پس از انتشار گزارش تازهی آژانس بين المللی انرژی اتمی، که از نگرانی جدی اين نهاد سازمان ملل متحد، درباره ماهيت برنامهی هستهای ايران سخن میگفت، تحريم های بينالمللی عليه ايران شدت گرفت. بريتانيا هرگونه رابطه مالی با ايران را قطع کرد، آمريکا تحريم صنعت نفت ايران را گسترش داد، و کانادا هم صادرات کليه تجهيزات و کالاهايی را که در صنعت پتروشيمی، نفت و گاز کاربرد دارند،به ايران ممنوع کرد.
اما در حالی که سالهاست تحريم هايی از سوی جامعه بين المللی بر ايران اعمال می شود، اين کشور همچنان برنامه هسته ای خود را با فراز و فرودهايی دنبال می کند.
سوال اينجاست که تحريم که ابزاری بازدارنده است و برای جلوگيری از درگيری بيشتر به کار ميرود، تا کی می تواند در مورد ايران استفاده شود؟
اين سوالی است که راديو فردا با پرفسور آدام رابرتس، پژوهشگر ارشد روابط بين الملل در دانشگاه اکسفورد و نويسنده کتاب «شورای امنيت و جنگ» (۱) در ميان گذاشته است.
شکی در اين نيست که تحريم ها ماهيتی دوگانه دارند. تحريم ها عموما زمانی به کار می آيند که وضعيت به نقطهی حساسی رسيده باشد، يا اينکه دولت مورد تحريم، قوانين بين المللی را نقض کرده باشد. و خب صحبت شما درست است.
در حاليکه در مواقعی، تحريم ها ممکن است که به نتيجهی مطلوب برسند، اما برخی اوقات هم تحريمها نقطهی آغازين زنجيره ای از اتفاقات می شوند که به جنگ منجر میشود، مثلا آنطور که در عراق در سال ۹۰ ( ۲۱ سال پيش) رخ داد که پس از حمله به کويت، تحريم های بين المللی به جنگ سال ۱۹۹۱ انجاميد. در نتيجه می توان رابطهای بين تحريم و درگيری نظامی ترسيم کرد، اما قصد اصلی از اعمال تحريم معمولا، جلوگيری از درگيری است.
آيا می توانيد از نمونه هايی هم نام ببريد که مجموعه ای از تحريم ها به نتيجه مثبت انجاميده است؟
بله، نمونههايی هستند که تاثيرات با اهميتی نيز داشتهاند. نمونهی بسيار جالب، تحريمهايی بود با هدايت آمريکا که بر حکومت نظامی لهستان در سال ۱۹۸۱ اعمال شد. آن تحريم ها چنان دقيق طراحی شده بود که در صورت يک قدم مثبت دولت لهستان، می توانستند، مقداری از آن کم کنند. يکی از اين اقدامات مثبت دولت لهستان، آزاد کردن رهبران اپوزيسيون آن زمان لهستان بود.
به نظر من اين حرکت آمريکا به تحولات لهستان در سالهای بعد بسيار کمک کرد. اما مثلا در زمان تبعيض نژادی در آفريقای جنوبی تحريم صرف برای مقابله کافی نبود.
پس يعنی به نظر شما ابزار ديگری به غير از تحريم هم بايد به دامنهی فشارها افزوده شود؟
درست است. خطری که تحريم دارد اين است که می تواند به يک واکنش ملی گرايانه منجر شود. حرکتی که در روابط بينالملل به «نبرد بريتانيا» معروف است که به واکنش بريتانيايیها به بمباران آلمان در زمان جنگ جهانی دوم اشاره دارد. در چنين حالتی هواداری مردم از حکومتشان افزايش پيدا می کند. و چنين خطری در ايران امروز هم وجود دارد.
پس از انتشار گزارش تازه آژانس بين المللی انرژی اتمی درباره ی ايران، در هفتهی اخير شاهد افزايش فشارهای بينالمللی بر ايران هستيم. قطع روابط مالی بريتانيا، تصميمهای تازهی آمريکا، کانادا و فرانسه ... فکر می کنيد، جامعهی بين المللی با چه هدفی اين تحريم ها را افزايش می دهد؟
ببينيد به نظر من، مشکلی که اين تحريم ها به دليل آن در حال تصويب شدن هستند، مشکل بسيار جدیای است.
درست است که ايران بايد به امنيت خود فکر کند. يادمان نرفته که در زمان جنگ هشت ساله با عراق، ايران مجبور بود تقريبا به تنهايی از خود دفاع کند. در نتيجه اين رويکرد در ايران بسيار قوی است که اين کشور بايد بتواند به تنهايی از خود دفاع کند. اما در اين هم شکی نيست که اگر ايران روزی به سلاحهای اتمی دست يابد، با خود بی ثباتی به همراه خواهد داشت. مثلا چنين پيشرفتی در ايران، می تواند به توسعه سلاحهای اتمی در عربستان سعودی منجر شود يا اينکه به درگيری نظامی بين ايران با اسراييل و آمريکا بيانجامد.
پس خيلی موقعيت حساسی را شاهد هستيم. بنابراين با چنين پيش زمينه ای بايد بگويم که به نظر من اين تحريمها نه تنها دولت ايران بلکه مردم ايران را نيز هدف قرار داده است.
منظور شما از مردم ايران چيست؟ تحريم ها چه پيامی می تواند برای مردم ايران داشته باشد؟
• اين تحريم ها برای اين طراحی شده که بر دولت ايران فشار وارد کند. اما ايران کشوری است با بازرگانانی بسيار فعال در اقتصاد بين المللی، و تجارت اين افراد در پی اعمال تحريمها تحت الشعاع قرار می گيرد.
من چند سال پيش به ايران رفتم، و از شيوه ی دور زدن تحريم ها در آن زمان توسط اين بازرگانان شگفت زده شده بودم.
به نظر من جامعه بينالمللی اميدوار است با اعمال اين تحريم ها، کسانی که در عرصه اقتصادی يا مثلا واردات صادرات در ايران فعالند، متوجه هزينههای اين تحريم ها شوند، و شايد برای تغيير وضعيت به دولت خود فشار بياورند. اما در نهايت به نظر من سياستمداران غربی اگر واقعا تمايل دارند که تغييری در رويهی دولت ايران ببينند، بايد دغدغههای امنيتی ايران را در نظر بگيرند و به اين فکر کنند که ايران از لحاظ امنيتی چه سابقه ای دارد.