؟
چنانچه سرويس های اطلاعاتی ايران از پرواز اوليه ريگی از قرقيزستان به دبی مطلع بوده اند، چرا عمليات دستگيری او در مسير اوليه پرواز که بسيار کم خطر تر و ضريب اطمينان اجرای آن بسيار بالاتر از دستگيری ريگی در مسير دبی-بيشکيک مينمايد صورت نگرفته است؟
با توجه به اجرای طرح ترور يکی از رهبران حماس در دبی، و انعکاس خبری گسترده مشارکت سرويس های جاسوسی اسرائيل در آن، بی شک حساسيت محلی در دبی در قبال اجری طرح عمليات ديگری از سوی يک سرويس ضد اطلاعاتی ديگر ، ميتوانست دشواری های اجرای طرح دستگيری ريگی در پروازی از مسير دبی به قرقيزستان را بيش از هر زمان ديگری افزايش دهد.
گذشته از آن، امکان لو رفتن اجرای طرح در نتيجه مداخله سرويسهای ضد جاسوسی ساير کشور های که در اجرای طرح مداخله ای نداشته اند نيز هميشه و جود داشته است. از اين رو عمليات دستگيری ريگی ميتوانست و ميبايد در بخش اول پرواز و بجای مسير دبی به بيشکيک از مسير بيشکيک به دبی صورت گيرد.
در منطقه آسيای مرکزی سرويسهای اطلاعاتی روسيه، آمريکا، بريتانيا و پاکستان فعال اند. در صورتی که اجرای اين طرح با اطلاع آمريکا صورت گرفته باشد، تعامل بزرگتری مابين ايران و امريکا ميبايد انگيزه اصلی اين مبادله را فراهم آورده باشد. در شرايط موجود، مناسبات رو به تيرگی بيشتر تهران و واشنگتن منطق انجام چنين تعاملی را توجيه نميکند.
روسها نيز در انجام اين معامله نميتوانند نفع مستقيمی داشته باشند. به اين ترتيب، گذشته از ايران، منافع مستقيم پاکستان قوی تر از ساير کشورهای درگير در ماجرا است.
طرح مقابله نظامی با طالبان افراطی و همزمان با آن، تلاش گسترده سياسی برای جلب و جذب عوامل معتدل تر طالبان و مشارکت دادن آنها در حکومتهای محلی و دولت مرکزی افغانستان، حساسيتهای فراوانی را در پاکستان و بخصوص مابين عوامل نظامی و اطلاعاتی آن کشور بوجود آورده است.
پاکستان مايل است که در مذاکرات امريکا و ميانجی های دولت کابل با طالبان مشارکت مستقيم داشته و در طرح پاکسازی و جايگزينی عناصر فعال و فرماندهی محلی آنها در بلوچستان و وزيرستان و مناطق نزديک پيشاور نقش مهمتری ايفا کند.
همکاری پاکستان با ايران برای تله گذاری و لو دادن مسير حرکت ريگی و نهايتا دستگيری او، چنانچه دعاوی ايران را داير بر حمايت امريکا از ريگی بپذيريم، ضمن توجيه اقدامی که راضی ساختن ايران و توسعه مناسبات دوستانه مابين تهران و اسلام آباد را مد نظر داشته، ميتواند تلافی جويی و نارضايتی نظاميان پاکستان را در قبال بخش هايی از عمليات نظامی و فعاليتهای سياسی آمريکا در منطقه را نيز به اثبات برساند.
-----------------------
دیدگاههای انعکاس یافته در این یادداشت، الزاماً بازتاب نظرات رادیو فردا نیست.
اگرچه مسئولان ايران مشارکت کشور های ديگر را در دستگيری ريگی انکار کرده اند، تمام شواهد موجود منجمله بيانيه سفارت پاکستان در تهران حاکی از همکاری جمعی در اجرای طرح است.
بی شک کشور های مبداء و مقصد ريگی در پرواز مستقيم مابين قرقيزستان و امارات ( دوبی ) ، در جريان سفر او و در نتيجه عمليات مربوط به دستگيری وی قرار گرفته اند.
اگرچه هنوز زمان واقعی دستگيری عبدالمالک ريگی روشن نيست، مطابق اظهارات مسئولان ايران دستگيری در ساعات اوليه بامداد سه شنبه به وقت محلی در ايران صورت گرفته است.
در ساعات نزديک به زمان اعلام شده دستگيری در آسمان ايران، پروازی از دبی عازم قرقيزستان نبوده، حال آنکه در غروب روز دوشنبه ۲۲ فوريه ( روز قبل از دستگيری ) در ساعت ۶.۱۵ شب پرواز شماره کيو-اچ-۴۵۳ ( بوئينگ ۷۳۷ از از بشکيک- قرقيزستان عازم دبی بوده است.
اين پرواز از مسير شرق ايران خراسان و سيستان و بلوچستان به سمت بندر عباس حرکت و پس از عبور از خليج فارس در دوبی بزمين مينشيند. طول پرواز ياد شده در حدود ۴.۳۰ ساعت است. پرواز ياد شده بعد از ۴ ساعت تاخير ۳۶ دقيقه بعد از نيمه شب بامداد روز ۲۳ فوريه در فرودگاه دبی بزمين مينشيند. تاخير بسيار غير معمول و افزايش طول پرواز از ۴.۳۰ به بيش از ۸ ساعت تنها ميتواند در نتيجه توقف اجباری بعد از فرود در يکی از فرودگاههای ايران صورت گرفته باشد. در شرايط عادی، تاخير در پرواز ياد شده هرگز ۲۲ دقيقه فراتر نرفته است. پرواز قبلی همين هواپيما در روز ۱۹ فوريه بدون تاخير انجام و در ساعت ۸.۴۵ دقيقه همان روز در دبی بزمين نشسته است.
همين هواپيما در روز بعد و با شماره کيو- اچ ۴۵۴ از مسير دبی و از فراز خاک ايران به قرقيزستان باز گشته است. پرواز بازگشت از دبی به بيشکيک در قرقيزستان پس از اعلام دستگيری ريگی در ايران صورت انجام شده.
با و جود ناپديد شدن يک هواپيمای مسافری بمدت ۴ ساعت، هيچيک از دو کشور قرقيزستان و امارات نسبت به مفقود شدن هواپيما و يا به زمين نشستن اضطراری آن در ايران، پيش از اعلام خبر دستگيری ريگی، اطلاعيه ای انتشار نداده اند.
قرقيزستان تنها ۳۶ ساعت پس از اعلام دستگيری ريگی اعلام داشته که يک پرواز مسافری آن کشور در مسير دبی به بيشکيک در ايران فرود آمده است.
با توجه به حساسيت فوق العاده حريم هوايی خليج فارس در نزديکی مرزهای ايران و حضور ناوهای جنگی آمريکا در منطقه و آماده باش کشورهای جنوبی بخصوص امارات، نظريه پرواز جنگنده های ايران برفراز آبهای خليج فارس بمنظور تعقيب يک هواپيمای مسافری و مجبور ساختن آن به فرود اجباری در خاک ايران ( فرودگاه بندر عباس) ، آنطور که مسئولان وزارت اطلاعات ايران مدعی شده اند قطعا مردود و اسکورت کردن آن تنها در خاک ايران امکان پذير بوده است.
با توجه به زمان دو ساعت پرواز هواپيمای قرقيزستان بر فراز خاک ايران، چنانچه پرواز از بيشکک به دبی انجام ميشد هواپيماهای نظامی ايران ميتوانستند بدون روبرو بودن با خطر بر خورد با نيروهای نظامی آمريکا در آبهای خليج فارس، با فرصت کافی عمليات تعقيب و بزمين نشاندن هواپيمای مسافربری ياد شده را بموقع اجرا بگذارند.
در اين صورت فرود آوردن هواپيمای ياد شده در فرودگاه مشهد و يا بندر عباس آسانتر و عملی تر از تعقيب آن بر فراز خليج فارس مينمود. در هر دو فرودگاه ياد شده نيروی هوايی ايران هميشه هواپيماهايی را آماده پرواز دارد.
عدم اعتراض قرقيزستان به ايران پيرامون فرود آوردن اجباری هواپيمای مسافری آن کشور، و سکوت طولانی قرقيز ها پيرامون اين ماجرا تا بعد از اعلام دستگيری ريگی توسط ايران يکی از نشانه های در جريان قرار داشتن مقامات قرقيز در اجرای طرح است.
در صورت پرواز ريگی از دبی به قرقيزستان، توجه به کشور مبداء او، پيش از عزيمت وی به دبی، طول مدت اقامت او در دبی و علت سفر او به امارات از نکات قابل تامل در حادثات منجر به دستگيری او است.
محل عمليات گروه جندالله در در داخل ايران نزديک به بلوچستان پاکستان و حوالی سيستان بوده و خود او نيز در اين مناطق حضور يافته و اغلب در پاکستان بسر ميبرده است . بی شک غيبت ريگی از منطقه نمی توانسته از نگاه سرويسهای اطلاعات نظامی پاکستان مخفی بماند. سفر او به قرقيزستان نيز بی شک با استفاده از گذرنامه، و در نتيجه با اطلاع و هماهنگی ماموران رسمی در پاکستان، قرقيزستان و کشور ( اسما ) صادر کننده گذرنامه او ( افغانستان ) از هدف، مسير و طول زمان سفر او انجام شده است.
استفاده از شرکت هواپيمايی قرقيزستان توسط ريگی و قصد عزيمت او از دبی به بيشکيک، مبداء حرکت او يعنی قرقيزستان را نيز تا حدود زيادی مشخص ميسازد. به اين ترتيب در صورت انجام پرواز ريگی از دبی به بيشکيک، او در حال استفاده از قسمت دوم بليط پرواز دو سره از بيشکيک به دبی بوده است.
در چنين صورتی، سئوال اينجا است که با وجود عمليات ادعايی پنج ماهه ماموران اطلاعاتی ايران برای بدام انداختن ريگی، و اطلاع از محل اقامت او در يک پايگاه امريکايی در منطقه، ۲۴ ساعت پيش از دستگيری، چگونه ماموران جمهوری اسلامی در جريان پرواز قبلی او از قرقيزستان به دبی قرار نگرفته اند؟
چنانچه سرويس های اطلاعاتی ايران از پرواز اوليه ريگی از قرقيزستان به دبی مطلع بوده اند، چرا عمليات دستگيری او در مسير اوليه پرواز که بسيار کم خطر تر و ضريب اطمينان اجرای آن بسيار بالاتر از دستگيری ريگی در مسير دبی-بيشکيک مينمايد صورت نگرفته است؟
با توجه به اجرای طرح ترور يکی از رهبران حماس در دبی، و انعکاس خبری گسترده مشارکت سرويس های جاسوسی اسرائيل در آن، بی شک حساسيت محلی در دبی در قبال اجری طرح عمليات ديگری از سوی يک سرويس ضد اطلاعاتی ديگر ، ميتوانست دشواری های اجرای طرح دستگيری ريگی در پروازی از مسير دبی به قرقيزستان را بيش از هر زمان ديگری افزايش دهد.
گذشته از آن، امکان لو رفتن اجرای طرح در نتيجه مداخله سرويسهای ضد جاسوسی ساير کشور های که در اجرای طرح مداخله ای نداشته اند نيز هميشه و جود داشته است. از اين رو عمليات دستگيری ريگی ميتوانست و ميبايد در بخش اول پرواز و بجای مسير دبی به بيشکيک از مسير بيشکيک به دبی صورت گيرد.
در منطقه آسيای مرکزی سرويسهای اطلاعاتی روسيه، آمريکا، بريتانيا و پاکستان فعال اند. در صورتی که اجرای اين طرح با اطلاع آمريکا صورت گرفته باشد، تعامل بزرگتری مابين ايران و امريکا ميبايد انگيزه اصلی اين مبادله را فراهم آورده باشد. در شرايط موجود، مناسبات رو به تيرگی بيشتر تهران و واشنگتن منطق انجام چنين تعاملی را توجيه نميکند.
روسها نيز در انجام اين معامله نميتوانند نفع مستقيمی داشته باشند. به اين ترتيب، گذشته از ايران، منافع مستقيم پاکستان قوی تر از ساير کشورهای درگير در ماجرا است.
طرح مقابله نظامی با طالبان افراطی و همزمان با آن، تلاش گسترده سياسی برای جلب و جذب عوامل معتدل تر طالبان و مشارکت دادن آنها در حکومتهای محلی و دولت مرکزی افغانستان، حساسيتهای فراوانی را در پاکستان و بخصوص مابين عوامل نظامی و اطلاعاتی آن کشور بوجود آورده است.
پاکستان مايل است که در مذاکرات امريکا و ميانجی های دولت کابل با طالبان مشارکت مستقيم داشته و در طرح پاکسازی و جايگزينی عناصر فعال و فرماندهی محلی آنها در بلوچستان و وزيرستان و مناطق نزديک پيشاور نقش مهمتری ايفا کند.
همکاری پاکستان با ايران برای تله گذاری و لو دادن مسير حرکت ريگی و نهايتا دستگيری او، چنانچه دعاوی ايران را داير بر حمايت امريکا از ريگی بپذيريم، ضمن توجيه اقدامی که راضی ساختن ايران و توسعه مناسبات دوستانه مابين تهران و اسلام آباد را مد نظر داشته، ميتواند تلافی جويی و نارضايتی نظاميان پاکستان را در قبال بخش هايی از عمليات نظامی و فعاليتهای سياسی آمريکا در منطقه را نيز به اثبات برساند.
-----------------------
دیدگاههای انعکاس یافته در این یادداشت، الزاماً بازتاب نظرات رادیو فردا نیست.